در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
آتشکده یزد
در شهر پرآوازه یزد خیابانی هست که شاید بتوان گفت هیچ روزی خالی از گردشگر، چه خارجی و چه داخلی نیست. بر این خیابان نام آیتالله کاشانی را گذاشتهاند؛ در آنجا کوچهای هست به نام کوچه آتشکده که هنوز هم رنگ و بوی کوچههای قدیمی را دارد؛ ساختمانهایی کم ارتفاع و زمینی کم و بیش خاکی. اواسط کوچه، سمت راست، خانه باغی را خواهید دید که اغلب مواقع عبور و مرور در آن زیاد است. شما نیز با ورود به آنجا در واقع وارد یکی از قدیمیترین و مهمترین آتشکدههای زرتشتیان جهان میشوید. آنچه ابتدا توجهتان را جلب خواهد کرد حوض بزرگ و دایره شکلی است که رو به روی ساختمان اصلی آتشگاه قرار گرفته و این نکته را یادآوری میکند که عموما آتشکدهها را در کنار آبها بنا میکردهاند. پس از این حوض، پلههایی را میبینید که بالا رفتن از آنها شما را به ساختمانی میرساند با یک عالمه تاریخ و سرگذشت. این ساختمان بر ارتفاعی حدود ۲۱ متر از زمین و در میان حیاط بزرگی که درختان همیشه سرسبز سرو و کاج آن را پوشانده، قرار دارد. نگاره فروهر بر پیشانی ساختمان و سرستونهای سنگی آن زیبایی ویژهای بدان بخشیده است. سرستونهای سنگی جلوی تالار ساختمان اصلی و سنگهای گلدار پای دیوارها کار هنرمندان اصفهانی است. این هنرمندان سنگها را در اصفهان تراشیده و به یزد آوردهاند. نگاره فروهر بالای سردر ورودی، کار هنرمندان کاشیکار یزدی و معماری کل این بنا از معماری آتشکدههای پارسیان (که در هند ساکنند) تاثیر پذیرفته است.
این ساختمان آبان 1313 با سرمایه یک زرتشتی پارسی بر قطعه زمینی که از سوی چندتن از زرتشتیان ایران ازجمله برادران امانت به یاد فوت پدرشان وقف شده بود، ساخته شد. نقشه آن را مهندس انپارسی کشیده و ارباب جمشید امانت، سرپرستی و نظارت ساخت بنا را بر عهده داشته است. وی در خاطرات خود نوشته که برای جلب توجه پارسیان هند، پنج بار به آن دیار سفر کرده است. 4 بار با کشتیهای بخار روی آبهای خروشان اقیانوس هند و یک بار پیاده و با شتر در ریگزارهای بلوچستان ایران و پاکستان، تا سرانجام انجمن پارسیان هند پرداخت هزینه ساختمان آتشبهرام یزد را پذیرفت. غرض از گفتن این ماجراها برای شما گردشگر عزیز دو چیز بود: یکی آنکه بدانیم سنت وقف در میان ایرانیان از قرنها پیش رواج داشته و دوم آنکه وقتی وارد این ساختمان میشوید، بدانید برای بنا کردن آن چه رنجهایی کشیده شده و چه چمدانهایی برای سفرهای دور و دراز بسته شده است. شاید اگر به همه گردشگران برای بازدید از هر محوطه و بنای تاریخی چنین اطلاعاتی داده میشد امروز شاهد این همه آثار باستانی آسیبدیده نبودیم. بگذریم.... وقتی وارد ساختمان میشویم، در همان آغاز اتاق بزرگی با دیوار شیشهای را میبینیم که درهای ورودی آن هرگز برای گردشگران و افراد عادی باز نمیشود و تنها راه ارتباطی ما با آنجا همان دیوار شیشهای است؛ چراکه آن سوی این دیوار یکی از مقدسترین عناصر دین زرتشت در مجمری بزرگ نگهداری میشود: آتش بهرام؛ آتشی که بیش از 1500 سال است، خاموش نشده و با گرمایش مقدم شما را گرامی میدارد. شاید اینجا بد نباشد به یک نکته مهم اشاره کنیم و آن باور غلطی است که هنوز هم برخیها نسبت به اعتقادات زرتشتیان دارند و آنها را آتشپرست میدانند؛ به این مفهوم که فکر میکنند زرتشتیان آتش را خدا و آفریننده جهان به شمار میآورند.
شاید این اشتباه از آنجا ناشی میشود که از سالها و قرنها پیش، معنای اصلی واژه پرستیدن فراموش شد. حقیقت آن است که پرستیدن در اصل یعنی «دور و ور چیزی گشتن و از آن مراقبت کردن» و هنوز هم واژه «پرستار» به همین معنا به کار میرود. پرستار کسی است که در کنار مریض حضور دارد و از او مراقبت میکند نه اینکه مریض را میپرستد!
حقیقت آن است که برای آریاییهایی که از دشتهای سرمازده اطراف سیبری در جستجوی سرزمینی گرم به ایران مهاجرت کردند، آتش که روشن کردن آن نیز به این سادگیها نبود، پدیدهای بسیار مهم به شمار میآمد و ارزش حیاتی داشت. خاموش شدن آن میتوانست مساوی با مرگ باشد پس با دل و جان از آن مراقبت کردند و کمکم قداست پیدا کرد، برایش اسطورهها ساختند و با همین قداست وارد دین زرتشت شد. برای همین است که امروز وقتی وارد آتشکده یزد میشوید باید با حفظ فاصله و رعایت احترام به آن نگاه کنید. این آتش از حدود 1517 سال پیش در آتشکده ناهید در فارس شعلهور بوده و بعد در سده 5 میلادی به محلی به نام عقدا در نزدیکی یزد آورده میشود که 700 سال در آنجا روشن میماند و سپس به اردکان منتقل میشود و پس از 300 سال نگهداری در آنجا در سال 1318 شمسی به محل کنونی آورده شده و تا امروز روشن نگه داشته شده است و حالا شما میتوانید این پایداری و عظمت را در آتشکده یزد ببینید.
در سالن اصلی آتشکده، تابلوی نقاشی بزرگی با تصویر زرتشت در کنار دیوار شیشهای دیده میشود که یک اثر ارزشمند هنری و گرانقیمت به شمار میآید. دورتادور این سالن نیز میزهای شیشهای گذاشته شده که چند نسخه قدیمی از کتاب اوستا در آنها به نمایش درآمده است.
بازدید از این آتشکده رایگان و همه روزه صبح و عصر به استثناى تعطیلات رسمى امکانپذیر است.
هشت باغ دولتآباد
اگرچه بخش قابل توجهی از آثار باستانی و تاریخی ما ایرانیان را ساختمانها، عمارتها، کتیبهها، سفالینهها و... به خود اختصاص میدهند، اما وجود جاهایی مثل باغ دولت آباد یزد نشان میدهد که یکی از دغدغههای گذشتگان هنردوست ما ایجاد فضاهایی زیبا و دلنشین در کنار عناصر طبیعت بوده است. باغ دولتآباد در یزد در اواخر دوره افشاریه و در سال۱۱۶۰ هـ .ق توسط محمدتقیخان، معروف به خان بزرگ که سرسلسله خاندان خوانین یزد بود، احداث شد. مرحوم محمدتقی خان ابتدا قناتی به طول ۶۵ کیلومتر احداث کرد و آب را از مهریز به یزد و محل کنونی باغ دولت آباد رساند و سپس مجموعه حکومتی(دارالحکومه) خود را در این باغ بنا کرد. این باغ با مساحتی درحدود 70 هزار مترمربع شامل ساختمانها، حوضها و آبنماهای بسیاری بوده که در فضای بین آنها باغهایی با درختان انار، انگور و... با گلهای فراوان، زینتبخش محیط بودهاند. دیدن این باغ در فصل پاییز هم زیباییهایی دارد که واقعا نمیشود از آن صرفنظر کرد.
نام اصلی این باغ «هشت باغ دولتآباد» است و در معماری آن قرینهسازیها به نحو احسن انجام گرفته. عمارتهای باغ دولتآباد به طور کلی به دو بخش اندرونی و بیرونی تقسیم میشوند. یکی از مهمترین بخشهای اندرونی، عمارت هشتی و بادگیر آن است. به طور کلی در بناهای تاریخی یزد وجود بادگیر امری عادی است، اما شما در اینجا بلندترین بادگیر خشتی جهان را میبینید که با ارتفاع حدود 33 متر ساخته شده و نشانگر نبوغ مهندسان و معماران هنرمند یزدی است. این بخش از ساختمان در تابستانها مورد استفاده قرار میگرفته، اما بخشهای دیگری مانند بهشت آیین، مشهور به زمستانه، مخصوص اقامت در فصول سرد سال بوده است، همچنین حرمسرا، اتاقهای خدمه، آشپزخانه شاهی، آب انبار خصوصی، درشکهخانه و یک برج دیدهبانی که همگی محل سکونت حاکم بوده، از بخشهای دیگر اندرونی هستند.
در بخش بیرونی نیز میتوانید ساختمانهایی مانند تالار آیینه، تالاری موسوم به تهرانی، ساختمان سردر اصلی، دو بازارچه، دو برج دیدهبانی، آب انبار عمومی و دیوانخانه را ببینید.
میدانیم که شهر یزد در یکی از مناطق خشک و کم آب ایران واقع شده بنابراین احداث چنین باغی به صورتی که جریان آب در سراسر آن به زیبایی نمایش داده شود، از اهداف اصلی صاحبان و سازندگان آن بوده است. آب ابتدا در زیر بادگیر عمارت هشتی و در یک حوض یکپارچه مرمرین دیده میشود که در آن میجوشد و بالا میآید. سپس به حوضی در وسط این عمارت وارد میشود و از آن به 3 حوض کشیده مستطیل شکل در سه شاه نشین سرازیر میشود.
در مقابل اُرُسی اتاقها (یعنی بخشهای مشبکی که با شیشههای رنگی تزیین شده و رو به حیاط عمارت است)، 3 حوضچه با شکلی خاص از سنگ مرمر درست شده که اصطلاحا به آنها سینه کبکی میگویند و آنها را به شکلی تراشیدهاند تا موج ایجاد کنند و حجم آب را بیشتر از واقع نشان دهند. آب از هر حوضچه سینه کبکی وارد یک حوض دیگر و از آنجا در جویهایی در دو طرف میان کرتهای باغ جاری میشود و به سردر میرسد.
در گذشته گاهی آب در این مرحله وارد آبگردانی بسیار زیبا میشده که این بخش امروزه به کلی از بین رفته است، بعد از آن آب از زیر سردر عمارت بیرون میرفت و به یک استخر بزرگ ۱۲ ضلعی و بعد به استخرهایی دیگر در سه طرف هدایت میشد. در مراحل پایانی، آب از این استخرها به خیابانها و آبادیها میرفت و سرانجام به مصرف کشت و زرع میرسید.
نکته جالب دیگری که درباره باغ دولتآباد بسیار مشهور است نقل قول سازنده آن در وقفنامه باغ است. او در آنجا گفته: «خدا لعنت کند آن کسی را که قبل از بیرون آمدن آب از این باغ، حتی به اندازه سیراب کردن گنجشکی از آن استفاده کند. محصول اینجا وقف بارگاه مولا در نجف است.» البته مدتهاست که قنات باغ را از بالا بستهاند و نگذاشتهاند آب به شهر بیاید و نمیدانیم که مسببان این کار به لعنت وقف کننده دچار شدهاند یا خیر!
ولی به هر حال هنوز هم باغ دولت آباد دیدنی و زیباست. برای دیدن آنجا باید از در اصلی باغ که در خیابان شهید رجایی یزد است وارد شوید و یکی از طربانگیزترین باغهای ایرانی را ببینید.
سیمیندخت گودرزی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: