اسیدپاشی از جمله خشن‌ترین جرایمی است که فقط در یک لحظه اتفاق می‌افتد، اما عواقبش تا سالیان سال، گریبان قربانی و مجرم را می‌گیرد.
کد خبر: ۴۸۵۶۱۱

متاسفانه مروری بر اخبار حوادث روزنامه‌ها نشان می‌دهد که اسیدپاشی به یکی از هولناک‌ترین روش‌های انتقامجویی تبدیل شده است که قربانی را تا سرحد مرگ می‌کشاند؛ البته دیگر مانند گذشته، دامنه این جرم به انتقام عاشقی سرخورده از دختری زیبارو محدود نمی‌شود، بلکه اسیدپاشی برای انتقام از همکلاسی، برای آسیب زدن به طلبکار مالی و حتی اسیدپاشی به منظور دزدی اموال و... نیز به لیست بلندبالای پرونده‌های اسیدپاشی اضافه شده است.

متاسفانه برخی از اسیدپاشی‌ها نیز که در روستاها و شهرهای کوچک اتفاق می‌افتد، خاموش و بی‌سروصدا رخ می‌دهد؛ یعنی حتی با وجود آن که پرونده‌های پرشماری از اسیدپاشی رسانه‌ای نمی‌شوند، اما به قول آمنه بهرامی (قربانی اسیدپاشی) تقریبا هفته‌ای نیست که در اخبار و جراید نشنویم که انسانی طعمه اسید سوزان نشده باشد!

شاید ساعت‌ها بررسی و تحقیق لازم باشد تا به نتیجه‌ای معقول برسیم که چرا مثلا در کشوری مثل سوئد که حتی اعتقادات مذهبی در بین مردم هم بندرت یافت می‌شود، جرایم اسیدپاشی در حد صفر است، اما در کشوری مثل ایران که فرهنگی چندهزارساله را به دوش می‌کشد و بیشتر مردم نیز از اعتقادات مذهبی بالایی برخوردارند، باید همواره گوش به زنگ اخبار پرونده‌های جدید اسیدپاشی باشیم؟

این‌که چگونه افرادی در این جامعه که حتی احتمال دارد با ما دوست یا همسایه هم باشند، ناگهان به سرحدی از جنون می‌رسند که حاضر می‌شوند زندگی انسانی را به بدترین شکل ممکن تباه کنند، بحث‌برانگیز است. در واقع تحلیل علمی این آسیب اجتماعی، شاید از جمله ابتدایی‌ترین و البته اساسی‌ترین راهکارهایی باشد که می‌تواند تا سطح بالایی از فراگیر شدن این جرم خشن جلوگیری کند.

اسیدپاشی، محصول بی‌هنجاری اجتماعی

بهروز مرادی، جامعه شناس و مدرس دانشگاه در گفت‌وگو با «جام‌جم» در خصوص سابقه اسیدپاشی در کشور ما تاکید می‌کند: «اسیدپاشی در کشور ما سابقه چندان طولانی ندارد و این عادت ناصواب، طی دو دهه اخیر در جامعه ما باب شده است.»

وی می‌افزاید: «به گمان من بین افراد مجرمی که دست به اسیدپاشی می‌زنند، تشابهات فراوانی وجود دارد؛ کسانی که دست به چنین جنایت جنون‌آمیزی می‌زنند، معمولا در گذشته نیز توانایی بکارگیری خشونت را در حد افسار گسیخته داشته‌اند و عمدتا نیز از سلامت اجتماعی برای هماهنگ شدن با هنجارهای اجتماعی بی‌نصیب هستند.»

مرادی با اشاره به نظریه جامعه‌شناسی «بی‌هنجاری در جامعه» به توضیح علل وقوع پدیده اسیدپاشی می‌پردازد و می‌گوید: «برای نقد جامعه‌شناسانه درخصوص علل اصلی بروز چنین رفتار خشونت‌آمیزی، باید ابتدا به نظریه «بی‌هنجاری» یا «انومی» اشاره کنم؛ اولا بسیاری از هنجارهای اجتماعی، قدیمی و نهادینه شده‌اند و به همین دلیل نمی‌توان انتظار داشت که هنجارهای جدید در یک ظرف زمانی کوتاه‌مدت، جایگزین هنجارهای کهنه شوند؛ حال در وضعیتی که هنجارهای کهنه کارایی خود را از دست می‌دهند و جایگزین قدرتمندی هم برای آنان وجود ندارد، ناخودآگاه جامعه به سمت یک نوع «بی‌سازمانی رفتاری» سوق می‌یابد که هم‌اکنون در کشور ما موج می‌زند.»

نکته: براساس آمارهای غیررسمی، بیش از 300 مورد اسیدپاشی طی 10 سال اخیر در کشور گزارش شده که البته این آمارها دقیق نیست، زیرا برخی از پرونده‌های اسیدپاشی، هرگز رسانه‌ای نمی‌شود یا قربانی به دلیل رابطه فامیلی نزدیک به ناچاراز مجرم شکایتی نمی‌کند

وی تصریح می‌کند: «جامعه ما در حال گذار از یک هنجار قدیمی به یک هنجار نو است که در این میان، یک خلا بزرگ تا تثبیت هنجارهای جدید وجود دارد و در واقع ما هم‌اکنون درون همین خلا اجتماعی زندگی می‌کنیم؛ امروزه بسیاری از افراد جامعه نمی‌دانند واقعا رفتار صحیح اجتماعی کدام است که این موضوع، نشانه بزرگ همین دوران گذار است و متاسفانه در همین در دوران گذار یا به تعبیر دیگر در دوران بی‌هنجاری، هر جنایتی که تصورش را بکنید احتمال وقوع دارد.»

مرادی با اشاره به این که باید در سیستم آموزش و پرورش کشور از همان سنین پایه به کودکان بیاموزند که در مقابل ناکامی‌ها چگونه آرامش خود را حفظ کنند، توضیح می‌دهد: مهم‌ترین مقطع سنی برای اجتماعی شدن افراد، سنین کودکی است اما سیستم آموزش و پرورش ما نتوانسته به طور کامل به این وظیفه خود عمل کند؛ در واقع به دلیل فرآیندهای ناقص آموزش و پرورش در سنین پایه، شاهد هستیم که در سنین بالاتر، خشونت‌های خیابانی همچون اسیدپاشی در جامعه ایرانی رو به گسترش است.

وی اضافه می‌کند: «برخلاف نظر برخی از کارشناسان، معتقدم که اسیدپاشی به طبقه خاصی از اجتماع وابسته نیست، بلکه امکان دارد چنین رفتار غیرطبیعی از سوی افرادی از هر طبقه اقتصادی و اجتماعی سر بزند؛ در حقیقت چنانچه فردی پس از ناکامی، «فرهنگ شخصیتی» برای روبه‌رو شدن با ناکامی را نداند و سیستم آموزش و پرورش جامعه هم این فرهنگ را به او نیاموخته باشد، آنگاه بعید نیست که آن فرد در صورت بروز یک ناکامی بزرگ، رو به سوی جرایم خشنی چون اسیدپاشی بیاورد.»

قانون چه می‌گوید؟

مطابق آمارهای غیررسمی، بیش از 300 مورد اسیدپاشی طی 10 سال اخیر در کشور ما گزارش شده است که البته آمار رسمی و قابل اعتنایی در خصوص تعداد دقیق پرونده‌های اسیدپاشی در دسترس نیست؛ زیرا برخی از پرونده‌های اسیدپاشی در کشور ما، هرگز رسانه‌ای نمی‌شود و حتی در برخی موارد نیز قربانی و اسیدپاش رابطه فامیلی نزدیکی دارند که به همین دلیل اصلا از مجرم شکایتی نمی‌شود.

قوانین ناکارآمد

از بعد قانونی نیز جرایمی که برای مجرمان اسیدپاش در نظر گرفته‌اند، تاکنون نتوانسته مانع از گسترش اسیدپاشی شود؛ مطابق قانون سال 1337 شمسی، در صورت نقص عضو قربانی بر اثر اسیدپاشی، مجرم بین 2 تا 7 سال حبس و در صورتی که قربانی فوت کند، اسیدپاش اعدام می‌شود.

اما در ماده 35 قانون آیین دادرسی کیفری که سال 78 مصوب شده، از اسیدپاشی به عنوان جرمی همردیف قتل نام‌برده شده است ولی بسته به نظر و تشخیص قاضی، احتمال دارد که قاضی یک پرونده اسیدپاشی، مطابق قانون مجازات اسلامی رای به قصاص مجرم بدهد (همچون رای قاضی در خصوص پرونده اسیدپاشی روی صورت آمنه بهرامی) یا این که مجرم را به زندان و پرداخت دیه وادار کنند.

به هر روی، رسالت اخلاقی رسانه‌ها حکم می‌کند که جراید و نهادهای فرهنگساز، آگاهی جامعه را نسبت به این جرم زشت و افسارگسیخته افزایش دهند تا به مرحله‌ای برسیم که با آگاهی کامل از این بحران اجتماعی و سپس با فرهنگسازی و هوشیاری بیشتر اجازه ندهیم که باز هم درگوشه‌ای از این مرزپرگهر، انسانی طعمه امیال و هوس‌های انسانی دیگر شود.

امین جلالوند / گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها