در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گرچه خودم تنها 20 سال داشتم که صاحب فرزند شدم، اما اکنون وقتی به دختر 16 سالهام نگاه میکنم، احساس میکنم فیزیک بسیار ضعیفی دارد که روحیه لطیفش هم کار را برای او سختتر کرده است. در زمانهای که دخترها و پسرها هیچ حد و مرزی برای خودشان قائل نیستند و رفتارشان گاهی اوقات از خلافکاران حرفهای هم خطرناکتر است،من چارهای جز پشتیبانی کردن از دختری که میدانم از بسیاری لحاظ دچار کمبود است، ندارم.»
جاشونا فرانکلین، مادر 36 ساله ماریان فرانکلین است. این مادر جوان متهم است زمانی که دخترش با همکلاسی خود بر سر پس گرفتن یک گردنبند بسیار ارزانقیمت وارد مجادله شده است، او وارد دعوای فیزیکی آنها شده و با ضربات بسیار سهمگین دانشآموز دیگری را بشدت زخمی کرده است. چندین دختر نوجوان که در چند متری حادثه ایستاده و شاهد ماجرا بودند با استفاده از تلفنهای همراهشان ماجرا را ضبط کرده و آن را به عنوان مدرک در اختیار پلیس قرار دادهاند. با وجود عکسهای جمعآوری شده از تلفنهای همراه، جای شکی وجود ندارد که خانم فرانکلین آغازکننده دعوای فیزیکی با دختر 18 سالهای به نام کیمبرلی شاپرینگ بوده و مقصر این ماجراست. خانواده کیمبرلی که از دعوای فیزیکی دخترشان با مادر همکلاسیاش بشدت شاکی هستند و با ارائه گواهی پزشکی قانونی از این زن شکایت کردهاند، با استفاده از وکیلشان سعی دارند دستکم 5 سال حبس و جریمه نقدی را برای خانم فرانکلین رقم بزنند.
«من در 20 سالگی صاحب فرزند شدم و 22 ساله بودم که همسرم مرا ترک کرد. در تمامی این سالها خودم به تنهایی از پس مشکلات زندگی برآمدم و تنها یک آرزو داشتم و آن هم خوشبخت شدن تنها دخترم بود. نمیتوانم حتی تصورش را هم بکنم، دختری که جثهای بزرگتر از فرزندم دارد بخواهد به او زور بگوید و اذیتش کند. میدانستم که از یک هفته قبل از این درگیری شرمبار، ماریان چند دقیقهای گردنبند 15 دلاری را که من به عنوان کادوی تولد برایش خریداری کرده بودم، به کیمبرلی داده بود تا تماشایش کند. همانطور که خودش حدسش را میزد، این دختر که 2 سال هم از فرزندم بزرگتر است پس از گرفتن کادوی نهچندان قیمتی ماریان به او گفته بود که تنها چند روز از آن استفاده میکند و خیلی زود پس میدهد. همان روز زمانی که دخترم به خانه برگشت به من گفت که اشتباه بزرگی مرتب شده و کادوی تولدش را به دست دختری داده که همه همکلاسیهایش به خاطر سن بیشتر و جثه بزرگتری که دارد از او حساب میبرند. من به ماریان گفتم چند روزی را صبر کند و اگر گردنبند را پس نیاورد خودش برای گرفتن آن دست به کار شود. یک هفته گذشت و خوب میفهمیدم که دخترم از وضعیت پیشآمده بسیار ناراحت و غمگین است. گرچه کادویی که برایش خریده بودم ارزش مادی زیادی نداشت اما به عنوان کادوی تولدش، علاقه زیادی به آن داشت.
نمیخواستم خودم را داخل ماجرا کنم، اما وقتی ناراحتی دخترم را میدیدم، احساس میکردم قلبم آتش میگیرد. بنا به توصیه من، ماریان دهها بار از کیمبرلی خواست تا امانتیاش را پس بدهد، اما هر بار با مخالفت و حرفهای رکیک این دختر مواجه میشد.
میدانستم با روحیه ظریف و شکنندهای که دخترم دارد، هرگز نمیتواند حریف چنین همکلاسی بیادب و گستاخی شود. این بود که سرانجام با آن که سعی میکردم هرگز خودم را داخل ماجراهای همکلاسیهای ماریان نکنم، اما با مرخصی گرفتن از فروشگاه محل کارم، توانستم هنگام تعطیل شدن مدرسه جلوی در کیمبرلی را به دام بیندازم و از او بخواهم گردنبند دخترم را پس بدهد. هرگز تصورش را هم نمیکردم که عصبانیت بیش از حد من چنین دردسر بزرگی برایم به وجود بیاورد.»
با وجود آن که جاشونا فرانکلین مدعی است که هرگز قصد درگیری فیزیکی با همکلاسی دخترش را نداشته، اما ویدئوهای ضبط شده توسط تلفنهای همراه خیلی خوب نشان میدهد که این زن با پرخاشگری به کیمبرلی نزدیک شده و او را تهدید کرده است. درگیری لفظی میان این دو نفر که از نظر قد و هیکل تقریبا در یک اندازه بودند با جمع شدن دیگر دانشآموزان خیلی زود شکل جدیتری به خود گرفت و آنها شروع به زد و خورد با یکدیگر کردند. ضربات محکم مشت و لگد فرانکلین به خاطر سن بیشتر باعث خونریزی زیادی از بینی و دهان دانشآموز خلافکار شد و مسوولان مدرسه ناچار با پلیس تماس گرفتند تا این قائله را پایان دهند.
«وقتی شوهرم مرا ترک کرد، تنها یک پیمان با خودم بستم و آن هم این بود که دخترم را به شکلی بزرگ کنم که توانایی دفاع از خودش را داشته باشد. چون میدانستم زندگی در دنیایی که هیچ کس به دیگری رحم نمیکند، میتواند برای هر دختری سخت و طاقتفرسا باشد، اما بعکس آنچه که همیشه آرزویش را داشتم دخترکم ماریان، به جای آن که از لحاظ روحی قوی و محکم بار بیاید بشدت حساس و زودرنج شد و حتی در مورد کوچکترین مسائل زندگی هم به سختی میتوانست گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. با وجود روحیهای که از او میدیدم با خودم فکر کردم برای محافظت از او در برابر مشکلات زندگی، چارهای جز آن ندارم که همیشه خودم را همراه او کنم و در مواقع حساس به او نشان بدهم که تنها نیست و میتواند روی کمک من حساب کند. میدانستم که نداشتن پدر در زندگی و کودکیاش سبب خلأ بزرگی برای او شده است و روحیه لطیفش هر چه بیشتر سبب سرخورده شدن او از دنیای پیرامونش میشود. وقتی وارد دبیرستان شد، خودم را آماده کرده بودم که برای سالهای سخت پیش رو در کنارش باشم، چون در محیطهایی که دختران 14 سال به بالا هستند، موضوعات و مسائل مشکل عجیبتر و پیچیدهتری به خود میگیرد و در عین حال شخصیتها گاهی اوقات آنقدر بیرحم میشوند که میتوانند زندگی را برای دخترم به جهنمی تبدیل کنند. تا چند ماه قبل شبها زمانی که میخواستم به خواب بروم مدام روزها را میشمردم و با خودم میگفتم اگر تنها چند هفته دیگر صبر کنم او سرانجام فارغالتحصیل میشود و با رفتن به دانشگاه میتوانم احساس آرامش نسبی داشته باشم. چیزی که بهآن هرگز فکر نکرده بودم آن بود که خودم وارد دعوای بچهگانهای شوم که دردسر بزرگی برایم بیافریند و علاوه بر جریمههای سنگین احتمال دور شدن من از دخترم را هم به همراه داشته باشد.»
بعد از تماس مسوولان دبیرستان با ماموران پلیس، فرانکلین و دختر 18 سالهای که با او درگیر شده بود به پاسگاه پلیس منتقل شدند. اوایل بازجویی این مادر که بشدت عصبی به نظر میرسید مدام همکلاسی دخترش را در این ماجرا مقصر معرفی میکرد و اصرار داشت ثابت کند که در شروع دعوا هیچ عمدی نداشته و همه چیز از سوی دانشآموز خلافکار آغاز شده است، اما بعد از تنها چند ساعت زمانی که فیلمها و عکسهای ضبط شده در تلفنهای همراه دیگر دانشآموزان به دست پلیس رسید، جای شکی نماند که جاشونا فرانکلین به بهانه طرفداری از دختر 16 سالهاش، ماریان و پس گرفتن کادوی 15 دلاری او وارد یک دعوای مفصل شده و با مشتهای سهمگینش جراحات جدی به صورت دختر مدرسهای وارد کرده که حتی بینی او احتیاج به عمل جراحی زیبایی دارد.
با وجود وکیل خبرهای که از سوی دانشآموز مضروب و خانوادهاش اختیار شده است، فرانکلین علاوه بر پرداخت جریمه و هزینه بیمارستان برای عمل زیبایی ممکن است تا حتی 5 سال را پشت میلههای زندان بگذراند.
«هر لحظه دعا میکنم زمان دادگاهم فرا رسد و از وضعیتی که دچار آن شدهام، خلاص شوم. دخترم به خاطر شرایطی که در مدرسه برایش به وجود آوردهام بشدت از من عصبانی است و حاضر نیست با من حرف بزند. از سوی دیگر نگرانم که رای دادگاه به حبس چند ساله من ختم شود.
در این صورت برای مدتها توانایی حمایت از دخترم را نخواهم داشت. شاید این خودش بدترین تنبیه برای من باشد.»
مترجم: المیرا صدیقی
منبع: کورت نیوز
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد