اشتون در سرزمین‌های اشغالی

نخست آنکه در ماه‌های اخیر روند به اصطلاح صلح خاورمیانه در منطقه شکل گرفته است که اساس آنان را اقدامات آمریکا تشکیل می‌دهد. این فرآیند چنان بوده است که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا هر دو هفته یکبار راهی منطقه می‌شود.

اکنون این اصل مطرح است که اروپا تلاش دارد تا دو محور را در منطقه اجرایی سازد . اروپا تلاش دارد تا نقش خود را در روند صلح خاورمیانه تقویت کند تا به این وسیله حضورش در منطقه پررنگ‌تر شود. با آغاز بیداری اسلامی در منطقه عملاً جایگاه غرب با تزلزل همراه شده است به ویژه اینکه دخالت آنها در سوریه و عدم توجه به تحولات بحرین و عربستان دورویی آنها را بیش از پیش آشکار ساخت.

در چنین شرایطی سفر اشتون به سرزمین‌های اشغالی را می‌توان تحرکی برای احیای جایگاه اروپا در منطقه دانست که با ادعای صلح خاورمیانه صورت می‌گیرد.

 نکته مهم آنکه غرب در سوریه شکست خورده است، لذا تلاش دارد تا با پرداختن به حاشیه‌ها در منطقه نظیر صلح خاورمیانه ضمن پنهان سازی شکست‌های خود، راهش را برای نفوذ در منطقه هموار سازد. غرب می‌خواهد چنان عنوان سازد که در ناآرامی منطقه نقش ندارد و برای صلح و ثبات تلاش می‌کند.

نکته دوم آنکه غرب به شدت پیرو سیاست‌های آمریکا است. واشنگتن در ماه‌های اخیر تلاش می‌کند تا طرح صلح خاورمیانه را اجرایی سازد تا از یک سو خدمات جدیدی به صهیونیست‌ها داشته باشد و از سوی دیگر موقعیت حضور خود در منطقه را تقویت و به توجه دخالت در امور کشورها بپردازد.

با توجه به این که آمریکا باید جامعه جهانی را با خود همراه نشان دهد می‌توان گفت که اروپا بار دیگر به کمک آمریکا آمده و تلاش می‌کند تا چنان وانمود سازد که از یک سو آمریکا برای روند صلح خاورمیانه جدی است و از سوی دیگر آمریکا در این راه تنها نیست و کشورهای اروپایی نیز در کنار آن قرار دارند. این رویکرد غربی‌ها موجب می‌شود تا سایر کشورها مانند روسیه و چین وارد صحنه صلح خاورمیانه نگردند و از سوی دیگر آمریکا بتواند به عنوان ناجی صلح در منطقه خواسته‌های خود را به دست آورد.

 در جمع‌بندی کلی از آنچه ذکر شد می‌توان گفت که سفر اشتون به سرزمین‌های اشغالی برگرفته از تحرکات غرب برای نفوذ در منطقه و اعمال قدرت بر جامعه جهانی است. البته باید در نظر داشت که بخشی از سفر اشتون به منطقه معطوف به این مسئله می‌شود چرا که بخش عمده‌ای از سفر اشتون را مقابله با جبهه مقاومت تشکیل می‌دهد، در حالی که وی ادعا دارد که به دنبال برقراری صلح و ثبات در منطقه است.

جالب توجه آنکه وی مانند سایر مقامات غربی از حقوق فلسطین نظیر حق بازگشت آوارگان فلسطین، آزادی اسرای دربند صهیونیستها، آزادی قدس، پایان محاصره غزه و... سخنی به میان نمی آورد که خود سندی بر واهی  بودن ادعاهای بشر دوستانه وی است.

قاسم غفوری-جام جم آنلاین