کمتر از 24 ساعت بعد، تمام جزیره با حضور زامبیهای بیعقل و گرسنه پر شده و حال، این وظیفه ضدقهرمانان ماست که گلّهگلّه آنها را از دم تیغ (یا چوب بیسبال، یا شاید هم پارو!) بگذرانند تا بلکه راهی به خارج از جزیره بیابند.
پس از ماجراهای بسیار (بخوانید تکرار چندباره چند ماجرا!) ضدقهرمانان ما متوجه میشوند ماجرا بودارتر از این حرفهاست و عامل اصلی این آنفلوآنزای سگی، یک آزمایش از سوی ارتش بوده و فقط آن چند نفر در مقابل ویروس مقاوم هستند.
این داستان قسمت اول سری جزیره مردگان بود که گویا از یکی از خطوط داستانی بازی Left4Dead کپی و با اندکی تغییر به مخاطب ارائه شده بود.
اما داستان قسمت دوم: ضدقهرمانان ما که به واسطه یک هلیکوپتر نظامی از جزیره فرار کردهاند، روی یک ناو عظیم فرود میآیند. نیروهای ارتش سریعا آنها را به اسارت میگیرند تا دانشمند دیوانه و همیشه حاضر در صحنه این داستانها، آنها را مورد آزمایشهای مخوف قرار دهد.
او میخواهد تا از خون آنها سرمی برای مقابله با همان ویروسی بسازد که قبلا برای اهداف نامعلوم ساخته شده است (دلیلی مستند بر اینکه بها دادن بیش از حد و ارائه بودجه نامحدود به اهل علم، عاقبت خوشی ندارد!) با حمله زامبیها به ناو جنگنده، ضدقهرمانان ما که عضو جدیدی نیز به آنها ملحق شده، به دریا میافتند و مدتی بعد خود را در جزیرهای دیگر مییابند.
این جزیره گرچه از زامبیها اشباع شده اما بازماندگانی هم وجود دارند که با چنگ و دندان قصد دارند از این جهنم خلاصی یابند؛ درست مثل قسمت قبل! ضدقهرمانان ما بیش از پیش به قلب این دسیسه شوم نفوذ کرده و دستهای مخفی پشت پرده را رو میکنند.
متاسفانه این دستها پشت پرده چنان استخوانی و بیمحتوا هستند که نه آمدنشان و نه رفتنشان، توجه بازیکن را جلب نمیکند. شخصیت پردازی در این بازی به یکی از مفتضحترین حالتهای ممکن انجام شده است.
در تمام مدت بازی حس میکنید در حال قدمبرداشتن در یکی از محلههای درب و داغان و بدنام شهر هستید. همه دچار ضعف اعصاب بوده و دنبال بهانهای برای کری خواندن هستند؛ اما پای مشتکاری که به میان میآید، تیزی به دست میگیرند تا احساس قوی بودن کنند! دیالوگها مانند چارچوب اصلی داستان از ضعفی غیرقابل تحمل رنج میبرد و آدم را یاد صحبتهای فلسفی قهوهخانهای میاندازد.
فضای ابتدا و انتهای داستان با ماموریتهای ضعیف و سطحی فراوانی پر شده که اگر آنها را حذف کنیم، حداکثر با دو ساعت محتوا طرف هستیم. این ماموریتهای ضعیف، بجز موارد محدود، همگی از فرمول خستهکننده: «برو فلان جا، فلان چیز را بیاور»، تشکیل شدهاند.
گویا صداپیشگان هم در زمان صدابرداری از شخصیتهای بازی تاثیر گرفتهاند. گاهی شاهد گویش خوب آنها هستیم، اما بیشتر اوقات با ملغمهای از اکتاو بالا و پایین طرفیم که تعریفی تازه برای آکسانگذاری به دست میدهند.
صداپیشه یکی از شخصیتهای جدید، بهطور کلی لهجه آمریکای جنوبی را سلاخی کرده و از آن غذایی لذیذ برای هند جگرخوار پخته است! نمای کلی بازی پیشرفت محسوسی نسبت به نسخه اول بازی داشته است.
شخصیتها ظاهر شسته رفتهتری دارند و زامبیها نیز لباس پلوخوریهای خود را به تن کردهاند! با وجود خشونتی که در بازی موجمیزند، قدم گذاردن در محیط استوایی جزیره واقعا لذتبخش است.
هرچند مرتبا باید با افت فریم دست و پنجه نرم کرده و تکسچرهایی را که دیرتر از موعد ظاهر میشوند تحمل کنید.
در مقابل پوسته ظاهری بهبود یافته، انیمیشن بازی در میانپردهها واقعا فاجعهبار است. کارگردانی کلی این سکانسها بازیکن را یاد بازیهای یک دهه پیش میاندازد. عجالتا از بیان وضوحات خودداری کرده و دیگر به تحلیل لیپ سینک و انیمیشن چهره شترمانند نمیپردازیم.
گیمپلی قسمت دوم در مقایسه با قسمت اول، مانند جایگاه لاکپشت دونده در دقیقه سوم رقابت با خرگوش ناقلاست (به جای خرگوش هر عنوانی را خواستید قرار دهید.
فقط شیطان مقیم را از این فهرست کنار بگذارید؛ چون در این تمثیل خرگوش برنده میشود!) مانند قسمت قبل هم سلاح سرد و هم گرم در اختیار دارید.
سلاحهای سرد پس از مدتی استفاده میشکنند و غیرقابل استفاده میشوند که میتوانید آنها را به دور بیندازید یا با بها دادن به فرهنگ ارزشمند بازیافت، آنها را در کارگاههای کوچک سراسر نقشه تعمیر کنید.
با قلع و قمع کردن هر چه بیشتر زامبیها، تجربه بیشتری به دست میآورید و میتوانید تواناییهای تازهای برای شخصیت خود خریداری کنید.
جزیره مرده تلاش چندانی نمیکند تا تمایزهای قدرتی شخصیتها را به نمایش بگذارد و با وجود متفاوت بودن تواناییها، در نهایت خستهکنندگی بازی بر تنوع آن چیره میشود و در تمام حالات انگار با یک شخصیت بازی میکنید. با جمعآوری اعتبارات میتوانید در کارگاهها، اسلحه خود را نیز ارتقا دهید. این ارتقا از تقویت کردن سلاحها تا القای عناصر آتش و... را شامل میشود.
تیراندازی در بازی چندان خوشایند نیست و دیری نمیپاید که ترجیح بدهید از همان سلاحهای سرد برای پیشروی استفاده کنید البته در مواجهه با دشمنان بزرگتر در استفاده از سلاح گرم خود تردید نخواهید کرد.
دشمنان نسبت به نسخه قبل تفاوت خاصی نکرده و از هر ده تا یکی عینا تکرار میشوند البته حضور یکی دو نوع زامبی جدید مانند «جیغکش»ها که شما را در جای خود میخکوب میکنند و «غرقی»ها که در آب خود را به مردن میزنند (بدون شرح)! تکانی هر چند ضعیف به روند خستهکننده بازی میدهند.
خودروها و قایقها هم مانند بقیه کنترلها دچار نقص هستند و چیز قابل عنوانی ندارند. صرف نظر از این مسائل، تمام بازی از ساختار برو و بیاور تشکیل شده و ماموریتها خیلی زود عذابآور میشود.
مبارزات هم در این نسل که بازیهای اول شخص را به اوج رساند واقعا ناامیدکننده کار شدهاند. مهم نیست چگونه این سبک را بازی میکنید، در این بازی، طولی نمیکشد که متوجه شوید فرمول لگد+ ضربه + تمامکننده بهترین معادله شما برای پیشبرد بازی است.
از این حیث میتوان این بازی را با یک عنوان «هک اند اسلش» (همان شمشیری خودمان)! مقایسه کرد که در تمام مدت فقط یک کمبو در اختیار شما میگذارد.
تعدادی ماموریت Horde یا آماج هم در بازی هست (که طی آنها باید مقر تعیین شده را با استفاده از امکانات ارائه شده در مقابل آماج دشمنان حفظ کنید). این ماموریتها عناصر دیگری مانند برپا کردن حصار و کار گذاشتن مین را ارائه میکند که تجربه آنها با دوستان خالی از لطف نیست.
در نهایت باید عنوان کرد که این قسمت تفاوت خاصی با قسمت قبل ندارد. اگر از آن خوشتان آمده، از این هم خوشتان خواهد آمد. والسلام!
عنوان: Dead Island: Riptide
پلتفرم: Xbox360، PS3، PC
ناشر: Deep Silver
سازنده: Techland
سبک: اکشن/ نقشآفرینی
امتیاز: 6.0
سیاوش شهبازی - ضمیمه کلیک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سرپرست مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی «قابکوچک» با رسول نجفیان، بازیگر، نویسنده و مجری پیشکسوت تلویزیون مطرح شد
بررسی ابعاد مختلف سواد سلامت در گفتوگوی «جامجم» با یک دکتر روانشناس کودک و نوجوان: