برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد که قرار است هفته جاری در تهران برگزار شود به عقیده بسیاری از کارشناسان در داخل و خارج کشور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چه این که این رویداد بزرگ غرب را بر آن داشته تا به‌منظور کاستن از میزان استقبال کشورهای عضو از این نشست بشدت به تکاپو بیفتد و در این زمینه حتی از فشار بر دبیرکل سازمان ملل متحد ـ که شرکت در این نشست یکی از وظایف او به شمار می‌رود ـ هم فروگذار نکند.
کد خبر: ۴۹۷۱۵۱

این اتفاق در شرایطی در حال رخ دادن است که برخی نیز اساسا برای جنبش عدم تعهد جایگاهی در مناسبات جهانی قائل نیستند، اما با توجه به هراس غرب از برگزاری این نشست در تهران، نظریه اخیر نیز بدون پشتوانه و صرفا در جهت کاستن از اهمیت نشست تهران به نظر می‌رسد.

از سوی دیگر با وجود تحولات بزرگی که منطقه خاورمیانه طی دو سال گذشته شاهد آن بوده است، برگزاری این اجلاس در تهران می‌تواند نقش ایران در‌خصوص هدایت جنبش‌های بیداری اسلامی در منطقه را بیش از پیش پررنگ کند.

همچنین با تشدید فشارهای سیاسی علیه جمهوری اسلامی طی سال‌های گذشته و اصرار ایران بر مواضع اصولی خود، هفته جاری فرصتی طلایی برای ایران به منظور تبیین شفاف‌تر این مواضع به شمار می‌رود و از این منظر هراس غرب از اجلاس تهران قابل پیش‌بینی بود.

دکتر حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، کارشناس مسائل بین‌الملل و عضو سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس هم ازجمله کارشناسانی است که معتقد است ایران باید از ظرفیت ایجاد شده در زمینه برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران نهایت استفاده را به عمل آورد.

به اعتقاد این استاد دانشگاه، پیشنهادهای ایران باید در قالب ترکیبی از مواضع بین‌المللی و سیاست‌های راهبردی داخلی در این اجلاس ارائه شود.

وی اجلاس تهران را فرصتی به منظور همراه‌سازی غیرمتعهدها به منظور مقابله با نظم مدنظر آمریکا و متحدانش می‌داند.

او البته بر این باور است که نباید سطح توقعات از این اجلاس را بالا برد، چراکه بسیاری از غیرمتعهدها به واقع غیرمتعهد نبوده و به نوعی با غرب ارتباط و وابستگی دارند.

به اعتقاد فلاحت‌پیشه یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های اجلاس غیرمتعهدها ضعف دبیرخانه‌ای است که باید به منظور اجرایی شدن مصوبات این اجلاس، تدابیر لازم در جهت تقویت این بخش اندیشیده شود.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

با توجه به شرایط فعلی خاورمیانه و معادلاتی که اخیرا در این منطقه در حال شکل‌گیری است، برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد در ایران به عنوان یکی از کانون‌های قدرت منطقه را دارای چه جایگاه و اهمیتی می‌دانید؟

واقعیت این است که مجموعه تحولات خاورمیانه به یک مرحله‌ای رسیده که تحت عنوان چالش نهایی بین ایران و آمریکا از آن یاد می‌شود. اصولا سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، تابع راهبردها و استراتژی‌ها هستند. از ابتدای دهه میلادی گذشته دو استراتژی اصلی در منطقه خاورمیانه شروع شده است که یکی از آنها طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا و دیگری هم طرح چشم‌انداز 20 ساله ایران است. در طرح خاورمیانه بزرگ، آمریکایی‌ها یک نظم مبتنی بر قدرت آمریکا و کشورهای تابعه‌شان را دنبال می‌کنند و در مقابل، در طرح چشم‌انداز 20 ساله، ایران رسما اعلام کرده که باید طی این مدت در عرصه‌های مختلف به قدرت اول منطقه تبدیل شود بنابراین به طور طبیعی همه چالش‌ها در قالب رقابت این دو قدرت در حال شکل‌گیری است.

بخشی از این چالش‌ها هم چالش‌های دیپلماتیک است. آمریکایی‌ها تلاششان در طول این دوران این بوده که ایران را به لحاظ دیپلماتیک در محاصره قرار دهند. زمانی هم که یک کشور از این لحاظ در حاشیه قرار بگیرد نمی‌تواند حقانیت خود را در عرصه سیاست خارجی به گوش جهانیان برساند یا این که بر سر مسائلی که حق اوست مذاکره کند.

رفتن پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد هم به این خواسته آمریکا کمک کرده است. چون یکی از مواد 15‌ گانه ماده 41 فصل هفتم منشور ملل متحد، تحریم دیپلماتیک است که در همین زمینه تلاش آمریکا و متحدانش این است که ایران و مقامات سیاسی ایران را از این لحاظ تحریم کنند تا نتوانند با دنیای امروز وارد فضای دیپلماسی و مذاکره شوند.

در چنین شرایطی برگزاری نشست سران غیرمتعهدها در تهران و استقبال خوبی که پیش‌بینی می‌شود از این نشست بشود، نوعی مقابله جدی با سیاست‌های تحریمی علیه ایران و بخصوص تحریم دیپلماتیک است. همچنین یک دلیل شاخص دیگر هم برای بالا بودن اهمیت این اجلاس وجود دارد؛ از سال 1376 که اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی در ایران شکل گرفت، عملا یک چنین تحول دیپلماتیک با چنین اهمیت و عظمتی را در کشور نداشته‌ایم. این که بیش از یکصد کشور دنیا در قالب اجلاس غیرمتعهدها در ایران جمع بشوند، ظرفیت و شرایط دیپلماتیک خوبی را برای ایران فراهم می‌کند که در قالب این شرایط دیپلماتیک ایران می‌تواند علاوه بر ارائه تحلیل نسبت به مسائل کلی دنیا، سیاست خارجی خود را هم اعلام کند.

برخی منتقدان اعتقاد دارند که جنبش عدم تعهد در سال‌های گذشته نتوانسته آنچنان که باید و شاید در معادلات جهانی تاثیرگذار باشد. شما در شرایط فعلی فکر می‌کنید اعلام سیاست‌ها و مواضع کشورهای عضو این جنبش بخصوص ایران در سطح خرد و کلان تا چه حد می‌تواند مانع از تغییر نظم جهانی به نفع غرب شود؟

البته باید تأکید کنم که هیچ گاه نگاه منفی به غیرمتعهدها وجود نداشته و ندارد. آنهایی که منتقدند نگاهشان این است که غیرمتعهدها یک سازمان خنثی در عرصه بین‌المللی است. در مقابل، بسیاری افرادی که از معادلات جهانی کنونی و گذشته خسته‌اند و معتقدند این معادلات به سود بشریت و کشورها نیست، تمایل زیادی دارند که آرمان‌هایشان در قالب جنبش غیرمتعهدها شکل بگیرد. اصولا در دوران جنگ سرد که بستر اصلی شکل‌گیری غیرمتعهدها بود نظم جهانی به صورت دو قطبی وجود داشت و بعد از آن نظم هژمونی که آمریکایی‌ها از سال 1989 میلادی بتدریج شکل دادند، در حال غالب شدن بر مناسبات دنیای کنونی است، اما از همان زمان یعنی از زمان نظام دوقطبی، افرادی که به دنبال فرار از این نظم جدید بودند، به دنبال این هستند که در غیرمتعهدها مواضع خودشان را اعلام کنند، اما این که غیرمتعهدها از جنبه عملی در بازی قدرت امروز جایگاه شایسته‌ای ندارد، یک واقعیت است و همین واقعیت باعث شده که خیلی از افراد دید مثبتی به غیرمتعهدها نداشته باشند و بسیاری از کشورها هم عملا غیرمتعهدها را به عنوان یک اجلاس بیانیه‌ای نگاه کنند؛ یعنی در اجلاسی که شرکت می‌کنند فقط مواضع خود را اعلام کرده و بیانیه‌هایی را صادر می‌کنند و بعد از اجلاس هم عملکرد آن تا اجلاس بعدی متوقف می‌ماند.

اما موضع ایران در این اجلاس کاملا متفاوت است. به دلیل این که هم به لحاظ تاریخی، ایران از اعضای باسابقه جنبش غیرمتعهدها بوده و هم این که از لحاظ سیاسی هم بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، ایران یکی از معدود کشورهایی است که سیاست نه شرقی، نه غربی و به عبارتی سیاست عدم پذیرش استیلای خارجی را در قانون اساسی خود لحاظ می‌کند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تأکید شده است که باید به گونه‌ای عمل شود که سیاست خارجی کشور نه ادامه و زیرمجموعه غرب باشد و نه شرق؛ بعد از آن هم همین سیاست با وجود این که نظام دو قطبی از بین رفت، ادامه داشت؛ چراکه یک قطب از آن دو قطب اصلی یعنی غرب باقی ماند و لذا جمهوری اسلامی ایران سیاست خود را باز هم بر مبنای عدم پذیرش هژمونی غرب تعریف کرد، لذا خیلی از اختلاف‌هایی هم که ما با آمریکا و هژمون امروز دنیا داریم اثر همین مسائل است. آمریکایی‌ها می‌خواهند که ایران یک قدرت درجه دوم در خاورمیانه باشد، در صورتی که ایران با توجه به شرایط خاصی که دارد خودش را قدرت اول در منطقه خاورمیانه می‌داند. به همین دلیل هم است که این اختلافات ادامه پیدا کرده است.

با توجه به این شرایط، ایران از فرصت برگزاری این اجلاس در تهران چه استفاده‌هایی می‌تواند بکند؟ به عبارت دیگر اولا چه مواضعی و در چه سطحی باید مطرح شود و ثانیا این مواضع چقدر شانس غالب شدن بر دیدگاه‌های کنونی در دنیا را دارد؟

در شرایط دیپلماتیک امروز، ایران می‌تواند از اجلاس سران عدم تعهد برای چندمنظور استفاده کرده و سیاست‌های کشور را در چند زمینه اعلام کند. مورد اول، موضوعات امروز مبتلابه خاورمیانه و موضوعاتی است که تبدیل به بهانه‌هایی برای مداخله خارجی در کشورهای این منطقه شده است. اولین موضوع بحث روند تحولات خاورمیانه در فلسطین است که جمهوری اسلامی ایران در قبال این کشور سیاست رفراندوم را مطرح کرده است. به این معنی که باید سرنوشت این کشور از طریق برگزاری یک رفراندوم تعیین شود و ضمن این انتخابات مردم فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی خودشان تصمیم بگیرند و هر تصمیمی که بگیرند مورد تأیید دیگران ازجمله ایران قرار خواهد گرفت. به این معنی که برخلاف موضعگیری‌هایی که تبدیل به بهانه‌ای در دست دشمنان ایران شد مبنی بر این که ایران به دنبال جنگ با رژیم صهیونیستی است، واقعا سیاست جمهوری اسلامی ایران سیاست رفراندوم در فلسطین است.

این سیاست از سال 1376 در اجلاس کنفرانس اسلامی مطرح شد و یک سیاست مترقی بود، ولی متأسفانه مورد حمایت دنیای امروز قرار نگرفت؛ چون بسیاری از کشورها نگاهی همراه با استاندارد دوگانه به معادلاتی ازجمله رفراندوم دارند. دومین بحثی که جمهوری اسلامی ایران باید تلاش کند به عنوان موضع کشورمان و در سطح عالی‌تر تحت عنوان موضع جنبش غیرمتعهدها مطرح شود، بحث خلع‌سلاح جامع خاورمیانه است.

امروز می‌بینیم که در طول 10 سال گذشته بیشترین ظلم و تحریم و بایکوت ایران به خاطر موضوع هسته‌ای شکل گرفته؛ در صورتی که ایران تنها کشوری است که طرح خلع‌سلاح جامع خاورمیانه را ارائه داده است؛ یعنی در قالب طرح ایران، خاورمیانه را باید از همه سلاح‌های خطرناک عاری ساخت. این موضوع اگر شکل بگیرد خیلی از بهانه‌ها و گفتمان‌های هسته‌ای و سیاست ایران‌هراسی از دور خارج شده و خنثی خواهد شد.‌ سومین موضوع هم بحث دموکراتیک و حقوق بشر است. جمهوری اسلامی ایران باید در این نشست حتما همراه با مفاد قطعنامه پایانی به گنجانده شدن این موضوع کمک کند که دموکراسی بدون دخالت خارجی باید در منطقه شکل بگیرد؛ یعنی حق تعیین سرنوشت ملت‌ها خاصه در منطقه خاورمیانه که الان آبستن تحولات دیپلماتیک است، به رسمیت شناخته شود.

فلاحت‌پیشه: برگزاری نشست سران غیرمتعهدها در تهران و استقبال گسترده از آن ،‌ نوعی مقابله جدی با سیاست‌های تحریمی علیه ایران و بخصوص تحریم دیپلماتیک است

حق مردم باید شناخته شده و استاندارد دوگانه در قبال هیچ کشوری اعم از سوریه، بحرین و دیگر کشورها اعمال نشود. ضمن این که این حق باید شناسایی شود که کشورها به سمت دموکراسی بروند؛ چون من معتقدم بسیاری از مسائل مربوط به کشورهای اسلامی از درون جنبش غیرمتعهدها شکل می‌گیرد و اگر اینها متشکل از کشورهای دموکراتیک باشند، حتما سیاست‌های مترقی در آنها بیشتر رشد خواهد کرد؛ بنابراین این موارد باید حتما در مواضع ایران در نشست غیرمتعهدها مطرح شود. بحث دیگری هم که وجود دارد، بحث رابطه شمال ـ جنوب است که به چالش امروز دنیا تبدیل شده است؛ به عبارت دیگر چالش امروز دنیا از سطح نظامی تعدیل پیدا کرده و به چالش اقتصادی و اطلاعاتی تبدیل شده است.

کشورهای قدرتمند شمال به خاطر سلطه بر روند کلی اقتصاد و تجارت در دنیا و تکنولوژی و به خاطر حاکمیت انحصاری بر روند شکل‌گیری اصلاحات و ارتباطات در دنیا، کماکان نظم هژمون خودشان را ادامه داده‌اند و به این ترتیب فاصله کشورهای جنوب روز به روز از کشورهای شمال بیشتر می‌شود.

تقریبا می‌توان گفت که بخش اعظم کشورهای غیرمتعهد یعنی بیش از یکصد کشور جزو کشورهای جنوب هستند. کشورهایی که در نظم نهادهای کنونی هم از امتیازات اقتصادی، تجاری و تکنولوژیک محروم هستند و هم این که در روند شکل‌گیری اصلاحات جزو کشورهای عقب مانده جدید به حساب می‌آیند. در این شرایط باید ایران کمک کند تا یک قطعنامه موثر در این اجلاس صادر شود و در نتیجه این اجلاس را در مقابل اجلاس‌هایی که به صورت انحصاری‌تر مانند اجلاس D8 یا گروه 20 شکل می‌گیرد، از کارایی قابل قبولی برخوردار کند.

با وجود این، مروری بر اجلاس‌های گذشته غیرمتعهدها و بررسی اقدامات انجام شده در فاصله بین دو اجلاس بیانگر این واقعیت است که بسیاری از مواضع این جنبش، همان طور که شما هم اشاره کردید صرفا در حد بیانیه باقی مانده است. فکر می‌کنید اشکال کار در کجاست و در این ارتباط چه ظرفیت‌هایی در اجلاس تهران وجود دارد تا غیرمتعهدها بتوانند نقش خود را در جامعه جهانی بیش از پیش ظهور و بروز دهند؟

یکی از ضعف‌های بزرگ این اجلاس، ضعف دبیرخانه‌ای است. مسئولیت دبیرخانه سازمان‌های بین‌المللی این است که در فاصله شکل‌گیری اجلاس‌ها، قطعنامه‌ها و مصوبات اجلاس‌های مختلف را در طول زمان اجرا کند. متأسفانه یکی از ضعف‌هایی که جنبش غیرمتعهدها دارد، ضعف دبیرخانه‌ای است؛ یعنی به طور مرتب و مداوم نمی‌توانند مصوبات اجلاس را عملیاتی کنند. این عملیاتی شدن در زمینه‌های مختلف اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... است. در حالی که پیشنهادهای این اجلاس باید تبدیل به تصمیم شده و بعد هم اجرایی شود. هدف جمهوری اسلامی این است که یک ثبات اقتصادی را برای غیرمتعهدها شکل بدهد، اما متأسفانه غیرمتعهدها بواقع غیرمتعهد نیستند. یعنی چه در زمان جنگ سرد دو قطبی که اینها هر کدام وابسته به یکی از قطب‌ها بودند و در دوران نظم هژمون هم بیشتر به دنبال تأمین نظر آمریکا هستند.

در چنین اوضاعی عملا شرایط عملی شکل نمی‌گیرد و بزرگ‌ترین ظلمی که کشورهای شمال در حق غیرمتعهدها کردند این است که نوعی خمودگی و بی‌تفاوتی و بعضا نوعی یأس و ارعاب را به این کشورها تحمیل کردند تا مانع از این شوند که غیرمتعهدها وارد فضای عملی شوند و تا زمانی که وارد این فضا نشوند باید این جنبش را ازجمله جنبش‌های بیانیه‌ای و از آن دسته‌ای بدانیم که توانایی صدور و اجرای قطعنامه‌های لازم را ندارد. حتی کارهایی که در سازمان کنفرانس اسلامی شده و کمک‌های توسعه‌ای را که به کشورهای اسلامی می‌شود، به‌عنوان یک نگاه حداقلی در جنبش غیرمتعهدها نداریم و این به خاطر تنوع و تعدد دیدگاه‌های موجود در این جنبش است. به‌هر حال سیاست‌های تهدید و تطمیعی که توسط قدرت‌های برتر نسبت به کشورهای غیرمتعهد وجود دارد هم نگذاشته که این جنبش به سطح مطلوب و مدنظر برسد.

یکی دیگر از ظرفیت‌هایی که برای اجلاس غیرمتعهدها برشمرده می‌شود، ایجاد تفاهم بین اعضا برای تعمیق روابط اقتصادی است. آیا می‌توان آن گونه که در روزهای گذشته هم مطرح شده به فکر تأسیس بانک یا پیگیری اهدافی عملی از این دست بود؟

از لحاظ اقتصادی، بخش عمده‌ای از منابع اولیه و ثروت دنیا در کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها وجود دارد. بخش‌هایی از این جنبش حتی از لحاظ توسعه در حال جدا شدن از جنوب و پیوستن به کشورهای شمال هستند؛ ولی عملا این کشورها نتوانسته‌اند یک راهبرد مشترک اقتصادی را در دل جنبش شکل دهند. ‌موضوع بانک در دنیای امروز یک موضوع اساسی است. سیاست‌های دیگری هم مانند نقش جنبش غیرمتعهدها در سازمان‌ها و نهادهای موثر اقتصادی امروز دنیا مانند سازمان تجارت جهانی، صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و...، مواضعی است که نیازمند مصوبه است.

یکی دیگر از محورهایی که از سال‌های گذشته در دستور کار نظام جمهوری اسلامی بوده، ایجاد تغییر ساختار در سازمان ملل است. جنبش عدم تعهد با توجه به دیدگاه‌های نسبتا مشترکی که کشورهای عضو آن نسبت به این قضیه دارند، چه ظرفیتی می‌تواند برای ایجاد چنین تغییری داشته باشد؟

ببینید؛ در بحث‌هایی که در رابطه با ایجاد تغییر در ساختار سازمان ملل متحد مطرح است و تحت این عنوان شکل می‌گیرد، کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها جزو کشورهای ناراضی از وضع موجود در ساختار این سازمان هستند و به طور طبیعی هم تا زمانی که نگاه سلبی دارند با هم بوده و همگی معتقد به تغییر ساختار هستند؛ ولی زمانی که نگاه ایجابی مطرح می‌شود نظرات این کشورها دچار تنوع و تعدد می‌شود.

کشورهایی که عضو غیرمتعهدها هستند هر کدام داعیه‌هایی دارند و مشخصا برای پیوستن به شورای امنیت سازمان ملل متحد معتقدند که تعداد اعضای این شورا باید افزایش یابد و بعضا هم برای خودشان حق عضویت قائل هستند. برخی هم نگاه منطقه‌ای دارند؛ اینها باعث می‌شود با وجود این که در زمینه سلبی نگاه منتقدانه نسبت به این موضوع دارند، در نگاه ایجابی نتوانند به یک توافق برسند. به همین علت من معتقدم؛ باید سطح توقع خودمان را از جنبش غیرمتعهدها مشخص کنیم.

با توجه به شرایط گذشته و حال غیرمتعهدها امکان دستیابی به چنین توافقی در تهران محدود است؛ ولی حتی اگر غیرمتعهدها بتوانند مانع از این بشوند که نظم کنونی دنیا بیشتر به نفع شمال شکل بگیرد، باز هم می‌توان گفت که دستاورد قابل قبولی داشته‌اند. به عنوان مثال در آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای یکی از کارهایی که کشورهای غربی به علاوه چین و روسیه دنبال می‌کنند این است که اساسنامه آژانس به گونه‌ای تغییر کند که فناوری چرخه سوخت هسته‌ای هم انحصاری شود؛ یعنی می‌خواهند یک باشگاه هسته‌ای جدید را شکل دهند. در آنجا ایفای نقش کشوری مثل ایران به تنهایی سبب شده که تاکنون ساختار فعلی تغییر نکند، اما در عمل می‌بینیم که این فشار وجود دارد که مانع از این بشوند که کشورهای مستقل و غیرمتعهد و خارج از حیطه قدرت‌های شورای امنیت صاحب فناوری‌های برتر مثل فناوری هسته‌ای و حتی فناوری‌های دیگر مانند سلول‌های جنینی و... شوند.

اینها مواردی است که به نظر من غیرمتعهدها باید حداقل برای ممانعت از تغییر نظم کنونی دنیا وارد عمل شوند؛ چون غرب واقعا به دنبال این است که بسیاری از این موارد را تحت عنوان امنیت و... انحصاری کرده و از این بهانه‌ها برای استقرار نظم و هژمونی خودش در دنیا استفاده کند.

محمد رضایی‌ -‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها