از اینروست که بسیاری از بیمارانی که به پیوند عضو نیاز دارند یا باید در فهرست انتظار بنشینند ، یا به استانهای دیگر مراجعه کنند.
فرزاد کاکایی جراح فوق تخصص پیوند دانشگاه علوم پزشکی تبریز، نبود تفکر نیاز به پیوند اعضا در سطح سیاست گذاریهای کلان دانشگاه و نداشتن متولی خاص برای این کار را عامل اصلی میداند ومی گوید: با وجود مراجعه روزانه بیماران بالقوه مرگ مغزی به اورژانسهای تبریز بهدلیل رسیدگی نکردن به وضع این بیماران متاسفانه اکثر آنها فوت میکنند وعملا امکان استفاده از اعضای بدنشان برای نجات جان بیماران نیازمند از دست میرود.
وی میافزاید: روزانه حداقل دو تا سه مورد از بیمارانی که بالقوه میتوانند مرگ مغزی باشند، به اورژانس بیمارستانهای سطح شهر مراجعه میکنند که بهدلیل نبود متولی و رسیدگی بموقع قبل از تائید مرگ مغزی فوت میکنند یا زمانی مرگ مغزی تائید میشود که دیگر هیچکدام از اعضای بیمار به درد پیوند نمیخورد.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز با اشاره به نگهداری بیمار مرگ مغزی در اورژانسهای تبریز میگوید: بهدلیل نداشتن نیروی انسانی لازم، بارها شاهد نگهداشتن چندساعته بیمار مرگ مغزی در بخش اورژانس بودهایم و این امر نه تنها به فوت بیمار منجر شده، بلکه زمینه نارضایتی اطرافیان و خانواده فرد مرگ مغزی را نیز فراهم کرده است.
در همین حال رضا دهقان، رئیس انجمن بیماران خاص آذربایجان شرقی ضمن رد رسیدگی نکردن به بیمار مرگ مغزی در اورژانسهای تبریز میگوید: شاید در موارد خاص چون پیک کاری و زیاد بودن تعداد مراجعان به اورژانس و نبود تخت، رسیدگی به چنین بیماری به تعویق بیفتد، اما اینکه چند روز به بیمار رسیدگی نشود امکان ندارد. حتی مواردی پیش آمده که در چنین مواقعی بیمار را به بخش دیگری منتقل میکنیم و زمانی که در بخش خودش تخت خالی پیدا کردیم به آنجا انتقال مییابد.
نبود فرهنگ اهدای عضو
برخی مسئولان دانشگاه نیز نداشتن فرهنگ اهدای عضو بین آذربایجانیها را علت اصلی پایین بودن اهدای عضو از سوی خانوادههای مرگ مغزی شده میدانند.
عادل فیروزی، مدیر انجمن حمایت از بیماران کلیوی آذربایجان شرقی در این باره میگوید: متاسفانه با وجود تبلیغات فراوانی که در چند سال اخیر در زمینه اهدای عضو صورت گرفته اما آنطور که باید این فرهنگ بین آذربایجانیها جا نیفتاده و اطرافیان و خانواده فرد مرگ مغزی شده تمایلی به اهدای عضو متوفای خود نشان نمیدهند.
وی علت این امر را امید به بازگشت مجدد به زندگی افراد مرگ مغزی شده ذکر میکند ومی افزاید: در استان ما به دلیل ناآگاهی از مفهوم مرگ مغزی و نپذیرفتن این موضوع که این فرد با کمک دستگاههای تنفسی میتواند حداکثر سه چهار روز زنده بماند، همچنان به بازگشت به زندگی دوباره امیدوارند.
کاکایی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز درباره این موضوع نظر دیگری دارد.
وی معتقد است: علت این موضوع فرهنگ آذربایجانیها نیست. بلکه علت این است که به این گونه بیماران به اندازه کافی رسیدگی نمیشود تا اعضای خانواده متوجه شوند که تیم مراقبتهای ویژه تلاش خود را برای درمان بیمار انجام دادهاست.
وی ضمن رد این تفکر که فرهنگ اهدای عضو بین آذربایجانیها ضعیف است، میافزاید: من بارها شاهد بودهام که خانوادههای بیماران برای اهدای عضو شبانه آمادگی خود را اعلام کردهاند، ولی متاسفانه بهدلیل نبود هماهنگی و تیم مرگ مغزی در دانشگاه، چنین بیمارانی تا زمان اهدای عضو دوام نیاوردهاند.
کمبود دستگاه دیالیز
مدیر انجمن حمایت از بیماران کلیوی استان نیز با اشاره به اینکه هماکنون حدود 1328 بیمار دیالیزی تحت پوشش این انجمن هستند، میگوید: از این تعداد فقط سالانه حدود 140 بیمار پیوند کلیه میشوند و اگر درخصوص پیوند اعضا از مرگ مغزی فرهنگسازی صورت نگیرد، معلوم نیست بیماران دیالیزی که مجبورند هفتهای سه بار زیر دستگاه دیالیز عمر ارزشمند خود را از دست بدهند، چند سال باید در انتظار پیوند کلیه بنشینند.
وی در ادامه به کمبود امکانات و تجهیزات دیالیزی اشاره میکند و می افزاید: سالانه برشمار بیماران دیالیزی و کلیوی در استان افزوده میشود، اما متاسفانه تجهیزات و دستگاههای دیالیز ما متناسب با تعداد بیماران افزایش نمییابد و ما همچنان نیازمند کمک خیرین هستیم.
فیروزی یکی از راهکارهای اولیه برای جلب رضایت اهدای عضو از خانواده مرگ مغزی را داشتن کارت اهدای عضو میداند و میگوید: اگر در خصوص داشتن کارت اهدای عضو فرهنگسازی شود و تعداد دریافتیها روزبهروز افزایش یابد، خانوادهها ناخودآگاه با مقوله مرگ مغزی و اهدای عضو آشنا میشوند و چنانچه اتفاق ناگواری برای دارنده کارت اهدای عضو بیفتد راحتتر و سریعتر تصمیم به اهدای عضو گرفته میشود.
احد نایبزاده، هماهنگکننده پیوند اعضا در بیمارستان امام رضای تبریز نیز با تائید این مطلب میگوید: داشتن کارت اهدای عضو به نوعی خانواده را در مقابل عمل انجام شده قرار میدهد و باتوجه به تعصب ما برای عمل کردن به وصیت متوفی، خانواده مرگ مغزی شده راحت تر میتواند مساله اهدای عضو را قبول کند.
وی در پاسخ به اینکه چه عواملی باعث شده شهرهایی چون مشهد و شیراز در این زمینه موفق عمل کنند، میافزاید: مدیران ارشد دانشگاههای شهرهایی چون مشهد، شیراز با عزمی راسخ به صورت سیستماتیک به مقوله پیوند اهمیت میدهند ، در حالی که متاسفانه حتی در مراکز درمانی ما راهنما یا تابلویی برای معرفی داوطلبان برای دریافت کارت اهدای عضو مشاهده نمیشود.
نایبزاده بهترین زمان برای اهدای عضو را 48 ساعت اول بعد از وقوع مرگ مغزی اعلام میکند ومیگوید: باتوجه به اینکه در این ساعات خانواده مرگ مغزی شده داغدار است و امکان پذیرش فوت از جانب آنها تقریبا صفر است، نزدیکترین فردی که میتواند خبر مرگ مغزی را به اطلاع خانواده او برساند پزشک معالج اوست لذا ما در حد توان و حتی با استفاده از گزینههای مختلف در جلب رضایت خانواده مرگ مغزی شده برای اهدای عضو تلاش میکنیم.
بالا بودن هزینههای پیوند
برخی از مسئولان نیز معتقدند هزینه جراحی پیوند بسیار بالا ست، اما دکتر کاکایی در این باره نظر دیگری دارد.
وی معتقد است: درست است هزینههای پرداختی دولت به بیمارستانها برای تامین هزینههای جراحی پیوند کافی نیست، ولی با همین هزینههای اندک نیز اگر تیم فعال مرگ مغزی وجود داشت میتوانستیم تعداد زیادی از این بیماران را تا زمان اهدای عضو زنده نگه داریم. این همان کاری است که در شهرهای کوچکتری مثل کرمان، شهرکرد، جهرم یا حتی بهبهان انجام میشود.
رئیس انجمن بیماران خاص استان نیز با تائید بالا بودن هزینههای جراحی پیوند میگوید: سیستم بهداشت و درمانی ما دچار معضلات فراوانی است و باتوجه به خودگردان بودن بیمارستانها جراحی پیوند بار مالی سنگینی روی دوش بیمارستانها وارد میکند و در صورتی که خیرین و بخش خصوصی سرمایهگذاری در این زمینه را تقبل نکنند، مشکلات همچنان باقی خواهد ماند.
سعیده دلال علیپور - خبرنگار جامجم تبریز
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد