وی در سری اول روزگار جوانی فقط تهیهکننده بود و در سری دوم تهیهکنندگی و کارگردانی را همزمان به عهده گرفت.
او در این مصاحبه درباره نحوه ساخت یک مستند داستانی سخن گفت و توضیح داد که در ساخت این گونه آثار چه مواردی را باید رعایت کرد.
خوشحالی توسلی از این بابت بود که خیلیها نفهمیدهاند افراد جلوی دوربین بازیگر هستند و فکر کردهاند همه چیز به شکل مستند تصویربرداری شده است.
در چند قسمت گذشته به سوژههای متنوعی با موضوعات دوستیهای خیابانی، قتل، اعتیاد، مسابقه گذاشتن با ماشین در بزرگراهها و... پرداختید. معیارتان برای انتخاب این سوژهها چه بود و از بین پروندههای قضایی کدام مورد بیشتر توجهتان را جلب کرد؟
چند وقت پیش مجموعهای مستند به نام یک اتفاق را کار کردم. ما به دادگاهها و زندانها میرفتیم. از قبل میدانستیم که امروز چه پروندههایی مطرح میشود. اتاقی بود که به ما این چیزها را اطلاع میداد. آن زمان تعدادی پرونده را انتخاب میکردیم و یکسری مستند میگرفتیم.
برای برنامه «با من حرف بزن» حدود 500 پرونده را بررسی کردیم که از این میان 400 مورد به قتل و مرگ منجر شده بود. ابتدا اینها را بازخوانی کردیم. 200 مورد را جدا کردیم و به اتفاق نویسندهها آنهایی را برگزیدیم که احتمال رخ دادنش در جامعه بیشتر است. معیارمان برای انتخاب میزان تسری داشتن در جامعه بود مثلا یکسری پرونده داشتیم که چتکردن دو جوان و استفاده از اینترنت منجر به قتل شده بود.
در یک پرونده بعضیها تحت تاثیر سریالهای ماهوارههای فارسی زبان مرتکب جرائمی شده بودند مثلا چند سال پیش یک سریال به نام ویکتوریا پخش میشد که زن و مرد از هم جدا میشدند و دوستانی برای خودشان پیدا میکردند. آقایی تحت تاثیر این قصه فکر کرده این اتفاق میتواند درباره خودش هم رخ بدهد. این آقا کارهایی کرده و در نهایت فرزند کوچک خودش را به قتل رسانده است. این فرد نمیداند که آن سریال متعلق به فرهنگ کشورهای غربی است. در نهایت از بین همه پروندهها به 26 پرونده رسیدیم. ما سراغ قصههایی رفتیم که این روزها مشابه آن در جامعه خودمان دیده میشود.
اگر موضوع پروندهها با هم اشتراک داشت، چه میکردید؟ مثلا در بین این 26 پرونده موارد مشابهی درباره اعتیاد و قتل وجود داشت؟
در ارتباط با اعتیاد چهار تا قصه داریم؛ اما شکلش متفاوت است. یک بار تاثیر روانگردان بر جوانان را نشان دادیم و یکبار تاثیر مواد مخدر بر کهنسالان را بررسی کردیم. یک بار نشان دادیم که مواد مخدر به خیانت و قتل منجر شده است. محور اصلی مواد مخدر است، اما خروجیهای متفاوتی دارد.
در بازتاب پروندهها چقدر به اصل واقعیت وفادار میماندید و تا چهاندازه عناصر داستانی را دستکاری میکردید؟
در90 درصد موارد پرونده را رعایت میکردیم. علاقهمند بودیم واقعیتی که وجود دارد برای مردم گفته شود. تلاش کردیم چیزی جز واقعیت نگوییم؛ اگر چیزی را کم و زیاد کردیم بخشی از پرونده بوده که توسط متهم یا مجرم عنوان نشده است. وقتی با قاضی صحبت کردیم دیدیم این اتفاق افتاده، ولی متهم آن را انکار کرده است.
مثلا دیالوگهایی که شخصیتها میگویند واقعا گفته شده یا خودتان در دهان افراد درگیر پرونده گذاشتهاید؟
دیالوگها را خودمان نوشتیم، مهم نبود که آنها دقیقا چه دیالوگهایی گفتهاند. ما دو جور نگاه به یک پرونده داریم. نگاه قضایی کمتر به علتها میپردازد. اصلا کاری ندارد که چرا این قضه اتفاق افتاد. نگاه قضایی میگوید که فلانی محکوم است. ما علتهای پدید آمدن یک اتفاق را اضافه کردیم. وقتی بیننده بداند چرا یک اتفاق افتاده از آن ماجراها فاصله میگیرد. قصد ما فقط این نیست که بخش قضایی یک پرونده را بیان کنیم مثلا بگوییم این پسر با چاقو به یک نفر حمله کرده و جرمش این است. ما میخواهیم بدانیم چرا این اتفاق افتاد. آیا مشکلشان اقتصادی بوده است یا اجتماعی؟
به همین خاطر در یکی از قسمتها نشان دادید دختری که خودکشی کرده در کودکی ماجرای خودکشی مادرش را از نزدیک دیده است؟
بله. این همان بخشی است که ما اضافه کردیم. ما از آن خانم پرسیدیم فکر میکنی بچهات به چه چیزهایی نیاز دارد. او میگفت لباس و کفش. برنامه ما نشان میداد که بعضی مادرها فقط به نیازهای مادی بچهها فکر میکنند.
افرادی که جلوی دوربین ظاهر شدهاند بازیگر هستند؟
تمام کسانی که میبینید بازیگر هستند حتی کسانی که در صحن دادگاه نشستهاند.
اگر از افراد واقعی درگیر در پرونده استفاده میکردید، بهتر نبود؟
توسلی: تلاش کردیم چیزی جز واقعیت نگوییم اگر چیزی را کم و زیاد کردیم بخشی از پرونده بوده که توسط متهم یا مجرم عنوان نشده است. وقتی با قاضی صحبت کردیم دیدیم این اتفاق افتاده ولی متهم آن را انکار کرده است
من در مستندی که چند سال پیش ساختم با خود متهمان صحبت کردم. هیچ وقت یک متهم نمیگوید که من گناهکار هستم. همه تلاش میکنند خودشان را تبرئه کنند و حادثه و جرم را به گردن نگیرند. مساله بعدی این است که 90 درصد متهمها راستش را نمیگویند؛ چون اگر راست بگویند مجرم میشوند. همچنین اینها فردا میخواهند در جامعه زندگی کنند و دوست ندارند دیده شوند. به این دلایل ما از بازیگر استفاده کردیم. اگر بازیگر میآوردیم باید چشم و صورتشان را شطرنجی میکردیم و در این صورت حسی به بیننده منتقل نمیشد.
این بازیگران اجازه بداههگویی هم داشتند؟
ما حتی یک جمله هم بداهه نداشتیم. پارهای اوقات شده که بازیگر لهجه خاصی را بلد بوده و از او خواستیم با لهجه صحبت کند، اما بازیگر هیچ دیالوگی را عوض نکرد.
در بخش دوم که مشاوران روانشناس صحبت میکنند، شما دخل و تصرفی داشتید یا این که حرفهای خودشان بود؟
نه. از روی متن صحبت نمیکردند. ما از دو نفر روانشناس کمک گرفتیم. آنها نیم ساعت حرف زدند و ما هشت دقیقهاش را در برنامه گنجاندیم. من بخشهایی را استفاده کردم که ماجرا را تکمیل میکند. این دو نفر برنامه را دیدند و حرفهای ما را هم شنیدند و بعد صحبت کردند.
ساخت سریال مستند داستانی با تلفیق صحبت روانشناسان، ایده خودتان بود یا از جایی الگو برداشتید؟
در همه کشورها چنین برنامههایی ساخته میشود. من در آمریکا و کانادا شبیه این برنامه را دیدهام. البته قصد آنها فقط جذب بیننده است و شما در آن برنامهها فقط زخم را میبینید، اما من نمیخواستم با نشاندادن صحنههای خشن حال مردم را بد کنم. شما فکر کنید دارید در بزرگراه میروید و یک عابر پیاده را که مجروح شده میبینید، شما در مسیر فکر میکنید که شاید این اتفاق برای من یا دوستم پیش بیاید. من این اتفاق را برای شما تصویر کردهام. با این تفاوت که روی جسد یک پارچه سفید کشیدهام تا بیننده اذیت نشود. در این مجموعه حدود 200 نفر بازی کردهاند، اما شما فکر نمیکنید که اینها بازیگر هستند. برای من کاری نداشت که هنرپیشههای اسم و رسم دار را بیاورم، اما در آن صورت حس واقعی بودن به شما دست نمیداد. بارها شده که با من تماس گرفته و گفتهاند ما میخواهیم به آن دختر معتاد کمک کنیم. من جواب میدهم که آن دختر بازیگر است. برای من این اتفاق خیلی خوشایند است.
در تمام قسمتها بارها روی تصویر شهر تاکید میکنید. اصرار خاصی داشتید که مدام شهر شلوغ و بههم ریخته تهران را نشان بدهید؟
این اتفاقات در کوچهها و خیابانهای همین شهر رخ میدهد. من باید هر لحظه به بیننده بگویم که حواست باشد. من همه شهر را با ماشین گشتهام. در سریال با من حرف بزن همه تهران را از پامنار تا ونک میبینید. فکر نکنید چون در ولنجک زندگی میکنید از این حادثهها دور هستید.
در برخی قسمتها هم میبینیم که خودروی گروه مستندساز در خیابانهای خلوت و بدون جمعیت در حال حرکت است، چرا؟
در یکی از قصهها بعد از این که از یک خیابان خلوت رد میشویم به شهرک غرب میرسیم. آن منطقه در حالت عادی هم خالی از جمعیت است. آن منطقه شلوغ و پرازدحام نیست. همان وضعی دارد که شما در تصویر میبینید. تلاش کردیم در هر قصه خیابان مورد نظر خودش را بگذاریم با این که صحنههای خیابانگردی را رج زدیم و بعد ضبط کردیم.
دلیل این که بعضا نماهایی سیاه و سفید از شهر و شخصیتها نشان میدهید، چیست؟
ما با دو دوربین کار را ضبط کردیم. یک دوربین متعلق به گروه است که موضوع را دنبال میکند یک دوربین هم خود گروه مستندساز را دنبال میکند. این دو دوربین باید از هم تفکیک شود. تکانهای دوربین حساب شده است. اگر دقت کرده باشید یک جایی هم کادر ضبط تصویر دیده میشود. میخواستیم جنس واقعی تصاویر حس شود.
ولی این قاعده همیشه رعایت نشده؛ یعنی یک جاهایی نماهای شهری سیاه و سفید است و یک جاهایی نیست، چرا؟
یک جایی نمیخواهم زمان روی تصویر بیاید، چون به حس متهم بیشتر نیاز دارم. همه این دکوپاژشده (نمابندی) بود. لحظه به لحظه این کار از سریالهای روزگار جوانی و دختران سختتر بود. در نورپردازی سعی کردم کار به مستند شبیه شود.
چطور میشود به کمک نورپردازی کار را به ساختار مستند نزدیک کرد؟
در سریالهای داستانی وقتی شما یک صحنه مشخص دارید بر اساس آن قصه و حادثه نورپردازی میکنید؛ اما باید به گونهای نورپردازی کنیم که انگار در یک خانه را زدهایم و داخل رفته ایم. باید گیجی و گنگی دوربین برای بیننده حس شود. ما میدانیم کجا داریم میرویم، اما بیننده نباید بداند.
وقتی که با متهم صحبت میکنید خانمی است که انگار دستیار شماست حضور کمرنگی دارید و بیشتر شما دیالوگ میگویید. فکر نمیکنید بهتر بود که مشارکت دیگران در گفتوگو با متهمان بیشتر میشد؟
حضور واقعی یک دستیار در برنامه همینقدر است. جاهایی که با زنها صحبت میشود پرسشها را بیشتر آن خانم میپرسد، این طوری راحتتر میشود با یک زن ارتباط برقرار کرد. این سکانسها برای برنامهریز زن نوشته شده است. در قسمت اول گروهمان را معرفی کردیم. گفتیم که یک گروه برنامهساز هستیم و من کارگردان این برنامهام. یک تصویربردار، برنامهریز و عکاس هم داریم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد
ناصر ابراهیمی در گفت و گو با جام جم آنلاین؛
گفتوگو با محمد خیراندیش در حاشیه اختتامیه جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰