همین است که میگوییم رانندگی در شهر ما هنر است و اگر بخواهی سر به زیر رانندگی کنی و روی مرز خودت حرکت کنی همیشه دیگرانی هستند که نگذارند. نمونههایش هم زیاد است فقط کافی است به رانندگی مردم با دقت بیشتری نگاه کنیم.
بوققققققققققققققققق
آنها که بوق نمیزنند و دستشان را روی بوق فشار نمیدهند و با بوق سلام نمیکنند و با بوق علیک نمیگویند و با بوق اعتراض نمیکنند، خیلی کم هستند.
بوق وسیلهای برای هشدار است آن هم در مواقع ضروری، اما در شهر ما بوق آلت دستی است که با نیتهای مختلف از آن استفاده میشود.
اگر راننده جلویی راهش بسته باشد و ما پشت او باشیم چون نمیبینیم که راه او بسته است و نمیتواند جلوتر از این برود به نشانه اعتراض بوقهای ممتد میزنیم و وقتی که راهمان باز شد به هر ترتیب خودمان را به او میرسانیم تا چند حرف آبدار نثارش کنیم.
بعضی وقتها بوق زدنهای ممتد را هم چاره کار نمیبینیم و به فکر گوشمالی بهتر میافتیم، پس دائم چراغ میزنیم و بعد سپر ماشین مان را به سپر ماشین جلویی نزدیک میکنیم و اگر بشود چند ضربه هم به او میزنیم تا ماشین جلویی بداند چقدر از دستش ناراحتیم.
در همه این لحظات هم چون حق را به خودمان میدهیم برایمان مهم نیست که راننده جلویی تا چه اندازه از واکنش ما ناراحت است و احساس ناامنی میکند.
ماجراهای چراغ قرمز
اگر در زندگی رنگ قرمز نشانه عشق است این رنگ برای رانندهها به هیچ وجه یادآور عشق و عاطفه نیست. رانندگانی که صبرشان کمتر از بقیه است وقتی پشت چراغ قرمزمجبور به ایست میشوند چون تاب ایستادن پشت قطار ماشینها را ندارند دستشان را میگذارند روی بوق.
شاید چون فکر میکنند با این کار پلیس ایستاده در آن حوالی تحریک میشود و برای خوشایند رانندگان معترض چراغ را سبز میکند، در این اوضاع اگر رانندهای بد بیاورد و ماشینش درست پشت چراغ قرمز خراب شود شکل و شمایل چهار راه دیدنی است.
تقریبا هیچ رانندهای به آن که بدبیاری آورده است امان نمیدهد تا ماشینش را به کناری ببرد و راه را باز کند پس دوباره دستها روی بوق میرود و سرها و دستها از پنجره ماشین بیرون میآید و حرفهای بیربط از دهانها بیرون میریزد.
در همه این لحظات هیچ کدام از رانندهها که با شدت اعتراض میکنند به این فکر نمیکنند که شاید روزی هم نوبت خودشان بشود.
تقاطع غلغله است
دوباره برمیگردیم به قانونی که میگوید بخور تا خورده نشوی. در همه تقاطعها چنین وضعی دیده میشود بویژه آن وقت که چراغ زرد میشود و رانندههای عجول را دستپاچه میکند. رنگ زرد یعنی بایست و جلوتر نرو چون تا لحظاتی دیگر چراغ قرمز میشود اما در ذهن بیشتر آدمها زرد یعنی زودتر برو تا جا نماندهای و پشت چراغ قرمز گیر نیفتادهای.
برای همین است زمانی که چراغ زرد میشود پاها روی گاز فشرده میشود و ماشینها مثل شهاب در تقاطع میچپند و چهار راه گره میخورد. حالا در این وضع رانندههایی که با قرمز شدن چراغ در یک سو، چراغ مربوط به آنها سبز شده است و حق حرکت دارند ولی راه را بسته میبینند و نمیتوانند به جلو بروند تنها چیزی هستند که رانندههای بی اخلاق به آن فکر نمیکنند.
حالت را میگیرم
بعضی از آدمهای شهر ما فکر میکنند همه راهها را خریدهاند. راه از نظر آنها مال خودشان است و آنها هستند که همیشه حق تقدم دارند. آنها که روی خطی مارپیچ رانندگی میکنند و مدام از این خط به آن خط میروند یعنی همانها که جاهای خالی خیابان را میقاپند تا مبادا به دیگران برسد رانندگی را برای رانندههای منضبط سخت میکنند.
آنها همیشه راه را برای خودشان میخواهند پس نه اجازه عبور به کسی میدهند و نه وقتی کسی راه را از آنها گرفت از سر تقصیرش میگذرند. این رانندههای بی اخلاق میگویند باید حال آن راننده را که راه را از چنگشان درآورده بگیرند، پس پا را روی گاز میگذارند، خودشان را با شتاب به آن ماشین میرسانند، ماشین شان را به ماشین او نزدیک میکنند و هل من مبارز میطلبند.
مبتدی ! بزن بغل
در شهر ما آموختن رانندگی هم تهدید است هم فرصت. فرصت از این نظر که درآشفته بازار خیابانها بخوبی میشود آموخت که چطور باید مراقب خودت و ماشینت باشی و تهدید از این لحاظ که کمتر کسی پیدا میشود شرایط حساس یک مهارتآموز رانندگی را درک کند و به او مجال آموزش دیدن بیدغدغه بدهد.
اگر کارآموز رانندگی زن باشد که نسخهاش از همان ابتدا پیچیده است و رانندههایی که خودشان را خوش دست و فرمان میدانند با دیدنش پوزخندی میزنند و برخی هم در صدد آزار او برمیآیند. آزار مثل وقتی که به زنان حرفهای ناخوشایند و روحیه شکن میزنند یا وقتی که راه را بر او میبندند تا بفهمد تا چه اندازه مبتدی است یا مثل وقتی که پشت سرش مدام بوق میزنند تا او هول شود و آنها بخندند.
در مورد کارآموزان مرد هم همین طور است. رانندههایی که خودشان را حرفهای میدانند یادشان رفته که آنها هم روزی همین مرحله را گذراندهاند و در خیابانها مثل لاک پشت ماشین میراندند.
در شهر ما بیشتر رانندهها اخلاق را گم کردهاند. آنها فکر میکنند اخلاق برای وقتی است که پشت رل نیستند در حالی که پایبندی به اصول انسانی، دوست داشتن همنوعان، گذشتن از خطاهای مردم و رحم کردن به ضعیفترها حتی در رانندگی هم لازم است.
مریم خباز - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
حسن روشن در گفت و گو با جام جم آنلاین مطرح کرد ؛
در گفتوگوی «جامجم» با یک کارشناس تحولات جمعیت ایران و جهان مطرح شد
با مسعود کاویانی، درباره تاریخچه، روند شکلگیری و افقهای پیش روی رادیو معارف گفتوگو کردیم
گپوگفت «جامجم» با چند هنرمند رادیویی در آغاز سال جدید