در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شبکههای مختلف رادیو به صورت منظم اخبار را روی آنتن میفرستند. برنامههای مختلف ورزشی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری هم پخش میکنند که هر فردی بنا به نیاز خودش میتواند از اطلاعات ارائه شده در آن برنامه استفاده کند. رادیو به اندازه کافی موسیقی هم دارد. میانبرنامههایش معمولا با آوازهای زیبا یا موسیقیهای متنوع بیکلام پر میشود.
رادیو حتی برای آنهایی که از رسانه شنیداری فقط موسیقی میخواهند هم برنامهریزی کرده است؛ رادیو آوا 24 ساعته موسیقی پخش میکند. همه اینها نشان میدهد که رادیو رسانهای کامل است؛ رسانهای که هم آگاهیبخش است و هم سرگرمکننده. همین امتیاز هم باعث شده بسیاری از مردمی که حوصله تلویزیون و هجوم آن به ذهن را ندارند، رادیو انتخابشان باشد. موجهای رادیو به راحتی تغییر میکنند و روی هر موجی هم صداهایی در حال پخش است که براحتی میتوان آن را برای شنیدن یا نشنیدن انتخاب کرد.
در رادیو، چهره گوینده دیده نمیشود و به همین دلیل قضاوت درباره او کمتر است؛ صدا و لحن کلام اوست که میتواند یک فرد را مخاطب خود کند یا نه. صدا بیشتر از تصویر اعتمادسازی میکند.
شنونده رادیو چهره گوینده را نمیبیند که مثلا با خودش بگوید؛ حرفهایی که میزنی به قیافهات نمیخورد! در رسانه اصطلاحی به نام چهره به چهره وجود دارد.
آدمهای تلویزیون روبهروی هم مینشینند تا بدون پنهانکاری درباره موضوعی بحث کنند. گاهی خود آنهایی که روبهروی هم نشستهاند به هم اعتماد میکنند و با هم به گفتوگو مینشینند، اما در بیرون از استودیوی تلویزیون، میلیونها مخاطب کوچکترین کلام و واکنش آنها را زیرنظر دارند و با ذهنیتها و اعتقادات خود درباره آنها قضاوت میکنند، آنها را قبول میکنند و یا آنها را نمیپذیرند.
اما در رادیو، صداست که حرف اصلی را میزند و کلام به تنهایی میتواند برای شنونده قانعکننده باشد. به همین دلیل هم هست که آدمهای واقعی رادیو، همانهایی که سالهاست در رادیو فعالیت میکنند تمایلی ندارند که چهره آنها دیده شود؛ نه در مطبوعات و نه در رسانههای تصویری دیگر. آنها میخواهند مردم بدون قضاوت فقط به صدای آنها اعتماد کنند.
برنامه «قصه ظهر جمعه» با اجرای رضا رهگذر سالهای زیادی مخاطبان فراوانی داشت. هر شنوندهای از این قصهگوی متبحر در ذهن خود چهرهای ساخته بود. یکی او را پیرمردی مهربان میدید و دیگری عارفی که با صدایش آرامش را به شنونده ارزانی میداد، اما زمانی که رسانهها فراگیرتر شدند و رضا رهگذر به دلایل مختلف تصویر خود را در اختیار رسانهها قرار داد دیگر آقای قصهگو نتوانست مخاطبان فراوان خود را حفظ کند. حالا دیگر همه چهره او را دیده بودند و در زمان شنیدن قصه، چهره او را در ذهن مجسم میکردند و دیگر او نمیتوانست شهرزاد خوبی برای قصهگویی باشد.
قضاوت شنونده درباره آدمهای رادیو بسیار کم است به همین دلیل مخاطب راحتتر با برنامههای رادیویی ارتباط برقرار میکند. او به رادیو گوش میسپارد تا نیازهای مختلف خود را برآورده کند و اصلا ذهنش درگیر این ماجرا نیست که حرف و کلامی را که میشنود از گویندهاش باور کند یا نه؟ آیا این آدم در زندگی شخصی هم مثل همینی است که الان دارد صحبت میکند؟ گوینده رادیو در هر برنامهای که باشد، ظاهرش پیدا نیست پس قضاوت هم وجود ندارد.
کسی گوینده و بازیگر رادیو را نمیبیند که او مجبور باشد مثلا مقابل دوربین از یک نوع پوشش استفاده کند و در زندگی شخصیاش و در کوچه و خیابان از پوشش دیگری. رادیوییها همانگونه که به رادیو میآیند در کوچه و خیابان هم دیده میشوند. اصلا کسی آنها را نمیشناسد که لازم باشد پنهانکاری کنند.
فقط گاهی مردم صدای آشنایی را در کنار خود میشنوند و بعد با خود میگویند، این صدا چقدر آشناست! انگار جایی آن را شنیدهام! رادیوییها به دور از حاشیههای شهرت، مینویسند، اجرا میکنند و دلخوشیشان فقط میکروفن است و یک اتاق خالی که نه صدایی از بیرون به درون آن میآید و نه صدای آنها زمانی که کلید ضبط روشن است به بیرون میرود.
رادیو مکان خاصی است. رادیو رسانه ویژهای است برای آنهایی که در عصر رسانهها نمیتوانند رسانه را نادیده بگیرند، اما حوصله سر و صدا و زرق و برق تلویزیون را هم ندارند. خطوط ریز روزنامههای مکتوب هم آنها را خسته میکند و دنیای اینترنت آنقدر وسیع و شلوغ است که انتخاب را دشوار میکند و زمان را میکشد، اما رادیو فقط صداست و انتخاب موج مورد نظر بسیار راحت است.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم