زندگی اجتماعی، انسان‌ها را وادار به رعایت اصولی می‌کند تا این زندگی جمعی تداوم پیدا کند، زیرا در صورت نبود چنین اصولی، هر فردی در هر زمانی به خود حق خواهد داد به هر آنچه متعلق به دیگران است، تعرض کرده و آن را تصاحب کند و به این صورت یک نزاع دائم بین انسان‌ها بوقوع خواهد پیوست.
کد خبر: ۵۴۸۷۵۶
دین در مسیر اخلاق

هر جامعه‌ای به تناسب فرهنگ خود اصول اخلاقی خاصی را پذیرفته است که گاه این اصول از منظر فرهنگی دیگر، غیراخلاقی و ظالمانه به نظر می‌رسد.

مثلا برخی از جوامع اصول خود را چنان تنظیم کرده‌اند که منافع سرمایه‌داران در آن تضمین می‌شود، ولی قشر ضعیف همواره در وضع خود باقی خواهد ماند.

برخی از جوامع آنقدر به حقوق قشر ضعیف و کارگر بها می‌دهند که حتی اصل مالکیت خصوصی در آنها نادیده گرفته شده یا اصلا به طور شفاف حذف می‌شود (دیدگاه‌های سوسیالیستی و مارکسیستی). در برخی از دیدگاه‌ها اخلاق حول محور مفهوم خالق و خداوند شکل می‌گیرد (مثلا در اخلاق مسیحیت قرون وسطی) و در برخی دیدگاه‌ها اخلاق حول محور «انسان» (اخلاق انسانگرا).

در طول تاریخ به هر یک از این دیدگاه‌ها انتقاداتی وارد شده است زیرا در هر مورد، به حقوق برخی کمتر بها داده شده است.

دین مبین اسلام حول محور قرآن کریم و نیز احادیث معصومین، معرف اخلاق مخصوص به خود است.

از آنجا که اسلام از ادیان ابراهیمی است، به طور معمول انتظار می‌رود که همچون مسیحیت، محوریت اخلاق رعایت حقوق خالق باشد، اما فروکاستن اخلاق اسلامی به همین عنصر، جفایی است به آن. (البته درباره اخلاق سایر ادیان ابراهیمی نیز همین مطلب صحیح است ولی در اینجا به طور خاص اخلاق اسلامی مدنظر ماست).

در دین اسلام حقوق خالق مجزا از حقوق مخلوق نیست، بلکه رعایت حقوق مخلوق در جهت رعایت حقوق خالق تلقی می‌شود.

این موضوع با دریافت جهان‌بینی اسلامی بهتر تبیین می‌شود. در واقع براساس جهان‌بینی اسلامی، وجود مخلوقات پرتوی از وجود نامتناهی خالق است و بنابراین آنچه به مخلوقات مربوط است، به خداوند مربوط می‌شود.

حقوق خالق بر مبنای همین جهان‌بینی به مسلمین معرفی شده است. خداوند تنها موجود بی‌نیاز است و وجود سایر موجودات در برابر او جز فقر و نیازمندی چیزی نیست، بنابراین خدا نه به وجود مخلوقات نیاز دارد و نه به اعمال آنها، بلکه نتایج نیکوی رعایت حقوق خداوند اساسا به خود افراد بازمی‌گردد: «و به راستی لقمان را حکمت دادیم که خدا را سپاس بگزار و هر که سپاس بگزارد تنها برای خود سپاس می‏گزارد و هر کس کفران کند در حقیقت‏ خدا بی‏نیاز ستوده است» (سوره لقمان ‌/‌ 12)

پس خداوند نیازی به رعایت حقوق او از سوی افراد ندارد، اما برای خیر و صلاح بندگان، اصول اخلاقی‌ای را در قرآن معرفی کرده است.

برخی از این اصول مستقیما مربوط به خداوند است، ازجمله این که انسان شرک نورزد: «به خدا شرک نیاور که براستی شرک ستمی بزرگ است» (لقمان ‌/ ‌13) و «هر کس که به خدا شرک ورزد، در حقیقت گناه عظیمی را به گردن گرفته است» (نساء ‌/ ‌48) برخی از اصول اخلاقی نیز به طور غیرمستقیم رعایت حقوق الهی است.

اخلاق اسلامی حول مفاهیم حق و وظیفه شکل می‌گیرد. براساس اخلاق اسلامی، هر آنچه به عرصه هستی وارد می‌شود، دارای حقوق است و هر آنچه وارد حوزه اختیار و اراده می‌شود، دارای وظیفه است؛ بنابراین حوزه صاحبان حقوق وسیع‌تر از حوزه موجودات دارای وظیفه است.

در اخلاق اسلامی هر موجودی دارای حق است، حتی موجودات بی‌جان. شاید سخن از اخلاق محیط زیست در محافل علمی جدید بحثی بدیع به نظر برسد، ولی در اخلاق اسلامی چنین بحثی جدید نیست و رعایت حقوق محیط زیست از وظایف هر مسلمان است بنابراین حوزه حقوق موجودات، حوزه بسیار وسیعی است و قرآن کریم در این باره احکام خاصی را صادر کرده است و در احادیث نیز احکام اخلاقی حول محور حقوق سایر موجودات مشهود است.

ابتدا این حقوق از بستر خانواده شکل می‌گیرد. بر هر انسان مسلمان واجب است که حقوق پدر و مادر خود را همچون حقوق خداوند محترم بشمارد و آنها را رعایت کند و بداند که اگر والدین او در این مورد از او راضی نباشند، خداوند نیز از وی راضی نخواهد بود و خداوند در قرآن اهمیت آنها را پس از خود یادآور می‌شود: «شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه] به سوی من است» (لقمان / 14).

انسان بیرون از عرصه خانواده نیز بر مبنای اخلاق اسلامی باید نسبت به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، حساس باشد و سعی در اعتلای وضع آن جامعه داشته باشد و در حد توان خود آن جامعه را از افتادن به ورطه سقوط باز دارد و تاکید بر امر به معروف و نهی از منکر از همین روست: «مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند که به کارهای پسندیده وا می‏دارند و از کارهای ناپسند باز می‏دارند» (توبه ‌/‌ 71)

بنابراین اخلاق اسلامی نه صرفا اخلاق فردی است و نه صرفا اخلاق دنیوی. هم به اعتلای فرد نظر دارد و هم به رشد جامعه.

هم دنیا را لحاظ می‌کند و هم آخرت را. هم به مخلوقات دنیوی بها و حق می‌دهد و هم حقوق آنها را در جهت حقوق خداوند ارزیابی می‌کند. اخلاق اسلامی، اخلاقی جامع است، همچون خود اسلام که دینی جامع است. 

ساعد فیض‌آبادی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها