در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در این سالها هر از گاهی شنیدهایم متنی از او آماده شده و کارگردانی مشغول ساخت سریالی براساس آن است. نام این نویسنده توانا را در کنار آثار شاخصی همچون دوران سرکشی و صاحبدلان دیدهایم و هماکنون نیز سریال مهم دیگری براساس یکی دیگر از نوشتههای او در حال تولید است. طالبزاده کمتر فیلمنامهای سینمایی نوشته و «ندارها» یکی از معدود آثار سینمایی اوست که از زمان شروع تولیدش خیلی از علاقهمندان به آثار این نویسنده را کنجکاو کرد. محمدرضا عرب، فیلمساز تازهکار در سینمای داستانی، از همان ابتدای شروع تولیدش از اینکه روی فیلمنامهای از طالبزاده کار میکند گفت این یکی از امتیازات ویژه کارش است. این نکته حتی در زمان نمایش فیلم نیز در صحبتهای کارگردان نمود داشت و در برنامه سینمایی «هفت»، او بارها از فیلمنامهنویس نام برد، اشکالات کار را متوجه خود دانست و از کار همه بویژه فیلمنامهنویساش دفاع کرد.
فیلمنامه ندارها در نگاه اول، یک اثر در ژانر نوآر است. قصه درباره 2 مرد جوان است که ناخواسته برای تامین نیازهای آدمهای فقیر محلهشان درگیر بزهکاری و خلاف و سپس جنایت میشوند. در این میان زنی هست که این دو را به ادامه کار تشویق میکند. اما فیلمنامه با یک چرخش آگاهانه، شخصیتها را از قالب تعریفشده نوآر درمیآورد. مهمترین اتفاق زمانی رخ میدهد که میبینیم پس از رسیدن زن (هانیه توسلی) به مال و منال و موقعیت، در حالی که جمع دوستانهاش را ترک میکند و رفتارهای نامربوطی از خودش نشان میدهد، ناگهان در انتخابی عجیب، بار دیگر به روحیه و شخصیت قبلیاش بازمیگردد و با 2 مرد در طرح یک سرقت شریک میشود. صحنه کلیدی فیلم جایی است که شخصیت خوب و معصوم ماجرا (پژمان بازغی) اصرار به دزدیدن اموال مسافران حج دارد و این زن است که تلاش میکند مانع او شود. شخصیتپردازی فیلم ابتدا به شکلی است که به نظر میرسد با یک مثلث عشقی روبهرو هستیم، چون هر دو مرد به نوعی به این دختر گرایش دارند. اولی که معصوم است و رفتار نسبتا معقولی دارد از دختر خواستگاری میکند و دومی که کمی خلوضع است، از آنجا که فقط برای پسند او دزدی میکند علاقهمندیاش را نشان میدهد. در این وضعیت تماشاگر حق دارد طی الگوی فیلمهای نوآر، این زن را نمونه بومی یک شخصیت فم فتال یا آشوبگر و فریبکار بداند. مهمترین دلیل برای منفی شدن زن از جایی آغاز میشود که او هر دو مرد را به یک اندازه سر کار میگذارد و از علاقه آنها سوءاستفاده میکند. سپس از جایی که محل زندگیاش را تغییر میدهد و نوع حرف زدن و منشاش عوض میشود، کاملا میفهمیم هدفی غیر از دستگیری از مستمندان مد نظرش است. بنابراین هر تماشاگری حق دارد بداند چرا این زن در حالی که به موقعیتی تازه رسیده و همه را فریب داده، بار دیگر برمیگردد و رفتاری اخلاقی و از روی انسانیت از خود نشان میدهد. (اشاره به صحنه درگیریاش با یکی از مردها درباره اینکه دزدی از اموال مسافران حج، کار خوبی نیست.)
اشکال فیلم ندارها، درست از همین جا آغاز میشود که شخصیتپردازی در نیمه دوم فیلم دچار ضعفهای اساسی است. مادر دختر که آدمی اهل خدا و پیغمبر است نمیتواند تغییرات دخترش را صرفا مشاهده کند و واکنشی نشان ندهد. کمترین کار او پس از مطلع شدن از اعمال غیرقانونی دخترش و نیز تغییر مکان زندگیشان، پا پس کشیدن از زندگی است. از سوی دیگر رفتار اهل محل در نیمه اول فیلم هم در مواردی اغراقشده و نامعقول است. اینکه همگی با مشاهده یک مورد از کمک این جوانان به خانوادهای، سر آنها خراب شوند تقریبا غیر قابل باور است و مصنوعیتر از آن، پذیرفتن این خواسته از سوی جوانان است؛ یعنی ارتکاب به دزدی و جنایت برای راضی کردن دل اهل محل.
اشکال بعدی فیلم به شیوه کارگردانیاش برمیگردد. در یک کلام، فیلم با استانداردهای یک اثر تلویزیونی ساخته شده است. کل سکانسهای شلوغ خانه مصیبتدیدگان در نیمه اول فیلم و جنگ و دعوای میان صاحبخانه و مستاجرانش، پرداختی ضعیف دارد. کافی است به انتخاب بازیگر نقش صاحبخانه و نحوه حرف زدنش دقت کنید که کاملا یادآور تیپهای نزولخوار فیلمفارسی است. این نوع موقعیتسازی و شخصیتپردازی و حتی دیالوگنویسی، سادهترین راه برای فضاسازی و مقدمهچینی جهت ورود به قصه است. نوع دکوپاژ محمدرضا عرب در دقایق اولیه فیلم در موارد زیادی تعجببرانگیز و غیرمنتظره است. مثل پلانهایی که یا از دید پژمان بازغی یا از منظر
دانای کل از بالا گرفته میشود و کل منظره پایین که کانون حوادث اصلی است از زوایای نامتعارف به تصویر کشیده میشود.
یکی از معیارهای بسیار مهم در تشخیص توانایی کارگردان در سینمای داستانی، نحوه قصهگویی تصویری است؛ یعنی نحوه پلانبندی و تقطیع به شیوهای که ریتم قصه رعایت و تماشاگر چنان سرگرم دیدن فیلم و پیگیری قصه شود که لحظهای از آن چشم برندارد. این اتفاق مطلقا در اجرای ندارها نیفتاده که هیچ، حتی در مقاطعی قصه آنچنان دچار گسست میشود که تمرکز تماشاگر کاملا به هم میریزد. به طور مثال، ایده معلولیت یکی از 3 شخصیت اصلی در ظاهر جاهطلبانه و هیجانانگیز است اما در عمل، کارگردان برای القای حرفهای او به بینندهای که مثل 2 شخصیت دیگر اهل لبخوانی و درک لالبازی نیست، مجبور است دیالوگهای او را نیز از زبان شخصیت شنونده تکرار کند. یعنی هر گاه محسن تنابنده حرفی میزند و چیزی میگوید، شخصیت روبهروییاش بلافاصله پاسخ او را نمیدهد، بلکه ابتدا سوال را تکرار میکند تا تماشاگر بفهمد او چه پرسیده و سپس جوابش را میگوید. خب کاملا واضح است که این موقعیتها، فیلم را از حالت باورپذیر و تاثیرگذاری که مورد نظر کارگردان است، درمیآورد.
بازیها و بازیگران فیلم تا حدی که از آنان انتظار میرود، قابل قبول است. پژمان بازغی در قالب نقش اصلی بازی روانی میکند و محسن تنابنده نیز در ارائه شخصیتی خاص و ناتوان حضور دلنشینی دارد. هانیه توسلی در مقاطعی بازیاش همخوان با لحن فیلم نیست (مثل شادی ناگهانیاش در صحنه خوشحالی تنابنده) اما در مجموع پذیرفتنی است. پایانبندی فیلم البته نکته غافلگیرکنندهای ندارد و قابل انتظار است. از ابتدا مشخص است 2 مرد با منش کودکانه و از روی علاقه قلبیشان به دختر وارد این بازی شدهاند و بدیهی است قربانیان ماجرا باشند. همچنین پایان تلخ فیلم از جایی قابل انتظار میشود که این گروه به مقابله با ماموران پلیس اقدام میکنند و به این ترتیب بهانهای برای رستگاری و بازگشتشان به زندگی عادی وجود ندارد. محمدرضا عرب در فصلهای پایانی فیلمش برای نشان دادن فرجام شخصیتها کاملا تحت تاثیر سبک کارگردانی در فیلمهای خیابانی دهه 50 سینمای ایران بوده و صحنه مرگ محسن تنابنده را خیلی خوب گرفته است. در مجموع، ندارها تلاشی است برای احیای سینمای اجتماعی با مایههای انتقادی و صراحت در بیان معنا و پیام که جایش در سینمای این سالها خالی است و انتظار میرود فیلمسازان در قصههایشان گوشه چشمی هم به شخصیتهای حاشیه شهر یا پاییندست جامعه نشان دهند.
لیلا خراط
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد