سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
تحریمها علیه ایران وارد مرحله جدیدی شده است. از نظر شما اعمال اینگونه محدودیتها علیه کشور که احتمالا بحث نفت و بانک مرکزی را شامل میشود، چه تاثیری برکشور خواهد گذاشت؟
بارها با صداقت گفتهام تحریمها بیتاثیر نبودهاند؛ اما ما در قبال تحریمها، مدیریت خاص این پدیده را اعمال کردیم و حیثیت، شرف و غیرت کشور را فدای تصمیمات پستویی و ایوانی یا به عبارتی آشکار و پنهان عدهای دورهگرد که دنبال تحکیم پایههای امپریالیستی و سلطهطلبانه خود هستند، نخواهیم کرد.
به همین دلیل در رابطه با تصمیم اخیر کنگره آمریکا و بازیهای آقای اوباما با این تحریمها معتقدم آنها به جایی نخواهند رسید.
تشدید تحریمها و تاکید بر ایجاد حصار اقتصادی اطراف سرمایههای نفتی ایران، پیامدهای بسیار بزرگ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جهانی خواهد داشت؛ اما تعجب من از استادان رشتههای اقتصاد سیاسی و جامعهشناسی توسعه در آمریکا و غرب است که در حوزه مبانی نظری چرا تولید فکر نمیکنند که سیاستمدارانشان در حوزه سیاست عملی آن را به کار ببندند.
آیا این تحریمها با مقابله به مثل ایران همراه خواهد شد؟
در رابطه با تحریمها بدون شک ایران بحث جوابگویی و مدیریت همسان را لحاظ خواهد کرد، چون در مدیریت همسان، فشار به وضعیت کالاها و محصولات ما باید دقیقا به کالاهای آنها منتقل شود، یعنی به همان میزان که بازارهای ما محل نگاه نامحرم توسط عوامل سیاسی است، این نگاه باید به بازارهای محصولات مشابه خارجی و مشارکتکننده در تحریمها انتقال یابد.
یعنی ایران هم میتواند این تحریمها را علیه دیگر کشورها مدیریت کند؟
مدیریت همسان، ما را ناگزیر از این رویکرد میکند، لذا کارکرد ما باید متناسب با شیطنتهایی باشد که غرب علیه ایران اتخاذ میکند.
بعد از اعمال تحریم علیه ایران، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی با ابراز خوشحالی از این برنامه اعلام کرد تحریم علیه ایران جواب داده است. پاسخ شما به این نوع گفتهها چیست؟
اسرائیل و عوامل حاکم بر این رژیم کوچکتر از آن هستند که در مورد پیکر درشت ایران حرف بزنند.
اگر گردویی از درخت بلند جمهوری اسلامی ایران بیفتد، این رژیم مطمئن باشد که فقط پوستهاش به آنها خواهد رسید و چیزی عاید آنها نخواهد شد.
چگونه ایران، این ترفندها را خنثی خواهد کرد؟
ما تحریمهای شدیدتری را در ایامی که اقتصاد ما سوار بر کشتی مراد نبود، داشتیم و حتی توان نظامی ما در حدی نبود که کشور را در بعد دفاعی تامین کنیم. در برخی موارد دودستگیها و اختلافات حتی به حدی بود که راه بر شلیک رزمندگان ما در مقدسترین سنگرها بسته میشد.
اما الان جمهوری اسلامی ایران بهجد در بلندترین مرتبه هیبت و هیمنه خویش است و ما چند سال است که برای تحریمهای شدید برنامهریزی داریم. هنوز برخی از برنامههای مدیریت کلان و استراتژیک و تصمیمات راهبردی ما در جعبه اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران رو نشده است.
اخیرا ایران برای نشاندادن قدرت کشور، رزمایش ولایت 90 را برگزار کرد. از منظر شما هدف اصلی از این مانور چه بود؟
مانور ربطی به تحریمها ندارد و دارای خصلت دفاعی است. لذا مانورهایی که در کشور صورت میگیرد بههیچوجه جنبه تهاجمی ندارد. ما در منطقه کشوری صلحطلب هستیم که به مردم منطقه علاقهمندیم و مردم این کشورها نیز دوستدار مردم ایران هستند. ما با بسیاری از روسای کشورهای منطقه رابطه دوستی داریم و اگر مشکلی هم وجود داشته باشد، قطعا با مذاکره و رفتوآمد دیپلماتیک حل خواهد شد.
بر این اساس، مانور یک آمادگی نظامی است که هر چند وقت یکبار همه کشورها برای آمادگی نیروهای خود صورت میدهند تا به یک خواب زمستانی نروند، اما در عین حال ما در مقابل حضور برخی کشورهای سلطهجو و متخاصم که منطقه را محل ییلاق و قشلاق خود قرار داده و حضورشان جز ایجاد ناامنی و افزایش موادمخدر، قاچاق، ترانزیت تریاک و... فایدهای ندارد، صفآرایی کردهایم.
مانور ولایت 90 تا چه میزان توانست اقتدار نظامی ایران را به رخ بکشد؟
هیبت و هیمنه مستحکم بدنه نظام ایران به حدی است که کوچکترین فعل و انفعالات جمهوری اسلامی ایران در صدر اخبار کشورهای سلطهگر قرار میگیرد و با واکنشها و بازتاب بسیار گسترده رسانهها همراه میشود.
وقتی ما یک مانوری را از منظر دفاعی انجام میدهیم، استرالیاییها لرز میکنند و آمریکاییها سرما میخورند که این کمترین آثار مانور نظامی جمهوری اسلامی ایران در منطقه است.
بعد از مانور اخیر ایران، مباحثی در خصوص بستن تنگه هرمز و عبور نفت از سوی برخی سیاستمداران کشور مطرح شد ولی وزارت خارجه و شماری از مقامات نظامی تاکید کردند بستن هرمز در دستور کار ایران نیست. این صحبتها چه معنایی دارد؟
محبینیا: همه میدانند غرب و اروپا در بدترین شرایط اقتصادی است و بدجوری دچار مشکل شده که اگر در این شرایط بخواهد چنگ به سروصورت کانونهای اقتصادی دنیا بیندازد منجر به مشکلاتجدیخواهد شد
درباره دفاع از انقلاب، جامعه، مردم و حیثیت تاریخی ملت ایران باید بگویم که در تحلیل رفتارهای کلان همه میدانند که دنیا متعلق به همه است، اما در منطقه خاورمیانه و خلیجفارس باید بیشترین منفعت برای کشورهای منطقه در نظر گرفته شود، لذا اگر عدهای بخواهند در تامین امنیت ملی و مردمی منطقه زیادهطلبی و جاهطلبی کنند، بدانند بدون شک این رفتار آنها باعث خواهد شد که در کمترین وضعیت خود غیرعملیاتی شوند.
تنگه هرمز به عنوان نبض اقتصادی جهان به چه میزان در حیات اقتصادی و امنیتی دنیا نقش دارد؟ آیا غربیها میتوانند این نقش را نادیده بگیرند؟
قلب اقتصاد دنیا در خاورمیانه قرار گرفته و نبض آن در خلیج فارس میزند، لذا باید اجازه بدهند که این نبض به صورت طبیعی به کار خود ادامه دهد و بدانند اگر قصد داشته باشند کوچکترین شیطنتی نمایند، احتمال این که به هیچ منفعتی دست پیدا نکنند بسیار وجود دارد.
بعد از طرح بستن تنگه هرمز برخی مسوولان عربستانی اعلام کردند برای صادرات نفت خود از دریای سرخ استفاده خواهند کرد. این به معنای حمایت از آمریکاییها نیست؟
عربستان با جمهوری اسلامی ایران روابط خوبی دارد اما در ظاهر صلاح را بر این میداند که با آمریکاییها آمد و شدی داشته باشد.
براساس پیغامهایی که از عربستان به مسوولان کشور میرسد، نگاه این کشور به جمهوری اسلامی است و به هیچوجه قصد ندارد منطقه به دست کسانی خارج آن قرار بگیرد البته اخبار خوبی هم در این زمینه به ما رسیده است.
صحبت بر سر طرح تحریم نفت ایران باعث افزایش قیمت این محصول شد. تحریم نفت چه پیامدی برای جهان به همراه خواهد داشت؟
تحریم نفت ایران در حد گفتوگو است. آمریکاییها میخواستند با طرح این مساله کشورهای همسایه را جایگزین کنند، اما آنها اعلام کردند که به دنبال این اقدام نیستند. کشورهای منطقه به ما پیام فرستادند که دنبال جایگزینی نفت ایران در بازارهای جهان نیستند، چون توان این اقدام را ندارند. ضمن این که اگر قصد چنین تصمیمی را داشته باشند با شورشهای وسیع مردمی مواجه خواهند شد. بنابراین طرح تحریم یک بازی سیاسی است و راه به جایی نخواهد برد.
در عین حال آمریکاییها و غرب میدانند که اگر تنگه هرمز تحت اعمال مدیریت همسان جمهوری اسلامی قرار بگیرد بیشترین ضرر متوجه اقتصاد آمریکا و اروپا خواهد شد.
همه میدانند که اروپا در بدترین شرایط اقتصادی است و بدجوری دچار مشکل شده که اگر در این شرایط بخواهد چنگ به سر و صورت کانونهای اقتصادی دنیا بیندازد منجر به مشکلات جدی برای آنان خواهد شد.
آیا فشارها همانطور که اتحادیه اروپا و آمریکا به دنبال آن هستند، میتواند ایران را مطابق نظر آنان به کشوری منزوی تبدیل کند؟
ما در سطح جهانی دوستان بسیار زیادی داریم. وقتی غربیها و آمریکاییها در کتابهای خود مینویسند که کدخدای جهانی به دالان تنهایی فرستاده خواهد شد. لذا نظامهای سیاسی باید به دنبال تعامل، نه سلطه و زورگویی باشند. به هر حال من در عجب هستم که چرا چنین رویکردی را در پیش میگیرند.
پس تحلیل شما این است که ایران همانند دوران دفاع مقدس مستحکم و قدرتمند خواهد بود؟
ما از دوران دفاع مقدس بسیار محکمتر و جدیتر هستیم. تجارب بسیار ارزندهای را در اختیار داریم و از منظر جغرافیایی، ژئوپلتیک و سیاست جهانی در موقعیتی نیستیم که دور و اطرافمان دیواری کشیده بشود.
یکی از اهداف اصلی دشمنان از اعمال فشارها تاثیر بر فضای داخلی است. به نظر شما آیا این بحرانآفرینیها تاثیری در وضعیت داخلی کشور خواهد داشت؟
در واقع نگاه دشمن و تیری که آنان شلیک میکند طبیعی است که اثراتی را میگذارد و اگر بگویم اثر ندارد شاید صادقانه حرف نزدهایم، اما مطمئن باشید که فربهی جمهوری اسلامی و نهادهای ادارهکننده آن به حدی است که اگر از صبحانهها یک چای کم شود سفره ما رنگ خودش را خواهد داشت.
از آنجا که امسال سال انتخابات مجلس نهم است آیا شرایط بینالمللی تاثیری بر روند انتخابات در کشور خواهد گذاشت؟
برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی ایران همیشه مزاحمتهایی را از طرف بدخواهان جمهوری اسلامی ایران و ملت ما داشته است، این بدخواهیها گاهی به شکل تحریم، گاهی تهدید یا حتی به صورت عملیات تروریستی صورت گرفته است.
ما انتظار همراهی کانونهای مخاصمه با جمهوری اسلامی ایران را نداریم و مقاومت جمهوری اسلامی ایران در مقابل توطئهها و شیطنتها، دسیسهها و مقولاتی از این دست بدون شک به حدی بالا رفته است که اثرگذاری آن مسدود و منجمد شده است.
ما به شکر خداوند حتی میبینیم که ملت برخلاف رویه بدخواهان عمل کرده که در این خصوص باید گفت گاهی عدو سبب خیر میشود.
در بحث انتخابات آیا با تشکیل کمیته 8 + 7 در طیف اصولگرایان، وحدتی میان این جبهه ایجاد خواهد شد؟
از اول گفتم نسبت به هماهنگی کامل بین مولفههای اصولگرایان خوشبین نیستم، اصولگرایان توسط برخی افرادی که به نان و نوایی رسیدهاند بدجوری در معرض خطر و آسیب قرار گرفتهاند.
بیشتر توضیح بدهید.
تصور میکنم جبهه متحد اصولگرایان با همان شاکله خود باید به فعالیت ادامه دهد و اگر دوستانی ادعای سلطانی دارند و بخواهند به عنوان برادر در خانهای مشارکت کنند باید به آنها خیرمقدم گفت اما اگر بخواهند نگرانی و دغدغهای برای اصحاب اصولگرایی فراهم بکنند ناگزیر از یک جراحی هستیم.
آیا اعضای جبهه پایداری که نامشان را شما نیاوردید، سرانجام میتوانند با جبهه متحد اصولگرایان به یک وحدت دست پیدا کنند؟
جبهه پایداری خود را مقید به دستاوردهای اصولگرایان میداند اما در عمل با تناقضهایی مواجه هستند که باید تلاش کنند آن را از خودشان بزدایند چون این رفتارها کار دستشان میدهد.
در مورد تحلیل خودتان بیشتر توضیح دهید.
در تبارشناسی احزاب تشکلها و جریانات سیاسیایران با یک رادیکالیسم کوری مواجه هستیم. تندروی کور، اصلاحطلبان را به جایی رساند که متاسفانه بخشی از آنها از منابع ایدئولوژیک اپوزیسیون استفاده کردند و وقتی ورود به نظام دیوانی جمهوری اسلامی پیدا کردند کاملا با تعارض و تناقض مواجه شدند و آخر سر کار به جایی کشید و وضعیتی پیش آمد که به هیچ وجه بهمصلحت آنها نبود.
اگر مراقبت جدی از کنترل رادیکالیسم کور از درون جبهه متحد نداشته باشیم، نگرانم که در آینده پدیدههایی در حال ظهور و بروز باشند که به عنوان تومور مغزی یا انسداد شریانهای قلبی عمل کنند و اصولگرایی و عقلانیت و تعادل را در این طیف تحت تاثیر قرار دهند.
به نظر شما آیا ایجاد وحدت به معنای موضعگیری در قبال جریان موسوم به انحرافی یا خاص ضرورت ندارد؟
دردا که رازِ پنهان خواهد شد آشکارا!
همین؟!
بله. این جمله در خودش حرفهای زیادی دارد.
برخی عقیده دارند که مفسدان، فتنهگران و منحرفین بصورت چراغخاموش قرار است در انتخابات حاضر شوند. به نظر شما مردم و مسوولان در این زمینه چه وظیفهای دارند؟
بخشی از اپوزیسیون و نیروهایی که جمهوری اسلامی را قبول ندارند یا برخی جریانهای اصلاحطلب که نظام را قبول ندارند، اطراف برخی کاندیداها به صورت انفرادی حلقه زدهاند و اختیارات آن نامزد را در اختیار گرفتهاند که این نشان از سرمازدگی محصول اصلاحطلبی و حتی اصولگرایی دارد که باید صاحبان اندیشههای کلان ملی از این سرمازدگی مراقبت کنند.
بدون شک، اصحاب قدرت و پیروان قدرت و ارباب ثروت از خیلی قبل تورهای خود را پهن کردهاند و به دنبال تحت تاثیرقراردادن نظام سیاسی از طریق مقام و ثروت هستند و این خطرناکترین آبشخور آسیبرسانی به نظام سیاسی حاکم بر جامعه است.
بدون شک باید ارگانهای نظارتی مخصوصا شورای نگهبان قانوناساسی نسبت به این پدیده حساسیت لازم را داشته باشند و بدون تعارض در این زمینه برخورد کنند.
ما نباید نگران گرایشهای سیاسی و این افکار باشیم اما باید از اعمال نقش اصحاب ثروت و ارباب قدرت بهراسیم. چون اگر قدرت و ثروت جمع شوند و بخواهند اراده مردم را تحت تاثیر قرار دهند بزرگترین مفسدهها بوجود خواهد آمد که جریان 3 هزار میلیارد تومان نمونهای از آن میتواند باشد.
چطور امکان دارد که اربابان قدرت و ثروت شناسایی شوند؟
ارگانهای نظارتی و مراقبتی، هوشیاری لازم را دارند و بعید میدانم این امر از آنها پوشیده بماند. طبیعی است که این ارگانها مسوولیت خود را انجام دهند و اگر جدیت در اعمال این نگاه درست نظام توسط شورای نگهبان صورت گیرد، افراد گمنام از خوف اعمال قانون و نظارت ارتباط خود را با این مراکز قطع میکنند یا حداقل مزدوری و جیرهخواری را به عنوان یک برچسب در پیشانی خود نخواهند داشت.
مشارکت در شهرها و استانها را در انتخابات آینده به چه میزان میدانید؟
بررسیهای نهادهای مستقل و نهادهایی که رفتارهای سیاسی را دنبال میکنند نشان میدهد که درصد مشارکت بین 50 تا 55 درصد است و تا حدی با گذشت زمان این احتمال را میدهم که مشارکت افزایش یابد. قطعا ما در انتخابات آینده مشارکت مشروعی را خواهیم داشت.
اما ای کاش در برخی زمینهها بدسلیقگی نمیشد و نسبت به ورود برخی افراد مستقل، فضاسازی خوبی میشد که باید بگویم این کار نشد و من در این زمینه خودمان را مقصر میدانم.
بیشتر توضیح میدهید؟
باید به نیروهای همراه نظام با هر گرایش و حتی نیروهای مستقل اطمینان داده میشد تا به این واسطه زیر تیغ نبود مشارکت قرار نمیگرفتند. من فضاسازی برای ورود نیروهای مستقل همفکر نظام را مساعد ندیدم تا به این طریق مشارکت بیشتری را در ثبتنامها شاهد باشیم، هرچند مشارکت عددی و کمی این دوره نسبت به دوره قبل افزایش چشمگیری داشته است.
آیا مصوبه مجلس درخصوص افزایش مدرک تحصیلی کاندیداها، تاثیری در میزان مشارکت آنها داشت؟
محبینیا: امیدوارم مجریان و ناظران در مدیریت خودشان در انتخابات پیش رو به میزانی شفاف باشند که بهانه به دست بدخواهان و بدسلیقهها ندهند و قطعا در چنین وضعیتی مردم تودهنی به کسانی خواهند زد که نتیجه بازی را نپذیرند
به عنوان معلم دانشگاه و کسی که 4 دوره نماینده مجلس بودهام میگویم که این مصوبه کاملا در کاهش ثبتنام شرکتکنندگان دخیل بوده، اما امیدوارم کیفیت رقابت و برنامهریزی و اعلام برنامهها توسط جریانها و تشکلها به حدی باشد که بتواند این نقیصه را جبران کند. چون کاهش کمیت به افزایش کیفیت ارجحیت دارد.
آیا مجلس بعدی با توجه به افزایش مدرک تحصیلی میتواند از پویایی بیشتری برخوردار باشد؟
به هر حال اگر این مساله باعث گشایش و کیفیت بالا شود، باید آن را وامدار مجلس بدانیم. قطعا با استفاده از تجارب گذشته و افزایش سطح آگاهی، وجود نخبگان جدید میتواند مجالس آینده را بسیار با کیفیتتر از مجالس گذشته تشکیل داد.
پیشبینی شما از مجلس آینده و حضور تفکرات مختلف در دوره نهم چگونه است؟
مجلس آتی را بیشتر شبیه مجلس دوره هشتم میدانم که نقیصههای این دوره را نداشته و تسلط بیشتری بر اوضاع خواهد داشت.
اکثریت مجلس همان طیف اصولگرا خواهد بود؟
چراغ از دست اصولگرایان نخواهد افتاد و باغبان باغ همان است که در دوره هشتم مزرعه را آب داد.
خیلی از نمایندگان تصمیم گرفتهاند که در دوره نهم از حوزههای انتخابیه دیگری به مجلس راه یابند. دلیل این تصمیم چیست؟
یک طیف از نمایندگان نگران این هستند که بیخود و بیجهت در برخی شهرستانها به آنها گیر داده شود، من تقوای سیاسی آقایان شورای نگهبان و هیات مرکزی نظارت بر انتخابات را در حدی میبینم که کاندیداها توسط برخی عناصر در شهرستانها مورد آزار و اذیت قرار نگیرند.
به نظر شما انتظار مجلس از شورای مرکزی نظارت بر انتخابات چیست؟
در برخی شهرستانها و مراکز به خاطر گرایشهای سیاسی، خط و نشانهایی کشیده میشود که در واقع برای کاندیداها و طرفداران آنها منبع آزار و اذیت است که امیدوارم شورای نگهبان و اعضای هیات مرکزی نظارت بر انتخابات این اطمینان را به ثبتنامشدگان بدهند که تصمیم نهایی را آنها میگیرند و نسبت به اعمال سلیقهها حساس هستند و حقی از کسی ضایع نخواهد شد که معمولا هم همینطور بوده است.
دبیر شورای نگهبان در سخنان خود نسبت به برخی تبلیغات نامتعارف و مخارج خارج از عرف تذکر دادهاند، آیا تبلیغات و ولخرجیها تاثیری بر انتخاب مردم دارد؟
خط و نشانهایی که آقای جنتی میکشد تعارفبردار نیست و تا روستای دوردست هم مراقبت ایشان جاری و ساری است. در بعد ولخرجیها و توسل به شیوههای لمپنیزم آقای جنتی، نگهبان و مراقب بسیار خوبی است و در برخی مواقع سختگیری ایشان محافظ انقلاب، نظام و اسلام است. اگر برخورد جدی به تبلیغات و این حرکتهای آنارشیستی نبود قطعا کاندیداها افرادی را به عنوان قلچماق استخدام و با توسل به زور وضعیت بسیار خطرناکی را اعمال میکردند.
اگر امروز سلامت نسبی در مراوده بین انتخابشوندگان و انتخابکنندگان است به خاطر مراقبتهایی است که شورای نگهبان قانون اساسی انجام میدهد.
برای این که انتخابات پشتوانه واقعی امنیت ملی باشد، نه چالش برای آن ، چه پیشنهادی دارید؟
انتخابات یک پدیده تحکیمبخش در مناسبات روابط اجتماعی است و معنای آن جابهجایی قدرت و چرخش قدرت و شکلدهی به نظام دیوانی است. اگر فرهنگ سیاسی ما به اندازهای باشد که انتخابات را در چنین آستانهای ببینیم به نتیجه انتخاب مردم التزام خواهیم داشت.
متاسفانه در برخی موارد میبینیم کاندیداها به نتیجه ملتزم نیستند و خارج از عرف قانون و بعضا به نام قانون کارهای غیرقانونی انجام میشود و فضا به جایی کشانده میشود که نهتنها به منافع ملی صدمه وارد میشود؛ بلکه تبر برداشته و بر سر و شاخ و بن و ریشه درخت امنیت ملی میزنیم. امیدوارم مجریان و ناظران در مدیریت خودشان به میزانی در مدیریتها شفاف باشند که بهانه به دست بدخواهان و بدسلیقهها ندهند و قطعا در چنین وضعیتی مردم تودهنی به کسانی خواهند زد که نتیجه بازی را نمیپذیرند. اگر نظارت و اجرا مهارت خود را داشته باشد و مردم را از طریق رسانهها در جریان بگذارند و صیانت لازم را در آرای مردم به خرج دهد قطعا اگر عدهای هم بخواهند فتنهگری کنند و عامل دست بیگانگان باشند مردم آنها را نخواهند پذیرفت. البته بسیاری از افرادی که رای نمیآورند، افراد منصفی هستند و نتیجه را میپذیرند، مگر تعداد کمی که به هر نحوی میخواهند در راس هرم قدرت قرار بگیرند که آنها اگر در هر شرایطی رای نیاورند، متاسفانه مرض پارانوئید سیاسی دارند که به نتیجه معترض باشند. هوس قدرت و شهوت ثروت به قدری عقل و جان این افراد را مانند سرطان گرفته که به غیر از پیروزی به چیز دیگری فکر نمیکنند، هرچند که رایآوردن به معنای پیروزی و راینیاوردن به معنای باختن نیست.
تحریمها و آزموده را آزمودن
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و ناامیدی آمریکا از تامین سیاستهای سلطهطلبانه خود در جمهوری اسلامی ایران، حربههای تازهای از سوی این دولت با عنوان محاصره اقتصادی، تحریمها و تهدیدها علیه کشورمان به کار گرفته شد و سیر این دشمنیها پس از گذشت بیش از 30 سال از انقلاب اسلامی، همچنان ادامه یافته است.
براساس اطلاعات ارائه شده در منابع تاریخی کشور تقویم تحریمهای آمریکا و غرب علیه جمهوری اسلامی ایران در دورههایی چون اشغال لانه جاسوسی آمریکا، دوران دفاع مقدس، پس از واقعه 11 سپتامبر و آغاز فعالیت ایران برای دستیابی به انرژی صلحآمیز هسته ای تشدید شده و هر بار به شکل تازهای در حال طرح و اعمال است، اما نکته کلیدی آن است که اهداف تبیین شده آمریکا و غرب در بحث تحریمها تاکنون آنگونه که آنــها خواستهاند نتیجه ای نداشته است.
در سالهای بعد از پیروزی انقلاب و پس از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 1358، ایران با تحریمهای تجاری و اقتصادی آمریکا و متحدان اروپایی اش مواجه شد.با آزاد شدن گروگانهای آمریکایی دولتهای اروپایی از ادامه تحریم ایران دست کشیدند، اما آمریکا بر خلاف تعهدات خود در بیانیه الجزایر درخصوص لغو تحریم و مداخلهنکردن در امور داخلی ایران، با مسدودکردن داراییها و امتناع از تحویل تجهیزات نظامی خریداریشده، همچنان به اعمال تحریمها در ابعاد گستردهتری ادامه داد.
دولتهای مختلف آمریکا از دوره ریاستجمهوری کارتر گرفته تا ریگان، بوش پدر، بیل کلینتون، جورج دبلیو بوش و باراک اوباما همچنان با سیاستهای استبدادی خود و همراهی همپیمانان این کشور درصدد بوده اند تا راه چندین سالانه خود را ادامه دهند و سالانه میلیاردها دلار ضرر اقتصادی را به فعالان اقتصادی و تجاری و ملتهای جهان تحمیل کنند.
پس از قدم گذاشتن ایران به عرصه هسته ای و تولید سوخت هستهای صلحآمیز، تحریمها وارد مرحله جدیدی شده است. یکی از اهداف استراتژیک کاخ سفید و متحدان غربی برای مهار آنچه از سوی آنها بلندپروازیهای ایران خوانده میشود، از ابتدا در انزوا قرار دادن بخش نفتی ایران باتوجه به اتکای زیاد بودجه ایران به درآمدهای نفتی و محدودکردن بانک مرکزی به عنوان قلب اقتصاد کشور در خط مقدم تحریمهای سیاسی ـ اقتصادی بوده است، امری که با سختیهای زیاد و مخالفت بسیاری از کشورها و شرکتهای بینالمللی، بالاخره به ضرب و زور و اعمال فشارهای سیاسی بتازگی روی کاغذ آمده و ظاهرا درباره آن توافقهای شکنندهای در غرب صورت گرفته است.
اما کارشناسان داخلی با استناد به تجربیات سالهای دور و سیاستهای خصمانه قدیمی غرب علیه ایران و با تحلیل رفتارهای گذشته آنان ، تکیه بر نیروهای توانمند داخلی، اتکا به ظرفیتهای داخلی و رسیدن به خودکفایی را رهاوردهای این تحریم میدانند و اذعان دارند که با وجود تحریم تجاری ایران، اقتدار و بزرگی کشور و منابع موجود، دیگر کشورها را ناگزیر به ارتباط گسترده با ایران میسازد و تمامی تصمیمات خصمانه از این نوع را در حد یک شعار باقی میگذارد.
قاطبه کارشناسان داخلی و حتی خارجی بر این نظرند که بدون شک آنچه دولت ایالات متحده در قبال ایران انجام داده، تمام آن چیزی بوده که میتوانسته انجام دهد و اگر توان افزایش بیشتر فشارها را داشت، قطعا فروگذار نمیکرد، اما اگر تحریمها در طول حیات انقلاب، آمال آمریکا و همپیمانانش را بر آورده نساخته، این بار هم برآورده نخواهد ساخت و در واقع استفاده از حربه تحریم مصداق همان ضربالمثل فارسی است که آزموده را آزمودن خطاست و با این وجود ، به نظر می رسد مقامات غربی با این همه ادعا باید کمهوش بوده که هنوز این مهم را درنیافته باشند. شاید هم دریافته، اما مجبور به ادامه نمایش کم خریدار خود نزد افکار عمومی جهانی هستند.
فاطمه امیری / گروه سیاسی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد