بازگشت ستارگان بازنشسته

غم کمبود شهرت

برای بسیاری از قهرمانان (در رشته‌های گوناگون ورزشی) کنار آمدن با واژه‌ای به نام بازنشستگی نه‌تنها آسان نیست که همچون کابوسی هولناک، دوران اوج آنها را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
کد خبر: ۴۵۱۹۰۱

ورزشکار در اوج، هرجا که می‌رود جز احترام و توجه هیچ نمی‌بیند و پیر و جوان با دیدن او از خود عکس‌العمل نشان داده و به نحوی تلاش در برقرای ارتباط با وی دارند اما همین قهرمانان با نگاه به دوران بزرگان قبل خود، هرگز در دل آرزوی اتمام آن دوران را ندارند.

برای یک نوجوان 15، 16 ساله، یک قهرمان قدیمی تنها یک نام است و او هرگز نمی‌تواند ارتباطی که با یک ورزشکار «روپا» دارد با وی داشته باشد.

این البته برای نوجوان ما ایراد نیست ولی برای قهرمان بازنشسته، چونان پتکی است که هر روز، خود بر سر خویش می‌کوبد.

با این وصف، بازیکنان در سال‌های اتمام دوران ورزشی‌شان به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ عده‌ای که با یاد دوران خوش گذشته و پذیرش جبر روزگار، با انتهای دهه چهارم و ابتدای دهه پنجم زندگی کنار می‌آیند و عده‌ای دیگر تلاش می‌کنند که زمان را متوقف کنند؛ کاری که «قطعا» و «همواره» با شکست آنها به پایان می‌رسد و عده‌ای بر اصرار نابه‌جای‌شان پای می‌فشرند، تنها اسطوره ساخته شده از خود در ذهن هواداران را تخریب و بر اندوخته‌های اجتماعی خویش چوب حراج می‌زنند.

نمونه بسیاری در این باره چه در سرزمین خود و چه در نقاط مختلف دنیا وجود دارند که بعضی بر اثر بارز بودن بدل به ضرب‌المثل شده‌اند.

بوده و هستند بازیکنانی که نمی‌پذیرند پیر شده‌اند و می‌خواهند با تلاش مضاعف و فشار بیش از حد بر خود (و غالبا بر اعصاب هواداران) اثبات کنند که با 20 سالگی‌شان هیچ فرقی نکرده‌اند.

اسکولز

نام هافبک وسط پرنفس و جنگنده یونایتد در دهه‌های 90 و دهه نخست قرن 21، برای هواداران یادآور روزهای خوب گذشته و برای رقیبان، یک نام خطرناک است.

پل اسکولز در 16 نوامبر 1976 در سالفورد انگلیس به دنیا آمد. او به همراه گیگز، برادران نویل، نیکی بات و دیوید بکام جزو نسل جدیدی بودند که زیر نظر سر الکس، دوران بی‌نظیر یونایتد را رقم زدند.

از 21سپتامبر 1994 که در 20سالگی و در بازی برابر پورت‌واله به میدان رفت تا ماه مارس 2011 ، 466 بازی با لباس شیاطین‌سرخ انجام داد، 102گل رسمی به ثمر رساند که البته برای او با پست تخصصی‌اش آماری است خیره‌کننده.

او در جوانی بازی در کنار بزرگانی چون اشمایکل ، مارک هیوز، دنیس اروین و از همه مهم‌تر اریک کانتونا را تجربه و از آنها درس‌ها آموخت.

اعتماد سر الکس به او سبب شد تا 10 لیگ برتر و دو لیگ قهرمانان به همراه یک جام‌جهانی باشگاه‌ها را فتح و به عنوان ستون تیم، همواره در ترکیب نخست جای داشته باشد.

او که سال 2004 و در 30 سالگی به عشق یونایتد از تیم ملی کناره‌گیری کرده بود در یک سال آخر اغلب از روی نیمکت یا از روی سکوها شاهد هنرنمایی همبازی‌هایش بود و به همین دلیل روز 31 می‌2011 به طور رسمی اعلام کرد برای همیشه از یونایتد خداحافظی و کفش‌هایش را خواهد آویخت.

در تمام مدتی که از این تصمیم گذشت، چه مصاحبه‌ها که با وی نشد و چه مقالاتی که در وصف بازی‌های عالی وی منتشر نشد.

اسکولز که مدتی را با این شرایط گرم بود، پس از مدتی ماندن در خانه تاب نیاورده و گاه و بیگاه از خستگی و دلزدگی‌اش و همچنین تمایل قلبی‌اش از بازگشت به ترکیب یونایتد گفته و تا حدی زمینه را برای کاری که می‌خواست انجام دهد، فراهم می‌کرد.

تا این‌که در بازی FAcup یونایتد برابر سیتی، همه هواداران و حتی بازیکنان تیم غافلگیر شده و شاهد ورود وی به بازی در نیمه دوم شدند.

او کارش را کرده بود و با هماهنگی با فرگوسن پس از قریب به هشت ماه دوباره با پیراهن شیاطین‌سرخ در یک دیدار حیثیتی به میدان برگشت، اما شادی هواداران از بازگشت اسطوره تنها دقایقی کوتاه دوام آورد و همگان دوباره دیدند که پل کوچک‌اندام از روزهای اوجش فرسنگ‌ها فاصله دارد. اتفاقی که نباید، افتاده و اسطوره در نگاه یونایتدی‌ها، بدل به یک بازیکن تحمیلی شده بود.

آنری

ستاره سابق موناکو در سال‌های 99- 1994 تا قبل از درخشش در تیم ملی فرانسه و قهرمانی در جام‌جهانی 1998 در یک گمنامی نسبی به سر برده و تقریبا کسی با بازی درخشان او آشنا نبود.

پس از گذراندن یک دوران ناموفق در سری A و در بین بیانکونری‌ها، به درخواست آرسن ونگر، سرمربی توپچی‌های لندن، پس از انجام تنها 16 بازی برای یوونتوس راهی آرسنال شد.

ونگر که بازی‌های او را در سال‌های انتهایی حضورش در موناکو دیده بود در آغاز چهارمین سال حضورش در آرسنال می‌خواست از این بازیکن هموطن در تیم خود استفاده کند.

انتقالی که از بازیکن گوادالوپی‌الاصل ما یک اسطوره جاودانه بین قرمزهای پایتخت انگلستان ساخت. حاصل هشت سال بازی مهاجم تیزپای فرانسوی، 254 بازی و زدن 174گل بود که از او یکی از بهترین مهاجمان تاریخ آرسنال و لیگ برتر را ساخت.

با خروج از آرسنال در سال 2007 و به درخواست بارسلونا، با مبلغ 24میلیون یورو راهی کاتالونیا شد تا با انجام 80 بازی و زدن 35 گل، تنها حضوری متوسط در جمع آبی‌اناری‌ها داشته باشد.

نکته: سال 1999 مایکل جردن اعلام کرد برای همیشه از بسکتبال کناره‌گیری می‌کند ولی در 19ژانویه 2000 به عنوان بازیکن ـ مربی و به عنوان یکی از سهامداران اصلی تیم واشینگتن ویزاردز برای بار دوم از بازنشستگی خودخواسته به دنیای توپ و سبد بازگشت

پس از جنجال‌های به‌وجود آمده بر سر هند عمدی وی در دیدار پلی‌آف برابر ایرلند و صعود (ناجوانمردانه) به جام‌جهانی 2010 و سپس جنجال‌های پیش آمده در آفریقای‌جنوبی و حذف مفتضحانه از مسابقات، وی برای همیشه از تیم ملی خداحافظی و راهی نیویورک ردبولز شد تا بخت خویش را در ینگه دنیا بیازماید.

او در تمام این سال‌ها همواره جایی خاص در دل هواداران آرسنال داشته و یاد بازی‌های بی‌نظیرش با لباس این تیم در ذهن تمام هواداران باقی مانده است تا جایی که 10 دسامبر 2011 و در مراسمی، مجسمه‌ای برنزی از وی (و در حال شادی «لیز خوردن» پس از گل) در ورودی ورزشگاه امیریتس و به مناسبت یکصدوبیست‌وپنجمین سالگرد تاسیس باشگاه نصب شد اما از آنجا که چنین بازیکنانی نمی‌توانند روزهای خوب خود را از یاد ببرند، در حاشیه همان مراسم و به دعوت ونگر، دوباره و به مدت 2 ماه به آرسنال برگشت تا هواداران را از شنیدن این خبر غرق شادی کند.

هرچند عده‌ای (مانند لیزارازو، همبازی وی در تیم ملی فرانسه) هم از این کار وی انتقاد و آن را باعث خدشه به سابقه درخشان او دانستند.

البته او در نخستین گام خود توانست با زدن تک‌گل سه‌امتیازی در دیدار حذفی برابر لیدز، آرسنال را راهی دور چهارم FAcup نماید اگر او بتواند تمام دو ماه را با این رویه ادامه دهد، شاید شاهد یکی از بهترین بازگشت‌های این‌گونه در تاریخ ورزش باشیم.

جردن

مثال‌هایی در رابطه با بازگشت‌های ناگهانی تنها منحصر به فوتبال نشده و در سایر رشته‌ها هم این‌گونه مسائل را شاهد هستیم و از جمله در مورد یکی از بهترین ستارگان تاریخ بسکتبال.

مایکل جفری جردن (متولد 17 فوریه 1963 در بروکلین نیویورک) بهترین دوران بازیگری خود را در سال‌های 98- 1984 و در تیم شیکاگو بولز گذراند؛ جایی که 6 قهرمانی در NBA را با گاوهای نر کسب کرد و بهترین ستاره تاریخ این باشگاه لقب گرفت.

اکتبر 1992 و در حالی که 30 سال داشت، پس از سومین قهرمانی‌اش با شیکاگو، به طور ناگهانی اعلام کرد برای همیشه از بسکتبال خداحافظی کرده است؛ خبری که دنیای ورزش آن روزها را تکان داد و او ناراحتی‌اش از قتل پدر را دلیل این امر عنوان کرد، ولی تنها پس از 2 سال و در 18مارس 1995 در یک کنفرانس مطبوعاتی با گفتن جمله: «من برگشتم!» بازگشت خود به صحنه مسابقات با شیکاگو را اعلام و به پست شوتینگ‌گارد خود بازگشت. حاصل این فعل و انفعال، کسب 3 قهرمانی دیگر بود. جالب این‌که در مدت بازنشستگی، او به رشته بیسبال روی آورده بود!

سال 1999 او اعلام کرد دیگر قصد ادامه فعالیت در این رشته را نداشته و برای همیشه از بسکتبال کناره‌گیری می‌کند ولی در 19ژانویه 2000 به عنوان بازیکن ـ مربی و به عنوان یکی از سهامداران اصلی تیم واشینگتن ویزاردز برای بار دوم از بازنشستگی خودخواسته به دنیای توپ و سبد بازگشت؛ بازگشتی که نه‌تنها چیزی به اعتبار او نیفزود که تا حد بسیار زیادی خاطره آن جوان پرتحرک و اسطوره شمار ایالات متحده را در اذهان خدشه‌دار کرد.

سرانجام سال 2003 و در حالی که 40 سالگی را پشت سر می‌گذاشت برای همیشه از دنیای قهرمانی خداحافظی و به تجارت مشغول شد.

این حرکت او شاید بهترین یا بهتر است بگوییم بدترین ضرب‌المثل برای دمدمی‌مزاجی بعضی ورزشکاران در دوران بازنشستگی است.

مثال‌هایی از این دست البته بین ورزشکاران داخلی کشورمان بسیار است و بوده‌اند کسانی که تا سنین بالا به ورزش پرداخته و تنها با فشار مردم، لباس باشگاهی یا ملی‌شان را رها کردند.

بعضی از بزرگان هم با وجود داشتن سن و سال بالا، گاهی به عشق حضور در مسابقاتی چون المپیک هوس بازگشت به عرصه قهرمانی را به سر راه داده و با شکست‌های سنگین، تنها کارنامه خود را لکه‌دار کرده‌اند.

علی پازکیان - ‌‌جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها