اصلانی با وجود آن که نقشهای متنوع و متعددی ایفا کرده، اما در یه حبه قند تصویری تازه و دیده نشده از روحانیت ارائه کرد.
روحانیای که اصلانی بازی کرد، نقش شوهر، داماد و باجناق را هم به خود گرفته و در مناسبات خانوادگی به عنوان عضوی تاثیرگذار و البته تاثیرپذیر جلوه میکند.
روحانی یه حبه قند به دلیل مبتلا شدن به سرطان و از سوی دیگر داشتن نوزادان دوقلو، هم به زمین وابسته است و هم گویی باید از آن دست بشوید. مواجهه با مرگ ناگهانی دایی خانواده، او را بیش از پیش با نامشخصبودن زمان مرگ و نزدیکیاش به انسان درگیر میکند.
پنهانکاری روحانی، اشک و بغض فروخوردهاش خصوصا در سکانس نوحهخوانی علاوه بر ایجاد موقعیتی طنز، به واکنشی از جنس انسانی اشاره دارد. روحانی این فیلم، یک دیندار مذهبی در دل یک خانواده سنتی است.
پرویز شیخطادی و سینه سرخ
فیلمسازان نسبت به فیلمسازی درباره روحانیون تا سالهای زیادی بعد از پیروزی انقلاب با احتیاط برخورد میکردند و ترجیح میدادند درباره سایر موضوعات و ژانرهای سینمایی فیلمسازی کنند.
دلیل چنین رویکردی ناآشنایی فیلمسازان از ابعاد شخصیتی روحانیون بود و نگران بودند با این شیوه فیلمسازی تصویر روحانیون در سینما دچار خدشه شود و این خدشهدار شدن میتوانست باعث بروز سوءتفاهماتی شود.
بتدریج از ابتدای دهه 80 سینماگران تمایل پیدا کردند در باره روحانیت فیلمهایی بسازند؛ پرویز شیخطادی که با نگاهی به کارنامهاش میتوان متوجه شد دغدغهاش چنین موضوعاتی است یکی از آن فیلمها را ساخت. «سینه سرخ» داستان دو کودک را روایت میکند که برای زنده کردن دوستشان که بتازگی فوت شده، به دنبال دم مسیحایی میگردند.
هرچند دراین فیلم شخصیت اصلی قصه روحانی نیست، ولی نقش اساسی را در جهت بیان برتری دین اسلام دارد که البته شخصیت اصلی فیلم در مقابل یک کشیش مسیحی قرار میگیرد و به شکل دوستانه هریک به تبادل نظر و افکار و ادیان خود میپردازند.
الهام حمیدی؛ نخستین طلبه زن سینمای ایران
فیلم سینمایی «گهوارهای برای مادر» (پناهبرخدا رضایی) برای نخستین بار در سینمای ایران تصویر یک طلبه زن را ارائه میکند. در این فیلم الهام حمیدی در نقش طلبهای مرفه بازی میکند که در کنار تبلیغ دین در پی احسان به والدین است.
داستان این فیلم درباره دختری جوان به نام نرگس است که ادبیات روسی را در دانشگاه مسکو به اتمام رسانده است.
او اینک در کسوت بانویی طلبه درس میخواند و قرار است برای تدریس به دانشجویانی که تازه مسلمان شدهاند به روسیه برگردد که با مسائلی مواجه میشود. نرگس در عین آن که صاحب گرایشهای مذهبی است، ولی نمونهای از یک روشنفکر دینی است.
او صاحب تحصیلات عالی و روحیهای کنشگر است که منشا همگی آنها تمسک به مذهب است. گرچه این فیلم در شخصیتپردازی طلبه زن و برخی ویژگیهای روحانیت با ضعفهایی روبهروست؛ ولی در ارائه تصویری شاعرانه از دین موفق بوده است.
حسین پرستار در نقش سیدحسن
سیدحسن فیلم «زیر نورماه» دغدغهاش پوشیدن لباس روحانیت است، همین است که این روحانی سینمای ایران هم از کلیشه خارج میشود و نقش را کمی دشوارتر و البته متفاوت میکند.
قصه فیلم درباره طلبهای به نام سیدحسن است که معتقد است چون مانند پدربزرگش میان مردم نیست و نفسش تاثیری ندارد، نمیتواند لباس روحانیت را بپوشد و تنها برای دلخوشی خانوادهاش چنین میکند. این فیلم از اولین فیلمهایی است که شخصیت اصلی آن یک روحانی است.
همچنین از اولین فیلمهایی است که به شکل و شیوه زندگی طلبههایی میپردازد که قرار است لباس روحانیت به تن کنند. اما حسین پرستار، بازیگر نقش سیدحسن این فیلم، تنها روحانی زیر نور ماه نیست. مهران رجبی در نقش مدیر مدرسه علمیه هم حضوری مهم و شیرین دارد.
دغدغه او و مشکلات این نقش در بازی مهران رجبی بخوبی باور پذیر شده است. خاطرهاش از دیدار با طلبه جوان بدون لباس روحانیت در مترو از لحظههای خوب و ماندگار مهران رجبی در این فیلم است.
حامد بهداد و روحانی کیمیا و خاک
با حضور حامد بهداد در نقش یک روحانی انقلابی در فیلم سینمایی «کیمیا و خاک» شاید بتوان گفت برای نخستین بار یک ستاره جوان سینما تمام قد در نقش یک روحانی بازی کرده است.
بازی بهداد با خصوصیات منحصر به فردش، شخصیت حاشیهای روحانی کیمیا و خاک را به عنصر تعیینکننده فیلم بدل کرده است.
این فیلم که به رخدادهای پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد، با استفاده از حامد بهداد تصویر جذاب و جدیدی از روحانیت در سینما ارائه کرده است.
این بازیگر جوان سینما علاوه بر قرارگرفتن در قالب نقش یک روحانی، ویژگیها و خصوصیات جدیدی هم به آن نقش اضافه کرده و یک شخصیت کامل با خصوصیات مخصوص به خود خلق کرده است.
شاید استفاده از حامد بهداد در این نقش را بتوان نمونهای درست از بهکارگیری یک ستاره برای ایفای نقشهای خاص و ویژه دانست؛ ستارهای که مسئولیت باورپذیری نقش و جذب مخاطب را همزمان به دوش کشیده است.
گرچه این فیلم چندان در گیشه به دلیل زمانبندی نامناسب اکران فروش نکرد، ولی در شبکه نمایش خانگی با استقبال بیشتری روبهرو شد.
هدایت هاشمی در نقش روحانی محضردار
شاید بازی هدایت هاشمی در نقش روحانی «لطفا مزاحم نشوید» یکی از ماندگارترین تصاویر روحانیت بر قاب سینما باشد. شاهد این ادعا هم اهدای دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم فجر به هدایت هاشمی برای بازی در این نقش است.
شخصیت روحانی لطفا مزاحم نشوید، شخصیتی پرجذبه است که تماشاگر را بیش از شخصیتهای دیگر باقی اپیزودهای فیلم مجذوب خود میکند. این اپیزود لطفا مزاحم نشوید داستان یک روحانی است که کیف چرمی کوچکش به سرقت میرود و او مجبور به مجاب کردن سارق به پسدادن کیفش میشودکه همه داشتههایش در آن است.
ارتباطات گاه و بیگاه روحانی با سارق و جلبنظر او برای بازگرداندن کیف، سکانسهای جذابی خلق کرده است در این فیلم، روحانیت همچون دیگر قشرهای جامعه با مشکلات ریز و درشتی روبهروست که جایگاه ویژهاش در جامعه باعث شده برای حل این مشکلات با دردسرهایی مواجه شود.
روحانی که برای سوار شدن به تاکسی و نشستن کنار دیگر سرنشینان باید جواب نگاههای پرسشگر و گلایههای مردم را با حالت معذب خود بدهد.
روحانی فیلم یک محضردار است که صبح تا شب با خواستههای عجیب و غریب مراجعهکنندگانش مواجه است، مراجعهکنندگانی که میخواهند با پول نظر او را عوض کنند و هیچکدام هم از حرف خود کوتاه نمیآیند.
پارسا پیروزفر در نقش روحانی جوان
شاید اگر فهرست بازیگران سینمای ایران را نگاه کنیم و بخواهیم انتخابی برای نقش روحانیت در فیلمی داشته باشیم، نام پارسا پیروزفر در انتهای آن فهرست قرار بگیرد اما او نقش روحانی جوانی را در فیلم «وقت چیدن گردوها» بازی کرد.
چهره و نوع بازی او به شکلی است که کمتر کارگردانی رغبت میکند چنین نقشی را به او بسپارد اما پارسا پیروزفر در این فیلم بخوبی جواب اعتماد ایرج امامی کارگردان فیلم را میدهد.
روحانیت از آن دسته نقشهایی است که به واسطه یکسری رفتارها ی ثابت خیلی زود به ورطه تکرار و کلیشه میافتاد.
از این رو بازی متفاوت در این نقش کار بازیگر را بسیار مشکل میکند چرا که باید علاوه بر نقشش در آن فیلم از این رفتار کلیشهای پرهیز کند و نقشی خلق کند که هم باورپذیر باشد و هم به دور از کلیشه، کاری که پارسا پیروزفر در فیلم وقت چیدن گردوها خوب از عهدهاش برآمده است.
فیلم، داستان روحانی جوانی است که برای تزکیه نفس و دورهکردن درسهایش در جوار مرقد یکی از عارفان سکنی میگزیند. در آنجا متوجه بعضی اعمال خلاف متولی مرقد میشود و در مییابد او این منصب را غصب کرده است و از همین رو درگیری این روحانی با متولی آغاز میشود.
«توفیق اجباری» محمدرضا گلزار
همیشه بازی بازیگران مشهور در نقشهایی متنوع و متفاوت برای طرفدارانشان جذابیت دارد، همچنین سود سرشار و گیشه پررونقی برای تهیهکنندگان به ارمغان میآورد. بازی محمدرضا گلزار در نقش روحانی فیلم سینمایی «توفیق اجباری» هم از همین فرمول بهرهمند است.
توفیق اجباری داستان ستارهای محبوب با نام رضا گلزار را روایت میکند که در آستانه طلاق قرار دارد. در واقع رضا گلزار توفیق اجباری در حال بازی در نقش یک روحانی است و برای همین با گریم و لباس یک روحانی جلوی دوربین ظاهر میشود. اما روحانیای که گلزار بازی کرد، فارغ از ظاهر جلب توجهکنندهاش، چیزی برای ارائه ندارد.
کلیشه در نوع ادای کلمات، حتی استفاده از برخی الفاظ رایج این قشر و حرکاتی که گلزار برای ایفای ایننقش استفاده کرده، فراتر از دیگر نقش هایش نمیرود و بیش از آن که توانایی او را در بازی این نقش نشان دهد، ظاهر یک بازیگر در لباس روحانیت را نشانه رفته است.
قرار دادن محمدرضا گلزار در فهرست بازیگرانی که نقش روحانیون را بازی کردهاند، از اینروست که شاید این بازیگر سینما نتواند در واقعیت موجود سینما ایننقش را ایفا کند. اینبار روحانیت در سینما به صرف جذابیتهایی که دارد مورد استفاده قرار گرفته است.
بهروز شعیبی در نقش سیدرضا
بازی در نقش روحانیون و طلاب همیشه چالشبرانگیز بوده است؛ از آن رو که باید مراقب بود نه از خط قرمزها عبور کرد و نه تبدیل به کلیشه شد. سیدرضا، روحانی دوستداشتنی «طلا و مس» هم جزو این نقشهای دشوار بوده است.
بهروز شعیبی که بیشتر او را در سمت دستیار کارگردان دیده بودیم، در فیلم طلا و مس نقش یک روحانی جوان را ایفا کرد و به باور بسیاری، از بهترین روحانیهای سینمای ایران است.
روحانی عاشق پیشهای که بسیار دلچسب توسط بازیگر جوانش بازی شد. سن کمتر او نسبت به دیگر روحانیون سینمای ایران و نزدیکتر بودن نقشش به اتفاقات معمول پیرامونی به او کمک کرد تا یکی از بهترین روحانیهای سینمای ایران را بیافریند، سکانس ابراز علاقه سیدرضا به همسرش با آن لحن و گفتار، یکی از بهترین لحظههای فیلم است و چون فاصله بسیاری با کلیشههای دیگر روحانیت در سینما دارد، این لحظهها را در ذهن دوستداران سینما جاودانه میکند.
طلا و مس داستان طلبهای است به نام سیدرضا که بتازگی با خانوادهاش به تهران آمده و متوجه بیماری خاص همسرش زهرا میشود و بناچار برای تهیه هزینه درمان او تغییراتی در شیوه زندگیاش میدهد.
وی ضمن درس خواندن به قالیبافی میپردازد تا از پس مخارج بیماری همسرش که به بیماری سختی دچار شده، بربیاید. بهروز شعیبی مدتهاست در سینمای ایران است اما گاهی جلوی دوربین آمده است، از نقش کوتاهش به عنوان پسر حاجکاظم در آژانس شیشهای گرفته تا همین سیدرضای طلا و مس.
پرویز پرستویی در مارمولک
بدون شک یکی از ماندگارترین نقشهای روحانیت با بازی پرویز پرستویی رقم خورد، چه دوست داشته باشیم فیلم را چه منتقد آن باشیم، این نقش یکی از بهترین روحانیهای سینمای ایران است. نقش پرویز پرستویی سال 82 در فیلم «مارمولک» کمال تبریزی اولین نقشی بود که با تیپ روحانیت شوخی میکرد و همین بر ظرافتهای بازی او افزود.
بازی ماندگار او در این فیلم، سیمرغ بلورین ویژه هیات داوران جشنواره بیست و دوم فیلم فجر (بهمن ۱۳۸۲) و تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد هشتمین جشن خانه سینما (شهریور ۱۳۸۳) را برای او به همراه داشت.
نقش روحانیت در سینمای ایران توسط بازیگران زیادی روی پرده رفته است اما نقش پرویز پرستویی تفاوت عمدهای با دیگر روحانیهای هنر هفتم داشت و آن هم این بود که او به واسطه نقشش فاصله بسیاری با تمام مختصات ثابت روحانیت داشت، به این مفهوم که نه از سواد و معلومات دیگر روحانیها در این نقش خبری بود و نه از رافت و مهربانی این نقش که معمولا اولین چیزی است که بازیگران برای ایفای نقش روحانیت سراغ آن میروند.
این فیلم هم از حاشیه به دور نماند و پس از مدتی از پرده سینماها پایین آمد اما با وجود این، یکی از فیلمهایی است که بسیار دیده شده است.
خیلی دور، خیلی نزدیک و یک روحانی ساده
بازی افشین هاشمی در نقش روحانی مشهدی فیلم سینمایی «خیلی دور، خیلی نزدیک» (رضا میرکریمی) آغازی قوی در شروع بازی در سینما برای او محسوب میشود. هاشمی که تا پیش از این فیلم، در عرصه تئاتر فعال بود برای بازی در این نقش بارها تست داد. حضور او در خیلی دور، خیلی نزدیک گر چه کوتاه بود؛ اما ماندگاری داشت و نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد هم شد.
روحانی خیلی دور، خیلی نزدیک یکی از شخصیتهای فرعی داستان مثل بهیار و اهالی روستاست؛ اما آنچه در شخصیتپردازی روحانی قصه بیش از همه نمود پیدا میکند، نگاه ساده و خالصانهاش نسبت به زندگی است.
او که قرار است تدارک مراسم فوت یکی از روستاییان را بچیند، بر سر راه دکتر (شخصیت اصلی فیلم) قرار میگیرد. روحانی جوان فیلم، با لهجه خراسانیاش، همان طور که بذلهگویی و مزاح میکند، همان طور هم با مردم همراهی و وفاق نشان میدهد، همدلی او با مردم نمادی از دینداری و هدایتگری یک روحانی دارد.
او تصویری روحانی و ماورایی از حیات و مرگ به شخصیت اصلی فیلم منتقل میکند، مفهومی از ماورا و معجزه که در میانه باور و تردید دکتر عالم کامل کننده پیام فیلم است. فیلم ستایش شده خیلی دور، خیلی نزدیک در القای مفاهیمش با شخصیت روحانی همپای دیگر آدمهایی که بر سر راه دکتر عالم قرار میگیرند، هم انسانی و هم ماورایی است.
شریفینیا و لباس روحانیت
هر چقدر پژمان بازغی و پارسا پیروزفر در نقش روحانی ناآشنا به نظر میرسند، محمدرضا شریفینیا آنچنان در این نقش باورپذیر است که گریم و شخصیت فیلمنامه چندان کمکی برای باورپذیریاش نمیکند.
شهرت شریفی نیا هم در سینما و تلویزیون به واسطه بازی در نقش ولید در سریال امام علی(ع) ساخته داوود میرباقری بود که همچنان یکی از نقشهای ماندگار در تلویزیون ایران است.
اگرچه او این نقش را بخوبی بازی میکند اما لباس روحانیت را در سینمای ایران تنها در دو فیلم به تن کرده است، اولی در نقش حاج سید احمد خمینی در فیلم «فرزند صبح» بهروز افخمی و دیگری در نقش روحانی فیلم سامان استرکی به نام «صندلی خالی»؛ فیلمی که رنگ پرده را ندید ولی دیده شد، چرا که به جای اکران سینما، راهی شبکه نمایش خانگی شد و البته به واسطه حضور بازیگران شناخته شدهاش (محمدرضا شریفینیا، رضا عطاران، پانتهآ بهرام و فریبرز عربنیا) توانست مخاطبانی برای خود دست و پا کند.
از آنجا که فیلم «صندلی خالی» روایتی معمول ندارد و همچنین ساختار متفاوت و اپیزودیک دارد، نقش محمدرضا شریفی نیا در قامت یک روحانی در فیلم آنچنان به چشم نمیآید اما همین حضور اندک او در این نقش هم بخوبی باورپذیر و شیرین از آب درآمده است.
عبدالرضا اکبری در نقش امام(ره)
با وجود گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی، عبدالرضا اکبری تنها بازیگری است که در نقش بنیانگذار جمهوری اسلامی در سینما ظاهر شده است.
او در پروژه پرحاشیه «فرزند صبح» اثر بهروز افخمی نقش میانسالی امام خمینی(ره) را بازی کرد و همین حاشیهها باعث شد که شاید خیلی به چشم نیامد اما شباهت بسیار او در این نقش و لباس به رهبر فقید انقلاب آنقدر بود که تصویری از او به همراه بهروز افخمی تا مدتها به اشتباه در فضاهای مجازی با عنوان تصویر امام خمینی (ره) به همراه افخمی دست به دست میشد!
او یک بار دیگر در قامت نقش امام خمینی(ره) ظاهر شد و بازهم به کارگردانی بهروز افخمی، اما این نقش در فیلم تلویزیونی «یازده دقیقه و 30 ثانیه» بود. تفاوت کار او با دیگر بازیگرانی که در نقش روحانیت بر پرده سینما ظاهر شدند، این است که او در نقش شخصی هنرنمایی کرد که مردم ایران جزئیات چهره و لحن گفتار او را بخوبی به خاطر داشتند و شخصیت او هم نزد مردم ایران شناخته شده بود. بازی کردن در نقشی که شخصیت اجتماعی برجستهای بوده و همچنان حضور زندهای در جامعه دارد، کاری بشدت متفاوت است. همین است که نقش عبدالرضا اکبری در فیلم فرزند صبح را نمیتوان براحتی با ایفای نقش یک روحانی مقایسه کرد.
تکمیل نقشهای مرد هزار چهره سینمای ایران
بازی اکبر عبدی در نقش روحانی فیلم «رسوایی» از همان ابتدای انتخاب شدنش از سوی مسعود دهنمکی جنجالآفرین بود و گروههای مختلفی نسبت به انتخاب این بازیگر واکنش نشان دادند. تیغ تیز انتقادها از آنرو متوجه عبدی شد که پیشتر نقش یک پیرزن را در «خوابم میاد» بازی کرده بود؛ اما سرانجام این مرد هزار چهره سینمای ایران فهرست بلندبالای نقشهایش را با حضور در نقش یک روحانی کامل کرد.
اکبر عبدی در حالی با لباس روحانی مقابل دوربین رفت که خط داستانی فیلم و موقعیت خاصی که روحانی فیلم با آن روبهرو میشود، بازار انتقادها را دوباره داغ کرد.
رسوایی داستان یک روحانیای را روایت میکند که در عین پاک و بیگناه بودنش از سوی مردم محلهاش متهم به بیاخلاقی میشود. دستمایه قرار دادن چنین موضوعی برای طیف روحانی در کنار تصویری ماورایی و عرفانی از یک روحانی، برخلاف سهگانه اخراجیها، فراتر از کلیشهها میرود و تماشاگران بسیاری را به خود جلب میکند تا حدی که فیلم به فروش سه میلیاردی دست پیدا میکند. نمایش زوایای تازهای از زندگی ، از ویژگیهای دیگر رسوایی است، هر چند جایزهای برای اکبر عبدی به همراه نداشت.
پژمان بازغی در روز ملاقات
پژمان بازغی نیز از آن دسته بازیگرانی است که کسی گمان نمیکرد بتواند در نقش یک روحانی خوب ظاهر شود، اما فیلم «روزملاقات» مهرداد غفارزاده خلاف این ادعا بود، چرا که با وجود فیزیک ویژه چهره بازغی و البته نقشهایی که پیش از این از او دیده بودیم، توانست نقش روحانی را آنچنان بازی کند که برای تماشاگر آشنا به چهره او باورپذیر باشد.
تنوع نقشهای دیگر این بازیگر در کارهای پیش از این فیلم هم نشان میدهد او چندان در قید و بند نقشهای کلیشهای نمانده و جرات تجربه نقشهای متفاوت را به جان خریده است، ایرادی که بسیاری از بازیگران سینمای ایران به آن گرفتار شدند و هیچ گاه (حتی بسیاری از بزرگان) نتوانستند از آن نقش بیرون بیایند.
بازی او در نقش کارگر کشتارگاه در فیلم «ریسمان باز» را بگذارید کنار نقش رزمنده جسور فیلم «دوئل»، همان را مقایسه کنید با نقش روحانی فیلم روز ملاقات تا متوجه شویم او اگرچه نتوانسته است در ایفای نقش روحانیت به پای دیگر بازیگران سینمای ایران برسد اما جسارت انتخاب این نقش از سوی پژمان بازغی برای این فیلم قابل تقدیر است.
روز ملاقات قصه نوجوانی است که در کانون اصلاح و تربیت دوران محکومیتش را سپری میکند. او بچه بیسرپرستی است و از اینکه کسی را ندارد تا به ملاقاتش بیاید، رنج میبرد.
رضا ناجی و حاج آقا موسوی
رضا ناجی پیش از آن که جایزه خرس نقرهای بهترین بازیگر مرد از جشنواره برلین را بگیرد، برای ایفا کردن نقش یک روحانی در فیلم سینمایی «او»(رهبر قنبری) دیپلم افتخار بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد.
ناجی که همیشه به دلیل بازی در نقش شخصیتهایی از دل جامعه مورد تحسین واقع شده، در او هم نقش روحانی را بازی میکند که همچون دیگر آدمهای جامعه با مشکلات معیشتی دست به گریبان است.
او داستان حاج آقا موسوی، روحانی یک روستا را روایت میکند که پس از درگذشت امام جمعه شهر با این پیشنهاد روبهروست که برای امام جمعه شدن به شهر برود. روحانی که بشدت به مردم روستا وابسته است، دچار شک و تردید میشود؛ هر چند مخالفان و موافقان کوچ او تردیدش را بیش از پیش میکنند تا این که بیمار شدن لیلا، دختر حاج آقا موسوی باعث میشود برای بهدست آوردن پول، دار و ندار خود را بفروشد. سرانجام مردم روستا در قهوهخانه جمع میشوند و برای کمک به روحانی محبوبشان پول جمع کنند.
«او» روحانیت را با طرح مسائل روز یک جامعه روستایی به تصویر میکشد؛ روحانی سادهدلی که سرشار از نیتهای پاک است و از مال دنیا میگذرد. بازی ناجی در نقش این روحانی به القای چنین تصویری کمک میکند و آنچنان در این نقش مینشیند که کمتر کسی تشخیص میدهد روحانی فیلم یک بازیگر است.
از نکات جالب توجه این فیلم، تلاش رضا ناجی برای آموختن زبان عربی است، چون پیش از بازی در این نقش با این زبان آشنایی نداشته است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد