نزدیک شدن سال نو بهانه خوبی برای برخی افراد است تا اقدامات خیرخواهانه انجام دهند. در این میان عدهای کاملا میدانند قصد کمک به چه کسانی را دارند و قرار است چه نوع کمکهایی به آنها بکنند، اما برخی نمیدانند که چه کسانی باید در اولویت باشند. به نظر شما چه کسانی باید جزو جامعه هدف ما برای نیکوکاری قرار بگیرند؟
قبل از بیان هر راهکاری باید معنی واقعی نیکوکاری را روشن کرد. نیکوکاری یک معنای عام دارد و یک معنای خاص. معنای عامش این است که در هر کجا و به هر شکل، چه با دادن پول و چه با محبت و دستگیری، به افراد کمک کنیم. نیکوکاری در معنای خاص هم به شکل برپایی مراسم در زمانها و مناسبتهای ویژه است که در آن کمکهای مردمی جمعآوری میشود و در نهایت به دست افراد مورد نظر میرسد. یک تعریف دیگر هم برای نیکوکاری وجود دارد که واسطههایی مثل سازمانهای مردمنهاد و نهادهای دولتی دارد که البته فقط به گروهی خاص از افراد که شرایطشان با معیارها و ملاکهای مورد نظر این نهادها تطابق داشته باشد، خدمت ارائه میدهند و طبیعی است که همه خانوادهها به خدمات آنها دسترسی ندارند.
طبق این تقسیمبندی از نیکوکاری، آدمهای مختلف نیز در دستهبندیهای گوناگون جای میگیرند. مثلا بعضی افراد ترجیح میدهند برای دفع شر و بلا از خانوادهشان یا اینکه مثلا سفرشان بیخطر باشد مبالغی را در صندوقهای صدقات بیندازند. در واقع این افراد تصور میکنند که با این روش هم اتفاقات بد را از خود دور میکنند، هم بذل و بخشش میکنند و هم با انجام یک کار نیک، وجدانشان آسوده میشود.
ولی من این قبیل کارها را که نمیدانی با آن به چه کسی کمک میکنی، نیکوکاری نمیدانم چون در نیکوکاری باید هدفت و شخصی که قرار است به او کمک شود، مشخص باشد و فرد نیکوکار هم خودش درگیر کار باشد.
نیکوکاری دامنه وسیعی نیز دارد، یعنی اینگونه نیست که فقط پول یا مال به کسی بدهیم. ممکن است روزی ما با بچهای گلفروش در چهارراه برخورد کنیم و دسته گلی از او بخریم یا حتی خرید هم نکنیم و خیلی مودبانه به او بگوییم که من گل نیاز ندارم، اما خیلی خوشحالم که تو کار میکنی و یک لبخند هم به او بزنیم که به اعتقاد من این نیز یک نیکوکاری است.
پس این تصور عمومی که نیکوکاری را حتما دادن پول به افراد نیازمند و رفع نیازهای مالی آنها میداند از نظر شما اشتباه است.
بله. در دنیا هم نهضت نیکوکاری با یکسری اقدامات اجتماعی شروع شد و همچنان هم ادامه دارد. موضوع این است که نیکوکاری یک حرکت اجتماعی است که گروهی از افراد بخشی از وقتشان را وقف یکسری از آدمهای نیازمند میکنند، مثل خانمهایی که روزهایی از سال به سرای سالمندان میروند و خدماتی به آنها ارائه میدهند یا به مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست میروند و بساط تفریح و خوشحالی بچهها را راه میاندازند.
خوشبختانه این قبیل اقدامات در جامعه ما نیز در حال رشد است و ما میتوانیم نمونههای آن را در جاهای مختلف ببینیم؛ هرچند که هنوز با نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم. به اعتقاد من نیکوکاری با نوعدوستی عجین است، نیکوکاری حتی شامل حال حیوانات و گیاهان هم میشود، اما در جامعه ما هیچ نهادی به مردم یاد نمیدهد که به گیاهان و حیوانات آسیب نرسانند و کسی نیست که به صورت مستمر به مردم بگوید که همه موجودات عالم، جزیی از یک چرخه اکولوژیک هستند و انسان و حیوان و گیاه بدون هم معنایی ندارد.
به این علت من معتقدم که نیکوکاری در جامعه ما باید تبدیل به یک نهضت همهگیر شود، به طوری که هر کسی در هر کجا دست نیاز دراز کرد، بداند که دستی هست که او را از زمین بلند کند یا به او محبت کند و لبخندی به صورتش بزند.
البته دوست دارم این نکته را هم بگویم که بین برخی گروههای اجتماعی مدتی است که انجام دادن کار خیر رنگ و لعاب چشم و همچشمی پیدا کرده یعنی عدهای وقتی میبینند دیگران دور هم جمع میشوند و تشکیلاتی دارند، آنها نیز همین کار را تقلید میکنند. عدهای نیز برای اینکه چند ساعتی را در یک محیط خوب بگذرانند به این جمعهای خیریه میروند و خریدی میکنند به این امید که منافع حاصل از آن صرف امور خیریه شود. این قبیل کارها از انواع بذل و بخششهای مادی است که اگرچه من نام چشم و همچشمی را رویش میگذارم، اما در مجموع کار خوبی است.
ولی به هر حال موضوع این است که ما باید به مرحلهای برسیم که بدانیم نیکوکاری فقط دادن مال نیست و هر کسی که پول ندارد از انجام کار خیر مبراست، چون نیکوکاری دادن هر نوع آرامش و تسکین به نیازمندان است، کارهایی مثل ملاقات از یک بیمار که از درد و هزینههای درمانش کم نمیکند، اما سبب آرامشش میشود.
شما به موضوع چشم و همچشمی اشاره کردید که از نظر من در امور خیریه نهتنها کار بدی نیست، بلکه باعث ترویج نیکوکاری نیز میشود، اما به نظر میرسد این مساله با تمایل ما ایرانیها برای انجام دادن پنهانی کارهای خیر در تناقض است. به نظر شما ضروری است که ما کارهای خیر را مخفیانه انجام دهیم؟
اینکه میگویند کارهای خیر باید مخفیانه باشد، به نظر من در حوزه دستگیری از فقر است چون در هر جامعهای محرومان و مسکینان به اندازه کافی زیر فشار هستند و خودشان هم باور کردهاند که شهروند درجه دو محسوب میشوند، پس ما نباید طوری به آنها کمک کنیم که از این بابت هم احساس تحقیر شدن بکنند.
ما برای کمک به نیازمندان چند راه پیشرو داریم. اول اینکه به صورت مستقیم به سراغ فرد برویم و نیازهای مالیشان را برطرف کنیم، مثلا به کسی که لباس مناسبی به تن ندارد رخت نو هدیه بدهیم یا اگر شنیدهایم کسی تغذیه مناسبی ندارد، مواد خوراکی به او بدهیم. البته این روش ممکن است باعث رنجش فرد بشود به همین علت میتوان پول مورد نظر را بهعنوان پاداش به خاطر حسن رفتارش به او داد یا به نحوی مبلغ مورد نظر را به حساب او واریز کرد.
این موضوع البته فقط به کمکهای مالی مربوط میشود، چون کمکهای معنوی مثل مهربانی کردن به افراد و دستگیری از آنها اتفاقا باید علنی باشد تا هم افراد به سایر مردم محبت کنند و هم طوری رفتار کنند که مورد محبت دیگران قرار بگیرند.
این تعریف از نیکوکاری بهترین برداشت است، اما اکنون در جامعه ما بیش از هر چیز به کمکهای مالی به افراد، عنوان نیکوکاری میدهند. به اعتقاد شما نیکوکاران چه کنند که شأن فقرا هنگام دریافت کمک حفظ شود؟
پرداختن به این موضوع کمی پیچیده است و در حوزه روانشناسی اجتماعی و مسائل فرهنگی میگنجد. به طور کلی آدمهایی که مدتهای مدید در فقر زندگی کرده و نیازمند بودهاند بعد از مدتی دیگر به حفظ حیثیت اهمیت نمیدهند و همین که کسی تا اندازهای به آنها رسیدگی کند، راضیشان میکند. مثلا من بارها دیدهام که برخی افراد به مراکز بهزیستی مراجعه میکنند و به کارمند مورد نظر میگویند که «من فدایت بشوم» و «بچههایم دورت بگردند» تا مقداری کمک بگیرند. در واقع آن حس ذلیل و درمانده بودن، برخی افراد را به جایی میرساند که عزت نفس برایشان معنایی ندارد.
البته در همه جوامع اینگونه نیست، بلکه افراد نیازمند به سازمانهای خدمات اجتماعی مراجعه میکنند و بهعنوان یک شهروند، حقوق از دست رفتهشان را مطالبه میکنند، بدون آنکه گردن کج کنند و به التماس بیفتند. پس حالا که در جامعه ما این امکان برای نیازمندان وجود ندارد، بیشتر نیکوکاران نیز از بابت کمک کردن به نیازمندان دغدغه حفظشان و عزت نفس ندارند و لزومی ندارد که کمکهای نقدی و غیرنقدی به صورت مخفیانه انجام شود. البته اگر منظور شما از حفظشان نیازمندان، آن گروه آبرومند است که به هیچ عنوان مقابل دیگران به عجز و لابه نمیافتند باید بگویم که در مقابل هر کدام از این افراد و خانوادهها باید متناسب با موقعیت آنها رفتار کرد، اما به اعتقاد من بهترین روش برای کمک کردن به این افراد این است که آنها در محل زندگی و تحصیلشان از سوی نهادهای حمایتی، سازمانهای مردم نهاد و نیکوکاران شناسایی شوند و طوری که به آبروی آنها لطمه وارد نشود، کمکها به دستشان برسد.
بسیاری از نیکوکارانی که نیت خیر دارند و دستهای بخشنده، از اینکه شیادان در لباس نیازمندان دربیایند، میترسند. از نظر شما نیازمندان واقعی چه ویژگیهایی دارند؟
به نظر من همه آن کسانی که خودشان را به هزار رنگ درمیآورند تا ترحم ما را برانگیزند و پولی از ما بگیرند نیز آدمهای بدبخت و نیازمندی هستند چون حتی اگر نیاز مالی نداشته باشند همین که فکری حقیر دارند برای اثبات نیازمند بودنشان کافی است.
بارها برای من پیش آمده که با چنین افرادی روبهرو شدهام و تقاضای کمک را از زبانشان شنیدهام، برای همین پیشنهادم این است که وقتی یکی از این افراد میگوید برای تهیه دارو یا مرخص کردن کودکش از بیمارستان به پول نیاز دارد بهترین روش این است که به آنها گفته شود نسخه را بده من خودم داروها را تهیه میکنم یا بیا با هم به بیمارستان برویم و کودکت را مرخص کنیم. اگر او پذیرفت و مقاومت نکرد معلوم است که راست میگوید، اما اگر دستپاچه شد یا گفت که فقط پول نیاز دارد مطمئن باشید که کلاهبردار است. البته اگر درست به این افراد نگاه کنیم، خواهیم دید که اینها نیز قابل ترحماند چون به هزار علت که ما از آن خبر نداریم به این نتیجه رسیدهاند که در این جامعه میشود با کلاهبرداری و دغلبازی زندگی را گذراند که این مساله نیز گویای ضعف جامعه سیستمهای کمکرسان است که اجازه داده یک انسان به جایی برسد که با تزویر، پولی را از مردم تلکه کند.
مریم خباز / گروه جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گروسی: مشکل تیم روحی و روانی است
شاهین بیانی در گفتوگو با «جامجم»: