با زخم و زخمه‌اش گاهی گریسته بودم

در چهارمین سالگرد پرواز قیصر عزیز هستیم؛ قیصر شعر ایران که کلماتش بالی است برای پرواز ما آن هم در روزگاری که سبکبالی گوهری است یگانه و دردانه !
کد خبر: ۴۳۷۴۷۵

برای من همواره گفتن و نوشتن از شعر قیصر امین‌پور ساده‌تر از آن بوده که درباره خود قیصر سخن بگویم چراکه معتقدم او خیلی استثنایی‌تر از شعرش است یعنی وجود، زیستن، انسانیت و زلالی جان شاعر شعرهای ناگهان آن قدر بی‌بدیل و کم‌نظیر است که به دشواری می‌توان پیرامون آن سخن گفت یا به ترانه و غزلی زبان و بیان را آراست.

با این حال بر این باورم که برای ارتباط با شعر امین‌پور باید او را شناخت و با او زیست چراکه آنچه او را و جایگاهش را به قیصر شعر ایران ارتقا داد تنها در کلماتش نهفته نیست بلکه باورها، صمیمیت و مهربانی‌های او در رسیدن به این جایگاه در شعر معاصر قطعا سهمی انکارناپذیر داشته است.

به همین دلیل شاید در چهارمین سالگرد پرواز او وظیفه من و همه کسانی که فرصت داشتند با قیصر عزیز دقایقی به «تنفس صبح» بپردازند بیشتر این باشد که از خود قیصر بگوییم تا شعر او چرا که شعرش در زمان جاری است و نسل‌های بعد هم می‌خوانند و هریک براساس خرد، عاطفه و وضعیت روزگار، به تحلیل و قضاوت درباره آن می‌پردازند.

ما باید از آنچه دیدیم بگوییم، شگفتی‌هایی در شخصیت و رفتار آن عزیز وجود داشت که باید برای نسلی که با شعر او زندگی می‌کند گفته شود به عنوان مثال پاسخ دادن به نامه‌های شاعران جوان از استان‌های محروم و دورافتاده کشور همواره یکی از دغدغه‌ها و کارهایی بود که او بی‌مزد و منت انجام می‌داد و حتی به خاطر دارم یک بار با آن که این اواخر از نظر جسمانی و مشکلات بیماری‌اش حالی پریشان داشت نامه‌ای به دست گرفته بود و اصرار داشت که حتما خودش راهی اداره پست شود هنگامی که از او پرسیدم چرا این نامه را به کسی نمی‌سپاری پاسخ داد نگرانم که به دست آن شاعر جوان نرسد این گونه خیالم راحت است که حتما پاسخش را داده‌ام.

من وقتی این دقیقه را دیدم واقعا به حال خودم گریستم و هنوز هم می‌گویم او را نزیسته بودم، با زخم و زخمه‌اش گاهی گریسته بودم.

محمدعلی بهمنی - شاعر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها