گزیده سرمقاله روزنامه‌های صبح یکشنبه

نسکافه و حماسه اقتصادی

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «دوخط موازی که یکدیگر را قطع کردند!»،«مذاکرات آلماتی و آینده»،«حماسه سازی یا حماسه سوزی»،«موانع توافق در آلماتی»،«نسکافه و حماسه اقتصادی»،«جنگ؛ خط قرمز دو کره و آمریکا»،«تفسیر به رای، عامل بزرگ اختلاف است»،«حضور حداکثری لازمه ایجاد حماسه سیاسی»،«تأملی بر شعار سال»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۵۵۲۰۴۸
نسکافه و حماسه اقتصادی

کیهان:دوخط موازی که یکدیگر را قطع کردند!


«دوخط موازی که یکدیگر را قطع کردند!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می‌خوانید؛1- آخرین خبرها از محل برگزاری مذاکرات ایران و 1+5 حکایت از آن دارد که مذاکرات «آلماتی 2» بی نتیجه به پایان رسیده است. خانم کاترین اشتون که نمایندگی 1+5 را برعهده داشت در پایان دور دوم مذاکرات به خبرنگاران گفت؛ «مواضع طرفین دور از یکدیگر است و قرار است مذاکره کنندگان به پایتخت های خود باز گردند و پیشنهادات ارائه شده را بررسی کنند»!

مذاکرات آلماتی 2 چرا بی نتیجه پایان یافت؟ و در پایان این مذاکرات بی نتیجه، کفه اقتدار به نفع کدامیک از طرفین مذاکره سنگینی کرده است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید، فرازی از سخنان دقیق و کارشناسانه رهبر معظم انقلاب در جمع زائران حرم مطهر رضوی(ع) را مروری دوباره کرد؛
«براساس تجربه و نگاه به صحنه با دقت و کنجکاوی برداشت ما این است که آمریکا مایل به تمام شدن مذاکرات هسته ای نیست. آمریکایی ها دوست ندارند گفتگوهای هسته ای تمام شود و مناقشه هسته ای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان بود. ایران در مسئله هسته ای، فقط می خواهد حق غنی سازی او- که حق طبیعی اش است- از طرف دنیا شناخته شود؛ مسئولان کشورهائی که مدعی هستند، اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنی سازی هسته ای را برای اهداف صلح آمیز در کشور خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقع زیادی است؟ این آن چیزی است که ما همیشه گفته ایم؛ آنها همین را نمی خواهند.»

2- اسناد و شواهدی در دست است که نشان می دهد آمریکا در چالش هسته ای با ایران به «بن بست» رسیده است. این بن بست را می توان در نقطه تلاقی دو خط جستجو کرد. دو خطی که آمریکا انتظار داشت به طور موازی امتداد یابند و ایران اسلامی را در فاصله میان خود ابتدا «محدود» و نهایتاً به نقطه «فلج» برسانند ولی امروزه این دو خط موازی برخلاف آنچه حریف پیش بینی کرده بود یکدیگر را قطع کرده و در ادامه به ضد هم تبدیل شده اند. دو خط یاد شده عبارتند از؛
خط اول: ادامه غیرقانونی چالش هسته ای با این منظور که بهانه و دستاویزی برای تحریم ها باشد.
خط دوم: ادامه تحریم ها با هدف پلکانی، تغییر رفتار و نهایتاً تغییر ساختار نظام.

درباره هر یک از این دو خط و پی آمدهای امروز آن، گفتنی هایی هست؛
3- آمریکا به چند علت مایل به پذیرش حق قانونی جمهوری اسلامی ایران و پایان دادن به چالش هسته ای نیست که از آن میان، می توان به علت های زیر اشاره کرد. علت هایی که مقامات رسمی آمریکا نیز بر آن تأکید ورزیده اند و یا به وضوح قابل فهم هستند.

الف: آمریکا از چالش هسته ای به عنوان یک بهانه و دستاویز برای تحریم ها استفاده می کند و نه آن که از تغییر فعالیت هسته ای ایران به سوی تولید سلاح اتمی نگران باشد. مطابق مفاد NPT و پادمان های مربوطه، فعالیت صلح آمیز هسته ای حق قانونی و تعریف شده تمامی کشورهای عضو این پیمان است و برای پیشگیری از انحراف فعالیت های صلح آمیز به سمت تولید سلاح هسته ای -DIVERSION- نیز، انجام بازرسی های مداوم از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی پیش بینی شده است که این بازرسی ها طی 10 سال گذشته با حضور بازرسان آژانس و نصب دوربین در مراکز هسته ای کشورمان، صورت پذیرفته و در حال انجام است و تاکنون هیچ نشانه ای از انحراف فعالیت هسته ای ایران به سوی تولید سلاح اتمی گزارش نشده است.

شورای حکام آژانس در اجلاس نوامبر 2004 -آبان 1383- با صدور یک مفاصای رسمی- CORRECTIVE MEASURE- تمامی قصورها و تقصیرهای احتمالی- بخوانید ادعایی- در پرونده هسته ای کشورمان را برطرف شده اعلام کرده بود... و از آن هنگام تاکنون نیز هیچ نشانه ای از غیرصلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران ارائه نکرده است. در اواخر سال 2012 میلادی 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا در گزارش مشترکی رسما اعلام کردند که تحقیقات گسترده آنها نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران از سال 2003 تاکنون هیچ برنامه و عملیاتی برای تولید سلاح هسته ای نداشته است. چند هفته قبل «جک استراو» وزیرخارجه اسبق انگلیس و یکی از سه عضو تروئیکای اروپایی- فرانسه، انگلیس و آلمان- در فاز اول مذاکرات هسته ای با ایران، اذعان کرد که در چالش هسته ای حق با ایران بوده است و ما -غربی ها- این حق را نادیده گرفته ایم.

بنابراین ادعای نگرانی آمریکا در پوشش دروغین «نگرانی جامعه جهانی»! کمترین وجاهت فنی و قانونی ندارد. پس ماجرا چیست؟ پاسخ این پرسش را می توان از زبان «دیویدفروم» کارشناس برجسته آمریکایی شنید. فروم طی یادداشتی در سایت CNN با ابراز نگرانی می نویسد؛ اگر ایران به خواسته 1+5 تن بدهد و در برنامه هسته ای خود به نفع 1+5 تجدید نظر کند- بخوانید کوتاه بیاید- آمریکا و اتحادیه اروپا ناچار به لغو تحریم ها خواهند بود و این به اهداف غرب در مقابله با ایران آسیب می رساند چرا که مقصود از تحریم ها، فشار بر ایران با دو هدف پلکانی «تغییر رفتار» و سپس «تغییر ساختار» جمهوری اسلامی ایران بوده است و...

ب: دومین و به بیان دیگر اصلی ترین دشواری پیش روی آمریکا برای اعتراف به حق هسته ای ایران و پایان چالش 10 ساله آن است که در صورت اعتراف به حق ایران، الگوی دیگری از پیروزی ناشی از مقاومت به نام جمهوری اسلامی ایران ثبت شده و به جهان در حال برانگیختگی و ملت های به تنگ آمده از نظام سلطه پمپاژ خواهد شد و این برای آمریکا و متحدانش به منزله یک کابوس وحشتناک است.

در این باره اگرچه گفتنی بسیار است ولی تنها به اعتراف صریح «جرج فریدمن» مسئول شورای راهبردی «استراتفور» بسنده می کنیم. فریدمن می گوید «مشکل اصلی ما با ایران، برنامه هسته ای این کشور نیست، مشکل آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون حمایت آمریکا، بلکه در حال درگیری و تخاصم با آمریکا می توان قدرت برتر تکنولوژیک و نظامی منطقه بود و این الگو بهار عربی- بخوانید بیداری اسلامی- در خاورمیانه و شمال آفریقا را درپی داشته است».

ج: آمریکا با توهم پراکنی درباره غیرصلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان به پروژه «ایران هراسی» دامن می زند و از این طریق با فروش انبوه تجهیزات و تسلیحات نظامی به کشورهای مرتجع و دیکتاتورهای منطقه، آنها را سرکیسه می کند.و دهها علت دیگر که در محدوده این نوشته محدود نمی گنجد.

4- عوامل و علت های یاد شده اگرچه آمریکا را به ادامه چالش هسته ای ترغیب می کند ولی خط دوم، یعنی خط تحریم ها که قرار بود به موازات خط چالش هسته ای و همسو با آن عمل کند، تغییر جهت داده و نه فقط مانع پیشرفت های علمی و فنی ایران اسلامی نشده است و نه تنها آرزوی خانم کلینتون در فلج کردن اقتصاد ایران و خواب آقای اوباما برای برانگیختگی مردم علیه نظام اسلامی را برآورده نکرده است بلکه به قول حضرت آقا در بیانات نوروز امسال و به گواهی واقعیات ملموس و محسوس، این تهدیدها به فرصت تبدیل شده و عزم مردم و مسئولان را برای مقابله با دشمن و رسیدن به نقاط اوج راسخ تر کرده است. مردم علی رغم برخی سختی ها و گرانی ها در راهپیمایی 22 بهمن حماسه ای بی نظیر آفریدند. دانشمندان ایرانی به پیشرفت های عظیمی نظیر، ورود به باشگاه فضایی، اعزام موجود زنده به فضا، رشد علمی چند برابر متوسط جهانی دست یافتند و این همه در حالی است که به گفته وزیر خزانه داری آمریکا، تیر تحریم ها به سوی غرب کمانه کرده است و روزنامه صهیونیستی هاآرتص می نویسد «آرامش در ایران، دهن کجی به تحریم هاست». گاردین می نویسد «بحران اقتصادی غرب، تحریم ها را به نفع ایران رقم زده است»، گلوبال ریسرچ اذعان می کند که «آمریکا با تحریم نفت ایران، اتحادیه اروپا را وادار به خودکشی کرده است». واشنگتن پست می نویسد «دود تحریم ها به چشم آمریکا رفته است». نخست وزیر انگلیس می گوید «شرایط اقتصادی انگلیس به گونه ای است که اگر دیر بجنبیم با فاجعه روبرو خواهیم شد» و...

5- ادامه چالش هسته ای آمریکا با ایران، خط ترسیم شده ای بود که به موازات خط تحریم ها می توانست آمریکا را به اهداف از قبل تعیین شده خود برساند ولی اکنون این دو خط موازی برخلاف تمام خطوط موازی که در علم هندسه تعریف شده است، یکدیگر را قطع کرده اند و هر دو خط به سوی اهداف متضاد - و یا دستکم متفاوت- با اهداف از پیش تعریف شده تغییر مسیر داده و دیگر بازدارنده ایران اسلامی از پیشرفت نیستند.

6- اکنون می توان تابلوی مستندی از بن بست آمریکا و مختصات محسوس آن ترسیم کرد. اگر به چالش هسته ای پایان بدهد، الگوی جدیدی از پیروزی برخاسته از مقاومت 10 ساله را به نام ایران اسلامی ثبت کرده و موج فراگیر بیداری اسلامی را شتاب بخشیده است و چنانچه به چالش هسته ای ادامه بدهد، این چالش در حالی که اهرم تحریم ها از کار افتاده است نه فقط بی نتیجه بوده و مانع پیشرفت ایران نیست بلکه به گونه ای دیگر، باعث تشویق و ترغیب ملت ها به ایستادگی در برابر زورگویی و باج خواهی نظام سلطه خواهد شد. ضمن آن که ایران با همه توان به فعالیت هسته ای خود ادامه داده و می دهد و فرصت سوزی به زیان آمریکاست. از این روی با جرأت می توان گفت که آمریکا در یک «بازی دو سر باخت» وارد شده است و قاعده و فرمول شناخته شده برای خروج از بازی دو سر باخت، انتخاب گزینه ای است که باخت کمتری دارد و حساب سود در اینگونه بازی ها اساساً در میان نیست و شواهد حاکی از آن است که آمریکا در پی یافتن راهی آبرومندانه! برای خروج از این بن بست است.

7- گزینه نظامی که هر از چند گاه آقای اوباما با کنایه از «حضور آن روی میز» سخن می گوید نیز فقط یک قمپز مسخره است که حضرت آقا در بیانات نوروزی خود به گونه ای واقع بینانه و مستند و با اقتداری متکی به پیوست قدرت، پاسخ تحقیرکننده ای به آن دادند و پرداختن به این مقوله فرصت دیگری می طلبد. اما گفتنی است که به قول نیویورک تایمز «آمریکا حتی به اندازه یک بند انگشت هم قدرت اقدام نظامی ندارد» و «نورمن دانیل» درباره پروژه مضحک حمله نظامی اسرائیل به نمایندگی از آمریکا خطاب به اوباما گفته بود «آقای اوباما! اگر این سگ - اسرائیل- را برای گاز گرفتن ایران بفرستیم، ایران صاحب سگ را به سختی تنبیه خواهد کرد» و به قول نشریه آمریکایی ویکلی استاندارد؛ رؤسای جمهور آمریکا از کارتر تا اوباما در این نقطه با [امام] خمینی اتفاق نظر دارند که «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند».

نتیجه آن که تنها راه پیش روی آمریکا تلاش برای خروج آبرومندانه از بن بست یاد شده است و از این روی با جرأت می توان گفت؛ در پایان مذاکرات بی نتیجه آلماتی 2، کفه اقتدار باز هم به سود ایران اسلامی سنگینی کرده است.

خراسان:افزایش نرخ سود سپرده‌های بانکی، واکنش انفعالی به رشد نقدینگی

«افزایش نرخ سود سپرده‌های بانکی، واکنش انفعالی به رشد نقدینگی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن زاده است که در آن می‌خوانید؛روز گذشته رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به ضرورت افزایش نرخ سود سپرده ها و تأکید بر این که نرخ سود سپرده ۲۰ درصدی در شرایط تورمی فعلی منطقی نیست بار دیگر پرونده افزایش نرخ سود بانکی را گشود. در این میان هر چند به گفته وی هنوز زود است درباره تغییر در بسته سیاستی و نظارتی بانک مرکزی صحبت شود اما چراغ سبز بهمنی به افزایش سود سپرده ها و شرایط ویژه بانک های کشور که سهمشان از افزایش شدید نقدینگی کشور اندک بوده است فضا را برای طرح ضرورت افزایش نرخ سود سپرده ها که به تبع افزایش نرخ سود تسهیلات را نیز به دنبال خواهد داشت فراهم کرده است. در هر حال توجه به چند نکته در موضوع افزایش نرخ سود بانکی ضروری است:

۱ - در نظام بانکداری اسلامی تعیین نرخ سود حتی به صورت علی الحساب موضوعیت ندارد چرا که به جز عقود مبادله ای که نرخ سود ثابتی دارند، نرخ سود در عقود مشارکتی بانک ها بر اساس بازده اقتصادی طرح ها تعیین می شود و سپرده گذار به نسبت بازده اقتصادی طرح هایی که بانک در آن ها سرمایه گذاری کرده است سود کسب می کند. لذا در یک نظام بانکی اسلامی که شفافیت و عقلانیت حسابگرانه در آن کاملاً دیده می شود تعیین نرخ سود حتی به صورت علی الحساب ضرورتی ندارد چرا که بانک ها در چارچوب قوانین موجود بر اساس موفقیت خود در سرمایه گذاری در طرح های اقتصادی سودآور می توانند سود بیشتری پرداخت کنند و سپرده گذار در فضای رقابتی بانک ها می تواند بانک های موفقی که بر مبنای سرمایه گذاری دقیق سودآوری بیشتری دارند را انتخاب کند. لذا در شرایطی که دولت احمدی نژاد با وجود بیشترین وعده های اصلاح نظام بانکی و بانکداری اسلامی در عمل به این وعده ها تاکنون ناموفق بوده است، باز هم باید با چالش تعیین نرخ سود علی الحساب سپرده های بانکی مواجه شویم و حسرت فرصت های از دست رفته ای را بخوریم که طرح های آماده شده اصلاح نظام بانکی در بانک مرکزی و وزارت اقتصاد هنوز وارد بحث های اجرایی مسئولان دولتی نشده است.

۲ - اجازه دهید به مهمترین استدلال رئیس کل بانک مرکزی برای افزایش نرخ سود سپرده که مربوط به افزایش نرخ تورم است، اشاره کنیم. در شرایطی که نرخ تورم سالانه در پایان سال گذشته 31.5 درصد و نرخ تورم ماهانه (نقطه به نقطه) به بیش از ۴۰ درصد رسیده است و در شرایطی که هر روز یکی از بازارهای سکه، ارز، خودرو، مسکن و... جذابیت های خود را به صاحبان سرمایه های خرد و کلان نشان می دهند، ادامه فعالیت بانک ها با نرخ سود سپرده حداکثر ۲۰ درصد امکان پذیر نخواهد بود. در شرایط فعلی رشد میزان سپرده های بانکی به مراتب کمتر از نرخ رشد حدود ۳۰ درصدی نقدینگی طی سال گذشته است. با تداوم افزایش نرخ تورم حتی خطر خروج سپرده های بانکی و ورود آن ها به سایر بازارهای سرمایه گذاری محتمل است. لذا بدیهی است که در کوتاه مدت افزایش نرخ سود سپرده ها مسکّنی بر اقتصاد تورم زده و گرفتار سفته بازی خواهد بود اما سوال این است که اثرات منفی افزایش نرخ سود سپرده چه میزان است و چگونه می توان بین آثار منفی و مثبت افزایش نرخ سود سپرده تصمیم گیری کرد. واقعیت این است که در کنار آثار مثبت کوتاه مدت افزایش نرخ سود سپرده، آثار منفی بلند مدت آن از جمله افزایش نرخ سود تسهیلات بانکی و آثار منفی آن بر رشد هزینه های تولید و تأثیرات تورم زای آن غیرقابل چشم پوشی است و در نتیجه مسئولان اقتصادی کشور در انتخاب بین دو گزینه بد و بدتر قرار دارند و این که کدام گزینه بد و کدام یک بدتر است نیازمند اطلاع از آمار و تحلیل های دقیق اقتصاد سنجی از اثرات مثبت و منفی افزایش نرخ سود سپرده های بانکی است که تنها از عهده نهادهای مسئول و بدنه کارشناسی نهادهای مسئول از جمله بانک مرکزی برمی آید.

۳ - اما اصلی ترین نکته این است که چرخه باطل افزایش تورم و افزایش نرخ سود بانکی چه زمانی متوقف می شود؟ سال گذشته در یادداشتی به اثرات منفی افزایش نرخ تورم به عنوان دشمن همه خوبی های اقتصاد پرداختیم و اشاره شد که چگونه نرخ تورم بالا نظم اقتصادی کشور را در حوزه های پولی، سرمایه گذاری و تولید تحت تأثیرات منفی قرار می دهد. تا زمانی که مطالبه کاهش نرخ تورم نسبت به سایر اهداف و وعده های اقتصادی در بین مسئولان پررنگ نشود با چرخه های باطلی از جمله ضرورت افزایش نرخ سود سپرده و تسهیلات در شرایط تورمی مواجه خواهیم بود که اقتصاد ما را بین گزینه های بد و بدتر قرار می دهد.

در نهایت به نظر می رسد بانک مرکزی به عنوان سیاستگذار پولی کشور و متولی اصلی مهار نرخ تورم بیش از آن که در اقداماتی منفعلانه با افزایش نرخ سود سپرده بخشی از اثرات منفی تورم ۳۰ و ۴۰ درصدی را جبران کند و پیروزمندانه از کاهش نرخ رشد نقدینگی از ۳۲ درصد در آذر ۹۱ به ۳۰ درصد در ماه های بعد خبر دهد برای عوامل اصلی افزایش تورم که رشد شدید نقدینگی همزمان با رکود تولید است، فکری جدی کند، واقعیت این است که بانک مرکزی به عنوان تخصصی ترین نهاد اقتصادی دولتی در یک کشور نقشی انفعالی در پذیرش سیاست های تورم زای دولت داشته است و بار کسری بودجه در موضوعاتی نظیر پرداخت یارانه نقدی و تأمین تسهیلات مسکن مهر از طریق تزریق پول بدون پشتوانه را به دوش کشیده است و تا زمانی که بانک مرکزی نظم پولی و تنظیم رشد نقدینگی با رشد تولید کشور را دنبال نکند باید به دنبال چرخه های باطل تورمی و انتخاب بین گزینه های بد و بدتر در عرصه سیاست های پولی و بانکی باشد.

جمهوری اسلامی:مذاکرات آلماتی و آینده

«مذاکرات آلماتی و آینده»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛دور دوم مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 در آلماتی قزاقستان هر چند با چشم انداز روشنی به کار خود پایان داد ولی تا رسیدن به نتایج دقیق و ملموس، مسیری طولانی را در پیش دارد چرا که هنوز دقیقاً مشخص نیست که طرف‌های مقابل تا چه اندازه حاضر به پذیرش حقوق مسلم هسته‌ای ایران و کوتاه آمدن از مواضع سابق خود هستند. ایران و گروه 1+5 تاکنون 9 دور مذاکره کرده‌اند، سه دور در ژنو، دو دور در اسلامبول، یک دور در بغداد، یک دور در مسکو و دو دور در آلماتی که بنظر می‌رسد گفتگوهای آلماتی با پیشرفت معناداری همراه بوده است.

مروری اجمالی بر کلیدی‌ترین سرفصل‌های راهبردی که دو طرف تاکنون در مذاکرات بر آن تاکید کرده اند، نشان از وجود مشکلات اساسی در پیشرفت مذاکرات دارد که جو حاکم بر گفتگوهای قزاقستان می‌تواند به حل آن کمک کند ولی درعین حال هنوز اختلافات عمده و تفاوت‌های جدی بین دیدگاههای طرفین وجود دارد که رفع آنها نیازمند تلاشهای بیشتری است، مشروط بر آنکه طرف غربی، خود را با واقعیت‌های توان هسته‌ای ایران منطبق سازد. طبعاً تا رسیدن به چنین شرایطی با توجه به اینکه غربی‌ها به سرکردگی آمریکا هنوز بطور کامل از کارآمدی ابزار فشار و تحریم ناامید نشده‌اند و دست از آن نکشیده‌اند، ادامه مقاومت و پایداری ملت ایران بر مواضع برحق خود می‌تواند در مسیر سخت حل مناقشه هسته‌‌ای مؤثر واقع شود.

در چنین موقعیتی مهمترین سئوال اینست که نقطه اختلاف ایران و 1+5 چیست و مشکل اصلی کجاست و مذاکرات چگونه می‌تواند بر مسیر و مبنای راهبرد "گفتگو - همکاری" قرار گیرد؟

برای رسیدن به پاسخ این پرسش، باید به چند نکته اساسی توجه داشت:
1- ملت ایران از ابتدای مذاکرات هسته‌ای با گروه 1+5 بر لزوم به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته‌ای خود تأکید کرده و در این راستا حق فناوری هسته‌ای و توان ادامه چرخه سوخت را صرفاً نه به عنوان یک انتخاب بلکه یک الزام جدی و غیرقابل خدشه مطرح نموده است.

براین اساس، حق غنی سازی اورانیوم برای ایران یک اصل مهم و اساسی در حوزه منافع ملی بوده و برای آحاد ملت، موضوعی پذیرفته شده است تا آنجا که حتی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در زمان پیش از انقلاب که اکنون در خارج از کشور زندگی می‌کند به همراه سایر ایرانیان مقیم خارج نیز آن را از حقوق مسلم و هسته‌ای ایران می‌دانند. بنابر این کاملاً طبیعی است که ملت ایران ادبیات تعلیق حق مشروع فناوری هسته‌ای و تعطیل کردن آن را از هیچکس و در هیچ قالبی پذیرا نباشد و حاضر نشود از حقوق مسلم خود عقب نشینی کرده و روی این موضوع با کسی مذاکره کند.

2- جمهوری اسلامی ایران در عین پایبندی براین اصل، در مسیر مذاکره با گروه 1+5 از آنجا که بنا را بر همکاری و تعامل صادقانه قرار داده، بسته‌های پیشنهادی مشخصی را نیز ارائه کرده که تا قبل از اجلاس آلماتی، برخورد طرف غربی، راهبرد دیپلماتیک را برای حل و فصل پرونده، مسدود کرده بود. گفتگو کنندگان ایرانی در نشست آلماتی بار دیگر با رویکردی کاملاً مثبت و پیشنهاداتی مشخص و راهگشا قدم در این مذاکرات گذاشتند.

3- درصورتی که طرف غربی حاضر باشد حقوق هسته‌ای مصرح ایران در چارچوب "ان. پی. تی" را به رسمیت بشناسد، مذاکره به عنوان یک ابزار دیپلماسی می‌تواند مفهوم و کارآیی اصلی خود را بیابد و انگیزه لازم را برای مشارکت در گفتگوها ایجاد کند. اصولاً مذاکره در شرایطی که حقوق مسلم یک طرف نادیده گرفته شده و از آن مهمتر، از ابزار فشار سیاسی و اقتصادی نیز سوءاستفاده می‌شود، معنای خود را از دست داده و بی‌اعتبار می‌گردد. قطعاً در شرایطی که سیاست چماق و هویج از طرف مقابل اعمال ‌شود و سایه سنگین تحریم و اتهام زنی بر فضای مذاکرات حاکم باشد، و بالاتر از آن، پدر بزرگ غربی‌ها حاضر به حل و فصل موضوع نبوده و قصد فریب و بازی با طرف مقابل را داشته باشد، گفتگوها نمی‌تواند به نتایج مثبت و ثمربخش منتهی شود. متأسفانه از تکیه کلام طرف غربی بویژه آمریکائیها در طول ادوار مذاکرات این نکته قابل درک بود که آنها قصد دارند از طریق بازی با کلمات و جملاتی از قبیل اینکه ایران نمی‌تواند از حق غنی‌سازی برخوردار باشد زیرا قابل اعتماد نیست! به جو توهم علیه ایران دست بزنند و این دقیقاً همان تفکری است که توسط صهیونیست‌ها تلقین و تکثیر می‌گردد و طبعاً اگر چنین دیدگاهی در مذاکرات حاکم باشد، گفتگوها هر قدر هم ادامه یابد به جایی نخواهد رسید.

4- جمهوری اسلامی ایران همواره معتقد بوده و هست که مسیر دستیابی به توافق باید گام به گام، متقابل و کاملاً متوازن و در قالب یک چارچوب مشخص و دستور کار مدون باشد. به طور طبیعی در هر مذاکره‌ای، بده و بستان بین طرفین مستلزم ایجاد اعتماد از طریق حرکت‌های متوازن و گام به گام است و نمی‌توان طرف مقابل را وادار به دادن امتیازاتی کرد و در مقابل هیچ اقدام متناسبی صورت نداد. غربی‌ها تاکنون برای گرفتن امتیاز تلاش می‌کردند و حاضر نبودند امتیازی بدهند.

5- اصل تناسب و توازن در دیپلماسی گفتگو، به عنوان یک عامل اساسی در تداوم مذاکرات و رسیدن به راه حل مطرح است و مادام که در مذاکرات رعایت نشود، هرگز توافق پایداری حاصل نخواهد شد و این مسأله نه تنها در مذاکرات ایران و 1+5 باید لحاظ شود بلکه قاعده‌ای برای تمامی گفتگوهاست. ظاهراً مستمسک طرف غربی برای عدم رعایت اصل تناسب و توازن در حقوق و تکالیف در پیشنهادهای ارائه شده به ایران، داشتن این تصور است که دست برتر در مذاکرات با طرف غربی است و تحریم‌ها به هدف نهایی خود رسیده‌اند درحالی که اصلی‌ترین نماد تحریم‌ها این بود که برنامه هسته‌ای ایران متوقف شود، اما این امر هرگز اتفاق نیفتاد، بلکه از رشد بیشتری نیز برخوردارگردید.

طرف مذاکره کننده ایرانی معتقد است در عین حالی که گفتگوها به صورت وسیع و گسترده و در یک چارچوب جامع که از همین ابتدای کار، آغاز و انجام فرآیند را روشن می‌کند باید ادامه یابد، اساساً سطح داده‌ها و ستانده‌ها نیز باید متوازن باشد. بدین معنا که اگر قرار است یک طرف، نگرانی‌های فوری طرف مقابل را رفع کند، این توقع نیز باید برای طرف مقابل محترم شمرده شود که نگرانی‌هایش به همان وزن و همسنگ با آن برطرف گردد.

اگر قرار باشد ایران در گام اول، بخش‌های مهمی از برنامه هسته‌ای خود را روی میز بگذارد، درحالی که بخش عمده تحریم‌ها در این گام لغو نشود، عملاً مذاکره بی‌معنا و یکطرفه خواهد بود و این همان شرایطی است که ملت و مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران از ابتدا اعلام کرده‌اند زیر بار آن نخواهند رفت ولی اگر شرطی تغییر کند، به تناسب تغییرات انجام شده، روند مذاکرات می‌تواند نتایج جامع و روشنی را در برداشته باشد.

رسالت:حماسه سازی یا حماسه سوزی

«حماسه سازی یا حماسه سوزی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛دنیای امروز با حماسه غریبه است.متجددین بر این باورند حماسه متعلق به عصر اسطوره ها و خدایان خیالی است. حماسه در دورانی رخ می داد که تاریخ مکتوبی وجود نداشت و تخیل این اجازه را به نویسندگان می داد که آرمان ها و آرزوهای یک ملت را در هیبت پهلوانانی عظیم الجثه که دست به کارهای خارق العاده می زنند به رخ خوانندگان خود بکشانند و آنها را حیرت زده، در رویای قهرمانی های بدون شکست غوطه ور سازند.آنها می توانستند عده معدودی را با حماسه آفرینی بر جمع کثیری پیروز گردانند و مقاومت مثال زدنی آنها را در برابر دشمن سینه به سینه روایت کنند. از حماسه "گیل گمش" که یکی از کهن ترین متون حماسی دنیا در هزاره سوم پیش از میلاد در بین النهرین است تا "شاهنامه فردوسی"و "ایلیاد و اودیسه هومر" و حتی تا به امروز که حماسه ها و پهلوانی ها را در قالب "دن کیشوت ها" به سخره می گیرند حماسه ها همواره در نقاط عزیمت مدنیت و تمدن سازی بشر ساخته و پرداخته می شدند و آیینه تمام نمای انتزاعیات و تخیلات یک ملت در گذشته، حال و آینده شان بودند.

این خاصیت دنیای مدرن است که با حماسه نمی سازد و اساسا مدرنیسم بیش از آنکه حماسه ساز باشد حماسه سوز است.از رنسانس بدین سو کمتر متن فاخر حماسی به چشم می خورد که بتواند خاطره حماسه های پر آوازه کلاسیک را زنده کند.اینکه چرا مدرنیسم با حماسه در تعارض است مطمئنا ریشه در عقل خودبنیاد و ماتریالیست بشر مدرن دارد که همه چیز را در دنیای مادی خلاصه می کند و هیچ ماورایی را در افق دید خود قرار نمی دهد. در جهان مدرن همه چیز با سنجه ها اندازه پذیر است. حتی کیفی ترین موضوعات کمیت پذیر شده اند.انتظار هیچ فعل و انفعال خارق العاده ای را در جهان واقعی نمی توان داشت. خرق عادت ها و حماسه آفرینی ها در این دنیا تنها در فضای مجازی و تصاویر غیر واقعی سینمایی محتمل است. که البته در اینکه سینما ابزاری برای کنترل دامنه تخیلات بشر است بحث بسیار و این وجیزه مجال مناسبی برای پرداختن بدان نیست.

در اواخر قرن بیستم اتفاقی در دنیای واقعی مدرن رخ داد که با هیچ یک از معادلات مادی و کمی تطبیق پذیر نبود. ملتی در جایی از همین دنیا حماسه ای آفریده بود که با هیچ معیار مدرنی قابل
اندازه گیری نبود.مردم در جایی از همین جهان دست به انقلابی زده بودند که حرکت بر خلاف مسیر آب در دنیای کفر، شرک و الحاد محسوب می شد. حماسه ای که سینه به سینه و دهان به دهان روایت شد اما هیچ روایتی نتوانست آیینه تمام نمای واقعیت این انقلاب باشد. تحلیل ها و تبیین ها جملگی حکایت فیل مولانا بود که در نهایت تا چراغ نیامد هیچ کس نتوانست  واقعیت را بگوید و در بهترین حالت عده ای توانستند بخشی از آن را روایت کنند.

وقوع این انقلاب یک حماسه و بقای آن حماسه ای پیچیده تر بود. تنها یک مورد از اتفاقات و چالشهایی که در 34 سال گدشته رخ داده کافی بود تا بسیاری از نظام های سیاسی به ظاهر مستقر و مستحکم دنیا از هم فرو بپاشند اما این انقلاب به طور غیر قابل باور و معجزه آسایی در برابر چالش های سخت و نرم در حوزه های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی تاب آورد و نه تنها کمر خم نکرد بلکه هر روزه تناور تر و شکوهمند تر شد. این انقلاب با خرق مالوفات و عادات دنیای مدرن منادی احیای معروفات حیات طیبه انسانی شد.در این حماسه رویین تنانی نه از جنس تخیل بلکه از جنس همین خاک به مصاف دیو هایی رفتند که در دنیای امروز مظهر خباثت و پلشتی هستند. آنها خون خود را هدیه کردند تا آدرس درست جاودانگی انسان را در سایه حکومت الله به جهانیان امروز نشان دهند.

امسال را پیر فرزانه و مراد همه مستضعفین جهان به حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نام داده اند. نامی با شکوه که یادآور حماسه آفرینی های ملت ایران در ثانیه ثانیه 34 سال گذشته است.

ایشان بهتر از همه می دانند که علت موجده انقلاب علت مبقیه آن هم هست لذا در این وانفسا که دشمن به سان جنگ احزاب حلقه محاصره سیاسی و اقتصادی را تنگ کرده است و به مدد برخی ایادی داخلی خود و منافقان جدید سعی دارد دل اهل ایمان را خالی کند تنها یک حماسه آفرینی علی وار، آنچنان که عمر بن عبدود به قعر خندق پرتاب کرد می تواند هیمنه و ابهت دشمن را بشکند.

مولایمان امسال در انتخابات در پاسخ "هل من مبارز" دشمن یکی مثل علی (ع) می خواهد که دستش را بالا ببرد.یکی که در یاری ولی اش تردید به راه ندهد و نا امید نشود حتی اگر مجبور شود سه بار دست بلند کند.یکی که به خود مغرور نشود و بداند شمشیری که به وی داده اند تنها برای اسلام باید ببرد.

 یکی که اگر دشمنی بر او جسارتی کرد خشم خود را فرو خورد و پس از کمی تامل برای اسلام شمشیر فرود آورد.چقدر سخت است. مگر کم مسئولیتی است. قرار است خالص و خلص علی وار شمشیر بلند کنی. و چه زیادند آنهایی که خالی می روند و امروز دست برافراشته اند و می خواهند در انتخابات شرکت کنند. خدا کند که آنها حماسه سازی کنند نه حماسه سوزی...

تهران امروز:موانع توافق در آلماتی

«موانع توافق در آلماتی»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حشمت الله فلاحت پیشه است که در آن می‌خوانید؛دورجدید مذاکرات ایران وگروه 5+1 در آلماتی قزاقستان درحالی به پایان رسید که اهدافی دور و نزدیک دراین نشست در نظر گرفته شده بود. هدف نزدیک،‌ دریافت نظرات هفت دولت حاضر در مذاکرات (ایران و گروه 5+1) درمورد فعالیت‌های هسته‌ای ایران و دیگری، هدفی دورتر که چند عامل هم در آن تاثیرگذار بود: 1- برگزاری انتخابات ایران در خرداد سال92، 2- انتظار غیرسازنده گروه 5+1 برای اثرگذاری بیشتر تحریم‌ها بر ایران.

می‌توان گفت که نشست آلماتی2 انتظاراتی را که بعد از نشست آلماتی‌یک ایجاد شده بود برآورده نکرد البته به نتیجه نرسیدن این مذاکرات تاحدی قابل پیش بینی بود زیرا گفت‌وگوهای میان طرفین بعد از مذاکرات آلماتی‌یک به مرحله نهایی اختلافات رسیده بود.

 غرب بسته‌های کوچکی ارائه می‌دهد و در مقابل خواسته‌هایی بزرگ دارد که همین مسئله هم عامل اصلی عدم توافق نهایی در نشست آلماتی2 بود. هرچند که این نشست هم به شکست منجر نشد. البته باید در نظر داشت که طرف غربی نمی‌خواهد حق مسلم ایران را برای دستیابی به فن‌آوری هسته‌ای به رسمیت بشناسد و در قالب فشار، ‌درصدد است تا ایران را از دستیابی به حقوقش دور کند که این عملکرد 5+1 هم با قوانین معاهده ان. پی.تی مخالف است و هم با خواست ملت ایران متناقض است.

 در نشست آلماتی2، ‌انتظار برحق ایران از غربی‌ها برای شکستن تحریم‌ها برآورده نشد و عملا مشاهده شد که دستورکاری برای لغو تحریم‌ها از سوی گروه 5+1 ارائه نشد. بعد از پایان نشست جدید قزاقستان باید بررسی کرد که اتلاف وقت در شرایط حاضر به سود کدام یک از طرفین است؟ لازم به ذکر است که در طرف مقابل راهبرد منفی شکل گرفته است و غربی‌ها می‌خواهند از اعمال تحریم‌ها علیه ایران استفاده کنند و ایران را وادار کنند که امتیازات بیشتری به طرف غربی بدهد.

باید گفت بعد از آلماتی 2 فضای حاکم بر جمهوری اسلامی ایران فضایی انتخاباتی می‌شود که مسائل هسته‌ای، مسائل دیپلماسی، مذاکرات ایران و 5+1 تحت‌الشعاع آن قرار می‌گیرد. ایران در نشست آلماتی یک و 2 و قبل از آن در بغداد، مسکو و ژنو برنامه‌های سازنده‌ای ارائه کرده است که ماحصل آن اعتماد جامعه جهانی و گروه 5+1 به ایران است.

بعد از سلسله کارها و نشست‌های متفاوت میان ایران و 5+1 به طرف غربی ثابت شده است که ایران در برنامه هسته‌ای خود به دنبال استفاده نظامی از توان هسته‌ای اش نیست اما طرف غربی تاکنون واکنش مثبتی نسبت به این حسن نیت ایران نشان نداده است.

طرف غربی در نشست اخیر رسیدن به توافق احتمالی را تا برگزاری انتخابات ایران به تعویق انداخته است در صورتی که برنامه هسته‌ای ایران موضوعی ملی است و به رسمیت شناختن حقوق هسته‌ای ایران در بین گروه‌های مختلف شرکت‌کننده در انتخابات واضح و آشکار است.

درپایان می‌توان گفت که طرف غربی بهتر بود دستورکاری ارائه دهد تا ایران برنامه هسته‌ای خود را تا غنی‌سازی 20درصد ادامه دهد و درعین حال لازم به نظر می‌رسد که در مذاکرات تلفنی میان اشتون و جلیلی رسیدن به دستورکاری فوری و حاضر شدن هرچه سریع‌تر پشت میز مذاکرات لحاظ شود.

حمایت:سال جدید وضرورت تقویت برنامه ریزی در همه سطوح جامعه

«سال جدید وضرورت تقویت برنامه ریزی در همه سطوح جامعه»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می‌خوانید؛تعطیلات طولانی ابتدای سال جدید به پایان رسید. تعطیلات مزبور فرصتی بود تا خانواده ها در کنار هم بودن و با هم از نعمت های الهی لذت بردن را مجددا برای چندین روز تجربه کنند، در حالی که از انجام مسئولیت‌های شغلی مختلف فراغت داشتند. در تعطیلات نوروز بسیاری از نیروهای خدمتگذار همانند پلیس، کارکنان بیمارستانها آتش نشانی‌ها، فرودگاهها وراه آهن و پایانه های مسافربری وصدا وسیما و هلال احمر و موارد متعدد دیگر البته استراحت نکردند و به خدمتگذاری به ملت ادامه دادند تا آرامش بر جامعه حاکم باشد وقاطبه مردم بتوانند از فراغت چند روزه آغاز سال نو نهایت استفاده را ببرند.

بر این اساس، جا دارد به عنوان اولین سخن در آغاز سال در ستون به سوی عدالت از این زحمتکشان، نهایت تشکر وقدردانی را به عمل آوریم. قطعا زحمات این اقشار اگر نبود بسیاری از تجربیات شیرین برای عموم مردم به وقوع نمی پیوست .

انشاء لله نهادهای قانونی نیز به نحو مقتضی از این اقشار زحمتکش خدمتگذار در طول تعطیلات نوروزی، قدردانی مادی ومعنوی مقتضی به عمل خواهند آورد.آغاز سال جدید همانند سنوات قبل توام شد با پیام وسخنرانی نوروزی رهبر معظم انقلاب که ضمن ارائه تصویری از شرایط امروز کشور، چشم انداز حرکت ملت در سال 92 را نیز مشخص کردند و خواهان آن شدند که در سال جدید تلاشهایی حماسه گونه در عرصه سیاست واقتصاد در کشور به وقوع پیوندد.

مخاطبان ارجمند به خوبی می‌دانند وقتی سخن از «حماسه» در هر امری به میان می‌آید که تلاش های انسانی فراتر از تصور معمولی ومحاسبه گری‌های متداول انجام شود.مثلا آنچه در 8 سال دفاع مقدس از سوی ملت ایران بروز یافت وباعث شد که علیرغم همه کمک های جهانی به رژیم بعثی، متجاوزان بی منطق از رسیدن به اهداف شوم خود ناکام بمانند، یک حماسه نامیده می شود چون بنا به محاسبات معمولی علی القاعده یک ملت در مقابل آن همه فشار نمی توانست روی پای خود بایستد اما بر خلاف همه آن محاسبات معمولی، دستاوردها حماسه گونه بودند.عنصر دیگری نیز درحماسه محسوب شدن تلاشها دخیل است و آن ازخود گذشتگی وبی ادعایی است.

نمی‌توان بدون از خودگذشتگی وایثار به دستاوردهای حماسی وماندگار رسید. اگر قرار باشد هر کس سنگ خود را به سینه بزند نتیجه معلوم است. در چنین بستری حتی دستاوردهای معمولی قابل پیش بینی، نیز تامین نمیشوند، چه رسد به اینکه دستاوردها فراتر از محاسبات عادی باشند. به هر حال امید است این نامگذاری در طول سال منشا حرکت ها وتلاش های همه جانبه مسئولین و عموم اقشار ملت شود، نه اینکه خدای ناکرده مثل برخی سال‌های دیگر در پایان سال شرمنده باشیم که دستاوردها نسبت به آنچه قرار بود، تحقق یابد اصلا در خور توجه نیست. هم چنین امید است مسئولین نهادهای محترم همانگونه که در گذشته مورد تاکید رهبر انقلاب قرار گرفته است تصور نکنند که این شعارها فقط با چاپ بیلبودها ونصب آنها در معابر عمومی واختصاص بودجه های عمومی برای برگزاری همایش های بی خاصیت وتکراری تامین می شود بلکه نیاز به کار وتلاش وبرنامه ریزی جدی دارد.

برنامه ریزی برای پیشرفت و رفع اشکلات مختلف،در لفظ وسخن ساده است ولی در عمل واجرا بسیار سخت ونیازمند زمینه سازی های متنوع می باشد.آغاز سال جدید مجال منطقی است تا همه در این خصوص تاملی دوباره و چند باره داشته باشیم.به عنوان مثال، از خود بپرسیم که در زندگی عادی روزانه و ماهیانه خود تا چه اندازه برنامه ریزی داریم؟ آیا اهم ومهم می کنیم تا انرژی ها وامکانات محدود صرف اولویت ها شوند؟آیا در برنامه ریزی‌های خود توجه داریم که از تجربیات گذشته خود ودیگران بهره بگیریم تا بی جهت راههای رفته شکست خورده را با هزینه های گزاف مجدد تجربه نکنیم؟

آیا در برنامه‌ریزی‌های خود توجه داریم که هر موفقیتی باید منطبق با رعایت اصول وموازین مبنایی دینی اخلاقی وعقلانی بدست آیند وقرار نیست با هر روشی به هدفمان نایل آئیم؟ در عرصه اجتماعی نیز آیا توجه داریم که برنامه‌ریزی های کلان کشوری ما در چه وضعیتی است وسهم هر یک از ما کجاست؟ مثلا آیا توجه داریم که برای رسیدن به اهداف سند چشم انداز ایران 1404 که نقشه راه حرکت بیست ساله ایران به سوی پیشرفت وتعالی را مشخص کرده الان در چه وضعیتی هستیم ودر چه زمینه هائی باید بیشتر تلاش کنیم ودر چه زمینه هائی دستاوردهای خوبی داشته وباید از دستاوردهای خود حفاظت لازم را به عمل آوریم؟ مثال اجتماعی دیگر اینکه مثلا آیا توجه داریم که امسال دومین سال اجرای برنامه 5 ساله پنجم توسعه وپیشرفت کشور است ؟آیا می دانیم که در سال اول اجرای برنامه چه کارهائی باید صورت گرفته باشد و امسال چه کارهائی باید در دستور کار قرار گیرد؟ سهم هر یک از شهروندان در تحقق برنامه چیست؟ سهم نظارتی مردم بر عملکردهای مسئولان چگونه اجرائی می‌شود؟ مثال سوم در حیطه برنامه های کلان اجتماعی مربوط به مهم ترین رویداد سیاسی اجتماعی سال 92 می شود یعنی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری وشوراهای شهر وروستا که قرار است در خرداد ماه شاهد اجرای آن باشیم.

آیا کاندیداهای محترم مطالعات وبرنامه ریزی های لازم را تدوین کرده اند که در این صحنه مهم برای ملت ارائه کنند؟آیا یکایک ما شهروندان به اهمیت این رویداد توجه داریم وبرنامه ریزی کرده ایم که چگونه باید بهترین نقش را از خود ارائه کنیم؟ آیا کلیت حاکمیت و نهادهای ذیمدخل در مقوله انتخابات، برنامه ریزی های لازم را انجام داده اند که بسترهای لازم مشارکت حماسی و ماندگار مردم را رقم زنند؟چگونه می توان از این امر اطمینان پیدا کردو با نظارت مردمی آنرا اذعان نمود؟آغازسال جدید فرصت خوبی است تا هر یک از ما در چندسطح فردی، خانوادگی، شغلی و ارتقاء کلیت وضع جامعه خود در گستره ملی وکمک به بهبود وضعیت جامعه بین المللی برنامه ریزی های لازم را تدوین کنیم.

برای تدوین برنامه ریزی لازم ومناسب قطعا باید شناخت خوب و واقع بینانه ای از امکانات ومقدورات فعلی خود داشته باشیم،موفقیتها وناکامی های گذشته خود را بدرستی فراروی خود قرار دهیم تا تجربیات گذشته در برنامه های سال جدید مورد توجه قرار گیرند، آرمانها واصولی که در حرکت به سوی هر پیشرفتی باید بدان پایبند باشیم را دقیق شناسائی و در برنامه های خود لحاظ کنیم بهترین راهها وروشها را برای تحقق برنامه های خود در نظر بگیریم ونهایت اینکه پیوستگی و تاثیر گذاری متقابل لایه های مختلف برنامه ریزی اعم از فردی ، خانوادگی ، شغلی واجتماعی را به درستی مورد عنایت قرار دهیم تا این گونه نباشد که در عرصه فردی یک گونه و در عرصه اجتماعی به گونه ای دیگر عمل کنیم وتلاش هایمان هم پوشانی وهم افزایی لازم را نداشته باشند.

سخن آخر:
سال جدید در حالی آغاز شد که همین روزها مذاکرات آلماتی 2 بین ایران وکشورهای غربی جریان پیدا کرده وامیدهای زیادی را به خود جلب کرده که طرف مقابل با پذیرش حقوق ملت ایران دست از کارشکنی ها وتحریمها وفشارهای مختلف بردارد.هم چنین در همین آغاز سال جدید بوی شهدا بار دیگر در سراسر کشورمان عطر آگین شده است چرا که پیکرهای 176 شهید در اثر تلاش های گروههای تفحص مفقودین پیدا شده و قرار است در 25 فروردین در 29 استان تشییع شوند وبار دیگر این ندا در سراسر کشور به گوشمان خواهد رسید که مبادا یادمان برود که اگر این ایثارها نبود، امروز چنین آرامشی بر کشورمان حکمفرما نبود.

سال جدید را در حالی آغاز کردیم که چند هفته دیگر قرار است انتخابات مهم ریاست جمهوری وشوراها در سراسر کشور برگزار شوند واز هم اینک می توان شاهد انواع رقابتها وبگو مگوهای کاندیداها واحزاب وگروههای حامی کاندیدا ها وحواشی مختلف ذیربط بود.

سال جدید را در حالی آغاز کردیم که آمارهای موجود مربوط به سال 91 حاکی از آن هستند که در سال قبل قریب به 4 میلیون پرونده جدید قضائی وارد مجاری رسیدگی قضائی شده اند واین آمار بسیار تکان دهنده است وجای این تامل که چرا باید این همه دعوا واختلاف قضائی بین مردم جریان داشته باشد و چه باید کرد تا در سال جدید شاهد این آمارهای تکان دهنده نباشیم؟سال جدید را در حالی آغاز کردیم که متاسفانه مادی گرائی وتجمل گرائی ومسابقه برای انباشتن منابع مادی عین خوره به جان بسیاری از افراد جامعه از جمله برخی از صاحب منصبان وذینفوذان در مراکز قدرت افتاده تا برای گسترش مکنت وبهره مندی خود از هر کاری دریغ ننمایند و بدین ترتیب ضمن وارد ساختن خسارات زیاد به کشور،هر روز جلوه های دردناکی را برای مردم آسیب پذیر جامعه رقم زنند.

سال جدید را در حالی آغاز کردیم که در حیطه رعایت اخلاقیات در همه سطوح فردی، خانوادگی ، شغلی واجتماعی نیز دچار مشکلات متعددی هستیم وحتما باید برنامه ریزی لازم را به عمل آوریم تا در طول سال 92 وضعمان بهتر شود.

در بٌعد قوانین کشوری مربوط به حیطه قضا ، قطعا در همین آغاز سال جدید با ابلاغ واجرای قانون مجازاتهای اسلامی جدید وهم چنین قانون آئین دادرسی جدید در امور کیفری شاهد تحولاتی در حیطه جرائم ومجازاتها واجرای احکام و ساختارهای رسیدگی خواهیم بود که امید است به بهبود امور بینجامد ودستاوردهائی در عرصه اجرای عدالت را به همراه آورد.سخن آخر اینکه امید است سال 92 سالی پر بار از حیث پایبندی همه ما به برنامه و برنامه ریزی وحرکت دقیق وهوشمندانه برای رسیدن به اهداف متعالی وگسترش عدالت باشد.

ستون «به سوی عدالت» به مدد الهی کما فی السابق در حد مقدورات محدود خود تلاش خواهد کرد تا عرصه های مختلف عدالت خواهی وعدالت گستری را رصد کرده ودر هر مورد نکاتی را به نظر تیز بین و دقیق مخاطبان ارجمند برساند. امید است اهل فن اعم از فضلای حوزه ودانشگاه وقضات و وکلای اهل نظر در ارتقای این تلاش ها از هر گونه همیاری دریغ ننمایند.

وطن امروز:نسکافه و حماسه اقتصادی

«نسکافه و حماسه اقتصادی»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محمدصادق حاج‌صمدی است که در آن می‌خوانید؛اگرچه سال حمایت از تولید ملی به ظاهر به پایان رسیده اما تولید ملی و نیاز حمایت از آن همچنان پا برجاست و بدیهی است که مقدمه حماسه اقتصادی همین مساله تولید ملی باشد. مساله‌ای که در سال گذشته همچون آزمونی همگانی که همه مردم کشور در آن شرکت داشتند؛ برگزار شد که نتیجه آن شامل همه می‌شود و لطیف اینکه هر کس خود به تنهایی می‌داند که در آن سر بلند یا مردود شده است.

در شرایطی که خرید مواردی نظیر دارو هم اگر موجب وابستگی به دولت‌های کافر شود؛ مظان شبهه مراجع تقلید است و مواردی که موجب صدمه اقتصادی به بازار مسلمین شود حرام قطعی و عینی است و حضرت امام فرمودند تجار اینچنینی کمک کار به هدم احکامند؛ حکم خوردنی‌ها و پوشیدنی‌های خارجی اظهر من‌الشمس است و در باب کالاهای مصرفی هیچ توجیهی باقی نمی‌ماند. جالب اینکه قسمت اعظمی از واردات محصولات خارجی به کشور، شامل همین نیاز‌های کاذب می‌شود و سهم مواردی که توجیهات منطقی‌تر درباره آنها بیان می‌شود بسیار کمتر از حجم لوازم آرایشی و تجملاتی است! اگرچه درباره واردات همین موارد به ظاهر مهم‌تر نیز نظایر تاریخی متعددی در کشور‌های صنعتی شده‌ امروز مثل آمریکا، ژاپن، آلمان، چین و هند وجود دارد که در برهه‌های مشخصی از تاریخ، دروازه‌های واردات از کشور‌های دیگر را - جز در موارد بسیار محدود- به کشور خود بستند و در آینده درباره آنها صحبت خواهد شد؛ توجه نگارنده در این گفتار به خوردنی‌ها و پوشیدنی‌ها معطوف است.

از جمله توجیهات متواتری که در این باره بیان می‌شود نبود مشابه داخلی استاندارد و قابل رقابت با خوردنی‌های وارداتی است که با اندکی تامل به این نتیجه می‌رسیم اساسا مهم نیست که خیلی چیزها مشابه داخلی نداشته باشد یا مشابه داخلی آنها قابل قبول نباشد! چرا که قاطبه آنها حتی اگر اساسا نباشند هم اتفاقی نمی‌افتد! به عنوان مثال تنها برای واردات کالای بی‌ارزشی مثل آدامس سالانه بالغ بر 500 میلیون دلار ارز از کشور خارج می‌شود و جالب اینکه عمده واردات آدامس از کشورهایی است که در عداوت و رقابت هیچیک از آنها با جمهوری اسلامی، کمترین شبهه‌ای وجود ندارد. به عنوان مثال ترکیه که سهم عمده‌ واردات خوراک و پوشاک به ایران را داراست؛ در سوریه، منافع خود را در حمایت از گروه‌های سلفی و تروریستی و در لبنان در حمایت از گروه‌های مخالف مقاومت و در باقی مسائل منطقه‌ای در اتحاد با رژیم صهیونیستی تعریف کرده که همه و همه مغایر منافع حیاتی جمهوری اسلامی است. درباره نوشیدنی‌های پالپ‌دار و مواد اولیه آنها که از امارات و عربستان وارد می‌شود رفتارمان جالب‌تر است! همزمان با اینکه بسیاری از مسافرت‌های خارجی به مقصد دوبی انجام می‌شود و درصد قابل توجهی از واردات انواع نوشیدنی‌های گازدار نیز از همان شیخ‌نشین صورت می‌گیرد؛ به محض اینکه امیرزادگان درجه‌ چندم آن، جزایر ایرانی را متعلق به خود می‌خوانند؛ از غیرت رنگ به رنگ می‌شویم و از موزه‌های تاریخ نقشه‌های جغرافیایی پیدا می‌کنیم که گستاخی‌‌شان را پاسخ داده باشیم حال آنکه عامل اصلی تقویت آنها، برای این رفتارها، خودمان بوده‌ایم! هلندی‌ها پرواز‌های هواپیمایی ما را به خاک کشورشان ممنوع می‌کنند و ما در عوض از آنها آدامس و رانی و ماء‌الشعیر و نوشابه‌ انرژی‌زا می‌خریم. انگار نه انگار جریان دیگری هم در جریان است! دانمارکی‌ها در نشریاتشان هر چند وقت یکبار به مقدسات ما توهین می‌کنند و ساخت مناره‌های مسلمانان را در شهرهایشان ممنوع می‌کنند اما ما همچنان به خرید کره حیوانی و شیرینی آردی و پنیر از آنها ادامه می‌دهیم. سوییسی‌ها همزمان با تحریم بانک‌های ما به ما قهوه فوری و شکلات می‌فروشند. دولت آلمان در حالی که تمام قوای خود را در تحریم کردن ملت ایران به کار می‌گیرد و سعی می‌کند تولید انرژی هسته‌ای را در ایران متوقف کند، با ما قرارداد فروش ماء‌الشعیر و قهوه و شوینده و گلدان تزئینی امضا می‌کند!

نکته جالب توجه در این باره این است که اینها همه در بحبوحه‌ تحریم‌ها علیه ایران رخ می‌دهد، چرا که تحریم‌ها هیچوقت شامل موارد اینچنینی نمی‌شود!‌ اگرچه فروش غله و دارو به ایران ممنوع است اما فروش شکلات؛ ماءالشعیر، آدامس و ... آزاد است، چرا که اینها صرف تولید نمی‌شود، صرف پیشرفت هم نمی‌شود و حتی برای بدن نیز فایده ندارد. فقط کود می‌شود و به فاضلاب می‌ریزد! در این حالت دلار سبزی که با یک ریال بالا و پایین رفتنش فریاد از نهاد این و آن بلند می‌شود؛ صرف وارد کردن صنعت و تکنولوژی و سوخت و... نمی‌شود بلکه خرج مزه‌های مختلف و شربت بادام تلخ فرانسوی و شیره افرای آمریکایی می‌شود!

این کشور‌ها همه هم اگر دوست و متحد ما بودند که نیستند ما ثروتمان را داده‌ایم و در عوض هیچ چیزی نگرفته‌ایم! جالب‌تر اینکه این خوردنی‌ها و پوشیدنی‌های رنگارنگ فرنگی محدود به مغازه‌ها و بوتیک‌های بالای شهر تهران نیست و هر کجا و در هر سوپرمارکتی، انواع و اقسام اینها وجود دارد! بحمدالله هر چقدر هم وضعیت اقتصادی بد باشد و مردم در تاکسی و اتوبوس و میهمانی و ... بنالند همچنان همه برای خوردنی‌ها و پوشیدنی‌های خارجی آماده‌اند که کمترین مواردی است که می‌شود از آن اجتناب کرد! گفتمان حمایت از تولید ملی این نیست که صنعت وارد نکنیم اما اصرار بر این دارد که هیچ کس از نخوردن قهوه صرع نگرفته! دلار نباید صرف شامپو و دستگیره‌ در و حوله و ملحفه بشود! باید صرف تحصیل و تولید علم شود و صرف وارد کردن دارو و مواد اولیه‌ای که در کشور ما نباشد. این مثال‌ها اگرچه ساده و پیش پا افتاده به نظر می‌آید، واقعی است و حجم ارزی که برای واردات آنها از کشور خارج می‌شود سر به آسمان می‌ساید! مملکتی که درآمد ارزی‌اش یکصد میلیارد دلار است نباید یک‌دویستمش تنها صرف واردات آدامس شود! در حالی که بودجه راهنمایی و رانندگی سالی هزار و 500 میلیارد تومان است نباید سالی 2 هزار میلیارد تومان خرج واردات آدامس شود! خوردنی‌های دیگر بماند!

مثالی که بیان آن در این زمینه خالی از لطف نیست کمپانی نستله است. اگرچه وابستگی آن به دشمن قطعی جمهوری اسلامی بدیهی بوده و تا به حال بسیار درباره آن سخن گفته شده و شاید به مثالی کلیشه‌ای تبدیل شده باشد اما همچنان حجم واردات محصولات آن و مصرف آن توسط مردم بهت‌آور است:

نستله در سال 1997 میلادی 51 درصد سهام اوسم که بزرگ‌ترین تولیدکننده مواد غذایی اسرائیل است را در یک فقره چک 140 میلیون دلاری خریداری کرد و سود خالص اوسم را در سال 2001 به 460 میلیون دلار رساند. سال بعد نخست‌وزیر اسرائیل جایزه ژوبیلی را به این کمپانی داد که بزرگ‌ترین جایزه دولت اسرائیل است و به بزرگ‌ترین حامی اقتصاد اسرائیل داده می‌شود. نستله در شهرک صداروت کمی دورتر از نوار غزه 4000 کارگر دارد. در سال 2002 نستله 24 درصد هدیه 5/6 میلیون دلاری تشویق سرمایه‌گذاری در اسرائیل را از آن خود کرد. از همان سال عواید کارخانجات نستله در سرزمین‌های اشغالی برای دولت جعلی به بیش از 80 میلیون دلار در سال رسید و سوای تاسیسات تحقیقاتی و کارخانجات تولیدی در سرزمین‌های اشغالی، نستله کمک‌های مداومی نیز به مدارس اسرائیل انجام می‌دهد. محصولات نسکافه، پیورلایف، مگی، اسمارتیز، افتر ایت، کیت کت، پولو، لورئال و ... نام‌های تجاری دیگری است که توسط این کمپانی اداره می‌شود و در کمال تعجب در بیشتر فروشگاه‌های جمهوری اسلامی به فروش می‌رسند.

بسیاری از کالاهای مصرفی که وارد می‌شود مصارف کاذب و غیر‌ضروری دارند و آن دسته‌ای هم که اینطور نیستند قاطبه‌شان مشابه داخلی دارند و اگر هم ندارند وقتی وارد نشوند تولید می‌شوند و وقتی که تولید شدند کار ایجاد می‌کنند و سرمایه و این سرمایه صرف تولید بیشتر می‌شود و پیشرفت. اگر نمی‌توانیم ریزتراشه‌های الکترونیکی و کامپیوتر و لپ‌تاپ تولید کنیم و وارد نکنیم در عوض می‌توانیم قهوه نخوریم!

اگر نمی‌ترسیدم که شاید عذری وجود داشته باشد و می‌توانستم می‌گفتم منافق است آن کسی که لباس خارجی به تن می‌کند و قلم خارجی به دست می‌گیرد و وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی را نقد می‌کند! هر کسی از هر چیزی در هر کشوری سهمی دارد! اگر وظیفه خودمان را درست انجام دادیم می‌توانیم بگوییم چرا! نه اینکه نظام، عملکرد اقتصادی بی‌نقصی داشته باشد که اگر داشت می‌شد آنچه باید لیکن این مایی که هر کجا که می‌نشینیم و بلند می‌شویم بی‌وقفه از وضعیت دلار و سکه و قیمت پسته و غیره و غیره صحبت می‌کنیم و فلان وزیر و وکیل را مواخذه می‌کنیم باید اول وظیفه‌ خودمان را از آنچه باید انجام داده باشیم! این چیزهایی که از چین و ماچین وارد می‌شود اگر خریدار نداشته باشد وارد نمی‌شود و وقتی وارد نشود تولید می‌شود!

اگرچه این بحثی است که شامل همه ایرانیان می‌شود اما مخاطب من بیشتر آنهایی هستند که ادعای وطن‌پرستی دارند و آنهایی که مثل من نماز صبح‌شان قضا شود، راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس و فعالیت انتخاباتی‌شان ترک نمی‌شود! چرا که متاسفانه این قشری که بار وظیفه‌اش سنگین‌تر است هم، همچنان الگوی مصرفش اصلاح نشده و آنهایی که کلام و قلم انتقادشان سرتاپای نظام را در بر می‌گیرد و آنهایی که به اصطلاح حزب‌اللهی هستند و آن دسته تحصیلکرده‌هایی که مدام از نبود امکانات در داخل و شرایط بهتر در فرنگ می‌گویند، صبحانه نسکافه می‌خورند! برای مایی که در دوران عافیت جمهوری اسلامی زندگی می‌کنیم و امتحان‌مان به جای مبارزه با رژیم طاغوت و زندان و جنگیدن با دشمن بعثی و اسارت، نخوردن شکلات و قهوه و پوشیدن لباس داخلی است، ننگ است که روسیاه بمانیم و شرمنده‌ شهدایی باشیم که از جانشان گذشته‌اند و ما نتوانیم از خمیردندان و صابون خارجی‌مان بگذریم!

آفرینش:جنگ؛ خط قرمز دو کره و آمریکا

«جنگ؛ خط قرمز دو کره و آمریکا»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛تقسیم کره به کره شمالی و جنوبی از پیروزی متفقین در جنگ دوم جهانی در سال 1945 و پایان 35 سال سلطه ژاپن بر کره نشأت گرفت. در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی از همکاری با برنامه‌های سازمان ملل متحد برای برگزاری انتخابات آزاد و عمومی در دو کره سر باز زد و در نتیجه آن، یک دولت کمونیست تحت حمایت شوروی به طور دائم در شمال تأسیس شد و یک دولت طرفدار غرب در جنوب. که این تقسیم بندی ازجنگ دو کره (1953-1950) تاکنون برجای مانده است.

روابط دوکره همواره پرتنش بوده، چون هردو حکومت داعیه رهبری برتمام شبه جزیره را داشته اند، خصوصاً کره شمالی که همواره آغازکننده درگیری ها و حتی جنگ دوکره بوده است. درچند هفته اخیر نیزموج تنش ها میان دوکره، به ویژه پس از رزمایش نظامی کره جنوبی با آمریکا در نزدیکی مرزهای کره شمالی باعث تحریک نظامی پیونگ یانگ گردیده است. رهبرجوان کره شمالی این اقدامات را برعلیه امنیت کشورش دانسته و خود را آماده درگیری نظامی با کره جنوبی و آمریکا کرده است. درهمین راستا کیم جونگ اون به واحدهای موشکی کشورش دستور داده برای حمله به ایالات متحده و کره جنوبی آماده شوند و اعلام کرده است که امنیت سفارت خانه ها و سازمان های بین المللی در پیونگ یانگ در صورت آغاز درگیری تضمین نخواهد شد و کشورها باید دیپلمات های خود از این کشور را خارج کنند.

اما خط قرمزهایی مشخص وجود دارد که به صورت منطقی باید از سوی سه کشوردرگیر، خصوصاً کره شمالی مورد توجه قرارگیرد، تا از میزان تنش های برای آغازجنگ جلوگیری شود. اما درصورت وقوع جنگ آنچه تعیین کننده خواهد بود میزان قدرت و توانایی طرفین در زمینه تسلیحات نظامی، قوای پشتیبان و امکانات لجستیکی می‌باشد.

1- توانایی نظامی: درزمینه تسلیحات باید پذیرفت که تکنولوژی نظامی کره شمالی قابل قیاس با جدیدترین و پیشرفته ترین فناوری های نظامی آمریکا و کره جنوبی نخواهد بود. درحالی که تسلیحات نظامی پیونگ یانگ برپایه داشته هایی است که درزمان جنگ سرد از سوی شوروی به دست آورده است. با این حال نمی توان از قوای موشکی و هسته‌ای کره شمالی چشم پوشی کرد. همچنین باید توجه داشت که حمله ابتدایی پیونگ یانگ می‌تواند بسیار ویران کننده ومخرب باشد، اما به نظر می رسد که کنترل اوضاع درادامه جنگ به دست آمریکا و متحدانش قرارگیرد و سرنوشت جنگ را تعیین کنند.

2- قوای پشتیبان: درصورت درگیری نظامی باید این موضوع را مدنظر قرار داد که کره شمالی کشوری است که تنها امتیازش می تواند توانایی های هسته‌ای و موشکی باشد و لاغیر. لذا به فرض اینکه ازتمام داشته نظامی خود استفاده کند، بازهم ضعیف خواهد شد و نیازبه قوای پشتیبان دارد. تنها پشتیبان‌های کره شمالی روسیه و چین بودند که درچند وقت اخیر به سبب بی توجهی های دولت پیونگ یانگ به هشدارهای آنان، حمایت خود از این کشور را سلب کرده اند. اما در جبهه مقابل قوای نظامی و پشتیبان آمریکا، کره جنوبی و دیگر متحدان آنها کاملا آماده حمایت هستند.

3- امکانات لجستیکی: با آغاز درگیری نظامی درروزهای اول جنگ، آمارتلفات انسانی بسیاربالا خواهد بود. لذا توانایی و امکانات لجستیکی برای مدیریت بحران بسیار حائز اهمیت است. کره جنوبی به سبب دارا بودن پیشرفته ترین خدمات حمل و نقل و ارتباطی قطعا از میزان تلفات خواهد کاست و آمریکا هم مثل همیشه از میدان درگیری ها فاصله دارد!. اما وضعیت کره شمالی کاملا متفاوت است. این کشور درشرایط عادی با بحران مواد غذایی و دارو روبه روست و قطعاً درهنگام جنگ این نیازها دوبرابر خواهد شد و این امر فشاربی امانی را برمردم این کشور وارد خواهد کرد.

این موارد بخش کوچکی از خط قرمزهایی است که طرفین باید به آنها توجه داشته باشند. اما درصورت تصمیم گیری عجولانه، خصوصاً از سوی رهبرجوان کره شمالی عواقب غیرقابل پیش بینی و مصیبت باری برای مردم شبه جزیره کره به وجود خواهد آمد.

قانون:حضور حداکثری لازمه ایجاد حماسه سیاسی

«حضور حداکثری لازمه ایجاد حماسه سیاسی»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم سید کمال سجادی است که در آن می خوانید؛بیانات مقام معظم رهبری در آغاز سال 1392 و نام‌گذاری سال جدید به‌عنوان حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی و تشریح این مفاهیم توسط ایشان در حرم مطهر رضوی، نقشه راه مسئولان، فعالان سیاسی و مردم برای سال 1392 است. تحقق شعار حماسه سیاسی و اقتصادی نیازمند تعامل و همکاری مسئولان و مردم در حوزه بسیار حساس و مورد توجه و تمرکز دشمنان نظام جمهوری اسلامی است که باید با یکپارچگی و وحدت جلوی توطئه چینی و سوء‌استفاده دشمنان در این دو حوزه مهم گرفته شود. بخش مهمی از بیانات مقام معظم رهبری معطوف به حماسه سیاسی و یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری است. انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران مظهر اقتدار ملی و مردم سالاری دینی است. مردم همواره در موقعیت‌های مختلف از انقلاب گرفته تا دفاع مقدس و در عرصه‌های مختلف از جمله انتخابات‌هایی که تا کنون برگزار شده است ثابت کرده اند که به وظایف خود به نحو احسن عمل کرده و حمایت خویش از نظام را ثابت کرده‌اند. نرخ میزان مشارکت مردم در عرصه‌های مختلف انتخابات معمولا بسیار بیشتر از حد استاندارد بوده که نمونه بارز آن را می‌توان در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 مشاهده کرد.

میزان در انتخابات، رأی مردم است و مردم همیشه در صحنه همواره هر جریان و گروه و فردی را که به صلاح بدانند انتخاب می‌کنند و تجربه بیش از 30 سال برگزاری انتخابات در نظام جمهوری اسلامی نشان می‌دهدکه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی با گرایش‌های مختلف در برهه‌های گوناگون در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده‌اند.

صرف نظر از این‌که در انتخابات آتی چه کسانی نامزد می‌شوند و در نهایت چه شخصی بر کرسی ریاست جمهوری تکیه می‌زند، مشارکت حداکثری مردم در انتخابات می‌تواند باعث تحکیم پایه‌های نظام و خنثی شدن توطئه‌های دشمنان قسم خورده ملت ایران گردد. مقام معظم رهبری در بیانات خود فرمودند تمامی گروه‌ها و سلیقه‌هایی که در درون نظام فعالیت می‌کنند و به قانون اساسی و نظام اسلامی پایبند هستند هم موظفند و هم حق طبیعی آنان است که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمایند. این بدان معناست که نظام آغوش خود را به روی افکار و عقاید مختلفی که خطوط قرمز را رعایت می‌نمایند باز کرده و اکنون این وظیفه فعالان سیاسی و احزاب و تشکل‌های مختلفی که در چارچوب نظام فعالیت می‌نمایند است که با حضور همه جانبه خود تنور انتخابات را گرم نموده و شانس خود را برای تصدی کرسی ریاست جمهوری بیازمایند. مشارکت تمامی گروه‌های سیاسی در انتخابات به دلیل آن‌که قدرت و تنوع انتخاب مردم را افزایش می‌دهد بسیار مهم است. همچنین حضور سلایق مختلف و دیدگاه‌های متفاوت در رقابت‌های انتخاباتی می‌تواند نرخ مشارکت مردم را افزایش داده و ما را در راستای رسیدن به جشن ملی هدایت نماید.

رهبر معظم انقلاب با تاکید بر این‌که باید کاندیدای اصلح را انتخاب نماییم برخی شرایط کاندیداهای ریاست جمهوری را نیز بیان کردند که اهتمام به آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. آنچه مسلم است روسای جمهوری که تا به‌حال در ایران اسلامی برگزیده شده اند دارای معایب و محاسنی بوده اند و در برخی دوره‌ها شاهد نارسایی‌ها و ضعف‌هایی در مدیریت کلان کشور بوده‌ایم. تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر این‌که شخصی را انتخاب نماییم که از محاسن روسای جمهور پیشین برخوردار بوده و فاقد معایب آنان باشد نگاهی هوشمندانه و کلیدی است که معیار انتخاب رئیس‌جمهور آینده را مشخص می‌کند. از طرفی دیگر مسئولیت ریاست جمهوری بسیار سنگین است و کسانی که خود را در معرض رای مردم قرار می‌دهند باید به این نکته توجه نمایند.

مردم سالاری:تفسیر به رای، عامل بزرگ اختلاف است

«تفسیر به رای، عامل بزرگ اختلاف است»عنوان سرمقاله روزنامه مردم شالاری به قلم     منصور فرزامی است که در آن می‌خوانید؛ نگارنده درباور خود،یقین دارد آنان که جای «محکمات» را با «متشابهات» عوض می‌کنند، بر حدیث «تفرقه» و 73 ملت در جهان اسلام بعد از رحلت رسول مکرم (ص)اسلام با خبرند و می‌دانند که تفسیر‌های نابجا وتاویل‌های ناروا،مایه پرداخت چه هزینه‌های سنگینی در جهان اسلام شده است و چه محقانی را از حقشان دور کرده و چه نبایدهایی را بر مسند نشانده است.

این عزیزان اگر این حقایق را بدانند و ببینند و نادیده بگیرند،در پی آنان رفتند که موجدان 73 ملت اند و اگر ندانند که چه می‌کنند،تکلیف از آنان،ساقط نمی‌شود. باور کنید که درک این حقایق به دانشمندی نیست به بینش‌مندی است. همه مدعی اند که آنچه را که می‌گویند و می‌فهمند،حقیقت است و در تلقی خود هیچ شبهه ای هم ندارند در حالی که اصل،بر جای دیگر نشسته و فقط گمان است که حق پنداشته می‌شود:

هر کسی از ظن خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من

در اینجا مبنای سخن در تفسیری است که از پیام نوروزی صریح و بی‌ابهام، شده است و گله از مفسرانی است که خود را محق تر و ایرانی تر و دیگران را شهروند درجه 2 می‌دانند. پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب نشان داد که با تامل فراوان و با شناخت اوضاع کنونی کشور در آستانه انتخاباتی بس مهم وسرنوشت ساز و با توجه به موقعیت ایران در عرصه جهانی ایراد شده و بازگو کننده احاطه ایشان بر زوایای پنهان جامعه است.

همچنین اذعان صریح و بی شبهه رهبری که برای خود حقی بیش از یک رای قائل نیست،بیانگر احترام به انسان و حقوق فردی و اجتماعی در نظامی‌است که مبتنی بر کرامت انسان بشمار می‌آید و نشان از حقیقت انسانی است که آزاد آفریده شده و بنده و برده همانند خودی نیست. وقتی که مطرح می‌شود که من هم یک رای دارم و آن هم مخفی است، معلوم نیست که چرا عده ای می‌خواهند،این نگرش را فرو کشانند و نوع نازل آن را به جامعه عرضه کنند و بر اعتبار و منزلت نظام، خدشه وارد کنند. وقتی که ایشان خواستار شرکت همه در انتخابات حساس پیش رو هستند،معلوم نیست که چرا مدعیان پیروی از رهبری به تفسیر به رای دست می‌زنند و صراحت بیان ایشان را به وادی ابهام و ایهام می‌برند و حیدری و نعمتی را پدید می‌آورند؟مگر رهبر جامعه در اداره و هدایت کشور با کسی تعارف دارند و یا از فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بی‌خبرند که با تعبیر و تفسیر خود از ایشان پیش می‌افتند و موجب می‌شوند تا ذهن‌ها مشغول شود و سلایق مختلف سیاسی نه در کنار هم که در مقابل هم بایستند و توان و فکر و سرمایه، صرف پیچیدن برای هیچ شود؟آیا این خدمت به نظام و جامعه مسلمان ایران است یا ارضای خودخواهی‌های ماست؟

بی‌شک، رهبری نظام با احاطه‌ای که بر کنه زندگی مردم و کل مجموعه نظام دارند،بهتر از هر کس،الزامات سیاسی جامعه را در نظر می‌گیرند و بنا به جایگاهی که دارند،مبنای کلامشان فرا جنایی است؛ یعنی، همه کسانی که پیام نوروزی ایشان را شنیده اند،جز این ،استنباط دیگری نخواهند داشت و حق هم چنین است و تاسی به مشی بنیانگذار جمهوری اسلامی‌ایران خواهد بود. وانگهی نوع کلام و بیانشان، از زمره «محکمات» است و هیچ نیازی به تفسیر و تاویل نیست و نباید این قاعده کلی را در حد مرامنامه جناح منسوب به خود، فرو کشاند.چون در این صورت نازل تلقی کردن شان جایگاه رهبری است که باید همه جناح‌ها را زیر بال و پر هدایت خویش داشته باشند. در اینجا،همه مفسران بدانند که «به عمل کار برآید» به ادعا نیست.چون هر نوع ذهن خوانی به «ظن» خود،و نیز پیش افتادن یا عقب نشستن از حد معلوم و متعارف،جامعه را بر می‌آشوبد و بیش از سیاست داخلی،در سیاست خارجی،به زیان ماست و این نکته ظریف را رهبر جامعه پیش و بیش از هر مفسری می‌داند به قول مولانا:

از حدیث شیخ،جمعیت رسد

تفرقه آرد دم اهل حسد

پس،پرهیز از هر نوع تعبیر و تفسیر به رای،شرط عقل و شرایط حساس امروز جامعه ماست و تعیین تکلیف برای دیگران جز آنچه قانون می‌گوید، منتج به نتایج نیکو نخواهد شد.

شرق: نگاهی از درون به مذاکرات آلماتی ۲

«نگاهی از درون به مذاکرات آلماتی ۲»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم حسن بهشتی‌پور است که در آن می‌خوانید؛از دید ایران پیشنهاد آلماتی۱ باید دارای چارچوب‌ و متوازن شود. مروری اجمالی و دقیق برکلیدی‌ترین کدهای راهبردی که دو طرف در روز اول مذاکرات آلماتی ۲ بر آن تاکید کرده‌اند می‌تواند مشخص کند که مشکل پیشرفت مذاکرات میان ایران و 1+5 دقیقا کجاست.  «سعید جلیلی» رییس هیات مذاکره‌کننده ایران روز پنجشنبه در دانشگاه فارابی آلماتی اعلام کرد کلید حرکت مذاکرات رو به جلو یک کلمه است و آن هم اینکه 1+5 صریحا بگوید حق غنی‌سازی ایران را قبول دارد. روز بعد، علی باقری در جمع خبرنگاران به چهار نکته مهم اشاره کرد:

۱- اینکه ایران در مذاکرات آلماتی ۲ طرح جدیدی ارایه کرده که چارچوب پیشنهاد مسکو در آن حفظ شده است.

۲- در طرح ایران چگونگی آغاز و انجام مذاکرات و مسیری که باید بین این دو طی شود تشریح شده است.

۳ - ایران ایده‌ای عملیاتی برای اجرای طرح مسکو در قالب گام‌های کوچک ارایه کرده است.
۴- ایران برداشتن گام‌های اعتمادساز را بخشی از یک طرح جامع برای حل مساله می‌داند نه جدای از آن یا به موازات آن.

از طرف مقابل، دیپلمات‌های گروه 1+5 عمدتا بر دو نکته تاکید کردند:
نکته اول اینکه «مایکل مان»، سخنگوی «کاترین اشتون» گفت که گروه 1+5 انتظار دارد ایران در این دور از مذاکرات پاسخی ملموس و روشن به پیشنهاد ارایه‌شده در مذاکرات آلماتی ۱ بدهد. اما دیپلمات‌های غربی تا غروب روز جمعه دایما به رسانه‌های غربی گفته‌اند که ایران هنوز پاسخی با آن درجه از صراحت که آنها انتظار دارند به پیشنهاد آنها نداده است. دومین نکته هم اینکه دیپلمات‌های ناشناس غربی تاکید کردند که ایران مجددا پیشنهادهای مسکو را در آلماتی تکرار کرده و این برای آنها ناامید‌کننده بوده است. این کدها را یک‌بار دیگر مرور کنید. حالا باید به این سوال جواب داد که ماجرا دقیقا چیست و اختلاف کجاست؟

 صورت مساله این است: گروه 1+5 در آلماتی ۱ پیشنهادی به ایران ارایه کرده است که ناظر به نگرانی‌های فوری اعضای این گروه، به‌ویژه آمریکا، درباره تحولات فنی رخ داده در تاسیسات «فردو» و موضوع انباشت مواد و غنی‌سازی ۲۰‌درصد است. این گروه، ذیل پیشنهاد «کاهش آمادگی فردو» خواستار آن شده است که ایران بدون تعطیل کردن فردو، اقدامات فنی در آن انجام دهد که نگرانی فوری غرب از ناحیه این تاسیسات رفع شود. از جمله این اقدامات تعلیق غنی‌سازی اورانیوم در این تاسیسات است. در مقابل این گروه برای اولین بار اعلام کرده است که حاضر است بخش‌هایی از تحریم‌های یک‌جانبه اعمال شده علیه ایران در حوزه‌های پتروشیمی و طلا را تعلیق کند.  ایران پیشنهاد آلماتی۱ را رد نکرد.

اگر به بیانیه پایانی ایران که پس از مذاکرات آلماتی ۱ صادر شد، مراجعه شود، روشن می‌شود که ایران تاکید کرده است که این پیشنهاد را تا آنجا که به معنای نزدیک‌شدن جزیی 1+5 به دیدگاه‌های ایران است، مثبت تلقی می‌کند ولی عقیده دارد هنوز مسیری طولانی تا رسیدن به نتیجه نهایی باید طی شود. اگر دقیق باشیم، در واقع ایران پیشنهاد آلماتی ۱ را رد نکرد، بلکه دو دسته سوال درباره آن مطرح کرد: ۱- این پیشنهاد در چه چارچوبی مطرح شده است؟ ۲- آیا این پیشنهاد متوازن است؟ بنابراین دو مساله چارچوب و توازن، مهم‌ترین مسایلی است که ایران در مذاکرات دیروز، درباره پیشنهاد آلماتی۱ مدنظر داشته است.

مقصود از مساله چارچوب چیست؟ مقصود این است که پیشنهاد آلماتی صرفا ناظر به یک بخش از برنامه هسته‌ای ایران است، یعنی بخشی که در فردو قرار دارد و آمریکا ادعا می‌کند از بابت آن نگرانی فوری دارد. سوال ایران این است که اگر پیشنهاد آلماتی را یک گام از سلسله گام‌ها در نظر بگیریم، گام‌های بعدی چیست؟ فرض کنیم درباره پیشنهاد آلماتی توافقی حاصل شد.

سوال ایران این است که آیا قرار است غربی‌ها بعد از آنکه نگرانی‌شان درباره «فردو» رفع شد، سراغ دیگر تاسیسات ایران به‌ویژه غنی‌سازی پنج‌درصد در نطنز بروند؟ علاوه براین آلماتی تنها لغو چند مورد از تحریم‌ها را که اتفاقا از دید ایران خیلی هم مهم نیست پیشنهاد می‌دهد. سوال ایران این است که غرب قرار است لغو بقیه تحریم‌ها را به انجام چه اقدامی از جانب ایران مشروط کند؟ اگر قرار باشد ایران در گام اول بخش‌های مهمی از برنامه هسته‌ای خود را روی میز بگذارد در حالی که بخش عمده تحریم‌ها در این گام لغو نمی‌شود، آیا عملا دست خود را برای چانه‌زنی‌های ییشتر در گام‌های بعدی خالی نکرده است؟ این سوالات در کنار اعلام صریح مقام‌های غربی پس از مذاکرات آلماتی ۱ مبنی بر اینکه پس از «فردو»، سراغ نطنز و اراک خواهند رفت و تحریم بانکی و نفتی را به منظور چانه‌زنی در آن مقطع نگه داشته‌اند، ظاهرا ایران را مصمم کرده است که تکلیف چارچوب مذاکرات، همین ابتدای کار باید روشن شود. این دقیقا به این معناست که غرب باید تکلیف این موضوع را روشن کند که وقتی مساله ۲۰‌درصد حل شد، مساله پنج‌درصد پذیرفته شده خواهد بود یا نه؟ در حالی که غرب در این‌باره سکوت کرده و حتی از اعتراف زبانی به حق غنی‌سازی پنج‌درصدی ایران طفره می‌رود، به نظر از دید ایران معامله درباره غنی‌سازی ۲۰‌درصد صرفا افتادن در یک دام است.

جمله جلیلی مبنی بر اینکه اعتراف غربی‌ها به حق غنی‌سازی ایران کلمه‌ای است که می‌تواند راه مذاکرات را به جلو باز کند دقیقا اشاره به این مساله است که پیشنهاد آلماتی در کدام چارچوب قرار دارد. اگر پیشنهاد آلماتی بخشی از چارچوبی است که در انتهای آن تحریم‌ها لغو می‌شود و حق غنی‌سازی پنج‌درصدی ایران به رسمیت شناخته می‌شود آن وقت به طور جدی قابل بررسی است اما اگر این پیشنهاد بخشی از چارچوبی است که می‌خواهد داشته‌های ارزشمند ایران را با امتیازهای دارای ارزش متوسط مبادله کند و دست تهران را برای مراحل بعدی چالش هسته‌ای خالی کند، آن وقت از نظر ایران چنین پیشنهادی قابل بررسی نخواهد بود.
 
این موضعی است که ظاهرا غربی‌ها را ‌گیر انداخته است چرا که آنها نه مایلند و نه آمادگی دارند که درباره یک چارچوب «جامع» که از همین ابتدای کار، ابتدا تا انتهای فرآیند را روشن کند، مذاکره کنند. ایران این موضوع را درک می‌کند که ممکن است به دلایل متعدد که در اینجا جای پرداختن به آن نیست، غربی‌ها آمادگی بحث درباره گام‌های بعدی را نداشته باشند. از دید ایران این مساله اگرچه بسیار مهم است ولی به معنای بن بست در مذاکرات نیست. غرب می‌تواند صریحا بگوید که آماده انجام یک بحث «جامع» نیست و فقط روی «گام اول» فکر کرده است. از دید ایران این ایرادی ندارد ولی وقتی بنا باشد درباره «گام اول» بدون روشن شدن گام‌های بعدی مذاکره شود آن وقت شکل این مذاکره نمی‌تواند آن‌طوری باشد که در پیشنهاد آلماتی ۱ مطرح شده است.

اینجاست که پای مساله دوم به میان می‌آید یعنی مساله «توازن». ایران معتقد است اساسا در کل فرآیند داده و ستانده‌های هرگونه طرح مذاکراتی باید «متوازن» باشد یعنی ارزش آنچه از ایران خواسته می‌شود باید با ارزش آنچه به ایران داده می‌شود برابر باشد. به‌ویژه اگر تکلیف گام‌های بعدی روشن نباشد و مذاکرات صرفا بر گام اول متمرکز شود، آن وقت مساله توازن داده و ستانده‌های دو طرف در گام اول اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. علت اصلی این امر، آن است که اگر ایران یک پیشنهاد نامتوازن را در گام اول بپذیرد، نگرانی‌های فوری طرف مقابل را رفع می‌کند ولی نگرانی‌های فوری خودش رفع نمی‌شود. به‌تعبیر صریح‌تر، اگر ایران موضوع ۲۰‌درصد و «فردو» را هم‌وزن لغو تحریم طلا و پتروشیمی بداند، آن وقت تحریم نفتی و بانکی را که مسایلی بسیار جدی‌تر است، باید هم‌وزن چه چیزی فرض کند؟

به نظر می‌رسد، دید ایران این است که برای اینکه بتواند قدرت مذاکراتی خود را در آینده حفظ کند باید گام‌های درخواستی پیشنهاد آلماتی تغییر کرده و به اصطلاح متوازن شود. این متوازن‌سازی می‌تواند به دو شکل انجام شود. اگر غرب همچنان همان خواسته‌های خود در پیشنهاد آلماتی را حفظ کند، آن وقت باید ما‌به‌ازایی را که ارایه می‌دهد از تعلیق تحریم طلا و پتروشیمی بسیار بالاتر ببرد. از دید ایران و مطابق طرحی که ایران در مسکو پیشنهاد کرده مابه‌ازای تعلیق غنی‌سازی ۲۰‌درصد لغو همه تحریم‌های یک‌جانبه است نه لغو گوشه‌ای از آن. شکل دوم متوازن‌سازی هم این است که غرب نخواهد مابه‌ازای بیشتری به ایران بپردازد و آمادگی لغو همه تحریم‌های یک‌جانبه را نداشته باشد. آن وقت اتفاقی که باید بیفتد این است که باید درخواست‌های خود را کم کند. ایران ایده‌هایی در این‌باره دارد که اگر غرب نخواهد تحریم بیشتری را لغو کند و فقط روی تعلیق تحریم طلا و پتروشیمی جمع‌بندی کرده باشد، آن وقت چه چیزهایی از جانب ایران قابل ارایه است که هم‌وزن این دو باشد و در مذاکرات آلماتی ۲ ارایه کرده است.

بنابراین، به طور کاملا خلاصه مساله این است که از دید ایران پیشنهاد آلماتی ۱ باید چارچوب‌بندی و متوازن شود. ایران به نوبه خود این کار را انجام داده و با مندرج‌کردن پیشنهاد آلماتی ۱ درون پیشنهاد مسکو هم چارچوب آن را مشخص کرده و هم الگویی برای متوزان‌سازی آن پیشنهاد کرده است. حالا این دیگر به غرب بستگی دارد که انعطاف مذاکراتی لازم را داشته باشد یا نه؟
 
ابتکار:از مقابله با پسته تا نبرد با خرم سلطان

«از مقابله با پسته تا نبرد با خرم سلطان»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن می‌خوانید؛تعطیلات دو هفته ای عید نوروز و فراغت از کار روزنامه نگاری و سیاست فرصتی دست داد تا بدون حضور آزار دهنده سیاست بتوان به تحولات جامعه ایرانی نگریست و از دل مناسبات مردمی اتفاقات خوب و بدی را استخراج کرد.

1- حذف سیگار از عرصه عمومی
تا همین چند سال پیش در اتوبوس و تاکسی و اتاق‌های تنگ ادارات کشیدن سیگار امری عادی و پیش پا افتاده بود.اعتراضی اگر شنیده می‌شد با اعتراضات تندتری مقابله می‌شد و اعتراض کننده خود متهم به نقض آزادی سیگاری‌ها می‌شد. اما به نظر می‌رسد چند سالی است که بدون دخالت دولت و استفاده از نیروی نظامی و انتظامی و در غیاب تبلیغات رسانه‌های رسمی، مردم خود به این نتیجه رسیده اند که این معضل مزاحم سلامت جسم را – اگر نه از حوزه شخصی – از حوزه اجتماعی حذف کنند. چند سالی است که افراد سیگاری عذرخواه و شرمنده جمع را ترک می‌کنندو در مکان خصوصی تری دود سیگار را به یه‌های خود می‌فرستند.

این تغییر مثبت می‌تواند الگوی مناسبی برای حذف بسیاری از آلودگی‌های حوزه اجتماعی باشد.می توان امیدوار بود که روزی مسئولین پس از دروغ گفتن، در برابر رسانه‌ها از مردم عذر خواهی کند. می‌توان انتظار داشت که افراد متملق،چاپلوسی خود نسبت به فرادستان را در رسانه‌ها جار نزنند و آن را به عنوان ارزشی برای کسب ثروت و منزلت معرفی نکنند. می‌توان به روزی امید بست که قانون شکنان - چه مسئولان و چه افراد عادی جامعه - دست به تنبیه خود بزنند. مثلاً پس از قانون شکنی و کم کاری از سمت‌های خود استعفا دهند.

2- سیزدهی که دیگر نحس نیست
دو چند سال قبل گزارشهای تصویری منتشر شده از طبیعت گردی مردم ایران به خصوص در تعطیلات نوروز، چیزی جزء تأسف و حسرت بر جای نمی‌گذاشت. سیزده به در باستانی مردم ایران اگرچه درشادی و خوشحالی در دامن طبیعت می‌گذشت، اما آنچه در پایان برجای می‌ماند زباله دانی به وسعت کوه‌ها و دشت‌های ایران بود. اما به نظر می‌رسد که احترام به طبیعت و پاکیزه نگه داشتن آن - که از جمله آموزه‌های ملی و مذهبی مردم ایران بوده است - به گونه ای دیگر احیا شده است. مشاهده مردان،زنان و کودکانی که پس از جمع کردن بساط تفریح و گردش خود در دامن طبیعت،کیسه زباله به دست در پی تمیز کردن محیط بر آمده اند، از دیگر تصاویر چشم نواز تغییرات اجتماعی مردم ایران است.

3- اراده ای که با لبخند پسته سست نشد
تعطیلات نوروز امسال پیش از آغازبا یک اتفاق همراه بود و آن گرانی ناگهانی پسته بود.عنصر حیاتی محفل سرگرمی و دید و بازدید عید باستانی ایرانیان. این سفره هر چیز که نداشت اما از پسته خندان هیچ گاه خالی نبود. اما گرانی کمر شکن این موجود در ماه‌های منتهی به عید نوروز گویی توانسته بود برخی از مردم ایران را به فکر استفاده از ظرفیت پنهان خود - یعنی تحریم - بیندازد. نقل است که خارجی‌ها هنگام گران شدن اجناس از خرید امتناع می‌کنند تا ارزان شود و ایرانی‌ها از ترس گران تر شدن بیشتر می‌خرند. این بار اما گویی لبخند پسته‌ها نیز نتوانسته بود اراده مردم را برای خرید آن سست کند. امسال پذیرایی عید نوروز در برخی از خانه‌های ایرانی بی حضور پسته انجام شد و آب از آب هم تکان نخورد. اتفاقی که در غیاب اراده مسئولان می‌تواند برای گرانی اجناس غیر لازم دیگر نیز تکرار شود.

4- نبرد نابرابر کلاه قرمزی با خرم سلطان
نمی توان از برخی اتفاقات منفی گذشت. اتفاقاتی که البته حضور مسئولان در آن‌ها پررنگ تر است. در حوزه سرگرمی و تولیدات هنری هم در سال گذشته و هم در تعطیلات نوروز عروسک «کلاه قرمزی» توانست برای دست اندرکاران این حوزه آبروداری کند، در حالی که برنامه‌های تلویزیون و سینماهای کشور نتوانسته است خود را به ذائقه مخاطبان نزدیک کند، چند عروسک پارچه ای به مدد خلاقیت چند هنرمند درخشیدند تا حسرت و دریغ کارشناسان رسانه نسبت به عملکرد دستگاههای فرهنگی کشور برانگیخته شود. در ماههای گذشته شخصیت‌هایی مانند «سلطان سلیمان»عثمانی و سوگلی حرمش «خرم سلطان» یکه تاز عرصه ذهن و زبان خانواده‌های ایرانی بود. شرکت کنندگان مسابقات رقص و موسیقی برخی از شبکه‌های ماهواره ای، هیجان جوانان ایرانی را معطوف به خود کرده بودند تا متولیان این امور همچنان راه مقابله با آن را مدد گرفتن از دستگاههای ارسال پارازیت بدانند و خیال خود را راحت کنند.

دنیای اقتصاد:تاملی بر شعار سال

«تأملی بر شعار سال»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود اسلامیان است که در آن می‌خوانید؛طی چند سال اخیر با توجه به نیازهای جامعه و تمرکز غرب بر اقتصاد کشور، شعارهای سال متناسب با دو مقوله ذکر شده توسط مقام معظم رهبری انتخاب شده است.

سال گذشته توجه به تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی بود. اصولا ارائه استراتژی‌های مذکورمی‌خواهد توجه و منابع کشور را به سمت اولویت‌های اساسی سوق دهد. ای کاش دستگاه‌های اجرایی کشور و حتی تشکل‌های اقتصادی گزارشی از اقدامات خود حول محور سال گذشته ارائه می‌کردند. شعار سال جدید در بخشی ادامه موضوع سال گذشته، و آن توجه به اقتصاد و تولید است. موضوعی که می‌تواند به صورت جدی در زندگی مردم تاثیر داشته باشد. ایجاد اشتغال و تامین معیشت حداقل برای یک جامعه، حق جدی مردمان آن کشور است. آمارها نشان می‌دهد متاسفانه آن گونه که باید و شاید از فضای ایجاد شده در جهت تحقق اهداف مذکور استفاده نشده است. در سال 1392 با توجه به شعار سال و مساله مهم انتخابات، اقتصاد و تولید کشور نیازمند مراقبت‌های جدی است.

1- وظیفه اصلی دولت‌ها، ایجاد اجماع حول موضوع اشتغال و معیشت است. باید اولویت مهم مسوولان جهت دادن به اهداف و برنامه‌ها حول محورهای مذکور باشد. جهت‌گیری کلی توسط مسوولان عالی‌رتبه اعلام، و بر مسوولان است تا در جهت تدوین فرآیندها و تلاش جهت تحقق اهداف بکوشند. عبور بیکاری از تعادل باعث ایجاد ناهنجاری‌های گسترده اجتماعی و فرهنگی است. پرداختن به مسائل حاشیه‌ای خارج از این موضوع حساس و جدی، جز توسعه فقر و بیکاری ثمری به همراه نخواهد داشت.

2- بسیار بجاست که صاحبنظران و گروه‌های مدعی حضور در انتخابات تحلیل دقیق و عالمانه با آمارهای صحیح و توام با انصاف و اعتدال از روند 8 سال ارائه نمایند. در این تحلیل‌ها باید پیشنهادهای عملیاتی برای عبور از مشکلات با توجه به شرایط گذشته، منابع و تهدیدات ارائه گردد.
از گروه‌ها، عبور از احساسات و غلیانات روحی و برخورد عقل‌گرایانه مبتنی بر عشق به کشور و جمهوری اسلامی ایران انتظار می‌رود. با توجه به حجم مشکلات و فشارهای اقتصادی پرداختن به اوهام و تخیلات و گرفتن فرصت و بازسازی کشور، امری نابخشودنی در تاریخ است.

3- کسب حدود ششصد میلیارد دلار درآمد نفتی و حدود 100هزار میلیارد تومان فروش واحدهای دولتی و همچنین اوراق قرضه طی 8 سال گذشته و تزریق آن به جامعه در قالب اقتصاد دولتی و توجه به خروجی‌های موجود در جامعه با دو شاخص تورم و بیکاری، نشان می‌دهد باید به فوریت و جدیت طرحی نو دراندازیم. در این سیستم ناکارآمد، جدای از اثربخشی و عقلانیت هر دولتی، هر چه تزریق منابع بیشتر، خروجی‌ها منفی‌تر خواهد بود. در چنین شرایطی، با کاهش درآمدهای ارزی در صورت عدم تدبیر متناسب ‌باید منتظر مشکلات جدی باشیم. هر چند هزینه بالایی پرداخته‌ایم، لیکن اگر حداقل این درس را گرفته باشیم که با بوروکراسی دولتی در اقتصاد منابع بیشتر به ناکامی افزون‌تر بدل خواهد شد. باز هم جای امیدواری دارد.

4- اقتصاد همچون هر موضوع دیگری متشکل از یک مجموعه سیستم‌های مرتبط است. در اجرای طرح‌های اقتصادی بی‌توجه بودن به چنین فرآیندی ما را از تحقق اهداف دور و بعضا در مسیر عکس قرار خواهد داد. طرح هدفمندی یارانه‌ها دقیقا مشمول چنین فرآیندی است.

افزایش قیمت‌ها، خصوصا در سبد خانوار، مردم را به جایی رسانده که اکثریت قاطع آرزوی عدم اجرای طرح و شرایط قیمت‌های قبل از اجرا را دارند. موضوع خطرناک ایجاد مسابقه‌ای میان کاندیداها در جهت افزایش یارانه‌ها در چنین فرآیند گسسته‌ای است. به نظر نگارنده این مقوله می‌تواند تبعات بسیار نگران‌کننده‌ای برای کشور داشته باشد. در کشوری که خداوند متعال 7 برابر سرانه جمعیت آن منابع و ذخایر قرار داده و مردمانی باهوش و مسوولیت‌پذیر در آن زندگی می‌کنند، توسعه فرهنگ ماهی دادن به جای ماهیگیری، خبط بزرگی است.

یارانه به دهک‌های پایین، حوزه بهداشت و کشاورزی و آموزش در یک سیستم فراگیر و منظم قابل دفاع و توجه است. متاسفانه عارضه جامعه ایرانی، ارائه هدف‌های مطلوب بدون تلاش در جهت فرآیند‌سازی و انضباط و مسوولیت‌پذیری است. بدون تردید حماسه سیاسی در سال 1392 پیوستگی جدی با حماسه اقتصادی خواهد داشت.

به میزانی که عقلانیت، نگرش علمی و کارشناسی توام با عشق و خدمت صادقانه به مردم بر مسوولان آینده حاکم شود می‌توان انتظار بهبود اوضاع را در همه زمینه‌ها خصوصا اقتصاد داشت. هرچند به دلایل عدیده داخلی و مشکلات بیرونی، شاخص‌هایی همچون اشتغال و تورم در شرایط مطلوبی به سر نمی‌برند. لیکن با توکل بر خدا و اتکا بر منابع کشور و تکیه بر انسان‌های هوشمند و مسوولیت‌پذیر و صادق می‌توان در انتظار آینده‌ای بهتر بود. در آغاز هر سال مردم با امید وارد سال جدید می‌شوند، بیایید به یاری خدای مهربان امیدها را پررنگ سازیم.
 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها