کارگردان سریال چک برگشتی

سریال‌های خیالی نمی‌سازم

«چک برگشتی» پس از سریال‌های «پایتخت»، «پیامک از دیار باقی» و «چاردیواری» چهارمین سریال نوروزی سیروس مقدم محسوب می‌شود.
کد خبر: ۴۶۵۵۹۹

این سریال در تعطیلات نوروزی امسال موفق شد گوی سبقت را از دیگر رقبایش برباید و در صدر جدول پرمخاطب‌ترین کارهای نوروز 91 قرار بگیرد.

سیروس مقدم پس از ساخت بیش از 20 سریال به شناخت خوبی از مخاطب تلویزیونی دست یافته است.

بیشتر سریال‌های این کارگردان همچون پلیس جوان، نرگس، اغما، رستگاران و زیر هشت در زمان خود جزو محبوب‌ترین کارهای در حال پخش بوده‌اند.

به بهانه پخش سریال نوروزی چک برگشتی که با استقبال مخاطبان مواجه شد، با سیروس مقدم همصحبت شدیم.

در سریال «چک برگشتی» همچنان به نقد معضلات اقتصادی جامعه پرداخته‌اید. در چاردیواری شخصیت‌هایتان با مشکل بیکاری دست و پنجه نرم می‌کردند. در پایتخت یک خانواده بی‌خانمان را به تصویر کشیدید و در «تا ثریا» به مساله رباخواری در جامعه پرداختید. در چک برگشتی هم دوباره آدم‌هایی را نشان می‌دهید که به قول خودتان فقیر نیستند و در مقطعی دچار بی‌پولی شده‌اند. ظاهرا تنگناهای اقتصادی مردم جامعه برای شما خیلی اهمیت دارد. درست است؟

به هر حال بنده در همین جامعه زندگی می‌کنم و اگر قرار باشد برای مردم اینجا سریال بسازم، نمی‌توانم از مسائل پیرامونم غافل شوم. من وسیله نقلیه ندارم و با تاکسی و آژانس این طرف و آن طرف می‌روم. تلفن همراه ندارم و با مردم رودررو صحبت می‌کنم. خیلی از مسافت‌ها را پیاده راه می‌روم. در تاکسی با دقت به پیاده‌روها نگاه می‌کنم. من نمی‌توانم فارغ از مسائل مردم در خیال و رویا سریال بسازم. اگر سریال‌های خیالی بسازم، مردم حرفم را نمی‌فهمند. متوجه نمی‌شوند من از کدام آدم‌ها دارم صحبت می‌کنم و کدام خیابان را به تصویر کشیده‌ام.

در این کارهایی که اسم بردید مردمی را می‌بینیم که دغدغه‌های مشترکی دارند. بنده اگر در جامعه دیگری زندگی می‌کردم مسائل دیگری را مطرح می‌کردم. من قشر متوسط جامعه را نشان می‌دهم. یعنی آدم‌هایی که نه خیلی فقیرند و نه خیلی پولدار. به نظر من بیشترین قصه‌ها متعلق به آدم‌های طبقه متوسط است. تورم و گرانی دارد، اینها را به زیر خط فقر هل می‌دهد و از طرفی این آدم‌ها تلاش می‌کنند که فقیر نشوند. این شخصیت‌ها بی‌پول‌اند، اما فقیر نیستند. برای جبران بی‌پولی‌شان مجبور می‌شوند یک جاهایی دروغ بگویند و کارهای بدی بکنند، ولی ذات و فطرت پاکی دارند.

در سریال جدیدتان علاوه بر نقد عملکرد مسوولان اقتصادی مشخصا به نقد رفتارهایی می‌پردازید که سرمنشأ آن خود مردم هستند. مثلا نشان می‌دهید که در موضوع مهریه رواج یک فرهنگ غلط از سوی بخشی از مردم مشکل‌ساز شده است. درباره این که چطور به چنین تلفیقی رسیدید توضیح بدهید.

وقتی بحث ضعف مطرح می‌شود، این ضعف یک بخش آن برمی‌گردد به بحران‌های اقتصادی و مسوولان ما. یک بخشی از آن هم به موضوع اخلاقیات جامعه مربوط می‌شود. مثلا ما در جامعه‌مان می‌بینیم که دلرحمی و کمک به همنوع دارد ضعیف می‌شود. این نکته به هیچ قانون و دولتمردی برنمی‌گردد و به ضعف اخلاقیات مربوط می‌شود. ما حقوق دیگران را رعایت نمی‌کنیم و یک کم سنگدل شده‌ایم.

در چک برگشتی اضافه بر چیزهایی که شما اشاره کردید بحث مهریه را هم داشتیم. صفحات روزنامه جام‌جم از دو ماه قبل از عید پر از اخبار مربوط به مهریه است. موضوع زندان نداشتن مهریه‌های بالای 110 سکه اواسط اسفند در مجلس تصویب شد. ما همین بحث را وارد قصه‌مان کردیم.

اتفاقا برای من این سوال پیش آمد که این موضوع از قبل در فیلمنامه‌تان بود یا در لحظه اضافه شد؟‌

نه، به‌روز بود. ما از اخبار و حوادث و رویدادهای دور و برمان تاثیر می‌گرفتیم. همه قیمت‌گذاری‌هایی را که می‌بینید قیمت‌های روز است. ما یک روز صبح داشتیم فیلمبرداری می‌کردیم دیدیم قیمت سکه 650 هزار تومان بود. بعدازظهر قیمت سکه به 690 هزار تومان رسید. ما همین موضوع را داخل قصه‌مان آوردیم. اینها برگرفته از مسائل روز جامعه است. در کار کمدی باید روی نقاط ضعف اخلاقی انگشت بگذاریم تا طنز ایجاد شود. در چک برگشتی به مردم می‌گوییم که درباره مهریه مواظب باشید و جوزده نشوید. معقول رفتار کنید تا تورم روی اخلاق شما تاثیر نگذارد. قیمت سکه اگر جابه‌جا می‌شود، اخلاق شما جابه‌جا نشود.

چرا در سریال‌تان الگوی ایده‌آلی درباره مهریه ارائه نمی‌دهید؟ شخصیت روحانی شما چند بار درباره موضوعات مختلف صحبت می‌کند. اما هیچ وقت نمی‌گوید که چطور می‌شود مشکل مهریه لطیف را حل کرد.

من فکر می‌کنم در سریال این حرف زده شد که آنچه معقول است باید اتفاق بیفتد، نه چیزی که از توان آدم‌ها خارج است. لطیف به مادرش می‌گوید تو چرا گذاشتی من 500 تا سکه مهریه کنم. مادرش می‌گوید خودت اصرار کردی. لطیف پاسخ می‌دهد من دچار جوزدگی شده بودم. برای آدمی که درآمد معینی دارد 500 تا سکه جوزدگی است. آدم‌ها متناسب با درآمدشان باید مهریه را تعیین کنند. از این طرف داریم بر ساده‌زیستی تاکید می‌کنیم. زوج خوشبخت قصه ما احمد و همسرش هستند. مهریه آنها 14 تا سکه بوده و خوشبخت هم هستند. ما نیامدیم به صورت شعاری بگوییم الگویمان چیست. در کنار قصه گفتیم این زن و شوهر خوشبخت‌اند و در کنار هم عاشقانه زندگی می‌کنند.

من می‌خواهم یک سوال خصوصی از شما بپرسم. این که رقم مهریه همسرتان که تهیه‌کننده سریال هم هستند چقدر بوده است؟

مهریه همسرم 100 تا سکه است. این سکه‌ها حق طبیعی همسر بنده است که اگر روزی روزگاری دچار عسر و حرج شد بتواند زندگی‌اش را بچرخاند.

فکر می‌کنید این مقدار کم است یا زیاد؟‌

این مقدار برای آدمی که حقوق کارمندی دارد زیاد است، اما برای یک فیلمساز زیاد نیست. معمولی است.

داستان سریال شما در یک ناکجا‌آباد اتفاق می‌افتد. این انتخاب تحت تاثیر اتفاقات حاشیه‌ای سریال پایتخت صورت گرفت یا این که خودتان دوست نداشتید به نام شهر و محله‌ای اشاره کنید؟

هر دو. سال گذشته بحث‌های حاشیه‌ای راجع به پایتخت راه افتاد که اصلا هدف ما نبود. امسال من تصمیم گرفتم ناکجا‌آباد را انتخاب کنم. به این دلیل که می‌خواستیم حرف‌های اساسی بزنیم. نمی‌خواستیم این حرف‌ها تحت‌الشعاع لهجه و قومیت قرار بگیرد. دلیل دوم هم این بود که ما فرصت کمی داشتیم. نمی‌توانستیم برویم بازیگرانی با یک لهجه مشخص بیاوریم. قصه ما اساسا به قوم و لهجه و سنت‌های خاصی متکی نیست. ما می‌خواستیم برخورد یک شرخر با یک نامزد مجلس را نشان بدهیم.

ولی لهجه کریم مشرفی نزدیک به لهجه مردم شهر سبزوار است.

نه، لهجه خودش است. هدایت هاشمی خودش همین طوری صحبت می‌کند. این لهجه تلفیقی است از بیرجندی و سبزواری و خراسانی. یک سادگی در صحبت کردن دارد که لهجه نیست، آهنگ است. الان در شهر تهران هم بعضی‌ها آهنگ صدایشان جنوبی است. هدایت هاشمی سال‌هاست که تهران زندگی می‌کند، اما آهنگ شهرستانی صحبت کردنش را با خودش حفظ کرده است.

موسیقی متن کار هم شبیه به موسیقی منطقه خراسان بود.

موسیقی تلفیقی بود. تم اصلی زابلی است. ولی چون نمی‌خواستیم به منطقه خاصی اشاره کنیم، از سازهای مختلفی استفاده کردیم. مثل سازهای خراسانی و جنوبی و...

درباره دلایل انتخاب امیر جعفری برای نقش لطیف توضیح بدهید. به نظر شما نقش او با آنچه قبلا در چاردیواری و زیر هشت دیده بودیم شباهت نداشت؟‌ چون در این سریال‌ها هم یک آدم بی‌پول سرگشته در دل شهر را می‌دیدیم.

مقدم: نمی‌توانم فارغ از مسائل مردم در خیال و رویا سریال بسازم. اگر سریال‌های خیالی بسازم، مردم حرفم را نمی‌فهمند. متوجه نمی‌شوند من از کدام آدم‌ها دارم صحبت می‌کنم و کدام خیابان را به تصویر کشیده‌ام

به نظر من نقش جدید او هیچ شباهتی با قبلی‌ها ندارد. در چاردیواری، امیر جعفری نقش جوانی را بازی می‌کرد که آدم ساده‌ای بود. او حاضر شده بود پولی بگیرد و دروغی بگوید. در زیر هشت نقش متعلق به قشر لمپن پایین شهر با روحیات خشن و زمخت بود. در آنجا امیر جعفری هیچ روحیه لطیفی نداشت. در چک برگشتی امیر جعفری باید مجموعه‌ای از اینها را می‌داشت؛ هم باید سادگی را می‌داشت و هم خشونت یک شرخر را. او باید بامزگی‌هایی می‌داشت که خاص خودش بود. لطیف از زمین و زمان طلبکار بود. او داخل تنور رفته بود؛ اما وقتی بیرون آمده بود از شاطر نانوایی طلبکار بود. او این همه بلا سر احمد آورد، اما باز هم دعوایش می‌کرد. لطیف یک روحیه چندوجهی داشت که یک بخشی از آن مربوط به کارهای قبلی‌اش و یک بخش مربوط به خود امیر جعفری بود. او بامزگی‌ها و طنازهایی دارد. اگر لطیف خیلی جدی طراحی می‌شد کار به زیر هشت نزدیک می‌شد. اگر لطیف به سمت شوخی و لودگی می‌رفت، جدیت لحظات گرفته می‌شد. امیر جعفری بخوبی این چند وجه را اجرا کرد. لطیف منفی‌ترین شخصیت سریال است، اما مردم بشدت او را دوست دارند. در اوج نامردی و خرابکاری‌اش باز هم از او بدمان نمی‌آید.

در سریال چک برگشتی یک نامزد مجلس را می‌بینیم که خودش آدم خوبی است، اما اطرافیانش از او سوءاستفاده می‌کنند. یک شکل دیگر می‌توانست این باشد که خود نامزد شخصیت منفی داشته باشد. این طراحی شخصیت را به خاطر فرار از ممیزی انجام دادید؟‌

کریم مشرفی نامزد مجلس است و نماینده نیست. در یک شهر ممکن است 200 نفر نامزد بشوند که بخش عمده‌ای از اینها در مرحله اول رد صلاحیت می‌شوند. پس نامزدها می‌توانند اشکالاتی داشته باشند و این عیب نیست. اگر ما نماینده مجلسی را نشان می‌دادیم که نقطه‌ضعف داشت ممکن بود دچار ممیزی شویم، اما ما داریم درباره نامزدی صحبت می‌کنیم. در شهر «دماوند» ‌که ما فیلمبرداری می‌کردیم حدود 17 نفر نامزد شده بودند که چهار پنج نفرشان تایید صلاحیت شدند.

کریم مشرفی آدم بی‌اشکالی نبود. اشتباهاتش را برایتان می‌شمارم. اول این که به رشوه گرفتن فکر کرد. او با یک رشوه‌دهنده قرار گذاشت اما در دقیقه 90 پشیمان شد. همین که به رشوه گرفتن فکر می‌کند معنایش داشتن نقطه‌ضعف است. او پشت چکی را امضا می‌کند که داخل حسابش موجودی نیست. او دامادش را نمی‌شناسد و از سوءاستفاده‌هایش بی‌خبر است. کریم تا یک جایی به اطرافیانش و خانواده‌اش دروغ می‌گوید. همین دروغگویی باعث می‌شود قصه پیچش پیدا کند.

وقتی کریم کنار لطیف قرار می‌گیرد، می‌بینیم که او اصلا جامعه‌اش را نمی‌شناسد. او نامزد مجلس شده اما نمی‌داند در بازداشتگاه‌های ما چه می‌گذرد.

اینها یک بخشی‌اش نقطه‌ضعف اخلاقی است و یک بخشی‌اش نقطه‌ضعف اجتماعی. کریم آدم کاملی نیست، اگر آدم پاک و منزه و بی‌عیبی بود مخاطب با او ارتباط برقرار نمی‌کرد. بیننده از جایی با او ارتباط برقرار کرد که دید او هم آدم خاکی است. آدمی است که یک جاهایی دارد اشتباه می‌کند. از یک جایی کریم مشرفی احساس می‌کند باید مسیرش را عوض کند. پس از شبگردی با لطیف به خودش می‌آید و تصمیم می‌گیرد رشوه را قبول نکند و از صرف هزینه‌های بی‌خود پرهیز کند. وقتی لطیف سخنرانی‌اش را به هم می‌زند، نمی‌آید بگوید حق با این آدم است و من اشتباه کردم. ما یک صحنه داشتیم که خیلی کوتاه شده بود. اطرافیان کریم، لطیف را تحقیر می‌کنند و کریم صدایش درنمی‌آید. درست‌ترین تصمیم کریم این است که برود انصراف بدهد. او می‌فهمد آن‌قدر کامل نشده که وارد مجلس بشود.

آن صحنه‌ای که اشاره کردید چرا کوتاه شد؟‌

خود من به این نتیجه رسیدم که این صحنه کوتاه بشود. صحنه‌ای که محافظان کریم، لطیف را جلوی بچه‌اش تحقیر می‌کردند. اصلا بحث ممیزی نبود. صحنه دلخراش شده بود. شما در سریال فقط واکنش بچه را می‌بینید.

حرکت‌های دوربین در این سریال نسبت به «تا ثریا» پیچیدگی کمتری داشت. چرا؟

اگر دقت کرده باشید این دفعه دوربین ما حرکت‌های زیادی نداشت. فلو (تار)‌ و فوکوس‌ (واضح‌)‌های زیادی نداشتیم. به دلیل این که قصه ما جنس ساده‌ای داشت. موضوعات و روابط ساده بود و از پیچیدگی‌های عجیب و غریب خبری نبود. به همین خاطر ترجیح دادم حرکت‌های دوربین کم باشد. دوربین در بیشتر مواقع بدون حرکت است. نماها بیشتر 2 نفره و 3 نفره است و از کلوزآپ (نمای نزدیک) خبری نیست. ما همزمان به کنش‌ها و واکنش‌های شخصیت‌ها در یک کادر نیاز داشتیم.

می‌توانیم بگوییم شما تحت تاثیر نقد‌های نوشته شده بر سریال تا ثریا قرار گرفته‌اید؟‌

نه، به خاطر نوع موضوع این‌طوری کار کردیم. من اگر موضوعی شبیه تا ثریا را کار کنم قطعا همان سبک و سیاق را خواهد داشت.

در سریال‌تان به ماجرای انتخابات اشاره می‌کنید. این موضوع از اول در فیلمنامه بود یا بعدها اضافه شد؟

فیلمنامه اولیه ما خط قصه‌اش همین بود. یک چک تحت ماجراهایی دست یک شرخر می‌رسید. آن شرخر برای حل مشکل مهریه‌اش باید چک را نقد کند. در نسخه اولیه چک متعلق به روحانی مسجد بود. یعنی شرخر به روحانی مسجدی می‌رسید که ضمانت یک چک را کرده بود. قصه اولیه از اینجا شروع می‌شد، اما چون کار ما همزمان با انتخابات شد ترجیح دادیم طرف دوم معادله را به یک نامزد مجلس تبدیل کنیم تا قصه‌مان به‌روز بشود.

چرا در برخی از صحنه‌ها تبلیغات تلویزیونی نامزد زن را می‌بینیم؟ در حالی که می‌دانید نامزدهای مجلس اجازه تبلیغ در تلویزیون را ندارند.

ما وقت زیادی نداشتیم برای این که به این بخش بپردازیم. برای همین ترجیح دادیم بیننده یکی دو بار این خانم را ببیند. در مغازه نانوایی گفته می‌شود که سی‌دی تبلیغاتی این خانم در حال پخش است. انگار سی‌دی دست یک نانوا رسیده است. ما برای این که بیننده بفهمد این خانم نامزد شده است تصاویری را به عنوان گفت‌وگوهای تلویزیونی آوردیم و نه تبلیغات تلویزیونی.

احسان رحیم‌زاده‌ -‌ گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها