روزهای زندگی در پیکره جنگ

شهر آشوبی در دل

حالا شد! یک دستمریزاد جانانه برای آن باید گفت. پس از مدت‌ها، حال و هوایمان عوض شد.حال و هوایی که یک شهر آشوبی در دل درست کرد که نگو؛ و در پس گریه و خنده ماندیم! نمی‌دانستیم شعف و خوش حالی داشته باشیم به آن همه غیرت و مردانگی، یا اشک بریزیم به آن همه جان دادگی و دلدادگی.
کد خبر: ۵۰۴۱۳۹

از قدیم گفته اند اگر از دل برآید به دل نشیند، داستانش همین است. داستان «روزهای زندگی» گمان مبرید که «روزهای زندگی» یک رمان دسته چندمی است که از روی آن،فیلم این عشق های خیابانی و ناپخته را ساخته اند، نه!

داستان عشق واقعی است. از آن کلیشه های همیشگی جنگ هم فاصله دارد. زیاد هم فاصله دارد، به ویژه آن کلیشه هایی که همیشه نیروی عراقی را ابله فرض می کرد و نادان! ضعیف و بی عرضه!

ضعف عراقی ها مقابل شیر مردان ما، قوت و ایمان و غیرت و ناموس پرستی شان بود و گرنه تجهیزات ما کجا و عراق کجا!

«روزهای زندگی» از آن فیلم هایی است که واقعاً سعی کرده است که واقعیت های جنگ را بگوید و به تصویر بکشد.

شاید ضعف هایی هم داشته باشد که البته هم دارد و بیشتر آنها به امکانات و تجهیزات و شبیه سازهایی که باید برای یک نبرد جانانه که واقعی جلوه دهد و بیننده را میخکوب کند، باز می گردد و اگر این ضعف هم برطرف شود، فیلم های نابی از دفاع مقدس هشت ساله ما ساخته خواهد شد که آوازه اش دنیا را پر کند.

صحنه هایی که اگر ساخته شود و پخش گردد، تاثیرات شگرفی بر نسل جوان حال حاضر ما خواهد گذاشت و برای آن سوی مرز نیز نشان دهنده فرهنگی خواهد بود که 34 سال است با همین فرهنگ ایستادگی کرده است.

از زمان آغاز جنگ هم حدود 33 سال گذشته است و پایان و آغاز هر سال، شاهد از دست دادن یادگاران آن دوران هستیم.

جامعه، افکار عمومی و به ویژه نسل کنونی و آینده ما باید «روزهای زندگی» را ببینند و درک کنند که، دژخیمان چه بر سر این کشور آورده‌اند که اکنون همین نسل در آسایش و امنیت است.

پرپر شدن و پرواز کردن ها را ببینند، جگرشان بسوزد و بغض گلویشان را فشار دهد تا درک کنند آن وضعیت را، آنگاه خونشان به جوش خواهد آمد و این جوشش خون، برای غیرت ایرانی اسلامی این مرز و بوم مقدس است که همان «روزهای زندگی» ناموس ایران اسلامی را با خون دل از چنگ آن دژخیم رهایی داد.

باید هر چه بیشتر ساخت تا ذائقه ها به سوی فیلم هایی نرود که تخریب می کند و توهین، هجو است و تهوع آور!

ملاحظات را کنار بگذاریم، نشان دهیم صحنه ای را که خمپاره وسط جانپناه بچه ها منفجر می شود، پرپر می شوند و تکه هایشان به هر طرف از خاک جبهه پخش می شود.

نشان دهیم آن صحنه ای را که تانک دژخیم از روی پیکر جگر پاره‌های وطن رد می شود.

«روزهای زندگی»، روزهای عاشقی است، در روزهای زندگی هم رشادت هست، هم ترس، هم جا زدن دارد، هم فدایی، آدم های زیادی را دیده است.

همین، بیننده را تشویق  می کند چشم از صفحه نمایش برندارد. هیچ سیاه نمایی هم در این فیلم نشده است که اصلا نیازی نیست که سیاه نمایی شود. واقعیت است و حقیقت.

به پرویز شیخ طادی دست مریزاد می گوییم. خدا قوت دیشب دلمان را جگرمان را سوزاندی. و صفا و جلا دادی.باز هم آن را پخش کنید شاید خیلی‌ها ندیده باشند. داستان ما و دفاع مقدس توصیف این شعر است؛

یک دست جام باده و یک دست زلف یار

رقصی چنین میــانــه میــدانم آرزوست

محمد صفری-جام جم آنلاین 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها