شاید آن زمان یعنی وقتی کودکی هشت ساله و در اولین روزهای ورود به سال دوم دبستان بودم، همچنان این باور در میان برخی اولیای مدرسه و معلمان رواج داشت که فقط با تنبیه فیزیکی میشود بچهها را به راه آورد یا مانع از افسارگسیختگی کودکان شیطان و درسنخوان شد. نمیدانم که در آن موقع، یعنی نزدیک به سی سال پیش، مانند امروز قوانین و مصوباتی برای ممنوعیت تنبیه بدنی دانشآموزان در مدارس تصویب شده بود یا خیر، اما این را میدانم که دستهای کوچک من، آن روز به بهانه صحبت کردن با همکلاسی پشت سری و بهتر بگویم پاسخ دادن به پرسش او هنگام درس دادن معلم، با ضربات دردناک و سوزاننده خطکش چوبی، آن هم جلوی چشم بقیه همکلاسیها آشنا شد. امروز میفهمم اشکی که از آن لحظه تا رسیدن به خانه از چشمانم جاری بود، نه فقط به خاطر درد ناشی از این تنبیه ناعادلانه، بلکه به خاطر شکسته شدن غرورم در برابر بقیه بچههایی بود که هیچ شناختی از من در بدو ورودم به کلاس دوم و آن هم در مدرسهای جدید نداشتند و با مشاهده چنین برخوردی ممکن بود تصور کنند که من دختری بیادب، نافرمان و نالایق برای دوستی هستم.
اما مادرم نسبت به چنین رفتاری آرام ننشست و فردای آن روز با عصبانیت، نزد ناظم مدرسه آمد و علت را جویا شد. ناظممان که خانمی بسیار آرام و مهربان بود، دست نوازشی به سرم کشید و معلمم را به دفتر مدرسه فراخواند و در مقابل مادرم و من او را مورد شماتت و اجتناب از چنین رفتاری با هر یک از دانشآموزان قرار داد. او نیز با شرمساری رفتارش را به بهم ریختن وضع روحیاش در آن روز نسبت داد.
از آن روز، کابوس دیگری به سراغم آمد و آن ترس از تغییر رفتار معلمم نسبت به من و تشدید بدرفتاری یا حتی خصومت پنهانش در قبال من بود، اما این کابوس هرگز رنگ واقعیت نگرفت و از آن روز به بعد «خانم شهیدی» که همچنان نامش را به خاطر دارم، با من بسیار مهربانانه رفتار کرد و دیگر حتی شاهد تنبیه بدنی دیگر همکلاسیهایم نیز نبودم و آن خطکش چوبی دیگر هرگز از کشوی میز معلمم به جز برای توجه دادن دانشآموزان به مطالب نوشته شده بر تخته سیاه بیرون نیامد.
پونه شیرازی/ گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد