دوربین تلویزیون روی چهره محمد شریعتمداری زوم کرده بود؛ اشکهای شریعتمداری جاری بود، این انگارهای بود که 13 سال پیش از محمد شریعتمداری ساخته شد و نزد خواص و عوام قاب گرفته شد، شریعتمداری را میتوان از نسل دومیهایی دانست که سیاست و مدیریت را در کنار یک روحانی شاخص آموختند و به صحنه آمدند، آن روحانی شاخص که حتی این روزها هم محمد شریعتمداری تحت تاثیر و کنار اوست، محمد محمدیریشهری نام دارد، شریعتمداری حالا نامزد انتخابات یازدهم ریاست جمهوری است.
آقای شریتعمداری! این روزها هرکس که میخواهد پا بهعرصه انتخابات بگذارد از «احساس تکلیف» سخن میگوید، شما این را چطور تعریف میکنید؟ خودتان به این احساس رسیدید یا دیگران در شکل گرفتن آن نقش داشتند؟
من با این ادبیات احساس تکلیف که در جامعه مطرح است، خیلی آشنا نیستم اما تصور میکنم همه آنهایی که دوران طولانی به نظام در زمینههای مختلف خدمت کردند و در کارهای اجرایی نقش داشتند و به طور طبیعی چیزی که از سابقه آنها از علوم سیاسی و مذهبی به جا مانده در مظان چنین انتخابی قرار دارند، گاهی برخی از اینها ممکن است براساس مصلحتاندیشیها و عافیتطلبیهایی خودشان را در معرض رأی مردم قرار ندهند اما برخی دیگر ممکن است احساس تکلیف کنند و بر اساس منطق و دلایل روشنی که مهمترین آنها صلاحیتهای فردی و جمعی و داشتن برنامههای مدون در حل مشکلات کشور و اداره امور است خودشان را در معرض رأی عموم قرار میدهند و من هم از آن دسته افراد هستم.
در رسیدن به این احساس نقش خودتان بیشتر بوده یا اطرافیانتان؟
افرادی که با سبک مدیریت من در مجموعه فعالیتهای قوه مجریه آشنا بودند بخصوص در پایان دوره آقای خاتمی این ضرورت را مطرح میکردند ولی من در شرایط گذشته احساس میکردم کسانی که در عرصه انتخابات حاضر شدند یا احتمال نامزد شدن آنها هست، شرایطی را فراهم میکنند که نیازی به حضور من نیست. اگر افرادی را که مشابه من هستند و در این عرصه میتوانستند جلوبروند یا میدیدم احساس ضرورت برای حضور نمیکردم اما در شرایط کنونی افرادی که مردم به آنها دارای یک نگاه کاریزماتیک هستند به هر دلیلی اعلام حضور نکردند و من احساس کردم که باید باشم.
به نظرتان به چه دلیل مردم باید به شما رأی دهند؟ شما خودتان را واجد چه شرایطی میدانید که انتظار رأی از مردم را دارید؟
اگر مردم به سابقه همکاری من با دولت توجه کنند، ملاحظه میکنند در هشت سال سابقه من به عنوان وزیر نه تنها در بخش بازرگانی کشور موثر بودم، بلکه در حوزه کلی اقتصاد و سیاستهای پولی و مالی نقش وزارت بازرگانی را بسیار پررنگ کردم.
اینها نمونهای از توانمندیهایی است که آن دوره عرضه شده یا قانون تجارت ایران بعد از 80 سال مورد ارزیابی قرار گرفت یا اتاق بازرگانی شکل جدیدی پیدا کرد و سازمانهای صنفی کشور تحول پیدا کردند، تحول در اقتصاد نفتی در آن دوره شکل گرفت، اتفاقات زیادی در آن دوره افتاد که همه برای بار اول بود. کوچکسازی دولت را که اکنون درباره آن صحبت میشود من برای اولین بار انجام دادم. وزارت بازرگانی را با 30 هزار نفر تحویل گرفتم و با 14 هزار نفر تحویل دادم. در آن ایام واگذاری کار مردم به مردم به معنای واقعی شکل گرفت، دوره وزارت بازرگانی من بارها به عنوان وزارتخانه نمونه در بین وزارتخانهها انتخاب شد. اگر بتوانم این حرفها را به مردم منتقل کنم تا یک شناخت منطقی از من پیدا کنند، آن وقت ممکن است که این اقبال صورتبگیرد و مردم به من رأی بدهند.
به نظر شما تیپ و ظاهر در رأی دادن مردم موثر است؟
ممکن است در یک ادواری این مسأله به اضافه دیگر شرایط موثر باشد مثلا در دورهای دو رقیب روحانی با هم در انتخابات شرکت میکنند، سیادت و داشتن عمامه مشکی در منظر یک عده از مردم که اعتقاد مذهبیشان بالاتر است، موثر است.
این اتفاق برای آقای خاتمی در رقابت با آقای ناطقنوری روی داد.
یاچیز دیگری که موثر است این است که مردم سخنان زیبا و نرمی به همراه یک قیافه مهربان، از یک نامزد ببینند و بشنوند اینها تاثیر گذار است. مردم آقای احمدینژاد را با همین هیبتی که الان دارد به عنوان «مردی از جنس مردم» تشخیص دادند و به او رأی دادند؛ من باید در کل بگویم این درست است که مردم بر اساس تیپ و ظاهر هم رأی میدهند، ولی به نظر من مردم بیشتر بر اساس عملکرد و سابقه رأی میدهند.
شما اکنون کسی را نزدیک به اندیشه و تفکر خودتان در صحنه انتخابات ندیدید که احساس کردید باید وارد این عرصه بشوید؟
فکر میکنم ضرورتهایی که امروز کشور ما با آنها مواجه است عمدتا حول مسائل سیاسی و روابط خارجی است. و نیاز به افرادی داریم که دارای صلاحیت و قدرت مدیریتی قوی باشند و در سابقه خودشان یک مرکز قوی از اداره یک مجموعه را داشته باشند . اما داشتن برنامه مدون، تیم قوی و توانایی جذب نخبگان از شرایط اصلی است، من قبلا به چند نفر از کسانی که این شرایط را داشتند، گفتم که اگر شما بیایید من دیگر ضرورتی برای حضور خودم نمیبینم.
مثلا چه کسانی؟
آقایان هاشمی رفسنجانی، ناطقنوری، خاتمی و سیدحسن خمینی.
شما خودتان را تکنوکرات میدانید؟
تا تکنوکرات را چطور تعریف کنیم. ما تکنوکراسی را هم با فرهنگ انقلاب آموختیم و آموزشم در حوزههای علمی و تجربی در کوران انقلاب شکل گرفته است.
بالاخره شما اصلاح طلب هستید یا اصولگرا؟ یا اصولگرایی در میان اصلاحطلبان؟ چطور باید شما را برای مردمی که فقط دو اصطلاح اصلاحطلب یا اصولگرا را میشناسند تعریف کرد؟
اگر اصلاحطلب بودن یا اصولگرایی را به معنای عضویت در گروههای حاضر در جبهه اصلاحات یا اصولگرا بدانیم، نه، من در هیچ کدام از گروههای سیاسی عضو نیستم، البته من عضو هیات موسس دفاع از ارزشهای انقلاب بودم که الان فعالیتهای این حزب در حال تعلیق است. در فعالیتهای اجرایی هم با هر دوی این طیفهای سیاسی همکاری داشتم، منتها در دوره آقای خاتمی وزیر دولت بودم و به طور طبیعی خاستگاه رأی من رأی اصلاحات است و معتقدم که دولت اصلاحات در حوزه اقتصادی و روابط خارجه عملکرد بهتری داشته است.
شما در کمیته انقلاب هم حضور داشتید، سمت شما در کمیته مرکزی انقلاب چه بود؟
بیشتر فعالیت من در زمینه کارهای مالی و برنامهریزی بود و بهعنوان نماینده کمیته در ستاد بودجه کشور شرکت میکردم.
چند سالتان بود؟
19 سال. متولد سال 1339 هستم.
جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب که توسط آقای ریشهری و پورنجاتی و حسینیان تشکیل شد، اولین خاستگاه سیاسی شما بود، به ما بگویید این جمعیت چطور شکل گرفت و چه چیزی باعث انحلالش شد؟
در دوره مجلس پنجم یک احساس ضرورتی شد مبنی بر ایجاد توسعه سیاسی در کشور. تشکیل این حزب و مرامنامه و اساسنامه آن متکی بر دیدگاههای امام راحل بود و این زمینه ورود ما به جریان سیاست همراه با دوستانی بود که الان در گروههای سیاسی پراکنده شدند. به طور کل این مفهوم مشترکی بود و باعث شد ما دور هم جمع بشویم، ولی بهرغم وجود یک مرامنامه و اساسنامه مدون بعد از مدتی بعد از انتخابات دور پنجم مجلس و در جریان انتخابات ریاست جمهوری، آقای ریشهری خودشان را از این حزب بیرون کشیدند و در نبود ایشان ادامه کار به مخاطره افتاد، چون اکثر اعضا به علت حضور ری شهری با هم همراه شده بودند.
چرا بعد از جمعیت دفاع از ارزشها در حزب دیگری نبودید؟
به دلیل اعتقادم به ضرورت تلاش در عرصه اجرایی کشور و مشغلههایی که وجود داشت . دلیل دیگر، اعتقاد نداشتن به دیدگاهها و سلیقههای موجود در عرصه سیاسی بود که معمولا خیلی یکسویه نگاه میکنند. اگر میخواستم فعالیت حزبی را شروع کنم، باید خودم به دنبال تشکیل حزب یا تشکل جدید میرفتم به همین دلیل معتقدم رهبری جنبش اعتدال خواهی را کسی باید به عهده بگیرد و اگر هم نکند من این پرچم را برافراشته میکنم.
میشود گفت شما در دولت اصلاحات، سهمیه اصولگرایان بودید؟
به نظر نمیآید که دولت جمهوری اسلامی ایران اینطوری باشد که با یک سهمیهبندی شکل بگیرد، افتخار آشنایی من با آقای خاتمی به خیلی قدیم برمیگردد اما در جریان انتخابات دوم خرداد من جزو احزاب حامی او نبودم. شاید این نگاه که ایشان علاقه داشتند بخشی از همکارانشان را از میان احزاب غیر همسو انتخاب کند باعث شد امثال بنده، آقای یونسی و آقای شمخانی در دولت ایشان حضور داشته باشیم.
به نظر شما در دورههای قبل ریاست جمهوری (هاشمی، خاتمی و احمدینژاد) چرا مردم به اینها رأی دادند؟ با اینکه هرکدام ویژگیهای بسیار متفاوتی داشتند، چرا مردم اینقدر متفاوت انتخاب کردند؟
فکر میکنم تا قبل از انتخابات پرشور دوم خرداد، شرکت مردم با یک نگاه سیاسی صورت نمیگرفت و مردم بیشتر از باب احساس تکلیف رأی میدادند و به دلیل جوی که آن زمان هم حاکم بود معمولا نامزدها هم به خاطر یک نفر کنار میکشیدند ، به نظر من با ریاست جمهوری آقای هاشمی، پرونده این شکل از انتخابات بسته شد.
در جریان دوم خرداد برای اولین بار دو تا حزب سیاسی اصیل که گاهی در زمان امام هم اختلاف سلیقهشان در زمینههای اجرایی بروز میکرد، با هم رقابت کردند و جریان موسوم به راست پشت سر آ قای ناطق نوری ایستادند و جریان موسوم به حزب چپ پشتسر آقای خاتمی ایستادند و این دوقطبی بودن هم باعث شد انتخابات پرشوری صورت بگیرد و رهبری هم از آن بهعنوان حماسه دوم خرداد یاد کردند. آن موقع یک بلوغ سیاسی صورت گرفت البته آن زمان من طرفدار هیچ کدام از این دو قطب نبودم و به آقای ریشهری رأی دادم و بعد از آن با روی کار آمدن آقای احمدینژاد میشود گفت که یک قطب سوم به عنوان حزب دولتی به وجود آمد و مثل اینکه اینطور مطرح است که میخواهند در انتخابات بعدی هم شرکت کند!
شما به این سه رئیسجمهور چه نمرهای میدهید؟
فکر میکنم هر کدام در برههای از زمان خدماتی را به انقلاباسلامی کردهاند و پیشرفتی که کشور ما در این سی و چند سال کرده مرهون هر سه اینها و هر سه قوا در دورههای مختلف است.
در دوره آقای هاشمی بعد از جنگ ما یک تورم 49 درصدی داشتیم اما با این حال هیچکس نمیتواند خدمات سازندگی آقای هاشمی را انکار کند.
در دوره آقای خاتمی شعار دولت توسعه سیاسی بود و شاید بخشی از مطالبات مردم شکل مأنوستری به خود گرفت و اگر تا قبل از دولت آقای خاتمی این فقط یک شعار بود اما در دوره او در عمل دولت اصلاحات توانست مردم را طلبکار دولت کند.
در دوره اصلاحات علاوه بر توسعه سیاسی هم در حوزه اقتصادی و روابط خارجی هم روند خوبی داشتیم و شاید اگر در مجموع بخواهیم نگاه کنیم در حوزه اقتصاد شاخصهای اقتصادی بهتر بود وتورم در پایین ترین نرخ ممکن بود.
اما این انتقاد هم وارد است که به فقرا و محرومین توجه جدی و رسیدگی موثر نشد ، اما در دوره آقای احمدینژاد بدرستی به آن توجه و اقدام شد.
البته از نظر من شیوه اقدام کارآمد نبود و تبعات بدی را به بار آورد، اما در نهایت نقطه قوت دولت احمدی نژاد همین رسیدگی به محرومان و مسائل روستایی و همچنین در حوزه عمران و پیشرفت فناوری هستهای است.
لذا همه این دولتها خدمات مهمی داشتند اما ارزیابی من نسبت به دولت اصلاحات مثبتتر است.
اگر رأی بیاورید، هدفمندی یارانهها را ادامه میدهید؟
به نظر من پرداختهای نقدی با هدف معینی صورت نگرفت اما هیچ کس نمیتواند آن را قطع کند، در موضوع یارانهها باید علمیتر و جامعتر عمل میکردم ضمن اینکه عملکرد فعلی با قانون هم مطابقت ندارد و دولت فقط سختترین کار آن را که پرداخت نقدی به مردم است را انجام می دهد، در حالی که باید از محل یارانه ها 20 درصد به بخش تولید و 10 درصد به بخش درمان داده میشد که نشده است.
شما در سال 84 فکر میکردید که آقای احمدینژاد رأی بیاورند؟
به خواب هم نمیدیدم.
چرا؟
فکر میکنم به همان دلیل که مردم ما در هر دورهای در انتخابشان به صورت خاص و ویژه عمل میکنند مثل دوران آقای خاتمی که هیچ کس فکر نمیکرد رأی بیاورند حتی خود آقای خاتمی هم این امکان را نمیدیدند اما این اتفاق افتاد، در این دوره به آن شدت نبود و تفاوت رأی آقای احمدینژاد و نفر بعدی چندصدهزار بیشتر نبود و بخت با آقای احمدینژاد یار بود به این معنا که آقای احمدینژاد محصول بزرگ دولت اصلاحات بود . اگر این شش نفر که با هم نامزد شدند رأیشان جمع میشد فقط 15 یا 20درصد سهم اصولگرایان بود.
سال 88 به چه کسی رأی دادید؟
میرحسین موسوی.
فکر میکنید رأی مردم ایران از فرمول خاصی پیروی میکند؟
در انتخابات ریاستجمهوری صفبندیهای سیاستهای موجود در کشور ما که احزاب نظام یافته در آن نقش جدی ندارند با مذاکرات مستقیم نامزدها با مردم به هم میریزد، یعنی نقش گفت و گو و تبلیغ مذاکرات بسیار مهم است در حالی که در انتخابات مجلس، احزاب موثرترند ولی در ریاست جمهوری نه حزب مشارکت آقای خاتمی و نه آبادگران آقای احمدینژاد هیچ کدام نقش موثر نداشتند و این ارتباط مستقیم با مردم بود که تأثیر بسزایی داشت و در دوره آقای احمدینژاد به نظرم شانس هم بیتاثیر نبود.
اگر رأی بیاورید در کابینهتان از آقای احمدینژاد استفاده میکنید؟
در ادوار گذشته ثابت شده که روسای جمهور، شأن خود را ارجحتر از این میدانند که در دولتها مشارکت عملی کنند؛ البته آقای احمدینژاد گفته که اگر آقای مشایی رئیسجمهور بشود، مشارکت میکنند.
شما استفاده میکنید یا خیر؟
این طور عنوان کنید که شریعتمداری در پاسخ این پرسش گفت شأن روسای جمهور تاکنون اینگونه بوده که مشارکت نمیکردند.
مهمترین ویژگی سیاسی آقای احمدینژاد از نظر شما چیست؟
به نظر من مهمترین ویژگی سیاسی آقای احمدینژاد برلب داشتن گفتمان انقلاب اسلامی بود.
یعنی الان نیست؟
من کمتر میشنوم. بیشتر «بهار» میشنوم، به نظرم اولویتها یک مقدار تغییر کرده است.
اولویتها چی شده؟
پیش خودشان فکر کردند که اگر این گفتمان به یک گفتمان چپگرانه و منتقدانه یا مثلا اصطلاح « دیدید نگذاشتند ما کارکنیم » ، تغییر کند بهتر است. یا مثلا درباره مبارزه با فساد اگر حرف بزنند بهشان خرده گرفته شود که چرا این فساد در دوره شما انجام شد یا اگر در رابطه با مقابله با چهره خشن فقر حرف بزنند، انتقاد شود شما که هشت سال رئیسجمهور بودید؛ پس چرا هنوز در خیابانها کارتنخواب داریم.
چرا در این چند دوره کمیته مبارزه با فساد اقتصادی که شما هم عضو آن بودید، نتیجه قابل قبولی نداشت؟
مقداری برخورد با معلول به جای برخورد با ریشه مورد توجه قرار گرفته است؛ که از هر کویو برزنی که وارد میشوید، میبینید که پول و فساد یک شکلی دارد، یک جا اسم آن شیرینی است، یک جا پول چایی یا حقالتسریع تا فسادهای ریشههای داری که بعضا دستگیر شدند و اخبارش در جامعه منتشر شده و برخورد با این معلول را هم ضروری میدانم؛ اما لازم است علاوه بر برخورد با معلول ماشین تولید فساد را هم متوقف کنیم. راه ریشهکنی فساد از برخورد قهری و خلقالساعه و تبلیغات سیاسی برای منکوب کردن رقیب ، عبور نمیکند بلکه یک برنامه مدون زمان بندی شده میخواهد، ما رانت میآفرینیم و بعد میگوییم که چرا رانتخوار و فساد آفریده شد، باید به سویی برویم که دولت یک برنامه منطقی برای توزیع رانت داشته باشد.
شما عضو هیات امنای حضرت عبدالعظیم هم بودهاید. درست است؟
بله هنوز هم هستم.
فکر نمیکنید وارد شدنتان به این مجموعه به دلیل دوستی با آقای ریشهری بوده است؟
من نمیتوانم بگویم دوستیام با آقای ریشهری در عضویتم بیتأثیر بوده، قطعا اگر آقای ریشهری مرا نمیشناختند و با من رفیق نبودند برای همکاری از من دعوت نمیکردند.
به کارنامهتان که نگاه میکنید، درخشانترین عملکردتان را چه میبینید؟
حرکت بر محور علم، دانایی و خرد.
در کدام یک از عملکردها این اتفاق افتاده؟
همه اینهایی که توضیح دادم نتیجه حرکت بر این محور است. اگر از اعتدال صحبت میکنم یعنی بهکارگیری آدمهایی با تفکرات مختلف، همه آنها بر پایه خرد و دانایی بودند، به قول امام صادق: «خرد، محکمترین بنیانهاست».
صریحترین اظهارنظری که هزینه زیادی برای شما داشته، چه بود؟
تصور میکنم وقتی شما منصفانه صحبت میکنید از هر دو طرف کتک میخورید من تلاش کردم در این ایام منصفانه صحبت کنم و هزینههایش را هم دادم.
یک مصداق بیاورید؟
خب من اسمش را هزینه نمیگذارم، ولی موجب تکدر خاطر یک عده شد . وقتی از موضع حق حرف میزنید، بالاخره عدهای برآشفته میشوند؛ اگر اسم این را بتوان هزینه گذاشت.
یک مثال بزنید؟
مثلا نظر مرا را برای فتنه 88 خواستند. من بصراحت گفتم خدمت در حوزه انتخابات برای جلب مشارکت مردم و شرکت در ستادهای انتخاباتی حتی ستاد انتخاباتی مهندس موسوی به قول رهبر معظم انقلاب یک عبادت بود و من آن عبادت را کردم. اما بعد از اعلام آرا فعالیت غیرقانونی را همراه نبودم و شرکت در آن فعالیتها را خیانت به آرمانهای نظام و انقلاب دانستم. متاسفانه هرکس منصفانه حرف بزند، مورد بغض و کینه یک عده قرار میگیرد، ما اگر هزینه دادیم برای اشاعه تفکر بود.
چند «نه» که در دوران مسئولیت گفتید؟
من بشدت مخالف رانتخواری بودم. به محض اینکه وارد کار شدم ، دیدم از من مجوز میخواهند، سریع رفتم برای قلع و قمع کردن مجوزها . آمدند گفتند ما مجوز میخواهیم و در دورههای قبل میگرفتیم ولی من« نه» گفتم و آن نظام را از بین بردم و نظام بر پایه تعرفه را گذاشتم؛ اما متاسفانه به جای اینکه تعرفه را بالا ببرند، فساد را دوباره وارد کشور کردند. وقتی در نشریات می خوانید که واردات گوشت آزاد شده، این یعنی فساد. هرکس بگوید نیست دروغ گفته است.
جدیترین رقیب خود را در نامزدهای احتمالی چه کسی میدانید؟
میگویند دولت رقیب انتخاباتی است، اگر رقیب هست دولت است.
شخص چطور؟
نمیدانم از دولت چه کسی نامزد میشود.
نظرتان درباره ائتلاف 2+1 چیست؟
یک شوخی است.
چرا؟
کسی میگفت اینها میخواهند وقتی به لحظه آخر رسیدند، بگویند ما بررسی کردیم فلانی رأی بیشتری در نظرسنجی دارد، پس ما کنار میرویم. این تلاش آقایان هست برای رها کردن هیچ، ولی هیچ آقایان را رها نمیکند.
ویژگی خاص این دوره ریاست جمهوری را چه میدانید؟
فکر میکنم یکی از ویژگیهای بارز آن حضور دولت است. تعداد کثیر نامزدها هم خودش یک ویژگی خاص است.
رنگ و شعار انتخاباتی شما چیست؟
رنگ ما بی رنگی است، شعار هم رسما اعلام خواهیم کرد.
وزیران احتمالی کابینه شما چه کسانی خواهند بود؟
من بخشی از اعضای کابینه احتمالی را معرفی میکنم اما شاید اولین کسی باشم که سعی کردم همه کسانی که میآیند دو ویژگی داشته باشند؛ یکی داشتن برنامه مدون و روشن و دوم باید تیم خودشان را معرفی کنند.
شخصی مورد نظرتان نیست؟
الان وقت اعلام اشخاص را مناسب نمیدانم.
فکر میکنید در جذب رأی کدامیک از طبقات اجتماعی موفق باشید؟
فکر میکنم ضمن اینکه به طبقه نخبه توجه میکنیم و به طبقه فرودست جامعه نگاه ویژهای داریم، اما طبقه متوسط جامعه که فشار اساسی تورم روی این قشر که به نظر من مظلومترین قشر جامعهاند، هست لذا همت من توجه به قشر متوسط جامعه است.
به نظر شما اختیارات ریاست جمهوری در ایران کافی است؟
به نظر من برای کسی که بخواهد به مردم خدمت کند همین سطح اختیاراتی که در قانون اساسی مشخص شده، کافی است و زمینه برای کار بسیار گسترده است و البته من بعد از هشت سال هم حرفم عوض نخواهد شد. زمانی خوشی زیر دل برخی دوستان میزند و در کارهایی که در حوزه فعالیتشان نیست، وارد میشوند و می گویند اختیار ما کافی نبود!
دیالوگ
در دوران وزارت جدیترین برخوردی که با افراد متملق و چاپلوس کردید، چه بود؟
به نظر من تملق و چاپلوسی به صورت رویه برای کسانی مصداق پیدا میکند که نیازمند شنیدن حرفهای متملقانهاند، بنابراین من میگویم هویت آدمها مانع از طرح این مسائل پیش روی آنها میشود.
یعنی چنین چیزی تا به حال با شما مطرح نشد؟
کم اتفاق افتاد و سعی کردم مانع از ادامه آن شوم.
اگر یکی از اطرافیانتان به شما بگوید من خواب یکی از بزرگان و اولیا خدا را دیدم و ایشان شما را تائید کردند، شما چه میگویید؟
من میگویم سلام برسانید بگویید به خواب خودم بیایند.
چطور عضو هیات رئیسه چند فدراسیون ورزشی شدید؟ با کدام تجربه قبلی؟
من همیشه به ورزش توجه داشتم. خودم هم ورزش و هم فوتبال بازی میکردم و همیشه معتقدم باید به ورزش قهرمانی و پهلوانی توجه داشت و نگاه برابری به ورزشهای قهرمانی داشته باشیم؛ اما خوب فوتبال همیشه جایگاه ویژهای داشته و تنها ورزشی است که میتواند حداکثر ظرفیت ورزشگاهها را پر کند.
چطور عضو شدید؟
به دلیل آشنایی با این موضوع و درخواست رئیسجمهور و رئیس سازمان ورزش. در آن دوره نزدیک به دو سال عضو بودم و فکر میکنم در آن دوره کوتاه در سطح کلان کمکهایی کرده باشم.
شما فکر میکنید تبلیغات ریاست جمهوری در حد متوسط رو به پایین چقدر هزینه میبرد؟
رقمهای خیلی نجومی مطرح میشود و به نظر من خیلی غیرمنطقی است، اگر کسی بخواهد خودش هزینهها را پرداخت کند و بخواهد تبلیغات اینترنتی و سایبری و چاپ پوستر و تبلیغ در شهرستانها را انجام دهد، خب هفت یا هشت میلیارد تومان هزینه میبرد اما سیاست عمومی ما این است که اولا تبلیغات در حداقل ممکن باشد، یعنی استفاده از صدا و سیما در حداکثر ممکن، تلاش برای اینکه ستادهای استانی خودکفا باشند و خودشان تأمین منابع کنند که فکر میکنم با این روش حداقل هزینه صورت بگیرد. ما شماره حسابهای معینی را هم اعلام میکنیم که کمکهای مردمی در صورت تمایل واریز شود.
بهمن هدایتی - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد