در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
حرف تمام معترضانی که این روزها مهمترین شهرهای آمریکا و اروپا را تسخیر کردهاند یکی است: مخالفت با ظلم و بیعدالتی نظام سرمایهداری. اما تا زمانی که این بیعدالتی به زبانی ساده و سلیس تشریح نشود، واقعیت ماجرا مشخص نخواهد شد.
کارشناسان پیشبینی میکنند اگر آمریکا نتواند پاسخ مناسبی برای این اعتراضات پیدا کند، جامعه این کشور در بیثباتی کامل فرو خواهد رفت. در این صورت باید گفت حرکتهای اعتراضی تازه در آغاز راه قرار دارد. نابرابری در آمریکا به حدی رسیده که نمونه آن در تاریخ این کشور فقط یکبار سابقه داشته است و نرخ بیکاری نیز در سطحی قرار دارد که از زمان رکود بزرگ دهه 1930 تاکنون سابقه نداشت. این در حالی است که درآمد شرکتها و نهادهای مالی در بالاترین میزان خود در طول تاریخ قرار دارد. به عبارت دیگر، در نزاع همیشگی کار و سرمایه، هیچگاه سرمایه تا این حد در موضع برتری و تفوق قرار نداشته است.
اجازه بدهید با بدیهیترین شاخص شروع کنیم: نرخ بیکاری؛ 3 سال پس از آغاز بحران مالی در جهان، نرخ بیکاری همچنان در بالاترین سطح خود پس از رکود بزرگ دهه 1930 قرار دارد؛ یعنی بالاتر از 10 درصد البته نرخ بیکاری واقعی در آمریکا خیلی بیشتر از رقم بالاست، زیرا هماکنون شاغلان زیادی وجود دارند که از سر ناچاری در مشاغل پارهوقت و کاذب فعالیت میکنند و اگر کار تماموقت پیدا کنند مطمئنا از کار فعلی خود دست میکشند. اگر این افراد هم در آمار لحاظ شوند نرخ بیکاری آمریکا به بیش از 17 درصد میرسد.
حالا روی دیگر سکه را ببینیم. آمریکاییهایی که هیچ وقت زندگی آنها بهتر از وضعیت فعلی نبوده است: ثروتمندان؛ در حالی که بنا بر آمار فوق 17 درصد آمریکاییها هماکنون بیکار هستند، سود شرکتهای آمریکایی در بالاترین سطح خود در طول تاریخ قرار دارد. سود شرکتهای بزرگ آمریکایی در سال 2010 به رقم بیسابقه 1500 میلیارد دلار رسیده است. (نمودار شماره 1)
فکر میکنید چه نسبتی میان دستمزد مدیران شرکتها و کارگران وجود دارد. باور کردنی نیست. دستمزد مدیران شرکتها اکنون 350 برابر متوسط دریافتی کارگران است. این در حالی است که در سال 1960 تا 1985 این اختلاف فقط 50 برابر بود. از سال 1990 تاکنون دستمزد مدیران 300 درصد رشد کرده است. (نمودار شماره 2)
سود شرکتها 2 برابر شده است. اما متوسط دستمزد کارگران بخش تولید در کمال تعجب فقط 4 درصد رشد داشته است. از آن بدتر حداقل دستمزد کارگران است که با احتساب نرخ تورم در این بازه زمانی 9 درصد کاهش یافته است!
نمودار شماره (3) بوضوح این روند ناعادلانه را نشان میدهد.
ضریب جینی: این شاخص نشاندهنده میزان برابری یا نابرابری اقتصادی در کشورهاست.
ضریب جینی که رقمی بین صفر و یک را نشان میدهد هر چقدر به صفر نزدیکتر باشد بیانگر عدالت بیشتر و هر چقدر به یک نزدیکتر باشد نشاندهنده نابرابری بیشتر درآمدی در آن کشور است.
براساس آماری که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) اعلام کرده است، آمریکا هماکنون درجدول درج شده در متن در رتبه 93 جهان پایینتر از چین، هند و ایران قرار دارد.
این همه ماجرا نیست. واقعیتهای دیگری هم وجود دارد. هماکنون یک درصد ثروتمندان جامعه آمریکا 42 درصد داراییهای مالی در این کشور را در اختیار دارند که اگر 4 درصد ثروتمندان پایینتر را نیز به آن اضافه کنیم مجموع سهم 5 درصد ثروتمندان جامعه آمریکا از داراییهای مالی این کشور به 70 درصد میرسد.
اینجاست که دقیقا میتوان فهمید چرا جنبش ضد وال استریت خود را 99 درصد اعلام میکند.
سهم اقشار مختلف مردم آمریکا
از داراییهای مالی
یک درصد ثروتمند جامعه: 42 درصد
4 درصد ثروتمند جامعه: 27 درصد
5 درصد بعدی: 11 درصد
10 درصد بعدی: 12 درصد
80 درصد پایین درآمدی: 7 درصد
منبع: بیزنس اینسایدر ، هنری بلاجت
حسین اسدی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: