در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بعد از بروز برخی اختلاف نظرها میان دولت و مجلس اصولگرا و موضعگیریهای متفاوت طیفهای این جریان و مطرحشدن بحث کمرنگشدن وحدت در میان اصولگرایان در نهایت روند به این سمت پیش رفت که تشکلها و گروههای معتمدی با تشکیل جلسات و انتخاب افراد مورد اعتماد خود در پی شناخت موانع به وجود آمده در این زمینه و رفع آنها برآیند. حسین فدایی، دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه وحدت طیفهای مختلف اصولگرایی پیش از ورود به مصادیق باید بر سر اصول و اهداف مشترک گروهها باشد تاکید کرد که باید در فضایی عقلانی خردگرایی، وحدت و مهرورزی در جامعه، مسائل را به جلو ببریم. وی در گفتوگوی مشروح با جامجم به سوالات ما در خصوص مسائل مختلف روز در کشور پاسخ داد که حاصل آن را میخوانید.
با توجه به اختلاف نظرهایی که درخصوص نحوه اجرای قوانین میان دولت و مجلس به وجود آمده آیا 2 قوه تحت تاثیر این شرایط قرار خواهند گرفت؟
اختلافات منشاء متفاوتی دارد، بخشی مربوط به برداشت از قانون اساسی است که حدود اختیارات قوا و روسای آن را مشخص کرده است. این بخش که توسط رئیسجمهور مطرح شد باعث شد که هیات کارشناسی در شورای نگهبان شکل گیرد و چون مفسر قانون اساسی این شورا بوده قطعا هر تصمیمی گرفته شود فصلالخطاب است و التزام عملی برای قوای دیگر به وجود میآورد و اگر شورای نگهبان ضرورت ببیند که برای رفع ابهامات اقدامی انجام دهد، فرآیندی را پیشبینی خواهد کرد.
پس در این بخش از اختلافات که منشاء آن برداشت از قانون اساسی است بنبستی وجود ندارد و قانون اساسی جامعیت و پویایی دارد و مرجع تبیین و تفسیر قانون هم مشخص شده که شورای نگهبان است.
البته بخشی از اختلافات به نیازهایی که دولت به عنوان لایحه به مجلس منعکس میکند و در مجلس دچار تغییراتی میشود برمیگردد و چون ممکن است نیاز اولیه دستگاه اجرایی با این تغییرات برآورده نشود و بار اجرایی جدید را برای دولت به وجود میآورد و شاید گاهی مالایطاق شود.
این اختلافات از گذشته بوده و هنوز هم هست و چیز جدیدی نیست منتها این تیزبینی رئیسجمهور بود که این دسته از مسائل و اشکالات را در این دوره مطرح کرد.
البته این مسائل خدمت رهبر معظم انقلاب منعکس شد و معظمله فرمودند مجلس به گونهای عمل کند که لایحه مورد تقاضای دولت دچار تغییرات جدی و اساسی نشود و ماهیت نیاز اولیه دولت تغییر نکند که در این زمینه مجلس انصافا همکاری جدی را انجام داد و مساعدت کرد و حتی در مواردی که مسائلی را نمیپسندید و اختلافنظر داشت به خاطر رعایت حال دستگاه اجرایی و دولت همکاری کرد که مهمترین بخش و جلوه آن در قانون برنامه پنجم و قانون بودجه سال 90 بود که مسوولان اجرایی و شخص رئیسجمهور هم مکرر نسبت به این موضوع اعلام نظر و اظهار رضایت از مجلس داشتند.
بخشی از اختلافات، به فرآیند ابلاغ قوانین بازمیگردد، یعنی قانونی در مجلس تصویب شده و به شورای نگهبان رفته و تایید شده و با اعلام مجلس به دستگاه اجرایی باید ارجاع شود، اما این اتفاق نمیافتد و حتی برخی دستگاههای نظارتی نیز میگویند که دولت قانون را به دستگاههای اجرایی ابلاغ نکرده یا در مقام اجرا تاخیر داشته است. البته گزارشی در این زمینه به کمیسیون اصل 90 مجلس ارائه شده که حاکی از آن است که حجم این مساله بسیار بالاست، ولی بعد از بررسیهای کمیسیون و توضیحات مسوولان اجرایی، هنوز نتوانستیم این گزارش را تایید کنیم و در حال انجام کار کارشناسی روی مساله هستیم، لذا نمیتوانیم اظهار نظر در این زمینه داشته باشیم و البته اعلام نظر دستگاههای نظارتی را هم نمیتوانیم تایید کنیم.
بخشی از مسائل هم به مصوبات دولت بازمیگردد، براساس قانون اساسی مقرر شده آنچه در هیات دولت تصویب میشود باید به اطلاع ریاست مجلس برسد تا مغایر با قوانین مصوب نباشد و اگر مغایرت داشت رئیسمجلس جلوی آن را بگیرد که این دسته از مصوبات نیز چند دسته میشود، بخشی مشمول اصول قانون اساسی است که الزامآور است تا منعکس شود و بخشی از مصوبات مسائل جاری کشور و بسیار جزئی و بخشی از آن واگذاری اختیارات رئیسجمهور براساس یکی از بندهای قانون اساسی به هیات و افراد دیگر است.
در این زمینه نیز گزارشی به کمیسیون اصل 90 آمده که آمار تخلفات دولت را در این خصوص نشان میدهد، اما وقتی ما (کمیسیون اصل 90) به بررسی آن پرداختیم چیزی اثبات نشد. البته هنوز در حال بررسی کارشناسی هستیم و در این زمینه نمیتوانیم اظهار نظر قطعی کنیم و چنانچه مسائل روشن شد، آن را خواهیم گفت.
بنابراین باید گفت دغدغه و نگرانی که در افکار عمومی دامن زده میشود که دولت قانونگریز و قانونشکن است و از اجرای قانون فرار میکند، هنوز در کمیسیون اصل 90 نتیجهگیری نهایی نشده و چیزی به اثبات نرسیده است و مرحله کارشناسی خود را طی میکند.
اما سوال اینجاست که آیا مطالبی که اثبات نشده است را میتوان منشاء اختلافات داشت؟ که باید گفت قضاوت در این خصوص سخت و زود است.
البته بخشی از اختلافات، سطح و اندازهاش بالاتر از مطالبی است که گفته شد و این بحث مربوط به رویکردها، جهتگیریها و پایبندی به شاخصهای اساسی اصولگرایی است که جنس آن متفاوت است.
مثلا ما در بحث قانون عفاف و حجاب یا در بحث توجه به شاخص عقلانیت و خرد جمعی که از شاخصهای اصولگرایی است یا در پایبندی به رعایت دیدگاهها و منویات رهبر معظم انقلاب که جزو شاخصهای مادر و اساس اصولگرایی است مطالب، نگرانیها و دغدغههایی داریم که نوع طرح این مسائل و رسیدگی و حل آن با قبل فرق دارد و امیدواریم با پیگیریهایی که صورت میگیرد این مسائل نیز مرتفع شود.
آیا این اختلافات و مواردی را که مطرح کردید تاثیری در وحدت اصولگرایان خواهد گذاشت؟
اگر اختلاف به عدم رعایت شاخصهای اصولگرایی برگردد و این مساله هم تعمدی باشد حتما تاثیر میگذارد.
تفکر اصولگرایی بعد از بحث اصلاحطلبی قدرت بیشتری گرفت و 2 دوره است که مجلس با این تفکر تشکیل میشود. حال با توجه به مسائل به وجود آمده آیا اختلافات تاثیری در انتخابات آینده خواهد گذاشت؟
اصولگرایی یک گفتمان است و ترجمه آن همان گفتمان انقلاب اسلامی است و متعلق به هیچ حزب، گروه یا فردی نیست بلکه متعلق به آحاد ملت ایران است، ملت ایران در دوره کارگزاران و مشارکت که مسوولیتهای اجرایی کشور را بر عهده داشتند شاهد شکلگیری فکر و اندیشهای بودند که تبدیل به جریان شد و این جریان فکری و سیاسی با اصل گفتمان انقلاب اسلامی زاویه ایجاد کرد و مردم نگران از این مساله و به دنبال احیای گفتمان انقلاب اسلامی تلاشهایی را آغاز کردند که منجر به پسگرفتن سنگرهای از دست رفته بود و ما دیدیم که شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و مدیریت اجرایی کشور بعد از آن دوران در اختیار اصولگرایان قرار گرفت.
اصولگرایان به عنوان جبهه عمومی وفاداران به نظام پا به میدان خدمت گذاشتند و از همان روز اول نیز مشخص بود که در میان اصولگرایان سلایق و گرایشهای متفاوتی وجود دارد.
جریان دوم خرداد که یک جریان فکری بود بیشتر به دنبال رفتار لیبرالی بود و گفتمان انقلاب اسلامی را از درون تهی کرد و در این بخش تلاش کرد، که حکومت دینی را پاسخگوی نیازهای جامعه نداند.
این طیف به دنبال شکل تلطیفشده از اندیشه لیبرال دموکراسی غربی بود و مردم وقتی دیدند این شیوه از سوی آنها رواج یافته و راه پیروی از خط امام، رهبری و شهدا را مسدود میکند، به میدان آمدند و با یادآوری ظرفیت شاخصهای مکتب امام تاکید کردند بسیاری از مشکلات در سایه گفتمان امام، شهدا و رهبری قابل حل است.
بنابراین مردم افرادی را که مدعی گفتمان انقلاب اسلامی بودند برگزیدند و در انتخاب افراد در مجلس و چه در ریاست جمهوری یک رویکرد جدی و اساسی در میان مردم به وجود آمد و جریان ارتجاعی که میخواست خود را بر گفتمان مردم تحمیل کند دستش رو شد و از سوی مردم پس زده شد.
حالا سوال ما این است که مختصات این گفتمان چه بود؟ دوم این که آیا این افراد واجد شرایط چنین گفتمانی بودند یا خیر؟
این گفتمان مهمترین شاخصاش بحث عدالتخواهی، توجه به محرومین و مستضعفان، سادهزیستی مسوولان، خدمت به مردم و توجه به عقلانیت و منطق و خردجمعی بود و برای اداره کشور، توجه به معنویت و ضوابط و معیارهای دینی، بحث استکبارستیزی، فسادستیزی، کارآمدی، بهکارگیری نیروهای شایسته، امین، وفادار و امانت دار بود.
مجلس هفتم و دولت نهم اقدامات مثبت و جدی در راستای این گفتمان انجام دادند که بر کسی پوشیده نیست و منشاء خدمات بسیار زیادی هم شدند.
ولی آیا این خط در مجلس هشتم و دولت دهم با همان قوت ادامه پیدا کرد یا دچار کاستیهایی شد؟ به نظر من در این مسیر، حرکت گذشته با قدرت قدیم ادامه پیدا نکرد و حتی برخی مواقع کاستیهایی را نیز داشت که بسیاری از سوالات ناشی از این مساله امروز به وجود آمده است.
سوال اینجاست که آیا نقص در اصول و گفتمان است یا نقص در افراد یا تغییر جهت افراد؛ در این بخش باید این مساله آسیبشناسی و تبیین شود، اما جواب هم کاملا روشن است.
باید تاکید کرد گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمانی پویا و پاسخگوی نیاز جامعه است؛ و اشکالات به برنامه و برنامهریزان و مجریان برمیگردد که نتوانستند در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی خود را صددرصد تطبیق دهند.
لذا به تعبیری که همه مردم به کار میگیرند نقص از مسلمانی ماست نه از اسلام، بنابراین باید گفت برخی از مدعیان اصولگرایی نقصها و کاستیهایی دارند که ما باید آن را بشناسیم و بدانیم که آیا تغییر رویکرد نسبت به اصل رویکرد اصولگرایی چرا صورت گرفته و در انتخاب اصولگرایان شاخصهها و معیارهای اصولگرایی را به خوبی اعمال کنیم که مصداقها به صورت واقعی باقی بماند.
نامی از مدعیان اصولگرایی بردید. به نظر شما چرا این گروه بعد از مقطعی چهره خود را نشان دادهاند؟
در تاریخ بشریت و از ابتدای تاریخ افرادی وجود داشتند که به عنوان اصحاب انبیا در کنار ائمه و انبیا و در جبهه حق حضور داشتند، اما در مقاطعی کم آوردند و صف خود را جدا کردند و این رفتار آنان دلایل مختلفی دارد.
برخی از این افراد از اول ایمان صددرصدی نداشتند و برخی در مسیر راه و آزمایشاتی که پیش روی آنان قرار گرفت دچار لغزش شدند. بعضی هم با حب نفس و دنیاخواهی و قدرتطلبی به انحراف کشیده شدند و تعدادی در اثر ارتباط با اطرافیان ناباب به بیراهه رفتند.
لذا باید گفت این اتفاقات چیز جدیدی نیست و در طول تاریخ بشریت و انبیا و ائمه اطهار و حتی در طول 30 سال انقلاب و زمان امام(ره) وجود داشته و ما در 32 سال انقلاب شاهد فراز و فرود در میان افراد مختلف که مدعی پیروی از خط امام رهبری، شهدا، باورهای دینی و حکومت دینی بودند نیز هستیم.
با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی بر حفظ وحدت و لزوم هماهنگی میان مسوولان، اصولگرایان در این زمینه چه وظیفهای را بر عهده دارند؟
وحدت حوزههای مختلفی دارد، گاهی وحدت در سطح و حوزه مردم، گاهی در سطح نخبگان و فرهیختگان و گاهی در سطح مسوولان اجرایی و سیاسی رسمی کشور مطرح میشود.
گاهی وحدت ملی و گاهی وحدت جهانی است، اما استنباط من از سوال این است که وحدت در میان مسوولان بیشتر بحث مورد نظر است.
طبیعی است که در حوزههای مختلف، وحدت پایدار وحدتی است که هدف اصلی آن مشخص و متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی باشد. قطعا هدف وحدت خدمت بیشتر به مردم و کارآمدی حکومت در میان مسوولان است.
باید تاکید کرد محتوای وحدت شاخصها و معیارهای اصولگرایی است که به صورت عینی رعایت قانون اساسی باورها و اعتقادات دینی است. یکی از محورهای اساسی وحدت ولایتمداری و باورهای دینی و قانون با محوریت ولایت است که باید ملاک عمل قرار گیرد.
پس وحدت پایدار هدفش ارائه خدمت و رضایتمندی مردم و کارآمدی است و محتوای وحدت علاوه بر باورهای اعتقادی، دینی و ارزشی، مبنا قرار دادن قانون اساسی و قوانین مادر، با محوریت ولایتمداری است.
اگر این 3 بخش یعنی هدف، محتوا و محور رعایت شود آیا اختلافی وجود خواهد داشت؟
به اعتقاد من اختلاف به حداقل خواهد رسید و اختلاف حداقلی در راستای تضارب آرا برای پیشرفت کارساز خواهد بود. البته نگرانی زمانی است که یک قوه یا ریاست آن مجموعهای از مسوولان هدف را تغییر دهد و به جای خدمت و کارآمدی قدرتمداری خود، یا گروهشان را جایگزین کند یا اینکه محتوا را تغییر داده و به جای گفتمان انقلاب اسلامی، ارزشها و التزام عملی به قانون به دنبال خواستههای گروه خود باشند و معیارهای جدید من درآوردی را مطرح کند یا به جای باور داشتن به محوریت ولایت، ولایت دیگری را برای خودش قائل شود و ولایت شخص یا شیطان یا طاغوت و حاکم کردن اراده فردی را جایگزین کند. اگر چنین اتفاقی بیفتد حتما اختلاف ایجاد میشود.
تاثیر آن در جامعه چگونه خواهد بود؟
حتما بازتاب داشته و مردم را نگران و مشکلات اجرایی آنان را زیاد میکند و اساسا اگر چنین مسائلی شکل گیرد توجه به مشکلات مردم کمرنگ شده و مشکلات جدی برای زندگی روزمره مردم ایجاد خواهد کرد.
صحبت از افرادی کردید که با رویکردهایی که دارند با نفوذ در مراکز قدرت قصد رسیدن به نتایج و اهداف خود را دارند، با توجه به اینکه جریان اصولگرا برخاسته از انقلاب است چگونه قصد دارد در مقابل این طیف مقابله کند؟
این افراد 3 دسته هستند اول کسانی که از اول انقلاب، گفتمان اصولگرایی را باور نداشتند و با ظاهر گفتمان انقلاب اسلامی نفوذ پیدا کردند. دسته دوم کسانی بودند که اصل انقلاب را باور داشتند ولی در مسیر عمل منحرف شدند و زاویه ایجاد کردند. دسته سوم به اصول انقلاب و مکتب امام، اعتقاد داشته اما برداشتهای متفاوتی دارند.
دسته اول و دوم جزو کسانی هستند که منحرف شدند و زاویه با اصل انقلاب ایجاد کردند که طبیعی است و براساس قانون و معیارها باید با آنها برخورد شود و همه کمک کنند که این اتفاق بیفتد.
کسانی که در مسیر منحرف شدند و دچار فساد فکری، سیاسی، مالی و اخلاقی شدند مانند جریان ملیگراها هستند که به نام امام(ره) و انقلاب آمدند ولی در مسیر، تغییر کردند که البته قانون با این افراد برخورد کرد.
در جریان فتنه هم دیدیم که افرادی با شعار انقلاب، ارزشها و امام وارد شدند ولی رفتارشان به گونهای شد که همموضع با نظام سلطه شدند و دل دشمنان انقلاب را شاد و دل وفاداران را خون کردند که البته قانون هم با آنان برخورد کرد.
و اما آن دسته از افرادی که برداشتها و تحلیلهای متفاوت دارند و دچار اعوجاج شدهاند؛ برای این دسته از افراد، باید توسط نخبگان، فرهیختگان و دستگاههای رسانهای در مورد آنها بصیرتافزایی، اطلاعرسانی و روشنگری شود تا کسانی که برداشتهای غلط دارند متوجه تحلیلهای غلط شوند و در مسیر اصلی گفتمان انقلاب اسلامی قرار گیرند.
باتوجه به فرموده رهبر معظم انقلاب در خصوص بصیرتافزایی چگونه میتوان برای مردم چنین مسائلی را روشن کرد؟
در مجلس شاهد رگههایی بودیم که فتنه را فهم نکردند و وزن لازم را به تهدیدات و توطئههای دشمن نداده و گاهی نمیدهد. (البته کلیت مجلس هشتم چنین نبود)که نتیجه آن پررنگ و پروزن شدن اختلافات است. ما حتی شاهد شکلگیری یک جریان انحرافی فساد قدرتطلب هم در میان اصولگرایان بودیم که آنان هم مشکل ایجاد کرده و میکنند. منتها جریان عمومی انقلاب و نظام در مقام روشنگری نسبت به جریان فتنه و روشنگری و تبیین جریان انحراف گامهای خوبی برداشته است.
البته باید تاکید کرد که جریان فتنه و گروه انحراف، هیچ کدام هنوز ریشهکن نشده است اما شکست خورده است. مطلب دیگر این که با جریان انحراف، بیش از جریان وزن و اثرگذاری آن برخورد نشود چنانچه اگر نگاهی به وزن جریان فتنه و خسارتهای سنگینی که به نظام به واسطه همراهی با نظام سلطه و ضدانقلاب داشت بیندازیم متوجه میشویم که برخورد با جریان انحراف که بالقوه خطرآفرین بود بسیار جدیتر بوده است. البته باید گفت برخی در مقام مقایسه جریان انحرافی با فتنه هستند تا با این شیوه به تطهیر سران داخلی فتنه بپردازند در حالی که خسارتهایی که جریان فتنه به نظام وارد کرد قابل مقایسه با جریان انحرافی نیست. البته درست است که هر دو غلط و بد هستند ولی حجم و اندازه خسارتهای جریان فتنه قابل مقایسه با جریان انحرافی نیست.
بهترین روش برخورد با هر دو برخورد قانونی است و ما از جریان فتنه و انحراف عبور کردیم اما باید به لحاظ پیگیری موضوع از مسیر قانونی توسط دستگاههای قضایی، انتظامی و اطلاعاتی مساله را پیگیری کنیم.
در این میان ضروری است که مطالبه اصلی مردم که در راستای گفتمان دهه سوم انقلاب که گفتمان پیشرفت و عدالت است و مفهوم جهاد اقتصادی که رهبر معظم انقلاب نامگذاری کردند و ذیل همان گفتمان پیشرفت و عدالت معنا میشود، در جامعه دنبال شود و نگذاریم مساله دیگری در کشور ظهور و بروز پیدا کند. اگر در عرصه گفتمان جهاد اقتصادی حضور پیدا کرده و خواسته رهبری را حاکم بر جامعه نماییم و بتوانیم مطالبات مردم را در این راستا ساماندهی کنیم قطعا در راستای پیشرفت و عدالت گام برداشتیم و یکی از عوامل تقویتکننده وحدت ملی و وحدت نخبگان و مسوولان سامان دادن یک گفتمان واحد است که میتواند تحقق جهاد اقتصادی باشد.
با توجه به نزدیکی انتخابات آیا استراتژی و برنامهریزی اصولگرایان تغییر جدی خواهد کرد؟
استراتژی اصولگرایان جدا از استراتژی کل نظام نیست یعنی قاطبه اصولگرایان راهبرد دهه سوم انقلاب که پیشرفت و عدالت است را قبول دارند. منتها در تاکتیکها و روشها شاید دچار اشتباه شوند. بنابراین ضروری است که مفهوم جهاد اقتصادی معیار و شاخص و مطالبه اصلی شود و برخی شاخصهای دیگر اصولگرایی نیز برجسته گردد.
اصولگرایان ناب و واقعی همانگونه که به لحاظ شاخصهای ایجابی یعنی عدالتخواهی، عقلانیت، خرد جمعی خدمت صادقانه به مردم، سادهزیستی، کارآمدی، اعتقاد به امام و ولایت و ارزشها دارای اصول مشترک هستند باید در مواضع سلبی هم مثل استکبارستیزی، فتنهستیزی، انحرافستیزی و فسادستیزی، اصول مشترک خود را حفظ کنند. چون هر کدام از این اصول با یکدیگر رابطه نزدیک دارد. اگر این اصول را مبنا قرار دهیم قطعا گرایشات مختلف اصولگرایی، رقابت خود را در این عرصه برنامهریزی خواهند کرد که چنین رقابتی منطقی و کارآمد خواهد بود.
پس ما باید مهندسی کلی کشور را در انتخابات به گونهای تعریف کنیم که رقابت بعد از پذیرش اصول و محکمات انقلاب نه رقابت برای نفی این موارد باشد. آنچه جریان دوم خرداد را به سرنوشت همراهی با نظام سلطه دچار کرد، کوتاه آمدن از اصل گفتمان انقلاب بود.
نقد اساسی نسبت به جریان دوم خرداد و مدعیان اصلاحطلبی از این زاویه است که به نام امام(ره)، ارزشها و دین پا به عرصه انتخابات گذاشتند ولی اصل اندیشه امام(ره) و حکومت دینی و اصول و محکمات انقلاب را به چالش کشیدند.
اصولگرایان باید مراقبت کنند که در بین آنها جریاناتی شکل نگیرد که بخواهد اصل گفتمان انقلاب اسلامی را به چالش بکشد. در واقع اگر کسانی میان اصولگرایان باشند که شاخصهای قطعی و محکمات این طیف را به چالش بکشند دیگر اصولگرا نیستند و آنها هم مثل جریانهای دوم خرداد خواهند بود که تنها ادعای وفاداری به انقلاب، امام و نظام را داشتند.
با توجه به سخنان شما این پیشبینی میشود که آرایش انتخاباتی آینده اصولگرایان متفاوت باشد؟
بله، به نظر میرسد که گرایشات مختلف سیاسی وجود دارد، ولی اینها باید در یک نقطه اجماع داشته باشند و اجازه ندهند فرصت برای فتنه و انحراف و کسانی که از خط قرمز عبور کردند به وجود آید.
با توجه به حضور جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای ایجاد وحدت میان اصولگرایان چه نتیجهای در این خصوص حاصل خواهد شد؟
خوشبختانه با کارگروهی که جامعتین تعیین کرد و نتیجه کار آن منتهی به منشور اصولگرایی شد ورود خوبی به این بحث بود، اما این منشور باید تکمیل و اصلاح شود و براساس آن شاخصها تبیین شود که به نظر میرسد چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد.
آیا یک فهرست واحد خواهیم داشت؟
جامعتین و علما و انسانهای وارسته و الهی پایبندی به اصول و محکمات انقلاب هستند و تلاش میکنند سیاسیون و افراد مختلف را با محور شاخصهای اصولگرایی نزدیک کنند. چنانچه تمرکز به روی مفاهیم، اعتقادات و باورها باشد وحدت زودتر حاصل خواهد شد.
و کلام آخر؟
اصولگرایان باید نسبت به شرایط جهانی و داخلی و جایگاه انقلاب اسلامی تحلیل واحد داشته باشند و در مساله تهدیدات و آسیبها و نقاط ضعف و قوت، حداکثر همگرایی را داشته باشند و وزن لازم را به تهدیدات و خطرات دهند. گاهی برخی مسائل داخلی وزن مهمی را پیدا میکند و باعث میشود مسائل و تهدیدات خارجی وزن دسته سوم و چهارم را پیدا کند که این امر باید اصلاح شود.
ما باید بدانیم که انقلاب اسلامی در مقطعی از زمان قرار گرفته که رویاروییاش با نظام سلطه کاملا شفاف شده و در یک نقطه عطف از تاریخ بشریت قرار گرفته است، لذا اگر رسالت تاریخی خود نسبت به شکل دادن جبهه حق و عدالت و آزادیخواهان جهان فراموش شود، دچار ریزنگری و کوچکنگری میشویم و مسائل داخلی کشور مساله اصلی میشود، همین امر موجب انحراف از مسائل مهم میشود. ما نمیتوانیم مسائل داخلی را مجرد از رسالت تاریخی خود نگاه کنیم و همچنین نمیتوانیم مسائل داخلی را مجرد از تهدیداتی که متوجه انقلاب اسلامی است، بدانیم.
ما نباید مسائل داخلی را مجرد از مسائلی که در میان مسلمانان جهان و جریان بیداری جهان مطرح است بدانیم چون اگر چنین نگاهی داشته باشیم، دچار اشکال در تحلیل میشویم و مشکل برایمان ایجاد میشود.
مطلب دیگر این که در موضوعات داخلی ما نباید مسائل را بزرگنمایی و سیاهنمایی کنیم و دائما در جامعه، التهاب و تنش تزریق کنیم، چون ایجاد هرگونه التهاب و تنش در جامعه موجب آسیب به وحدت اجتماعی و ملی و ایجاد یاس و ناامیدی در مردم میشود که چنین امری گناهی نابخشودنی است.
هر چه در توسعه التهابات سیاسی گام برداریم در مسیر تحقق اهداف جریان انحرافی قدم برداشتهایم. از این رو تاکید بر گفتمان جهاد اقتصادی که یک راهبرد است تحت یک راهبرد بزرگتر و جامعتر به نام دهه پیشرفت و عدالت معنا پیدا میکند. ما باید قدر نعمت انقلاب را بدانیم و آن را شناخته و پاسداری کنیم، چون اگر چنین اتفاقی نیفتد، ما دچار انحراف خواهیم شد. باید فضای عقلانی خردگرایی و وحدت و مهرورزی را در جامعه ایجاد کنیم تا در یک محیط عادلانه و انسانی مسائل را به جلو ببریم.
نکته دیگر تفکیک خط خدمت، تلاش و کوشش در نظام اجرایی کشور با جریاناتی است که ظرفیت قابل توجهی ندارد، لذا اهمیت دارد که آنها را با دقت رصد کنیم.
لذا ما نباید خط انحراف را با خط خدمت و تلاش و کوششی که در دولت وجود دارد یکی بدانیم، چون این دو قابل تفکیک هستند و نباید اجازه بدهیم که یک جریان کوچک جزئی، دستاورد ملی انقلاب و نظام را مورد خدشه قرار دهد.
ذکر این نکته را هم ضروری میدانم که در حال حاضر 3 رویکرد در مجلس وجود دارد؛ رویکرد اول این است که اشکالات جریان فتنه و انحراف مهم نیست و باید تا 2 سال دیگر صبر کرد. رویکرد دوم این است که ما نماینده مردم هستیم و آنها از ما مطالبه میکنند و وظیفه ما اعمال قانون است و باید از همه ظرفیتهای قانونی و نظارتی خود استفاده کرد تا از فتنه و انحراف جلوگیری شود و به خطر جریان انحراف بیش از فتنه وزن میدهد و این دسته بدون توجه به مصلحتها به دنبال استیضاح و زمین زدن دولت هستند و رویکرد سوم اینکه نسبت به جریانهای فتنه و انحراف بیتوجهی صورت نگیرد اما باید تابع یک مصلحت بزرگتر بود و استفاده از این ظرفیتها منجر به درگیر شدن بیشتر و توقف نشود که التهاب و تنش را دامن بزند. طرفداران رویکرد سوم بر این باورند که همچنان وزن جریان فتنه بیش از انحراف است، هر چند نباید نسبت به خط انحراف کوتاه آمد و هر دو به منزله لبههای قیچی عمل میکنند ولی جریان فتنه خیانتهای غیرقابل جبرانی مرتکب شده که به جای جبران، توبه و اصلاح به دنبال بازسازی و تطهیر و ادامه مسیر خیانتبار است و به نظر بنده رویکرد سوم، عقلانی است البته شاخص اصلی تبعیت از رهبر معظم انقلاب و ولایتمداری است.
فاطمه امیری / گروه سیاسی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم