اولین خلبان شهید جنگ

شهید خالد حیدری در گروه پروازی آلفارد در عملیاتی معروف به "انتقام" در ساعت ۵ عصر روز ۳۱ شهریور ۵۹ جهت بمباران پایگاه کوت به پرواز در آمد و پس از انجام مأموریت در بازگشت توسط پدافند موشکی پایگاه کوت مورد هدف قرار گرفت.
کد خبر: ۵۰۳۴۹۵

سرلشکر خلبان شهید "خالد حیدری" به عنوان فرزند خلف این سرزمین با عشق به دفاع از میهن با از خودگذشتگی و جانفشانی مثال زدنی خود در نخستین ساعات آغاز جنگ تحمیلی به متجاوزان این درس عبرت را داد که ایران سرزمین شیران و عقابان است و خفاشان و کفتاران در این عرصه مجالی برای عرض اندام ندارند.

"وجینتی(نامی هندی) حمزه زاده"، همسر ، این شهید خلبان با روایتی خواندنی و ناشنیده از سالهای فقدان همسرش با نوید شاهد به گفت و گو می نشیند که با هم می خوانیم:

زمانی که به عقد خالد در آمدم، سنی نداشتم، اوایل انقلاب سال 57 بود. 14 ساله بودم و مدرسه نمی رفتم. برای کاری به تهران رفته بودیم، خالد را آنجا دیدم و مدتی بعد عروس خانواده حیدری شدم. من به دلیل کمی سن از زندگی چیزی نمی دانستم و شهید حیدری مرا بر طبق اخلاق خوب و انسانی تربیت کرد و هر چه دارم از مردم داری و خوبی و صفا حاصل زندگی یک ساله ام با شهید حیدری است.

هر کس یک بار شهید حیدری را می دید شیفته اش می شد و دوست داشت دوستی و دیدارش را ادامه دهد. وقتی شهید شد ما خبر نداشتیم. تا اینکه همه همرزمانش بازگشتند اما خبری از او نشد. ماموریت او خارج از مرزهای ایران بود. و من همواره منتظر بازگشتش بودم چرا که خبر قطعی شهادتش را به ما ندادند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید بعد از گذشت سی سال از تاریخ رفتن بی بازگشتش تیرماه سال جاری برایش تندیس گرفتند و ماکت بازسازی شده هواپیمایش را بر سر در ورودی شهر مهاباد جا دادند .

وقتی یکی از همرزمانش گفت که دیده است او در کردستان مجروح شده، باورم نمی شد که شهید شده باشد، دنیایم منقلب شد، روزگار و حکایت کسی که در عنفوان جوانی در اوج آرزوهای و سرخوشی هایش، همه وجودش را از دست بدهد چه می تواند باشد؟ فکر کنید کسی را که در زندگی از همه چیز و همه کس بیشتر دوست دارید از دستتان برود، چه حسی می توانید داشته باشید؟

همیشه دوست داشتم 5 شنبه ها بر سر مزارش بروم، اما مزاری وجود نداشت که ما بر سر آن حاضر شویم و تجدید دیداری کنیم.

یادم می آید روز اولی که عراق حمله کرد، بعد از دو ساعت که از خانه خارج شده بود گفت:" من می روم شاید برگشتنی نباشم نزد مادرم برو، اینجا امن نیست." ساکی که نقشه های جنگی اش در آن بود را برایش حاضر کردم و به خواست خودش تکه ای از موهای دخترمان "طلا" را برایش گذاشتم.

آخرین روز تابستان 59 در همدان پایگاه سوم شکاری نوژه بودیم. مرخصی داشت و در خانه ماند. به دلیل حمله هواپیمایی عراق مرخصی اش لغو شده بود و باید می رفت. من مخالفت می کردم اما او مدام مراقانع می کرد و اصرار به رفتن داشت.از هواپیماهای آبی رنگ عراقی مشخص بود که برای ایران نیست.

مادر بزرگ هنوز باور ندارد که پدر بر نمی‌گردد

طلا حیدری، تنها یادگار خلبان شهید، فوق دیپلم و ساکن شهر نقده، می گوید: چون جنازه ای از پدرم پیدا نشد، مامان بزرگ و بابابزرگ خدا بیامرز که سنتی تر هستند می گفتند شاید اسیر باشد برگردد وقتی مستند"آلفارد" در همدان ساخته شد و تندیس شهید رونمایی شد و همرزمانش در رونمایی به مهاباد آمدند،گفتند: "ایشان سقوط کرده است." ماکت هواپیما را که گذاشتند به صحت این خبر مطمئن شدیم.

اما باز مادر بزرگ گفت: شاید اسیر شده یا در دست عراقی هاست حتی با سقوط صدام مادر بزرگ هنوز هم می گوید باز می گردد نمی خواهد باور کند باور نمی کند.

خالد حیدری که بود؟

شهید خالد حیدری در سال 1329 در روستای قلقله از توابع مهاباد چشم به جهام گشود. خالد علاقه خاصی به ادبیات وشعر داشت ودر نقاشی سیاه قلم وخوشنویسی به حدی تبحر داشت که اثار ماندگاری از خود در این زمینه به یادگار گذاشته است. او در سال 1350 برای گذراندن دوره مقدس سربازی در نیروی هوایی مشغول به خدمت شد. پس از سپری کردن دوره خدمت سربازی در ازمون ورودی دانشکده خلبانی شرکت کرد وبا قبولی در این ازمون به نیروی هوایی و دانشکده خلبانی وارد شد.


شهید حیدری پس از طی دوره یکساله مقدماتی در ایران سال 1353 جهت فراگرفتن دوره های تکمیلی به مدت دو سال به امریکا اعزام شد وپس از اموزش پرواز با هواپیماهای تی 37 وتی 38 و اف 4 به عنوان خلبان شکاری به ایران بازگشت وپس از شش ماه حضور در پایگاه یکم شکاری در سال 1356 به پایگاه سوم شکاری منتقل شد. با اغاز جنگ همگام با سایر خلبانان شجاع به پاسداری از اسمان میهن خویش پرداخته و سرانجام در تاریخ 1359.6.31 در حالی که به همراه تیم الفارد از پایگاه سوم شکاری مامور بمباران پایگاه هوایی کوت در استان میسان عراق بود هواپیمایش مورد اصابت یک فروند موشک سام قرار گرفت ودر رودخانه دجله سقوط کرد وشهید حیدری به همراه کمکش محمد صالحی به شهادت رسید. هر ساله و در هفته دفاع مقدس از خانواده محترم این شهید به عنوان اولین شهید نیروی هوایی در دفاع مقدس و شهید وحدت در استان اذربایجان غربی تجلیل به عمل می اید. پس از سال ها در جریان لایروبی رودخانه دجله لاشه ی هواپیمای شهید حیدری به دست آمد.(نوید شاهد)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها