گفت‌وگو با مرد محکوم به قصاص

مرگ دوستم تقصیر من نبود

مهیاد را به اتهام قتل بازداشت کرده‌اند. او متهم است دوستش را به دلیل سرقت خودرو کشته و جسدش را از بالای پل به پایین پرت کرده است. او اتهامش را رد می‌کند و می‌گوید مقتول به مرگ طبیعی فوت شده اما دلایلی که به دادگاه ارائه کرده، مورد تائید قرار نگرفته و وی به قصاص محکوم شده ‌است. مهیاد که در دادگاه کیفری استان البرز محاکمه شده، در مورد پرونده‌اش توضیح می‌دهد.
کد خبر: ۵۵۴۶۸۷

متهم هستی دوستت را به قتل رساندی. این اتهام را قبول داری؟

نه. قبول ندارم. این کار را نکردم اما چون جسد دوستم را به بیمارستان نبردم، چنین اتهامی را به من وارد می‌کنند.

اما مدارکی هست که ثابت می‌کند تو مرتکب قتل شدی در مورد آنها چه می‌گویی؟

مدارکی که درست شده به دلیل اشتباه خودم بود. باید مقتول را به بیمارستان می‌رساندم اما ترسیدم و این کار را نکردم.

توضیح بده مقتول چطور کشته شد؟

او خودش فوت کرد من نکشتمش. من و سعید خیلی با هم دوست بودیم و رفاقت عمیقی داشتیم. روز حادثه او به خانه من آمد تا باهم مشروب بخوریم. مدت طولانی بود که این کار را می‌کردیم. سعید زیاده‌روی کرد و حالش بد شد، باید او را به بیمارستان می‌بردم. از دو نفر کمک گرفتم تا او را سوار ماشین کنم که نزدیک بیمارستان متوجه شدم فوت شده است برای همین جسد را بیرون انداختم.

اما تو گفته بودی مقتول را در مغازه‌ای دیدی و او را دعوت به مشروب‌خواری کردی؟

بله درست است من از او خواستم به خانه‌ام بیاید.

بنابراین برنامه‌ای برای به قتل رساندن او داشتی؟

نه این‌طور نیست خیلی اتفاقی از او خواستم به خانه‌ام بیاید. سعید خودش زیاده‌روی کرد.

ماجرای این‌که از دو نفر خواستی تا کمکت کنند جسد را داخل خودرو بگذاری، در دادگاه مطرح کردی در حالی‌که پیش از آن در مورد این مسأله حرفی نزده بودی؟

در بازجویی‌ها چیزی نگفتم، چون در این مورد از من سوال نشده بود. در دادگاه از من پرسیدند همدست داشتی، من هم توضیح دادم موقع گذاشتن جسد در ماشین همدست داشتم.

تا اینجا مدعی هستی متوفی به خاطر زیاده‌روی بدحال شد و تو و دو نفر دیگر او را سوار خودرو کردید بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟

در راه متوجه شدم فوت کرده است. چاره‌ای جز از بین بردن جسد نداشتم به همین دلیل هم طنابی خریدم و جسد را با طناب بستم طوری که بتوانم راحت آن را جابه‌جا کنم بعد هم جنازه را از بالای یک پل به پایین پرت کردم.

خودرو را چه کردی؟

پراید برای سعید بود. به طور اتفاقی فهمیدم مدارک داخل ماشین است و تصمیم گرفتم آن را بفروشم تا همه آثار به طور کامل از بین برود.

اگر می‌خواستی آثار را محو کنی، خودرو را از بین می‌بردی چرا آن را فروختی؟

فکر می‌کردم این کار بهتر است. این‌طوری به پول هم می‌رسیدم.

بنابراین قصدت به دست آوردن پول بود؟

نه این‌طور نیست. من نمی‌خواستم سعید را بکشم و ماشینش را سرقت کنم. وقتی او مرد، دیگر فکر نمی‌کردم بشود کاری کرد به همین دلیل هم گفتم بهتر است پرایدش را بردارم، این‌طوری هم پول گیرم می‌آمد و هم ماشین را از بین برده بودم.

تو که مالک نبودی چطور خودرو را فروختی؟

یک بنگاهی آشنا داشتم. به او گفتم این پراید برای دوستم است که بدحال شده و باید عمل کند به پولش احتیاج دارد و حاضر است ارزان بفروشد. او هم قبول کرد ماشین را برایم بفروشد. او بابت پراید پنج میلیون تومان به من داد.

وقتی دوستت بدحال شد، می‌توانستی به خانواده‌اش اطلاع بدهی چرا این کار را نکردی؟

ترسیدم. خیلی هم ترسیدم فکر می‌کردم اگر موضوع را به خانواده‌اش بگویم، مرا متهم می‌کنند و نمی‌توانم جوابگوی آنها باشم.

مگر خانواده‌ سعید نمی‌دانستند او مشروب می‌خورد، چرا باید این موضوع برای تو ایجاد مسئولیت می‌کرد؟

می‌دانستند اما او در خانه من مشروب خورده بود و آنها مرا متهم می‌کردند. این موضوع خیلی برایم مهم بود و فکر می‌کردم به خاطرش ممکن است زندانی شوم.

پسر مقتول مدعی شده بعد از مفقود شدن پدرش، تو را در خیابان دیده و تو هم گفته‌ای نمی‌دانی پدرش کجاست چرا همان موقع موضوع را به او نگفتی؟

وقتی پسر مقتول را دیدم که تازه جسد را از بالای پل به پایین پرت کرده بودم. حالم خوب نبود و اضطراب زیادی داشتم به همین دلیل منکر شدم. اگر پسر مقتول می‌فهمید با پدرش چه کرده‌ام حتما با من درگیر می‌شد.

چرا موضوع را به همسر مقتول نگفتی؟

چون مقتول زن صیغه‌ای داشت و می‌دانستم رابطه خوبی با خانواده‌اش ندارد. اگر موضوع را به همسرش هم می‌گفتم همین مشکلات پیش می‌آمد. من نمی‌خواستم وارد درگیری خانوادگی آنها شوم، چون حتما همه چیز لو می‌رفت.

فکر نمی‌کنی بهتر بود سعید را به بیمارستان می‌بردی شاید پزشکان می‌تواستند کاری بکنند؟

فکر می‌کردم مرده است. بدنش سرد شده بود به نظر من از دست کسی کاری برنمی‌آمد.

پزشکی قانونی گفته علت مرگ پرتاب از بلندی است، این نشان می‌دهد که سعید زنده بود.

نمی‌دانم چه بگویم در آن زمان من فکر می‌کردم او مرده است به همین دلیل هم جسد را از بلندی پرت کردم البته قبول دارم اشتباه بزرگی کردم. آنچه من را حالا گرفتار کرده، اشتباهاتی بود که انجام دادم و به خاطر همین مقصر هستم.

مدعی هستی قصدی در قتل نداشتی و هیچ‌کدام از اتفاقاتی که افتاده بر اساس نقشه نبوده است؛ اما در پرونده پیامکی هست که نشان می‌دهد یک روز بعد از این‌که سعید را از بلندی پرت کردی پیامکی از تلفن همراهش برای پسرش فرستادی و از زبان سعید نوشتی «من به مسافرت رفتم و برمی‌گردم» همین هم ظن ماموران را برانگیخت؛ اگر نقشه‌ای برای قتل نداشتی چرا این کار را کردی.

روز حادثه وقتی پسر مقتول را دیدم خیلی پریشان بود به من گفت پدرش گم شده و به خانه نرفته است و از صبح هم تلفنش را جواب نمی‌دهد. از من خواست اگر خبری از او دارم بگویم. من منکر شدم و گفتم چیزی نمی‌دانم و اصلا او را ندیده‌ام. وقتی پیگیری پسر سعید را دیدم، متوجه شدم دیر یا زود ماجرا لو می‌رود با خودم گفتم بهترین راه این است که او را گمراه کنم. گوشی موبایل مقتول را قبلا برداشته‌ بودم. با آن پیامکی فرستادم؛ اما این کار او را بیشتر مشکوک کرد.

چطور بازداشت شدی؟

جسد از سوی اهالی محلی که آن را رها کرده بودم، پیدا و به پلیس تحویل داده شده بود. بعد هم خودروی مقتول را پیدا کردند. از خریدار پراید به مرد بنگاه‌دار رسیدند و از آنجا هم من را شناسایی کردند راهی بجز اعتراف نداشتم و همه ماجرا را توضیح دادم.

اولیای‌دم برایت درخواست قصاص کرده‌اند. در این‌باره چه نظری دارد؟

آنها و دادگاه، حرف‌هایم را قبول نکرده‌اند و احتمال این‌که قصاص بشوم خیلی زیاد است. این اشتباه خودم بود.

این چندمین بار است که می‌گویی اشتباه کردی در حالی‌که خودت می‌گویی قتل کار تو نبود پس چه چیز اشتباه است.

اشتباه من اینجا بود که وقتی سعید بدحال شد و در ماشین فوت کرد، او را به بیمارستان نبردم و جسدش را از بالای پل پرت کردم. اگر او را مستقیم به بیمارستان می‌بردم مرگش تائید می‌شد و همه می‌فهمیدند چرا مرده است، در آن لحظات خودم هم تحت تاثیر مشروب بودم و نمی‌توانستم درست تصمیم بگیرم.

اگر در این حد بی‌اختیار بودی چطور جسد را پنهان کردی؟

باورتان نمی‌شود؛ اما من واقعا مست بودم و درست نمی‌توانستم تصمیم بگیرم.

آیا تلاشی برای جلب رضایت اولیای‌دم کرده‌ای؟

من بارها به آنها گفته‌ام مرگ پدرشان قتل عمد نبوده و از اتفاقی که افتاده خیلی ناراحت هستم. به علت این‌که پدرشان را به بیمارستان نبردم، عذرخواهی کردم؛ اما آنها می‌گویند قصاص می‌خواهند و رضایت هم نمی‌دهند. هر چقدر لازم باشد التماس و عذرخواهی می‌کنم؛ اما باز تاکید می‌کنم که قتل پدرشان کار من نبود. درخواست دارم من را به دلیل خانواده‌ام ببخشند. آنها خیلی عذاب می‌کشند در حالی‌که گناهی ندارند و اشتباه من مسبب همه این بدبختی‌هاست. حاضرم هرخواسته‌ای که اولیای‌دم داشته باشند، برآورده کنم فقط من را ببخشند.

در زندان روزهایت را چطور می‌گذرانی؟

با زندانیان دیگر هستم و کارهایی را می‌کنم که آنها می‌کنند به کارگاه می‌روم، کار می‌کنم و بعد هم دوباره به سلولم برمی‌گردم. تحمل زندان خیلی سخت است. خصوصا اگر اتهامی که وارد کرده باشند، واقعا مرتکب نشده باشی. امیدوارم بتوانم رضایت بگیرم.

مریم عفتی

شما چه فکر می‌کنید؟

برای ما ایمیل بزنید و بنویسید به نظر شما اشتباه اصلی متهم به قتل کجا بود و آیا خود متوفی هم در این حادثه نقشی داشت یا خیر.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها