آیا زنان به صرف توانایی بارداری و وضع حمل، مادرانی قابل تقدیر میشوند یا عوامل دیگری نیز در این میان دخیل است؟ آیا فقط در زندگی فرزندانشان نقش دارند یا اینکه قادر به تحول در زندگی آنها هستند؟ و آیا تغییرات را صرفاً در زندگی فرزندان ایجاد میکنند یا اینکه زندگی خودشان نیز پس از مادرشدن تغییر میکند؟ آیا فرد دیگری نیز میتواند مانند مادر عمل کند یا اینکه برخی ویژگیها اختصاص به مادران دارد؟
همه چیز پس از ورود کودک به این جهان برای مادر تغییر میکند. حتی رابطه مادر و پدر تغییر میکند. اگر زن و شوهر تا به حال به یکدیگر علاقهمند بودند حالا مادر به این خاطر که همسرش اینقدر به کودکش علاقه دارد نیز او را دوست دارد و به سبب دغدغه آینده فرزند برای پدر، علاقه او به شوهرش نه تنها کاهش نمییابد بلکه دوچندان شده و احساس محبت بیشتری ایجاد میشود.
مادر به جای پرداختن به آرزوهای خود تمام سعی خود را برای رسیدن فرزندان به آرزوهایشان به عمل میآورد و به عبارت دیگر با کمال میل نردبانی برای ترقی فرزندان میشود.
نخستین باری که کودک مینشیند، میایستد، نخستین دندانی که در میآورد، نخستین کلمهای که بر زبان میآورد، دنیای مادر را متحول میسازد. هر زخمی پس از مدتی بهبودی مییابد اما مادرشدن مانند زخمی دلپذیر است که همیشه تازه و حساس است!
همه افراد صفحه حوادث روزنامه را میخوانند اما فقط مادر است که با خود فکر میکند «اگر این اتفاق برای فرزند من بیفتد؟»
درک حالات چهره
مادرانی که دارای کودک هستند بهتر از دیگران قادر به درک حالات چهره و قدرت ذهن خوانی میباشند. آگاهی از کوچکترین تغییرات جسمی و روحی فرزندان فکر را برای همدلی و همدردی موثر در دیگر زمینهها نیز آمادهتر میکند.
توانایی انجام چند کار در یک زمان
در زمان بارداری و مدتی پس از زایمان مغز استروژن بیشتری ترشح میکند و این کار با یک سلسله ارتباطات هوشیاری مادر را افزایش میدهد. مشخص شده که مادران نسبت به سایر زنان قدرت بیشتری در انجام چند کار دارند. برای مثال در حال آشپزی یا تمیز کردن یخچال میتوانند در ذهن خود به یافتن راه حل برای یک مسئله پرداخته و در عین حال به صحبتهای فرد دیگری نیز گوش بدهند.
افزایش شهامت
افراد پس از مادرشدن شهامت و شجاعت بیشتری در برخورد با هیجانات دارند و حتی قدرت ریسک پذیری بیشتری پیدا میکنند. مثلا مادرانی که همیشه از شنا کردن میترسیدهاند برای حفاظت از کودکانشان در آب به همراه آنها شنا کرده و حتی برای نجات آنها بیپروا به اعماق آب میروند.
روحیه مادر حاکم بر نگرش فرزندان
با تولد کودک رابطه مادر و فرزندی ایجاد میشود که زمینه حالات و جهت گیریهای بعدی فرزند را به جهان پیرامون تعیین میکند. پس باید توجه خاصی به وضعیت روحی مادران داشت.
بسیاری از فرزندان موفقیتهای خود را مرهون رفتار والدین به ویژه مادر میدانند. مادر با تشویق فرزندان میتواند موجب تقویت اعتماد به نفس در آنها شود اما باید توجه داشت که توقع زیاد و ایده آلی موجب احساس ضعف و کمبود در فرزند میشود
نکته اینجاست که مادران ناراضی و آنهایی که حس مثبتی از مسائل بویژه مسائل خانوادگی ندارند این حس را به فرزندان بویژه پسران خود منتقل میکنند. البته این تاثیر بر دختران نیز وجود دارد فقط مسئله اینجاست که دختران این تاثیرات را در زمان حال و با دریافت آن بروز میدهند اما پسران ممکن است در زمان حال واکنشی نشان ندهند اما در زمان بلوغ و بزرگسالی آثار این نارضایتی خفته را از خود نشان داده و به زندگی زناشویی بدبینتر شوند.
محبت
از آنجایی که مادر نخستین شخص آشنای فرزند و الگوی او برای توقع از دیگران است نحوه برخورد مادر معیاری برای پیش بینی احساس سایرین به کودک است. یکی از راههای اولیه مادر برای ابراز علاقه خود در آغوش گرفتن فرزند است. صمیمیت مادر موجب میشود طفل به سایرین نیز علاقهمند شود.
مادر آرام، فرزند شاد
آرامش برای فرزند به معنای امنیت خاطر است و اضطراب و تشویش مادر موجب بیقراری فرزند میشود. پس این مادر است که میتواند با تدبیر خود این شادی و رضایت را به فرزند بدهد. یکی از راههای تشخیص آرامش مادر، خنده کودک است. زیرا حالات و دید فرزند به دنیا از دوران نوزادی و طبق احساسات مادر ترسیم میشود و امنیتی که او از مادرش دریافت میکند تمایل به برقراری رابطه با دیگران را نیز در وی تقویت میکند.
کمالگرایی
بسیاری از فرزندان موفقیتهای خود را مرهون رفتار والدین به ویژه مادر میدانند. مادر با تشویق فرزندان میتواند موجب تقویت اعتماد به نفس در آنها شود اما باید توجه داشت که توقع زیاد و ایده آلی موجب احساس ضعف و کمبود در فرزند میشود. به تدریج رفتار دیگران را نیز کامل و شایسته ستایش و تحسین نمیبیند. بدین ترتیب نمیتواند به طور صادقانه به افراد محبت بورزد و از زندگی لذت ببرد و امکان دارد منزوی شود.
گذشت
مادر با گذشت و ایثار خود و پرداختن به آنچه مصلحت خانواده و فرزندان است به بهترین شکل معنی ایثار و گذشت را نشان میدهد. فرزندان درمی یابند که گذشتن از خود به خاطر دیگران بسیار زیباست و مادر اینکار را به بهترین نحو انجام میدهد.
از طرف دیگر فرزندان باگذشت مادر ارزش بخشش را درمی یابند و در ضمن اینکه کینه توز نخواهند شد اشتباهات خود را نیز مانند دیگران میبخشند و احساس گناه نمیکنند تا این احساس را به دیگران هم منتقل کنند. آنها میآموزند که مسائل دیگران نیز به اندازه مسائل آنها مهم است و میتوان برای لذت بردن از شادی دیگران از برخی خواستههای خود گذشت.
حالا خودتان بگویید بجز مادر چه کسی این درسهای ارزشمند زندگی را به این زیبایی به انسان میدهد؟ آیا این مادر شایسته تحسین و قدردانی نیست؟
>> با تلخیص: تبیان