چاره کاهش قیمت‌ها

اقتصاد مقاومتی تهاجمی

محمدصادق مفتح بویژه برای جامعه بازرگانی و صنفی کشور نیاز به معرفی ندارد. فرزند شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، سال‌هاست در بخش‌های مختلف سیستم بازرگانی کشور از نایب‌رئیسی اتاق بازرگانی گرفته تا معاونت‌های مختلف وزارت بازرگانی سابق تا وزارت تازه‌تشکیل شده صنعت، معدن و تجارت حضور دارد.
کد خبر: ۵۱۶۳۶۶

در این روزهایی که وزارت صنعت، معدن و تجارت زیر ذره‌بین و فشار منتقدان برای عملکردش در زمینه تنظیم بازار، رشد مداوم سطح عمومی قیمت‌ها، مبارزه با گرانفروشی ،‌ کم‌فروشی و احتکار و سرانجام یکی از پایه‌های تعیین قیمت ارز قرار دارد، مفتح در جایگاه قائم‌مقام اجرایی وزیر که همزمان معاونت فناوری اطلاعات و توسعه تجارت الکترونیک را زیرپوشش دارد، برای حل تمام این معضلات استفاده از روش «اقتصاد مقاومتی تهاجمی» را پیشنهاد می‌کند.

وی با اشاره به تجربیات زمان جنگ تحمیلی و نوع اقتصادی که در آن زمان استفاده می‌شد، شرایط تحریمی را اتفاقا فرصتی می‌داند که ضمن تامین نیاز‌های کشور می‌توان سطح عمومی قیمت‌ها را در آن مهار و رفاه نسبی برای مردم ایجاد کرد.

مفتح تلویحا تز غالب این روزها در مدیریت اقتصادی کشور را به باد انتقاد می‌گیرد و آن را باعث هرچه کوچک‌ترشدن اقتصاد می‌شمارد.

قائم‌مقام اجرایی وزیر صنعت، معدن و تجارت همچنین با اظهار تاسف از اجرا نشدن ایده‌اش مبنی بر راه‌اندازی کافی و کامل فروشگاه‌های زنجیره‌ای به‌عنوان «رهبران قیمت»، شیرین‌ترین خاطرات دوران کاری‌اش را برخورد با مردمی دانست که هنگام خرید از فروشگاه‌ها با رضایت به وی نگریسته‌اند. این گفت‌وگو حاوی نکات تازه‌ای درباره این روزهای اقتصاد کشور است.

این روزها افزایش قیمت‌ها بیداد می‌کند و با وجود تمام اقدامات انجام‌شده، باز هم آن طور که شایسته است، جلوی رشد قیمت‌ها گرفته نشده است. از نظر شما راه‌حل خاتمه‌دادن به این وضعیت چیست؟

بگذارید از زاویه جدیدی به این سوال پاسخ بدهم. سوال شما دو جور پاسخ دارد. یکی پاسخ‌های کلاسیک و معمول است که این ‌کار را کرده‌ایم و این‌طور خواهیم بود و سایر همکاران ما نیز پاسخ داده‌اند. من می‌خواهم مشکلات اقتصادی این روزها را از زاویه جدیدی برای شما باز کنم. هیچ‌کس شک ندارد که ریشه بسیاری از شرایطی که امروز در اقتصاد کشور وجود دارد، تحریم‌هاست.

حالا بحث اینجاست که این تحریم‌ها را چگونه می‌توان مهار کرد. گروهی هستند که می‌گویند با اعمال مدیریت بهتر می‌توان اثرات تحریم را مهار کرد و گروهی دیگر معتقدند که بهتر از این نمی‌شود، اما واقعیتی که وجود دارد این است که هر دو گروه به اثرات تحریم‌ها در ایجاد این شرایط اشاره کامل دارند. پس باید ببینیم چگونه می‌توان با این تحریم‌ها به عنوان یک واقعیت و پدیده برخورد کرد.

در این راستا این سوال مطرح است که تحریم‌ها تهدید است یا فرصت؟ من اعتقاد دارم تمام پدیده‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و از جمله همین تحریم‌ها نه صددرصد تهدید است و نه صددرصد فرصت. هیچ چیز فی‌نفسه و مطلقا بد یا خوب نیست، بلکه آمیخته‌ای از تهدیدها و فرق‌هاست و این ما هستیم که باید آن را مطابق منافع خودمان مدیریت کنیم و برای این مدیریت باید تز و دکترین داشته باشیم. آنچه ما به آن رسیده‌ایم و منطق اقتصاد می‌گوید و تجار نیز بخوبی به آن واقفند، این است که تحریمی که اکنون کشور را فرا گرفته، یقینا برای صادرات غیرنفتی کشور یک فرصت تاریخی است و لذا از این راه می‌توان تحریم‌ها را به فرصت تبدیل کرد. راه اجرایی این امر نیز از اقتصاد مقاومتی که رهبری مطرح کردند، می‌گذرد.

تاکنون از اقتصاد مقاومتی تعابیر مختلفی مطرح شده است. مقصود روشن شما از این واژه چیست؟

توجه داشته باشید که خود اقتصاد مقاومتی به دو شکل تقسیم می‌شود؛ اقتصاد مقاومتی تهاجمی و اقتصاد مقاومتی تدافعی. لذا باید دید در شرایط فعلی کشور باید از کدام‌یک از این تزها استفاده کرد. به راه طی شده این سال‌ها نگاه کنید. در تمام این سال‌ها همه اعتقاد داشته و دارند که صادرات کشور برای ماندن در دنیا باید تقویت شود. باید در چاه‌های نفت را ببندیم و به جای خام‌فروشی، کامل‌فروشی داشته باشیم. چرا که نفت سرمایه ملی همه نسل‌هاست. باید به‌جای صدور نفت خام کالای آن را تولید و پول حاصل از آن را به داخل کشور آورد. می‌دانید که این امر آرزوی رهبران جمهوری اسلامی بوده و هست. چرا که یک اقتصاد پویا اقتصادی است که ثروتش از راه صادرات به دست آید و صادرات‌محور باشد.

باید تولید را نیز صادرات‌محور کنیم، چرا که تولید صادرات‌محور مزایای نسبی بیشتری برای ما ایجاد خواهد کرد. این صحیح است که چاه‌های نفت ما مزیت نسبی اقتصادی ایران هستند، اما مهم‌تر از آن ایجاد و توسعه صنایع تکمیلی پایین‌دستی است که کالاها و محصولات نهایی مورد نیاز را تولید می‌کند. اما متاسفانه در طول سال‌های گذشته به این واقعیات توجهی نشده است لذا در آن شرایطی که به‌دست‌آوردن ارز آسان بود، نفت براحتی و بدون مشکل به فروش می‌رفت و ارز حاصل از صادرات آن براحتی تسعیر می‌شد و سرانجام ما می‌توانستیم براحتی مایحتاج مورد نیازمان را خریداری و وارد کشور کنیم، به این نکات صادراتی نپرداختیم و صادرات غیرنفتی را تقویت نکردیم تا این‌که اکنون به اینجا رسیده‌ایم.

این یک سوال جدی است که چرا ما در تمام این سال‌ها که نفت را به عنوان منبع درآمدی آسان در اختیار داشتیم برای صادرات‌محور‌کردن کشور کاری نکرده‌ایم. صریح بگویم که شاید نعمت را تبدیل به نقمت کرده‌ایم. در میان کارشناسان و اقتصاددانان شاید هیچ‌کس مخالف نباشد که درآمد ارزی کشور با تکیه بر تولید داخل و صادرات تامین شود و ارز از این راه وارد کشور نشود، نه فقط از محل فروش نفت و ارزهای نفتی که قابل تحریم است. به این ترتیب، در شرایط تحریمی اینچنین ارز لازم برای تامین مایحتاج کشور نیز از محل ارز صادراتی تامین می‌شود و اصولا اقتصاد مقاومتی یعنی همین.

حالا تهاجمی یا تدافعی بودن این اقتصاد چه تاثیری در بهبود شرایط فعلی اقتصاد و بازار کشور دارد؟

عرض می‌کنم. اقتصاد مقاومتی تهاجمی یا مهاجم یعنی این‌که به کالاهای تولید خودت بپردازی، تولید مزیت‌دار را تشدید کنی و صادرات را توسعه بدهی و اتفاقا از همین راه جامعه مرفهی داشته باشی. جامعه‌ای که ارز لازم برای آن از محل صادرات تامین می‌شود، نه از محل درآمد آسیب‌پذیر نفت. اگر توجه کنید الان به گونه‌ای دارد اتفاق می‌افتد. چرا که با تمام موانعی که تحریم برای ما در بخش‌های مختلف بانکی، حمل و نقل، محدودیت انتقال ارز و... ایجاد کرده در شش ماهه اول امسال صادرات ما 36 درصد رشد داشته است.

من بتازگی نشستی با انجمن مدیران کارخانجات نساجی داشتم و جالب است که این آقایان می‌گفتند این روزها بهار صنعت نساجی کشور است. شما مطبوعاتی‌ها یادتان هست که تا همین اواخر دائما فریاد می‌زدید واردات بی‌رویه، کالای تولیدی روی دست تولیدکنندگان داخلی مانده است، چین در حال فتح بازارهای داخلی ایران است؛ یعنی صادرات ما از مزیت بالایی برخوردار نبود. چرا که نیاز به ارز آن احساس نشده بود. به هر حال، درآمد آسان و بی‌دغدغه نفت وجود داشت و ارز نفتی با نرخ ارزان به دست می‌آمد و آن را براحتی در اختیار واردات قرار می‌دادیم.

یعنی واقعا این شرایط به تمام آن مسائل پایان داده است؟ مثلا ما دیگر واردات بی رویه نداریم؟

از شما می‌پرسم اخیرا دیگر از آن حرف‌ها می‌زنید؟ خیر! چون افزایش مزیت‌های صادراتی کشور به اکثر آن آفت‌ها پایان داده است. اکنون تحریم و رشد قیمت ارز و ضمنا کمبود ارز تمام نگاه‌ها را از نفت و درآمدهای نفتی که وصولش دشوار شده به سوی صادرات غیرنفتی معطوف کرده است. لذا این یک فرصت تاریخی برای کشور و صادرات غیرنفتی است. چرا که وقتی صادرات به صرفه باشد، تولید کالا با هدف صادرات رونق می‌گیرد و از این فرآیند یک اقتصاد مقاومتی مهاجم به تمام معنی شکل خواهد گرفت. روشن است با افزایش صادرات غیرنفتی، ارزآوری غیرنفتی نیز افزایش می‌یابد و آرزوی مقامات عالی نظام که پایان‌دادن بر تکیه به درآمدهای نفتی است، رو به تحقق می‌رود.

مفتح: تا کی می‌توان به مردم فشار آورد که این را نداشته باش یا مصرف نکن و... ، اما واقعیت این است که تحریم‌های غرب علیه ایران ادامه خواهد داشت پس باید یک سیستم اقتصادی انتخاب شود که باوجود تحریم، رفاه، رونق و درآمد پایدار ارزی درپی داشته باشد

در واقع با این رویه می‌توان به جای نفت به دسترنج خودمان تکیه کرد و ریسک تحریم‌ها را نیز از بین برد یا کم کرد.

اینچنین است که دکترین اقتصاد مقاومتی تهاجمی بر پایه رشد صادرات، هم تحریم‌ها را خنثی می‌کند، هم ارزآوری کشور از راه‌های دیگر را تضمین می‌نماید و هم در شرایط کنونی به تولید رونق می‌بخشد و بدیهی است از این محل اشتغال بیشتر می‌شود و رونق به چرخه اقتصاد بازمی‌گردد و رفاه نسبی نیز به وجود می‌آید. از سوی دیگر، وقتی تولید با هدف صادرات افزایش یابد، به کنترل تورم و سطح عمومی قیمت‌ها نیز کمک می‌کند. چرا که تنها راه مقابله با تورم، رشد تولید است.

رشد تولید کالا نیاز به واردات را نیز کم می‌کند. چرا که اکنون شاید به خاطر مسائل تحریم، محدودیت‌های وارداتی در برخی موارد وجود داشته باشد، اما با رشد تولید، می‌توان نیاز داخلی کشور را از برخی اقلام که اتفاقا کیفیت آن برای صادرات تنظیم شده، برطرف کرد. در نهایت رشد تولید به ارتقای امنیت و ضریب امنیت ملی کشور می‌انجامد.

شما ظاهرا آنقدر به اقتصاد مقاومتی مهاجم معتقدید که اقتصاد مقاومتی تدافعی را چندان قبول ندارید. شما نوع دوم اقتصاد مقاومتی را چگونه می‌بینید و آیا استفاده از آن در شرایط فعلی کشور مفید است؟

به طور خلاصه اقتصاد مقاومتی تدافعی یعنی بازگشت به شرایط دهه 60 با تمام ویژگی‌هایش. این اقتصاد می‌گوید میزان رفاه و مصرف مردم باید در حداقل‌های ممکن تنظیم شود و هر قدر کالا که در کشور تولید می‌شود عینا به مصرف داخلی برسد. در واقع، تولید کنیم تا نیازهای اولیه کشور تامین شود. در واقع اقتصاد مقاومتی تدافعی میزان مصرف کشور را مطابق با آب‌باریکه ارزی تنظیم می‌کند. اولویت واردات هم مواد اولیه کارخانجات است. یعنی به زبان بی‌زبانی می‌گوید به آنچه دارید و هست قانع باشید.

رفاه و استانداردهای بالای زندگی در این اقتصاد جایی ندارد و اصولا حرف ویترینی و فانتزی محسوب می‌شود. صریح بگویم اگر در میان روش‌هایی که این روزها برای مقابله با تحریم‌ها انتخاب می‌شود، اقتصاد مقاومتی تدافعی انتخاب شود، حتما باخته‌ایم. چرا که در نهایت تحریم نفتی کشور بیش از پیش ما را آزار خواهد داد و این آزار به نسل‌های بعدی نیز منتقل خواهد شد. اقتصاد مقاومتی تدافعی دوره استفاده کوتاهی دارد. تا کی می‌توان به مردم فشار آورد که این را نداشته باش یا مصرف نکن و...؟ سرانجام در نقطه‌ای باید این مسائل مطابق آستانه تحمل‌ها تمام شود.

پس باید به نوعی تهاجم به آنها را شروع کرد؟

بله، واقعیت این است که تحریم‌های غرب علیه ایران ادامه خواهد داشت پس باید یک سیستم اقتصادی انتخاب شود که در عین وجود تحریم، رفاه، رونق و ضمنا درآمد پایدار ارزی برای کشور در پی داشته باشد. نگاهی ساده به محاسبات تحریم‌ها نشان می‌دهد انرژی هسته‌ای فقط بهانه است. اگر از این امر کوتاه بیاییم فورا بهانه‌های دیگری را مطرح می‌کنند؛ حقوق بشر، حقوق زنان و... . چرا که آنان به چیزی کمتر از تعلیق نظام قانع نیستند. لذا این که احتمالا تحریم‌ها حالاحالاها وجود دارد، یک واقعیت است و لذا باید از سیستمی استفاده کرد که در بلندمدت بتواند اقتصاد کشور را بخوبی بچرخاند.

این که بنده می‌گویم اقتصاد مقاومتی تهاجمی از این روست که با این روش می‌‌توانیم خودمان را به دنیا تحمیل کنیم. توجه داشته باشید ما تمکین نخواهیم کرد، بلکه حضور خودمان را تحمیل می‌کنیم. شعار نمی‌دهم. شما به وضع صادرات کشور در دهه 70 نگاه کنید. 16 ـ 15 سال از پیروزی انقلاب گذشته که صادرات غیرنفتی در سقف یک میلیارد دلار آرزوی ما بود. اما الان به این ارقام قابل توجه رسیده‌ایم. اقتصاد مقاومتی تدافعی ما را به گوشه رینگ می‌برد و ما را در حالت تمکین یا مرگ قرار می‌دهد. می‌خواهیم به چنین وضعی برسیم؟ الان بخش عمده‌ای از صنعت نفت ما تحریم است و این تحریم‌ها احتمالا تا مدت‌ها ادامه دارد. اما واقعیت این است که ما با رشد صادرات غیرنفتی‌مان عملا راه اقتصاد مقاومتی مهاجم را شروع کرده‌ایم و این یک راه بی‌برگشت است. لذا توصیه می‌کنم سایر دستگاه‌هایی که احتمالا با این رویه مخالفند و بازگشت به دهه 60 و مثلا احیای پیمان‌سپاری ارزی و آن راه‌حل‌های نخ‌نما را پیشنهاد می‌کنند به این واقعیات توجه کنند.

کدام دستگاه‌ها خواستار بازگشت به روش‌های اقتصادی دهه 60 هستند؟

حالا نامشان بماند، اما متاسفانه هستند کسانی که حرکت به سوی آن شرایط را مناسب می‌دانند و در مقام استدلال نیز حرف قابل توجهی برای گفتن ندارند. اصلا به واقعیاتی که وجود دارد نیز توجه ندارند. مثلا در سال‌های اخیر و در 15 سال گذشته بسیاری از کارخانجات به خاطر نداشتن، قدرت رقابت، امکان صادرات نداشتند. چرا که ارز نفتی ارزان فراوان بود و کالاهای مشابهی که از خارج وارد می‌شد، ارزان‌تر از تولید داخل بود. لذا صادرات بسختی انجام می‌گرفت.

نمونه‌اش را می‌توان در صنایع پایین‌دستی پتروشیمی سراغ گرفت، اما الان همان صنایع بشدت صادرات می‌کنند، به طوری که ما کم‌کم نگران تامین نیازهای داخل شدیم و دیدید که صادرات تعدادی از کالاهای پتروشیمی را یا کاملا ممنوع کردیم یا شرط گذاشتیم که اول باید نیاز داخل را تامین کنند و بعد اقدام به صادرات کنند.

چرا این اتفاق افتاده است؟

چون به خاطر تفاوت قیمت ارز اکنون کالاهای صادراتی ما به قیمت پایین‌تری هم که به فروش برود برای صادرکننده صرف دارد و لذا او می‌تواند با تکیه بر این پشتوانه میزان صادرات و ارزآوری‌اش را افزایش دهد. همچنین بازارهای جدید پیدا کند و می‌دانید که حضور در بازارهای جدید با خود نفوذ سیاسی و فرهنگی نیز به دنبال می‌آورد و قدرت نرم تولید می‌کند.

الان بسیاری از واحدهای نیمه‌تعطیل صنایع دوباره کار خود را شروع کرده‌اند. عرض کردم همان مدیران صنایع نساجی که اینجا آمده بودند، می‌گفتند ما تا پارسال نگران ورود بیش از حد پارچه‌ها و منسوجات ترک به ایران بودیم، اما الان شرایط طوری شده است که به خود ترکیه منسوجات صادر می‌کنیم و مزیت نسبی خوبی پیدا کرده‌ایم. به این ترتیب، از هر زاویه‌ای که به مساله نگاه کنید خواهید دید که شرایط کشور استفاده از اقتصاد مقاومتی تهاجمی را ایجاب می‌کند، چون دست‌کم فعلا شرایط موجود تداوم خواهد داشت و دشمن نیز از راه اقتصاد وارد شده تا بحران‌های اجتماعی و سیاسی ایجاد کند.

ولی اقتصاد مقاومتی تهاجمی است که می‌تواند تحریم‌ها را تبدیل به فرصت بکند. این روش اقتصادی سال‌ها بعد نمرات خود را بروز خواهد داد. نمی‌خواهم زیاد وارد مسائل شعارگونه بشوم، اما شما به تجربه جنگ هشت ساله نگاه کنید. زمانی گفته می‌شد که ما در این جنگ خسارت دیده‌ایم، اما اکنون ثابت شده است که این جنگ صددرصد برای ما نعمت بوده است. الان صدام کجاست؟ منافقان در چه وضعیت به سر می‌برند و ما کجا هستیم.

اقتدار سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران الان چگونه است. لذا ما نیز فقط با اقتصاد مقاومتی مهاجم از طریق تسخیر بازارهای بزرگ صادراتی می‌توانیم با تحریم‌ها مقابله و خود را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای مطرح کنیم. مساله ارز و قیمت‌ها نیز با استفاده از همین دکترین قابل حل است. وقتی شما منشا ارز نفتی را به سوی دیگری هدایت کنید و بتوانید از طریق صادرات تولید را تشویق کنید، مساله قیمت‌ها با رشد عرضه حداقل بهتر از وضعیت کنونی خواهد شد.

با این حال مساله قیمت‌ها و افزایش مداوم آن راه‌حل‌های عملی مشخص و بیشتری می‌خواهد. در این باره چه می‌گویید؟

ببینید شما در شرایط فعلی باید گرانی را از گرانفروشی جدا کنید. گرانی یک مساله اقتصادی است که باید به آن اقتصادی نگاه کرد. راه‌حل‌های قهری و دستوری و تحکمی نیز ندارد. بخشی از گرانی‌ها از سر ناچاری است. چون هزینه‌های تولید بالا رفته و لذا این هزینه‌ها بر قیمت نهایی کالا تحمیل می‌شود. در اینجا باید ضعف مدیریت را مطرح کرد و تدبیر هر چه بیشتر و بهتر مدیران را لازم دارد. بسیاری از رویکردها در این زمینه قابل نقد است و مهم‌ترین سوال این است که چرا همزمان با این افزایش‌ها، قدرت خرید مردم افزایش پیدا نکرده است، اما بخش دوم ماجرا گرانفروشی است. یعنی دست‌هایی که اخلال عمدی در بازار ایجاد می‌کنند. ضرایب قانونی سود را رعایت نمی‌کنند، احتکار کرده و گاه عرضه نمی‌کنند، کم‌فروشی می‌کنند و... . اینجا دیگر پای ابزار قهری به میان می‌آید و حتما تخلف قانونی است که با آن برخورد شده و می‌شود.

با این حال به طور روشن به تمهیدات خودتان برای حل مساله گرانی اشاره نکردید.

مفتح: وقتی صادرات به صرفه باشد، تولید کالا با هدف صادرات رونق می‌گیرد و از این فرآیند یک اقتصاد مقاومتی مهاجم به تمام معنی شکل خواهد گرفت

طبعا اولین اولویت ما این است که دامنه افزایش قیمت‌ها در بخش اجتناب‌ناپذیر آن را به حداقل ممکن کاهش دهیم. یعنی کاری کنیم که افزایش قیمت معقول باشد. در این راستا ما به طور دقیق و با کار کارشناسی سهم تمام عوامل تولید در تولید نهایی اعم از مواد اولیه، دستمزد، انرژی و... را طوری تعیین می‌کنیم که کالا با قیمت بالاتر، اما معقولی عرضه شود. علت این رفتار ما نیز کاملا مشخص است. چراکه اشتغال موجود در بخش تولید باید حفظ شود. روشن است که ما براحتی می‌توانیم اجازه افزایش قیمت ندهیم یا به طور دستوری تکلیف کنیم که قیمت‌ها نمی‌تواند افزایش یابد، اما از آن سو با بحران بیکاری که حاصل خواهد شد چه کنیم؟ ضمن این که ظرفیت صادراتی را از دست خواهیم داد و ارزآوری کشور از آن محل دچار مشکل می‌شود.

روشن است وقتی تولید کالا به‌صرفه نباشد، تولیدکننده و کارفرما نمی‌تواند به نگهداشتن کارگر و پرداخت حقوق وی ادامه دهد و خواه ناخواه مجبور به تعدیل نیرو خواهد بود. لذا اگر ما قیمت را در رویه صحیح و اقتصادی خود قرار ندهیم، تولید تداوم پیدا نخواهد کرد و موج بیکاری در پیش خواهد بود. از سوی دیگر ما با تعیین کف قیمتی بازار، جلوی افزایش جهشی و وحشتناک قیمت‌ها را گرفته‌ایم، یعنی با محاسبه افزایش قیمت نهاده‌های تولید، دستمزد و سایر هزینه‌ها برای قیمت‌ها تعیین تکلیف کرده‌ایم.

شاید این فعالیت چندان این روزها به چشم نیاید، اما اگر نبود شاهد جهش‌های بیشتر و بزرگ‌تری در قیمت کالاها بودیم. لذا وزارت صنعت، معدن و تجارت اولویت کارش معقول نگهداشتن قیمت‌هاست و نظارت بر این که تولید استمرار پیدا کند و بویژه جریان ورود مواد اولیه به کشور دچار اخلال نشود. روشن است در ادامه این کار برخورد با عواملی که از مرز گرانی معقول خارج شوند، در دستور کار ماست. همچنین سیاست ما ایجاد حداکثر آرامش در ورود مواد اولیه به کشور است. تامین ارز به قیمت مرجع و مدیریت این که مواد اولیه به این قیمت و به طور مستمر و آرامش‌بخش در اختیار تولید قرار بگیرد، کار بزرگ و حساسی است.

با این اوصاف شما به عملکرد وزارتخانه‌ای که قائم‌مقام اجرایی آن هستید، نمره چند می‌دهید؟

حتما نمره قابل قبولی می‌دهم. از این بابت که دارد تمام تلاش خودش را می‌کند. نباید اجازه بدهیم که فضا مشوش بشود. باید فضای عمومی کشور به سمت تفکیک گرانی از گرانفروشی برود و مسائل شفاف بیان شود. بسیاری از استدلال‌های کارشناسی را نمی‌توان به افکار عمومی گفت و این کار شما رسانه‌هاست که به مردم بگویید چه کارهایی شده و به چه علت شده است. همین قدر سربسته عرض کنم که اگر فعالیت‌های ما در تنظیم بازار نبود چه اتفاقاتی که نمی‌افتاد.

دوستان و بستگان و آشنایان وقتی به شما می‌رسند بالاخره نمی‌پرسند، ‌این چه وضع قیمت‌هاست؟

چرا، فراوان! زمانی برای خرید به میدان میوه و تره‌بار رفته بودم. اول که همه تعجب کردند که چرا برای خرید به اینجا آمده‌ام. فکر می‌کردند لابد از جاهای لوکس و سفارشی خرید می‌کنیم. بعد هم همه گلایه کردند، اما وقتی استدلال‌های ما را شنیدند، قانع شدند.

به همین سادگی وقتی چیزی با صداقت به مردم گفته شود معلوم است که پذیرفته می‌شود. تازه این در حالی است که هر حرفی از زبان ما مسئولان گفته شود، مشکل توجیه پیدا می‌کند و این کار رسانه‌هاست که استدلال‌های کارشناسی را به اطلاع مردم برسانند و بگویند که گاه ما پیچش مو را می‌بینیم.

با این حال نمی‌توان پدیده گرانفروشی را نادیده گرفت. واقعا مردم تحمل این فشارها را دیگر ندارند.

عارضه گرانفروشی هست، زیاد هم هست. ما نیز از طریق سازمان حمایت و با هماهنگی تعزیرات حکومتی برخوردهای شدیدی را شروع کرده‌ایم و طرح‌‌های جدیدی برای هوشمندسازی نظارت بر بازار در دست انجام داریم که به موقع اعلام می‌شود.

مجازات گرانفروشی، احتکار، کم‌فروشی و جرایمی از این قبیل نیز در حال تشدید‌شدن است و ما در این زمینه مسامحه نداریم، اما از سوی دیگر گرانفروشی به نوع نظام توزیع ما برمی‌گردد.

مساله این است که ما در این نظام رهبری قیمت نداریم. یعنی مرجعی که در بازار خرده‌فروشی حضور داشته باشد و قیمت تعیین کند. یعنی به قول انگلیسی‌ها لیدر پرایس.

این رهبران قیمت چه افراد یا عناصری هستند؟

در سایر کشورهای بزرگ جهان فروشگاه‌‌های زنجیره‌ای هستند که این وظیفه را برعهده دارند. فروشگاه‌های بزرگی که در سطح خرده‌فروشی عرضه‌کننده عمده کالا هستند. روشن است به خاطر تاثیر زیادی که این فروشگاه‌ها بر بازار خرده‌فروشی دارند، سایر اجزای نظام توزیع خواه ناخواه مجبور به تبعیت از آنها هستند. قیمت‌های تعیین‌شده توسط آنها نیز معمولا پایین است.

چرا که کالا را به صورت انبوه و به صورت پیش‌خرید تهیه می‌کنند. مثلا شما ببینید، رشد قیمت‌ها در ایران پس از اتمام عید نوروز معمولا رخ می‌دهد. روشن است اگر ما فروشگاه زنجیره‌ای قوی داشتیم، این فروشگاه کالاهای انبوه خود را پیش از عید نوروز سفارش می‌داد و بعد از عید به قیمت مناسب و متعادل عرضه می‌کرد. روشن است اگر سایر اجزای خرده‌فروشی می‌خواستند قیمتی بالاتر و کاذب برای کالاهایشان تعیین‌ کنند، چون مردم به سوی آن فروشگاه‌ها می‌رفتند، آنها نیز مجبور به تنظیم قیمت‌هایشان می‌شدند، جالب است که ورود این فروشگاه‌ها به سیستم توزیع، برای تولیدکنندگان نیز به صرفه است.

چرا که فروش کالایشان به طور انبوه تضمین می‌شود و شیفت‌های کاری‌شان با سفارشات این فروشگاه‌ها پر می‌شود. مثلا حتی در اسفند که معمولا زمان کاهش فعالیت‌های اقتصادی است، می‌توانند بیشتر کار و تولید کنند. در نتیجه ما برای رفع مساله گرانفروشی در کنار برخوردهای قهری و قانونی باید به توسعه فروشگاه‌های زنجیره‌ای بپردازیم و‌ آنها را به عنوان رهبر و مرجع تعیین قیمت‌ها در بازار خرده‌فروشی تعیین کنیم. سهم این فروشگاه‌ها در سیستم خرده‌فروشی ما باید به 15 درصد برسد تا 85 درصد بقیه بازار از آنها تبعیت کنند. البته ما در وزارت بازرگانی سابق، طرح فروشگاه‌های خرده‌فروشی اصناف را با تخصیص لوگو پیاده کردیم، اما ناتمام ماند. فروشگاه‌های زنجیره‌ای فعلی موجود در کشور نیز البته خوب هستند، اما تعدادشان ناکافی است. لذا باید با ارائه مشوق‌های مختلف و جذب سرمایه‌گذاری حتی خارجی این فروشگاه‌ها را توسعه داد تا بازار خرده‌فروشی ما دارای یک مکانیسم خودکنترلی بشود؛ چرا که کنترل فیزیکی و بازرسی‌های این گونه بازار، سال‌هاست کارکرد خود را در دنیا از دست داده است.

شما به عنوان شخصی که سال‌ها در بخش بازرگانی کشور فعالیت کرده‌اید و در اکثر بخش‌های آن حضور داشته‌اید، آیا با مافیای بازرگانی برخورد کرده‌اید؟ اصولا آیا بازرگانی و تجارت ما مافیایی است؟

واژه‌ مافیا به معنای گروهی سازمان‌یافته است که با کمک باندهای قدرت در بازار اخلال ایجاد می‌کنند. به شخصه چنین چیزی را در بخش بازرگانی کشور ندیده‌‌ام. یعنی ما خوشبختانه با تبهکاران سازمان‌یافته در این بخش مواجه نیستیم. اما روشن است که باندهای متخلف داریم. باندهایی که از رانت استفاده می‌کنند و راه‌های فرار قانونی را بلدند، اما کسانی که می‌گویند اقتصاد ما مافیایی است،‌ شاید معنی واژه‌ها را نمی‌دانند. مافیا یک گروه تبهکاری است که مثلا یکی از نخست‌وزیران ایتالیا سال‌ها عضو آن بوده است. یعنی کمک دولت نیز پشت آن بوده است، اما در کشور ما این‌طور نیست.

آنچه هست گروه‌های سوءاستفاده‌گر است که دیدید در ماجرای کنترل بازار ارز برخی از آنها دستگیر شدند و برخی دیگر هم دستگیر خواهند شد. اما آنچه ریشه همین گروه‌ها را می‌خشکاند، این است که ما ریشه رانت و مابه‌التفاوت را از بین ببریم تا دیگر محلی برای سوءاستفاده وجود نداشته باشد. مانند آن شخصی که می‌گفت وقتی می‌خواهید به کسی کمک کنید به جای دادن ماهی به او ماهیگیری یاد بدهید. الان نیز ما باید به سراغ ماهیگیری برویم و کار را از ریشه اصلاح کنیم. تا زمانی که رانت وجود دارد و ارز مثلا چندنرخی است، هر قدر هم که کنترل زیاد باشد، بالاخره راه فرار وجود خواهد داشت و هر کنترلی، ضدکنترلی هم دارد. چون انسان است و ابتکارش!

پس برای رفع این رانت چه باید کرد؟

باید ارز را به سوی تک‌نرخی شدن برد و ثبات ایجاد کرد. تنها راه موجود همین است. آنچه به عنوان باند گفتیم یک ریشه دارد و آن ریشه چند نرخی بودن ارز است که باید خشکانیده شود. وقتی ارز تک‌نرخی است و همه می‌دانند ارز مورد نیاز خود را که واقعا برای مصرف واقعی لازم دارند به قیمت ثابتی دریافت خواهند کرد، اصولا فکر سوءاستفاده بی‌معنی است، چون به نیازهای ارزی کاملا پاسخ داده می‌شود. به عقیده من اکنون باید تمام تلاش برنامه‌ریزان در درجه اول به جلوگیری از نوسانات قیمت ارز و در درجه دوم به کاهش قیمت آن معطوف شود.

اگر این تلاش‌ها که بخشی از آن با راه‌اندازی مرکز مبادلات ارزی به ثمر نشسته، به طور کامل به بار بنشیند، بخش عمده‌ای از این نوع سوءاستفاده‌ها خود به خود از میان خواهد رفت. فقط بخشی دیگر می‌ماند که مربوط به سوءاستفاده برخی متخلفان و گرانفروشان یا محتکران است. اینها در هر شرایطی سوءاستفاده خود را به هر حال دارند و هنر ما این است که با بهبود کمی و کیفی ابزارهای نظارتی اجازه ندهیم اینها بتوانند کار خودشان را پیش ببرند.

در تمام سال‌هایی که در بخش بازرگانی و تنظیم بازار فعالیت دارید، بهترین خاطره‌تان چیست؟

شاید دعای خیر یک شهروند خسته که از خرید در فروشگاه‌های فروش ویژه کالا به همراه خانواده‌اش بازمی‌گشت، زیباترین خاطره‌ام بوده است. شاید آن شهروند نام من را نیز به‌درستی نمی‌دانست، اما شاید با چهره‌ام آشنا بود، در حالی که به خاطر حمل بسته‌های سنگین خریدش، خسته هم بود. به طرفم آمد و دعایم کرد. به اطرافیانم گفتم همین دعا خستگی کار را از من گرفت و انرژی مضاعفی به من داد. البته در کنار این، انتقادات هم زیاد است و بخش زیادی از انتقادکنندگان حق هم دارند، اما واقعیات کارشناسی و آنچه در اقتصاد و بازرگانی ما می‌گذرد، شاید برای همه قابل بیان نباشد، اما وقتی آنچه را که هست، از زاویه دید دیگری توضیح می‌دهیم، بسیاری از انتقادات رفع می‌شود.

سید علی دوستی موسوی - گروه اقتصاد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها