اشکها، تفسیر زخمی کاریاند
ابرهای غصه در تاب و تباند
لالههای دشت، اشک زینباند
هنوز تو را نشناختهایم و نمیدانیم که بودهای که اینچنین غوغایی در دل عرشیان و فرشیان به پا کردهای، که اینچنین همصدا با دلت صدای ضجه سنگها بلند است. ابرهای غصه گریبان چاک کردهاند و تمام خویش را یکصدا میبارند.
تو مادر صبر لقب گرفتهای و من بر صبر بلند تو انگشت به دهان ماندهام. میدانم تنها دختر علی(ع) میتواند اینگونه مقاوم باشد و زیر بار آن همه مصائب کمر تا نکند. که در این صورت تو مانند کوه نبودهای؛ بسا کوه که وامدار ایستادگی توست. حالا ولی کوهها و دشتها در روز وفات تو نوحهخوان شدهاند.
باد، با صدای زخمیاش ، شرحهشرحه ماجرای تو را برای پرچمهای سیاه مانده بر دوش خیابان شرح میدهد.
نام تو «زینب» است و زینب، چکیده تمام فضائل و ارزشهای یک زن است.
«زینب» آیینه تمامنمای کربلاست. پیامآور انقلاب پرشکوه عاشوراست. در بلاغت و شجاعت همچون پدرش علی (ع) سرآمد است. ترجمه عفاف مادرش زهرا(س) است. مظلومیت بیمانند برادرش حسن(ع) و فریاد خونین درگلومانده حسین (ع) در غوغای کربلاست.
تو آن شیرزنی که وقتی بهسمت کاخ بیداد قدم برداشت زمین زیر گامهای استوارش لرزید و همگان را به یاد ابهت و اقتدار پدر انداخت.
تو آن توفان عظیم قیامتی که بساط کوفیان و شامیان را در هم میپیچد.
تو پاسخ تشنگی کودکان شعلهور در بادی که در یک ظهر عطشناک قیامت به پا کردند.
خطبه بلیغ و حماسی تو در شام، طومار یزیدیان را درهم پیچید.
حالا هم طنین کلام تو در سلولهای تاریخ جریان دارد که:
کربلا جز عشق و شیدایی نبود
آنچه دیدم غیر زیبایی نبود
عبدالرحیم سعیدی راد / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد