در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
کشور افغانستان بخشی از فلات ایران است که در حد فاصل آسیای میانه، جنوب غربی آسیا و خاورمیانه قرار دارد. پایتخت آن کابل و حدود ۳۲ میلیون نفر جمعیت دارد و همسایگان آن، پاکستان در جنوب و شرق، ایران در غرب، تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان در شمال و چین در شمال شرقی هستند.
مهمترین اقوام افغانستان پشتو، هزاره، تاجیک، ازبک و ترکمن هستند. براساس قانون اساسی افغانستان، فارسی(دری) و پشتو زبانهای رسمی دولت افغانستان هستند و در ولایتهایی که بیش از دوسوم مردم آن گویشور زبانی دیگر باشند، آن زبان به عنوان زبان رسمی سوم تلقی میشود.
سال ۱۹۱۹ امیر امانالله یک روز پس از قتل پدرش (امیر حبیبالله) سلطنت خود را با اعلام استقلال افغانستان آغاز کرد. بعد از شاه امانالله، حبیبالله کلکانی، با عنوان امیر حبیبالله خادم دین رسولالله، به مقام پادشاهی تکیه زد. ژنرال محمدنادر با حمله به کابل و شکست امیر حبیبالله حکومت را در دست گرفت و به محمد نادرشاه معروف شد که در ۱۹۳۳ به قتل رسید بلافاصله برادرانش فرزند 19 ساله او محمدظاهر را به پادشاهی رساندند.
گرچه محمدظاهر شاه رسما پادشاه اعلام شد اما قدرت واقعی در دست عمویش سردار محمد هاشم بود. بعد از محمد هاشم، محمدداوود خان به صدارت رسید. دوران صدارت محمد داوود همزمان با پایان جنگ دوم جهانی بود. بعد از پایان جنگ و شروع جنگ سرد، بلوک شرق به رهبری شوروی و بلوک غرب به رهبری آمریکا در برابر هم قرار گرفتند و کشورهای کوچک نیز مجبور بودند جایشان را در درون یک نظم جدید جهانی دریابند.
با آغاز کمکهای اقتصادی و نظامی شوروی، افغانستان به سوی بلوک شرق، یعنی شوروی گرایش پیدا کرد. روابط کابل و مسکو روز به روز عرصههای بیشتری را در بر گرفته و افغانستان را از بسیاری جهات به شوروی وابسته میکرد. میتوان گفت نیاز شوروی به جلوگیری از ایجاد پایگاههای نظامی در نزدیکی مرزهای آن و نیاز کابل به توسعه اقتصادی، علت ایجاد محور کابل ـ مسکو بود.
محمد داوود در زمان صدارتش تغییرات زیادی انجام داد. از جمله گسترش مراکز آموزشی، ایجاد شبکههای ارتباطی و...، کشف حجاب در افغانستان از اقدامات او بود. با توسعه پیوسته شبکه آموزش دولتی و گسترش دستگاه دولت، گروههای در حال افزایش تحصیلکردهها به طرف ایدئولوژیهای جهانی جلب شدند. ایدئولوژی انقلابی در این دوران، برای بخشی از جوانان، مارکسیسم بود. از مهمترین این افراد میتوان به نورمحمد ترهکی و ببرک کارمل اشاره کرد.
گروههای چپ (مارکسیستی و کمونیستی) در زمان ظاهرشاه با راهنمایی روسها بتدریج نفوذ خود را در ارتش و ادارات دولتی افزایش دادند. در تاریخ ۱۷ ژوئیه سال۱۹۷۳، محمد داوودخان طی یک کودتا، پسر عمویش محمدظاهر شاه را کنار زد و خود زمام امور را در دست گرفت. در زمان کودتا، گروههای چپ (مارکسیستی و کمونیستی) از او حمایت کردند. به این ترتیب رژیم سلطنتی در افغانستان سرنگون شد، داوودخان که با همکاری عوامل چپ به قدرت رسیده بود، ابتدا تعدادی از آنها را به مقامات مهم لشکری و کشوری منصوب و روابط نزدیکی با شوروی برقرار کرد.
بعد از کودتا و به دست گرفتن قدرت توسط محمدداوود خان، یک سال بعد از آن یعنی در ۱۹۷۴، تعدادی از مقامات سابق دست به کودتایی نافرجام زدند که همگی دستگیر شدند. در ۱۹۷۵، گروههای اسلامی در واکنش به گرایشهای کمونیستی، مارکسیستی و شورویایی محمد داوود، در مناطقی از افغانستان دست به شورش بردند، اوضاع نابسامان افغانستان، دولت محمد داوود را در موقعیت متزلزلی قرار داد.
محمد داوود در ابتدا برای کاستن از این مشکلات، به همکاری و تحکیم روابط با پاکستان و بخصوص ایران روی آورد. در آن زمان ایران (ایران قبل از انقلاب اسلامی) و پاکستان هر دو، در چارچوب بلوک غرب (آمریکا) عمل میکردند و این موضوع شوروی را که رهبری بلوک شرق را به عهده داشت و با آمریکا بر سر مناطق نفوذ رقابت داشت، نگران کرد.
مهمتر از آن، اقدام برای تغییر اوضاع نابسامان کشور و کاستن از وخامت اوضاع اقتصادی، دولت محمدداوود را بسوی غرب خصوصا آمریکا سوق داد. همین اساس آمریکا سالانه مبلغ 14 میلیون دلار به رژیم افغانستان کمک میکرد، اما در سیاستهای داخلی و خارجی افغانستان چندان فعال نبود. در چارچوب گسترش روابط با آمریکا و تحت تأثیر آن، محمد داوود خان نیز متقابلا اقدام به تصفیه عناصر چپ گرا (گروههای کمونیستی و مارکسیستی) کرد.
در این هنگام قتل یکی از رهبران گروههای چپ، (میراکبر خیبر از رهبران حزب پرچم) بهترین فرصت را برای کمونیستها به وجود آورد. به منظور اعتراض به اقدامات محمد داوود با رهبری نورمحمد ترهکی و ببرک کارمل، تظاهراتی با شرکت عده زیادی به مدت 10 روز در کابل صورت گرفت.
گروههای چپ در زمان ظاهرشاه با راهنمایی روسها بتدریج نفوذ خود را در ارتش و ادارات دولتی افزایش دادند
داوودخان دستور بازداشت نورمحمد ترهکی، ببرک کارمل و 5 نفر دیگر از رهبران حزب را صادر کرد، با نفوذ عناصر چپگرا در ارتش، 24 ساعت بعد، یکستون از تانکهای ارتش به کاخ ریاست جمهوری حمله کرد که با مقاومت محافظان کاخ روبهرو شد. اندکی بعد هواپیماهای نیروی هوایی افغانستان اقدام به بمباران کاخ ریاست جمهوری کردند. دقت و هدفگیری دقیق هواپیماها این تصور را به وجود آورد که خلبانان روسی در این ماجرا نقشی ایفا کردهاند.
بعد از کشته شدن محمدداوود، رئیسجمهور افغانستان در تاریخ 7 اردیبهشت ۱۳۵۷، رهبران گروههای چپگرا، از زندان آزاد شدند و هدایت عملیات را به دست گرفتند. پس از سرکوب مقاومتها و تشکیل شورای انقلاب، نورمحمد ترهکی به سمت ریاست شورا و به عنوان نخستوزیر، ببرک کارمل به عنوان جانشین انتخاب شدند.
در 10 اردیبهشت 1357 نام جمهوری افغانستان به «جمهوری دموکراتیک افغانستان» تغییر یافت. به این ترتیب نخستین دولت کمونیستی با حمایت شوروی در افغانستان روی کار آمد.
پس از آنکه نورمحمد ترهکی کابینة جدید را تشکیل داد، حفیظالله امین (از اعضای شاخة نظامی حزب دموکراتیک خلق و عوامل کودتا) بهعنوان نخستوزیر و وزیر امورخارجه منسوب شد. تندرویها و افراط در ایدئولوژی کمونیستی، سرکوب و ترور جهت تحکیم رژیم کمونیستی، مبارزه با ایدئولوژی اسلامی و دستگیری اسلامگراها و سایر گروهها، موجبات نارضایتی و شورش را در جامعه افغانستان فراهم کرد.
با گسترش شورش در داخل کشور، مردم هزاره اهل تشیع در مناظق مرکزی و شمال افغانستان دست به قیام زده و علماء و گروههای مذهبی شیعه که عمدتا هزاره و قزلباش بودند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در این کشور جان گرفته بودند، اعلام موجودیت کرده و پشتیبانیشان را از قیامهای داخل کشور اعلام کردند.
بزرگترین شورش در تاریخ چهارم اسفند ماه ۱۳۵۷، در هرات رخ داد، رژیم کمونیستی با شدت تمام و با کمک شوروی اقدام به سرکوب این قیام کرد. اما گروههای اسلامی(مجاهدین)، هرات و اطراف آن را به پایگاه مهمی در مباره علیه رژیم مبدل کردند. مردم شیعه کابل نیز همزمان علیه دولت به پا خاستند که این حرکت در دوم تیر ماه ۱۳۵۸ رخ داد. این واکنش شیعیان، پیش از همه واکنشی بود علیه برخورد خشن دولت کمونیستی نسبت به شیعیان و بازداشت رهبران و علمای دینی آنان.
این تحولات افغانستان، شوروی را که حامی اصلی دولت نورمحمد ترهکی بود در مورد آینده رژیم نگران ساخت. از همین روزها در کابل و مسکو امکان دخالت نظامی اتحاد شوروی در افغانستان، مورد بحث قرار گرفت. اوایل سپتامبر ۱۹۷۹ ترهکی دیداری خصوصی از مسکو داشت.
گفته میشد که در این دیدار برضرورت ائتلاف مجدد دو حزب خلق و پرچم (مهمترین احزاب چپ) و کنار گذاشتن حفیظالله امین نخستوزیر مطرح شد و این موضوع در کابل طرفداران ترهکی و امین را در برابر هم قرار داد.
ترهکی پس از بازگشت از مسکو با اشارة سفیر و مقامات اطلاعاتی مسکو(کا. گ. ب) تعدادی از نزدیکان حفیظالله امین را کنارگذاشت. بعدازظهر روز 14 سپتامبر1979، در نتیجه برخورد میان محافظان حفیظ الله امین و نور محمد تره کی در حرمسرای ارگ(کاخ ریاست جمهوری)، ترهکی برای 9 روز در حرمسرا زندانی شد ، سپس رادیو کابل در روز 15 سپتامبر ۱۹۷۹ اعلام کرد که «نورمحمد ترهکی رئیس شورای انقلابی، بر اثر مریضی شدیدی که از چندی به این طرف عاید حالش بود، صبح دیروز وفات یافت و جنازه مرحوم دیروز در مقبره فامیلیاش به خاک سپرده شد.» با این که تقربیا همه مورخان بر این باورند که ترهکی توسط افراد وابسته با حیفظالله امین به قتل رسید اما در چگونگی آن با هم اختلاف نظر دارند.
برای امین مسلم بود که پیروزی بر مشکلات و شورشها و جنگ داخلی، بدون کمک نظامی شوروی امکانپذیر نبود، اما برای اجتناب از جنگ باید راه سازش جستجو میشد. در تلاش برای برون رفت از بنبست، امین باب تماس و مفاهمه با آمریکا را در پیش گرفت. تلاش دولت امین برای بهبود روابط با پاکستان و آمریکا در مسکو ترس از یک انورسادات دیگر را بهوجود آورد و شوروی دریافت که امین فرد مناسبی برای حفظ منافع این کشور در افغانستان نیست.به کمک سازمان امنیت شوروی(کا. گ. ب)، ائتلافی از طرفداران ترهکی و ببرک کارمل، تحت رهبری ببرک کارمل در مسکو به وجود آمد. این ائتلاف با حمایت شوروی، خود را برای تعویض حفیظالله امین آماده میکرد. اوایل اکتبر ۱۹۷۹، مقامات حزب کمونیست شوروی به این نتیجه رسیدند که امکان تغییر جهت سیاسی در افغانستان به سود آمریکا وجود دارد.
2۷ دسامبر سال 1979، نیروهای ارتش شوروی به دستور لئونید برژنف، رهبر و دبیر کل حزب کمونیست شوروی و به این بهانه که دولت قانونی افغانستان از آنها کمک خواسته است به خاک این کشور حمله کرد. افکار عمومی جهان در آن هنگام به دلیل تعطیلات کریسمس و سال نو چندان به این حمله واکنش نشان نداد. اما این موضوع نگرانی شدید مقامات ایالات متحده و بریتانیا را برانگیخت.
حفیظالله امین که کمتر از ۱۰0 روز قدرت را در دست داشت، در همان روز اول تهاجم شوروی، ابتدا مسموم و سپس در کاخ ریاست جمهوری توسط واحد ضربتی ۳۳۳ نیروهای امنیتی شوروی(کا.گ. ب)، به قتل رسید.
پس از آن ببرک کارمل، در تاریخ ۲۷ دسامبر ۱۹۷۹(۶/۱۰/۱۳۵۸)، قدرت را در سایه نیروهای شوروی به دست گرفت و به مقام ریاست جمهوری افغانستان منصوب شد.
ببرک کارمل تا سال ۱۹۸۶ به صورت تشریفاتی و بینفوذ رئیسجمهور افغانستان بود و از خود ابتکار و اقتدار عملی نداشت. از زمانی که گورباچف در شوروی سرکار آمد و سیاستهای جدید وی (گلاسنوست) مطرح شد و برای خروج نظامی از افغانستان زمینه چینی کرد، برای اینکه بتواند زمینههای خروج نظامی از افغانستان را فراهم کند، ببرک کارمل را در می۱۹۸۶ برکنار کرد و دکتر نجیبالله را که از اعضای حزب پرچم و رئیس پلیس مخفی افغانستان (خاد) بود سرکار آورد. براساس توافقات ژنو که در آوریل ۱۹۸۸ بین افغانستان، پاکستان، شوروی و آمریکا، منعقد شد ۱۵ فوریه ۱۹۸۹ نیروهای ارتش شوروی از افغانستان خارج شدند. رژیم نجیبالله یک سال بعد از فروپاشی شوروی (فروپاشی شوروی۱۹۹۱) در سال ۱۹۹۲، بر اثر مجاهدت نیروهای مجاهدین از پای درآمد و به عمر ۱۵ سالة حکومت کمونیستی افغانستان پایان داد.
به این ترتیب، 27 دسامبر سال 1979 میلادی نیروهای ارتش شوروی به خاک افغانستان حمله کردند. در این جنگ 10 ساله حداقل یک میلیون افغان کشته شدند و 5 میلیون نفر به کشورهای ایران و پاکستان پناهنده شدند. بیش از 15000 نظامی شوروی به قتل رسیدند و هزاران سرباز دیگر معلول شدند.
با خروج نیروهای شوروی از افغانستان دوره تاریکی که از کودتای نورمحمد ترهکی آغاز شده بود، به پایان رسید. اما افسوس که دوره تاریک دیگری برای کشور و ملت مظلوم افغانستان در راه بود که تا به امروز نیز ادامه دارد.
موضوع افغانستان، مقابله با حکومت کمونیستی و اشغال نظامی آن کشور توسط ارتش شوروی و کمک به گروههای معارض افغان، یکی از معدود نقاط مشترک در مواضع جمهوری اسلامی ایران و غرب بود. این همگامی تا جایی پیش رفت که ایران در اقدامی مشابه آمریکا، المپیک تابستانی ۱۹۸۰ مسکو را به دلیل اعتراض به اشغال نظامی افغانستان تحریم کرد.
در همین موضوع قطبزاده وزیر خارجه ایران در دیدار هفتم آوریل/ ۱۸ فروردین خود با گراهام سفیر بریتانیا ضمن تایید کمک ایران با همکاری پاکستان به گروههای تبعیدی افغان، رفتار شوروی در افغانستان را غیرقابل تحمل اعلام کرد.
قطبزاده معتقد بود اشغال نظامی افغانستان مرحلهای از یک برنامه دراز مدت شوروی برای دستیابی به ایران و پاکستان است. او افزود: نخستین تجربه شوروی در یک کشور غیرمتعهد است و اگر این موضوع با موفقیت ادامه یابد، باب جدیدی در تجاوزگری و جنگ سرد باز خواهد شد و میتواند به جنگ جهانی سوم منجر شود.
وزیر خارجه ایران همچنین پیشنهاد کرد اگر آمریکا کمکهای مختلف خود به مبارزان افغانستان را از طریق کشورهای اسلامی عرضه کند، تاثیر بیشتری داشته و تردیدها درباره استفاده از این امکانات رفع خواهد شد.
نکته جالب در این دیدار این بود که گراهام از تصمیم بریتانیا برای تحریم المپیک مسکو خبر داد، حال آن که نهایتا کمیته ملی المپیک بریتانیا با وجود مخالفت دولت تاچر تصمیم به شرکت در المپیک گرفت و ایران و آمریکا را در راه تحریم تنها گذاشت.
محمد داوودی
منابع
۱. قاسملو، اردشیر، افغانستان دیروز امروز فردا، تهران: انتشارات نغمه زندگی، ۱۳۸۱.
۲. علیآبادی، علیرضا، افغانستان، تهران: وزارت امور خارجه، چاپ سوم، ۱۳۷۵.
۳. ظاهر طنین، افغانستان در قرن بیستم ۱۹۹۶- ۱۹۰۰، تهران: نشر عرفان، ۱۳۸۴.
۴. حقشناس، دسایس و جنایات روس در افغانستان، تهران:کمیته فرهنگی دفتر مرکزی جمعیت اسلامی افغانستان، ۱۳۶۳.
۵. واعظی، حمزه، افغانستان و سازههای ناقص هویت ملی، تهران: نشر عرفان، ۱۳۸۱.
منابع اینترنتی
1. http://www.hawzah.net/fa/magart.html.
2.http://www.tarikhirani.ir/fa/news/2/bodyView/397.
3. http://suroushesubh.blogfa.com/post-4.aspx.
4. http://www.payamemojahed.com/index.php/site/print/2632
5. http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100958006401.
6. http://tarikhirani.ir/fa/news/2/bodyView/128.
7. http://www.toloufajr.com/maqalat/hasani1.htm.
8. http://www.hawzah.net/fa/magart.html.
9. http://www.toloufajr.com/maqalat/hasani1.htm.
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد