در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
متهم این پرونده دو جوان به نامهای ساسان و سامان هستند و به قتل هم اعتراف کردند. براساس مندرجات پرونده، ساسان با همدستی برادرش، همسرش را به بیابان کشانده و او را به قتل رسانده است، با بازداشت این دو برادر جوان آنها به قتل اعتراف کردند و جزئیات را هم توضیح دادند. دو برادر که در شعبه 71 دادگاه کیفریاستان تهران محاکمه شدهاند هریک قتل را به گردن دیگری انداخت و هیچکدام حاضر نشد اتهام را بپذیرد. ساسان متهم ردیف اول این پرونده جزئیات قتل آوا همسرش را توضیح و به سوالات ما پاسخ میدهد:
چند سال بود که با همسرت زندگی میکردی؟
حدود 5 سالی میشد البته همیشه با هم درگیری و دعوا داشتیم.
چرا با او درگیر میشدی؟
به حرفم گوش نمیداد و خیلی خودسر بود، هربار که عصبانی میشدم به من پرخاش میکرد و مرا دیوانه خطاب میکرد.
چرا او را طلاق ندادی؟
مهریهاش سنگین بود اگر میخواستم او را طلاق دهم، بیچاره میشدم.
مگر همسرت چقدر مهریه داشت؟
بیشتر از 800 سکه طلا مهرش بود، با این قیمت سکه من نمیدانم باید چه میکردم.
همسرت هم میخواست از تو طلاق بگیرد؟
اول آوا به من گفت بیا از هم جدا شویم، من قبول نکردم و او هم گفت مهریهاش را به اجرا میگذارد. من میدانستم خانواده لجبازی دارد و مهریهاش را به اجرا میگذارد و من بدبخت میشوم.
اینکه مهریه همسرت سنگین بود دلیل قانعکنندهای برای قتل اوست؟
قبول دارم اشتباه کردم.
چطور نقشه قتل او را طراحی کردی؟
من اینکار را نکردم، برادرم بود که نقشه قتل را کشید.
برادرت چه سودی از قتل همسر تو میبرد، این تو بودی که با او درگیری داشتی؟
نمیدانم چرا اینکار را کرد، شاید به خاطر اینکه برادرم بود و میخواست به من کمک کند
نقشهای که برای قتل کشیده بودید، چه بود؟
قرار بود من همسرم را به جای خلوتی در اطراف تهران بکشم و در آنجا برادرم بیاید و او را خفه کند.
اما تو او را خفه کردی، چرا؟
من او را نکشتم، برادرم اینکار را کرد.
پس چرا اعتراف کردی که تو اینکار را کردی؟
در بازجوییها برادرم گفت که قتل کار من بودهاست و من هم قبول کردم، چون برادرم میخواست به من کمک کند و دست به قتل زد، اما واقعیت این است که من اینکار را نکردم.
اگر به خاطر برادرت پذیرفتی و میدانی که او به خاطر تو درگیر شده، حالا چرا میگویی قتل کار او بوده است؟
حالا هم قبول دارم که برادرم به خاطر من اینکار را کرده است، اما فکر میکنم واقعیت مشخص شود بهتر است.
برادرت میگوید نقشه قتل را تو طراحی کردی؟
اصلا اینطور نیست، من آدم باهوشی نیستم، 11 سال طول کشید تا یک کلاس درس بخوانم، چطور ممکن است توانسته باشم نقشه یک قتل را طراحی کنم.
اما مدارک نشان میدهد قتل کار تو بوده است.
مثلا چه مدارکی!
اینکه تو طلاهای همسرت را بعد از قتل، سرقت کردی.
من خودم طلاها را برایش خریده بودم و نمیخواستم آنها دست شخص دیگری بیفتد، آنها حق من بود.
قبول داری آوا را تو به محل قتل کشاندی؟
بله من اینکار را کردم.
چطور توانستی اینکار را بکنی؟
خانوادهاش خیلی مرا اذیت میکردند، با اینکه آوا را دوست داشتم اما از او بریدهبودم و دیگر نمیخواستم ادامه دهم، اما از اینکه مهریهاش را به اجرا بگذارد هم میترسیدم. با او تماس گرفتم و گفتم که میخواهم برای آخرین بار ببینمش و گفتم این آخرین دیدار ما خواهد بود، طوری با او حرف زدم که نتواند نه بگوید. همسرم آمد و من هم که با برادرم آنجا بودم، او را به طرف خودم کشاندم.
آوا متوجه نشد برایش نقشه کشیدهاید؟
نه او فکر نمیکرد من بخواهم با او دعوا کنم یا نقشه قتل او را داشته باشم، به همین خاطرهم وقتی به او اعتراض کردم و گفتم باید مهریهاش را ببخشد، سرم فریاد زد و گفت که دیگر این وضعیت را تحمل نمیکند. ما با هم جروبحث کردیم و برادرم دخالت کرد، بعد هم او را کشت.
توضیح میدهی برادرت چطور او را کشت؟
من با آوا درگیر شدم و آوا را زدم، او روی زمین افتاد. برادرم با کمربند سراغش رفت و من هم دست و پایش را گرفتم که تکان نخورد، برادرم کمربند را دور گردنش پیچید و او را خفه کرد.
اما برادرت مدعی شده تو با دستانت همسرت را خفه کردهای و گفته است چون تو او را خفه کردی او هم کمربند را دور گردن آوا انداخته تا از مرگش مطمئن شود؛ برادرت حتی گفته است زمانی که کمربند را دور گردن آوا حلقه کرده، او مرده بود.
نه این حرفها درست نیست، او واقعیت را نمیگوید. آوا همسر من بود و من نمیتوانستم او را به این راحتی بکشم، برایم سخت بود که قبول کنم باید او را بکشم، به همین خاطر هم برادرم اینکار را کرد.
تو سابقهدار هستی؟
نه، من عصبی هستم و خیلی پرخاشگری میکنم، اما اصلا سابقهدار نیستم. چندباری بازداشت شدم اما زود آزادم کردند، اما برادرم سابقهدار است او هم مثل من عصبی و پرخاشگر است اما من خیلی خشونت ندارم، ولی برادرم اهل دعواست، چندباری هم به خاطر چاقوکشی بازداشتش کردند.
چطور بازداشت شدی؟
جسد که پیدا شد خانواده آوا او را شناسایی کردند و بعد هم گفتند که قتل کار من است. من هم مدتی مخفی شده بودم تا بالاخره بازداشت شدم و بعد هم برادرم شناسایی و بازداشت شد.
فکر میکنی قتل همسرت کار درستی بود؟
نه قطعا کار درستی نبود، اما من در آن زمان خیلی عصبی و ناراحت بودم ونمیتوانستم تصمیم درست بگیرم، مرتب با همه دعوا میکردم. برادرم که پیشنهاد داد آوا را بکشیم، فکر کردم عصبانیتم با کشتن او از بین میرود.
برادرت مدعی شده از ترس تو قبول کرده در قتل دخالت کند؟
دروغ میگوید، خودش به من گفت بیا آوا را بکشیم.
او ادعا کرده تو در زندان کتکش زدی؟
چندبار دعوایمان شد، اما من کتکش نزدم، این حرفها را میزند تا مرا متهم کند و بگوید که من قاتل هستم اما قبول ندارم او دروغ میگوید. برادرم سابقه دارد و چاقوکشی کرده، چطور ادعا میکند این قتل کار من بوده است.
خانواده همسرت برای تو و برادرت درخواست مجازات قصاص کردهاند، خبر داری؟
بله در دادگاه گفتند که قصاص میخواهند، مسلما حق با آنهاست اگر میخواهند برادرم را قصاص کنند حقش است چون مرتکب قتل شده، اما من کاری نکردم. البته آنها میخواهند از من انتقام بگیرند چون دخترشان را اذیت کردم و با هم درگیری داشتیم، اما من قاتل نیستم.
فکر میکنی جایی برای رضایت باشد؟
نمیدانم، فکر نمیکنم آنها کوتاه بیایند، حالا دیگر آنها هستند که در مورد زندگی من و برادرم تصمیم میگیرند.
در زندان روزهایت را چطور میگذرانی؟
خیلی سخت است، البته من با برادرم هستم و خیلی تنها نیستم، اما همینکه باید به فکر مجازات باشم و منتظر اجرای حکم خیلی اذیتم میکند، امیدوارم بتوانم رضابت بگیرم.
توبه کردهای؟
بله. در زندان توبه کردم، نماز میخوانم و دعا میکنم. امیدوارم خداوند هم توبه مرا قبول کند و بتوانم از این به بعد زندگی خوبی داشته باشم.
مرجان لقایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد