گفت‌وگو با محسن یگانه، ترانه‌سرا و خواننده تیتراژ «آسمان همیشه ابری نیست»

کمتر وقت می‌کنم کتاب بخوانم

محسن یگانه متولد 1364 در گنبد کاووس است. وی چند سالی است که در زمینه موسیقی پاپ فعالیت می‌کند و جنس موسیقی‌اش جوان‌پسند است و در طی این سال‌ها توانسته طرفداران زیادی برای خودش دست و پا کند و تاکنون چند آلبوم منتشر کرده و کنسرت‌های متعددی را اجرا نموده است. اولین تجربه حضور وی در تلویزیون اجرای تیتراژ برنامه «ماه عسل» بود که توانست کاری ماندگار در ذهن مخاطبان باشد. یگانه پس از چند سال بازهم با تیتراژ پایانی سریال «آسمان همیشه ابری نیست» که این شب‌ها از شبکه اول سیما پخش می‌شود به تلویزیون بازگشته است. پیرامون تیتراژ این سریال و سایر فعالیت‌هایش گفت‌وگویی با او انجام داده‌ایم که پیش‌رو داریم:
کد خبر: ۳۸۶۹۵۵

تعریف شما از موسیقی تیتراژ چیست و یک تیتراژ خوب چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

خب ما دو نوع تیتراژ داریم؛ یکی تیتراژ ابتدایی، که در ابتدا نوعی مقدمه و پیش‌نمایش فیلم است و دیگری تیتراژ پایانی که هر وقت آن فیلم یا سریال تمام می‌شود یک موسیقی باکلام می‌شنویم که می‌تواند خلاصه‌ای از سریال باشد یعنی برآیند آن سریال در محتوای تیتراژ پایانی نمایان شود و حتی‌الامکان از خصوصیات ماندگاری هم برخوردار شود.

البته به نظرم تیتراژ هم می‌تواند به سریال ضربه بزند و هم می‌تواند کمک کند. مطمئنا یک تیتراژ خوب در کنار یک سریال خوب معنا پیدا می‌کند.

به نظر شما تیتراژ پایانی حتما باید کلام داشته باشد؟

به طور صددرصد نه. بستگی به ژانر فیلم یا سریال دارد، ولی عمدتا برای سریال‌های با موضوع اجتماعی تا حدی ضروری به نظر می‌رسد و می‌تواند مکمل سریال بوده، به جذابیت بیشتر آن کمک کند و پس از پایان سریال به عنوان نمادی از آن در ذهن بماند.

از تجربه حضورتان در تلویزیون بگویید؟

پس از تجربه تیتراژ ماه عسل حضور در سریال آسمان همیشه ابری نیست فعالیت جدیدی بود و همکاری خوب و صمیمانه‌ای با آقای محمدعلی، آهنگساز و آقای پوررحمانی، تهیه‌کننده سریال داشتم.

همکاری‌تان چگونه شکل گرفت؟

در ابتدا با آقای محمدعلی، آهنگساز سریال آشنا شدم و پس از ملاقات با ایشان خلاصه‌ای از داستان را برایم نوشتند و براساس آن به یک تصویر کلی از سریال رسیدم و ترانه را نوشتم و سپس ملودی آن را ساختم و خواندم.

یعنی تمام فیلمنامه را نخواندید؟

نه. در ابتدا آقای محمدعلی اصرار داشتند که تمام فیلمنامه را مطالعه کنم و حتی پیشنهاد دادند که بخشی از نوارهای ضبط شده را ببینم که نپذیرفتم و فقط براساس خلاصه‌ای از داستان که برایم نوشتند به موضوع و محتوای سریال رسیدم و تیتراژ را ساختم.

محتوای تیتراژ تا چه حد به فضای سریال نزدیک است؟

آنچه در سریال دیدم انسان‌هایی بودند که هرکدام به نحوی درگیر مشکلات و اتفاقات عجیبی بودند که به صورت گره‌هایی درآمده بود که گریبانگیر شخصیت‌های داستان شده بود که در ترانه هم به این مضامین اشاره کردم:

آخر راه اومدن با روزگار

گره کوریه که بخت منه

که تموم اتفاقای بدش

شاهد زندگی سخت منه...

واکنش‌ها و استقبال مخاطبان نسبت به این تیتراژ چگونه بود؟

از نظر کار خودم این تیتراژ به نوعی در سایه آلبوم «رگ خواب» که تازه ارائه کرده‌ بودم گم شد. ولی در مجموع کسانی که شنیده بودند خوششان آمده بود.

در ساخت یک اثر تا چه حد به سلیقه مردم توجه دارید؟

ببینید من عمدتا از روی سلیقه مردم کارهایم را ساخته‌ام و در ترانه‌هایم حرف دلم را زدم که حرف دل خیلی از مردم و جوانان امروزی است و به تدریج مخاطبان خاص خود را پیدا کردم.

در ساخت یک اثر، بخشی از آن را سلیقه مردم در نظر می‌گیرم و قسمتی دیگر ایده‌ها و دغدغه‌های ذهنی خودم را که از تلفیق این دو به جمع‌بندی کلی رسیده و آن اثر را می‌سازم.

بین ساخت یک قطعه برای آلبوم با ساخت یک تیتراژ چه تفاوتی وجود دارد؟

خب این دو مقوله تفاوت‌هایی دارند. در آلبوم، خودت موضوع را انتخاب می‌کنی و تا حد زیادی آزادی عمل بیشتری داری و درصدی هم سلیقه مردم را در نظر می‌گیری ولی در ساخت یک تیتراژ علاوه بر سلیقه مردم و ایده‌های ذهنی خودت بایستی فضای داستان را هم در نظر داشته باشی و بیشتر تلاش کنی به محتوای سریال نزدیک شوی.

آیا این به کارتان لطمه نمی‌زند؟

خب در انتخاب یک کار اگر حس کنی بیش از اندازه از فضای ذهنی خودت دور می‌شوی اصلا نباید آن را بپذیری ولی در حدی که به کارت لطمه وارد نشود و بتوانی تعادل منطقی بین اینها برقرار کنی می‌شود کار خوبی ساخت.

شما در عمده کارهایتان از سازهای خارجی استفاده می‌کنید. دلیل خاصی دارد؟

من تا به حال جز یک مورد از سازهای ایرانی استفاده نکردم و در آینده هم قصد ندارم استفاده کنم، چون به نظرم جنس موسیقی و کارهای من ارتباط زیادی با سازهای ایرانی ندارد.

همزمان ترانه‌سرا، آهنگساز و خواننده بودن چه تاثیری می‌تواند در ساخت یک اثر داشته باشد؟

مسلما در ساخت یک اثر وقتی طرح اولیه را خودت بنویسی و سپس ملودی مورد نظرت را روی آن پیاده کنی و همان ملودی را با همان احساس بخوانی، به خاطر یکدست شدن احساسات در جمع‌بندی نهایی کار بهتری خلق می‌شود.

پس اصولا شما ترجیح می‌دهید کارهایتان را خودتان بسرایید، آهنگسازی کنید و بخوانید؟ قصد ندارید از کارهای دیگران هم استفاده کنید؟

من در وهله اول یک خواننده‌ام و سپس آهنگساز و ترانه‌سرا، ولی به همان دلایلی که عرض کردم ترجیح می‌دهم بیشتر از کارهای خودم استفاده کنم. مگر این که در جایی احساس کنم توان انجام کاری را ندارم که از دیگران کمک می‌گیرم.

تیتراژ پایانی با کلام می‌تواند مکمل سریال باشد به جذابیت بیشتر آن کمک کند و پس از پایان سریال به عنوان نمادی از آن در ذهن بماند

مثلا در تیتراژ ماه عسل چون حس کردم توانش را ندارم از ترانه اهورا ایمان استفاده کردم و فقط ترجیع‌‌بند را اضافه کردم.

از طرفی اگر از دیگران کارهای خیلی خوب ببینم و بتوانم با آن ارتباط برقرار کنم حتما استفاده می‌کنم. ولی تا وقتی که خودم توانش را داشته باشم ترجیحا از کارهای خودم استفاده می‌کنم چون به نظرم فضای کارهای خودم عامیانه‌تر است و وقتی کارهای خودم را بخوانم ریسکش کمتر است و حتی اگر ضعفی در کار پیش بیاید، با یکدست بودن ترانه‌سرا، آهنگساز و خواننده، تا حدی جبران می‌شود.

از طرفی با توجه به حساسیت خاصی که روی شعر و ترانه دارم برای سفارش به دیگران و این که کاملا تمام خواسته‌ها و احساسم را منتقل کنم کار مشکلی است. بنابراین به این صورت خیالم راحت‌تر است.

شما در عمده‌ کارهایتان و ازجمله این تیتراژ از ترجیع‌‌بند استفاده می‌کنید. برای این کار دلیل خاصی دارید؟

به نظرم وقتی یک کار اجرا می‌شود برای این که بتواند بیشتر در ذهن مخاطب بماند باید بیت ترجیع داشته باشد و حس می‌کنم یکی از عوامل ماندگاری یک اثر می‌تواند ترجیع‌‌بند آن باشد و عمدتا مردم کارهای ماندگاری که در ذهنشان می‌ماند را با ترجیع‌‌بندشان می‌شناسند و با خود زمزمه می‌کنند مثلا همه پیله‌های پرواز را با «اونی که مدعی بود عاشقته»‌ می‌شناسند یا در تیتراژ ماه عسل اگر یاد کسی مانده باشد «منو درگیر خودت کن»‌ به ذهن می‌آید.

در زمینه موسیقی مطالعه هم می‌کنید؟

راستش را بخواهید به مطالعه علاقه دارم، اما با توجه به مشغولیاتم کمتر وقت می‌کنم کتاب بخوانم. در زمینه موسیقی هم همین‌طور و قبول دارم که کمتر به این مقوله توجه کردم و برای خودم هم راضی‌کننده نیست و به همین دلیل به نظرم اگر گاهی اشکالاتی در کارهایم دیده می‌شود، ناشی از همین امر می‌تواند باشد و معتقدم مطالعه و به روز بودن می‌تواند عامل مهمی در ساخت یک اثر فاخر باشد.

بهترین موسیقی‌های تیتراژی که شنیده‌اید مربوط به کدام سریال است؟

یکی از بهترین و زیباترین تیتراژ‌هایی که شنیده‌ام سریال پهلوانان نمی‌میرند بود که توسط مرحوم بابک بیات ساخته شد و محمد اصفهانی آن را خواند، که از آن خیلی خوشم آمد و به نظرم یکی از ماندگارترین تیتراژ‌هاست.

آیا باز هم پیشنهاد تیتراژ داشته باشید کار می‌کنید؟

الان نه. ولی یک سال دیگر بله.

چرا؟

چون نمی‌خواهم به این فضا و ماجرا عادت کنم. در واقع وابستگی به تیتراژ برایم جالب و خوشایند نیست و خلاف قواعدی است که درکارهایم رعایت می‌کنم.

در زمینه بازیگری چطور؟ با توجه به سابقه‌‌ای که در زمینه تئاتر دارید.

به هیچ‌وجه تا به حال پیشنهادهای خیلی خوب و به لحاظ مالی بالایی داشتم ولی هیچ وقت جرات نکردم وارد این مقوله شوم. با وجود این که توانایی‌اش را هم دارم ولی حس می‌کنم روی کارهایم اثر منفی می‌گذارد و اگر فرضا 10 درصد آسیب ببینم باید دوباره 50 درصد تلاش کنم تا جبران کنم و به شرایط اولم برگردم.

در زمینه موسیقی متن فیلم یا سریال چطور؟

موسیقی متن را هم نمی‌پذیرم چون وقت زیادی می‌‌خواهد و یکسری فاکتورهای خاص لازم دارد که فعلا جرات نمی‌کنم وارد این مقوله شوم.

حمید حیدرپناه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها