در گفتوگو با ولیالله حسینی که سالها به عنوان بازپرس ویژه قتل و قاضی دادگاه کیفری استان تهران فعالیت کرده است، به بررسی موضوع کشف علمی جرایم پرداختهایم.
کشف علمی جرم بویژه قتل این روزها زیاد شنیده میشود. در این شیوه کشف از چه اقداماتی استفاده میشود؟
کشف علمی جرم و پلیس علمی در کشورهای مختلف توسعه یافته و در واقع این موضوع یک علم است که در شاخهها و جرایم مختلف توسعه پیدا کرده و پلیس علمی ایجاد شده است. امروزه پلیس علمی شاخهای از علوم جنایی است که در هر جرمی یکسری فنون و روشهای خاص دارد. به عنوان مثال کشف قتل شرایط خاص خودش را دارد که تحت عناوین بررسی صحنه قتل، بازجویی و پیگیری مطرح است.
پلیس طی سالیان زیادی فقط دنبال اقرار متهم بود و همین که متهم اقرار میکرد تحقیقات را خاتمه میداد، اما خیلی از متهمان از اقاریر خود در دادگاهها و مراحل بازپرسی برمیگشتند و آن زمان خیلی از ادله که در صحنه جرم وجود داشت از بین میرفت و کار پلیس سختتر میشد. بنابراین الان تمرکز بر اقاریر متهم نیست و پلیس موظف شده است به همراه اقرار متهم، دلایل را هم جمع کند.
در این میان جمعآوری دلایل در جرائم بسیار مهمی مانند قتل، تجاوز به عنف یا سرقتهای مسلحانه به عهده مقامات قضایی است. از سویی پلیس علمی در بسیاری از کشورها اختیارات زیادتری دارد و خیلی از موارد کشف جرم به دستگاه قضایی مربوط نمیشود، اما در کشور ما ارتباط تنگاتنگی بین پلیس و دستگاه قضایی وجود دارد و در برخی موارد کشف جرم، حفظ ادله و جمعآوری آنها هم در حیطه اختیارات و وظایف مقامات انتظامی و هم مقامات قضایی است البته این کار در واقع وظیفه مقامات قضایی است که به مقامات انتظامی سپرده میشود.
با توجه به گفتههای شما فقط اعتراف متهم برای اثبات جرم کافی نیست.
بله. ادله حفظ و نگهداری میشود و بعد در بازپرسی و دادگاه مورد استناد قرار میگیرد. حتی در نظامهای حقوقی دنیا برای حمایت از شاهد هم نظاماتی در قانون وجود دارد که این هم در علم حقوق جنایی بحث جدیدی است.
در کشور ما هم قانونی برای حفاظت از شاهد وجود دارد؟
ما فعلا قانونی در این زمینه نداریم البته قانون مجازات جدید اقدامات خیلی ضعیفی را پیشبینی کرده بود که آن قسمت، تصویب نشد ولی فکر میکنم مرکز توسعه قضایی پیشنویس چنین قوانینی را تهیه کرده است.
گفتید متهمان اقرار خود را در بازپرسی یا دادگاه انکار میکنند. برای این که اقرار معتبر باشد و انکار متهم روی آن تاثیر نگذارد باید چه شرایطی رعایت شود؟
به هر حال طبیعی است که متهم جرمش را انکار کند. بازپرس هم باید اصل را براین بگذارد که متهم انکار میکند بنابراین باید دلایلی را مثل کشف آلت قتل، آزمایش گروه خونی، آزمایش لباس، تنپیمایی، بررسی خطوط تلفن برای پیگیری تماسهایی که گرفته شده است، زمان قتل، انگیزهها و ویژگیهای قتل و... جمعآوری کند. بعد از آن اگر متهم در جلسه دادگاه انکار هم کند ادله جمعآوریشده برای پرونده کافی است. خیلی مواقع متهم در مقابل ادله اقرار هم میکند.
یکی از راههای اثبات برخی جرایم از جمله قتل علم قاضی است. این چه معنایی دارد؟
علم قاضی در حال حاضر یکی از ادله اثباتی به شمار میرود که هم در حدود استفاده میشود و هم در جرایم عادی. در جرایم عادی مانند قتل، قاضی میتواند در کشف جرم از اختیارات خود استفاده کند و در حدود هم استناد به علم قاضی هم پذیرفته شده است. منظور از علم قاضی، علمی است که در مراجع بالاتر قابل کنترل باشد، یعنی علمی که از طرق متعارف به دست بیاید، نه این که به قاضی الهام شود یا خواب ببیند. علم قاضی در واقع همان ادله پرونده است.
مثلا میگوید وجود این گروه خونی روی لباس متهم که متعلق به مقتول است، یا تلفن کردنش در آن ساعت یا حضورش در محل جنایت و اختلافاتی که با مقتول داشته است، برای قاضی علم حاصل میکند که متهم مرتکب قتل شده است.
بنابراین طرق کسب علم باید متعارف و قابل کنترل باشد. بنابراین علم قاضی ادلهای غیر از اقرار و شهادت شهود است. در جرم قتل به غیر از اقرار متهم، شهادت شهود و علم قاضی یک شیوه دیگر اثبات جرم قسامه است که در موارد خاص برگزار میشود.
نقش کارشناسان دیگر مثل پزشکی قانونی، تیم بررسی صحنه جرم، اسلحهشناسی و... در کشف جرم چیست؟
نقش آنها بسیار مهم و غیر قابل انکار است.استفاده از تکنولوژی همانطور که زندگیها را آسان کرده، در کشف علمی جرایم هم کمک کرده است. مثلا قاتل کارت سوخت مقتول را سرقت میکند و در یکی از شهرهای کشور بنزین میزند.
کشف این موضوع به هرحال یک روش علمی محسوب میشود یا اینکه پزشکی قانونی گروه خونی را کشف میکند یا تشخیص هویت اثر انگشت را تشخیص میدهد. اینها همه کشف علمی جرم است. البته همانطور که فناوری پیشرفت کرده نوع جرایم هم پیشرفت کرده و پیچیده شده است. بنابراین نقش پلیس علمی و کشف علمی جرایم باید برجستهتر و قویتر شود.
برای برجستهتر و قویتر شدن نقش پلیس امکانات کافی در اختیار داریم؟
الان کمی از قبل بهتر شده است ولی در هر صورت هنوز یکسری محدودیتهایی در کشف علمی جرایم داریم. در جرمی مثل قتل صحنه قتل، اقدامات 48 ساعت اول خیلی مهم است که به اصلاح به این مدت، زمان طلایی گفته میشود و میتوان خیلی از ادله و آثار را در این دوره در صحنه قتل کشف کرد. از طرفی وقتی فردی میخواهد مرتکب قتل شود سعی میکند آثار را از بین ببرد، اما در همین کار هم آثاری از خود به جای میگذارد.
بازپرس ویژه قتل باید به این آثار توجه کند، به این هم قاعده «بقای ادله و بقای اثر» گفته میشود. چون قطعا در هر صحنهای یک اثری از قاتل وجود دارد و هر صحنه قتلی سخن میگوید و حضور بازپرس خبره و کارآزموده و افسران برجسته با وسایل کشف علمی در صحنه قتل، میتواند کار را در همان 48 ساعت اول تمام کند، اما در کشور ما برای تعیین گروه خون باید نمونه به آزمایشگاه ارسال شود و این کار به دلیل کمبود آزمایشگاه یا دوری آن زمان میبرد. همینطور کاستیهای دیگری هم داریم که باعث میشود در برخی پروندهها نتیجه مطلوبی به دست نیاید. در مجموع کشورهای دیگر امکانات بهتری دارند.
مثلا داشتن اتاق بازجویی که صدا در آن ضبط میشود خیلی مهم است، اما پلیس و بازپرس ما هنوز مجبور است حرفها را بنویسد و بعضا در نوشتن خیلی از سوالات فراموش میشود و متهمان وقت دارند صحبت کنند و میتوانند بازپرس را گمراه کنند. ما دستگاههای دروغسنج داریم، اما نه به تعداد کافی که همزمان با بازجویی از متهمان بتوان از آنها استفاده کرد.
در پروندههای قتل، دلایل عمده کشف نشدن جرم چه موضوعی است؟ آیا همین نواقص باعث مبهم ماندن بعضی پروندهها میشود؟
یکی از دلایل کشف نشدن جرایم، اقدامات دیرهنگام و گاه حضور نداشتن بازپرس در صحنه قتل است. نکته دوم کثرت پروندهها و کمبود پرسنل بخصوص در اداره آگاهی است. سوم کمبود امکاناتی است که در پلیس علمی وجود دارد که بعضی از آنها را گفتم. طولانی شدن زمان استعلامها را هم باید از عواملی دانست که باعث میشود ادله براحتی از بین بروند و حتی گاهی قاتل پس از دستگیری هم میتواند جرمش را انکار کند.
در صحبتهایتان گفتید یکی از راههای اثبات جرم قتل، قسامه است. در این مورد توضیح دهید چه شرایطی دارد و چه وقت انجام میشود؟
قسامه یکی از ادله اثبات جرم است که در قانون مجازات اسلامی ما در بحث قصاص و در بحث ادله اثبات قتل به کار میرود و شیوهای است که در صدر اسلام هم بوده و وقتی مورد استفاده قرار میگیرد که قراین و ظن قوی مبنی بر ارتکاب قتل از سوی یک نفر پیدا شود، اما دلایل قطعی وجود نداشته باشد. به این ترتیب اولیای دم 50 نفر از بستگان نسبی ذکورشان را میآوردند و به خداوند قسم میخورند که متهم، قاتل است.
در سالهای اخیر دادگاههای ما کمتر از این شیوه استفاده کردهاند. معمولا اولیای دم هم نمیتوانند 50 نفر بیاورند. خود من تا جایی که خاطرم یاری میکند پروندهای نداشتهام که با قسامه منتهی به صدور حکم قصاص شده باشد، البته مواردی بود که کار به قسامه میکشید، اما معمولا قسامه و تشریفاتش منتهی به صدور حکم قصاص نمیشد.
شاهد حلاج نیشابوری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد