در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
ضیافتی که نسل گذشته بخوبی با آن آشناست و میداند باید به آن جواب مثبت بدهد چون در این ضیافت از او با «آرامش» پذیرایی خواهد شد، آرامشی که باعث میشود او شب تا صبح به خوابی عمیق فرو رود و رویاهای زیبا ببیند و صبح با حالی خوش بیدار شود و روز با طراوتی را آغاز کند.
شاید برای خیلیها باور کردنی نباشد که یک برنامه رادیویی بتواند این همه تاثیرگذار باشد، اما آنهایی که سالهای متمادی ساعت 9 شب موج رادیوی خود را روی برنامه شب بخیر کوچولو تنظیم میکردند، میدانند که این برنامه میتواند همه آنچه ذکر شد به آنها هدیه دهد.
شب بخیر کوچولو به مخاطب خود آرامش میدهد، به چند دلیل: اول اینکه قصهگویی و قصه شنیدن در ذات جهان و بشر وجود دارد چون خداوند قصهگویی را دوست دارد. در قرآن کریم که کاملترین کتاب آسمانی است، قصههای زیادی درباره قومهای مختلف گفته شده است. خداوند که خالق انسان است، میداند که بشر قصه شنیدن را دوست دارد و به این وسیله میتوان پندها و اندرزهای زیادی به او داد. در واقع قصهگویی یکی از موثرترین روشها برای هدایت بشری است که بسختی به راه راست هدایت میشود.
دوم اینکه ما ایرانیان شاید بیشتر از دیگر مردم دنیا، عاشق قصه شنیدن هستیم، یک قصه میتواند چنان ما را سرگرم کند که اجرا کردن تصمیمات بزرگ خود را به تعویق بیندازیم. باور نمیکنید! تاریخچه به وجود آمدن قصههای هزار و یکشب را مرور کنید تا به یاد آورید که شهرزاد چگونه با قصهگویی، هزار و یکشب سر حاکم جلاد را گرم کرد تا حاکم گردن او را به تیغ جلاد نسپارد. حاکم چنان مجذوب سرنوشت شخصیتهای قصههای شهرزاد شده بود که روز را میخوابید تا شب بیدار بماند و ادامه داستان را بشنود.
و سوم اینکه شهرزاد قصهگو میدانست که در صدایش اعجازی وجود دارد که میتواند حاکم را سحر کند تا حاکم داستان خیالی او را باور کند. اکنون مریم نشیبا هم میداند که در صدایش اعجازی وجود دارد که به شنونده آرامش میدهد. نشیبا از سال 69 تا 84 شب بخیر کوچولو را روایت کرد. چون میدانست قصهگویی و قصه شنیدن باید در خون ایرانیان جاری بماند. این 15 سال کافی بود تا این برنامه مخاطبان خود را پیدا کند و جالب اینجاست که بیشتر مخاطبان این برنامه را بزرگسالان و بخصوص کهنسالان تشکیل میدادند. آدمهایی که رجوع به خاطرات گذشته برایشان حیاتی است و آنها با همین خاطره بازیها روزها و شبها را سپری میکنند. شب بخیر کوچولو آنها را به دورانی میبرد که مادربزرگها و پدربزرگها برایشان قصه تعریف میکردند یا زمانی که خود آنها برای فرزندان و نوههای خود داستانهای کهن ایرانی یا امروزی را با آب و تاب نجوا میکردند. شب بخیر کوچولو با آن آهنگ و شعر زیبای پایانی خاطرهای شد مانند داستانهای هزار و یکشب.
اما زمانه عوض شد. شبکههای تلویزیونی زیاد شدند، اینترنت گسترش یافت، ماهواره امواج خود را پراکنده کرد، قصهها اینترنتی و تلفنی شدند و رادیو احساس کرد مغلوب دیگر رسانهها شده به همین دلیل در جاهایی پا پس کشید و برنامه شب بخیر کوچولو اولین قربانی این غلبه بود.به یک باره ساعت 9رادیو با آن همه شور و هیجان به سکوتی تلخ تبدیل شد و اغراق نیست اگر بگوییم که اشکهای بسیاری را روان کرد. کودکان، نوجوانان و جوانان با سرگرمیهای دیگر خوش بودند، اما شبهای مشتریان ثابت شب بخیر کوچولو، همانهایی که با داستانهای این برنامه، صدای گرم و صمیمی قصهگوی آن و موسیقی زیبایش زندگی میکردند به یکباره از خاطره خالی شد.
شب بخیر کوچولو 5 سال خاموش شد تا اینکه رادیو دوباره برای احیای روزهای پر رونق خود دست به کار شد. نشیبا هم به میدان آمد و از برنامه خود دفاع کرد. او در مقابل سالها زحمتی که برای رادیو کشیده بود هیچ پاداشی نمیخواست. تنها خواسته او این بود که صدای شب بخیر کوچولو بار دیگر از رادیو پخش شود. این خواسته برآورده شد و از دیشب دوباره شبهای رادیو جانی دوباره گرفت. از دیشب دوباره خاطره بازی شروع شد. حالا نسل میانی هم به کهنسالان پیوستهاند، آنها با هم کنار رادیو مینشینند و به خواب گنجشکهایی فکر میکنند که در دل بیشه به صبح میاندیشند.
اما واقعیت این است که اکنون ساعت 9 شب، خیابانها پر از ترافیک است. شبکههای مختلف تلویزیون پر از سریالهای جور واجور است. کودکان پای کامپیوتر مشغول بازیهای رایانهای مهیج و سرگرم هستند. همه اینها ثابت میکند که کار نشیبا سختتر از گذشته است.
او باید نسل امروز را به قصه شنیدن عادت دهد تا شهرزاد و هزار و یکشب در تاریخ ایران زنده بماند. اما نشیبا تنها نخواهد ماند، مادربزرگها و پدربزرگها، مادرها و پدرها که خاطرات شیرین از شب بخیر کوچولو دارند، کودکان را ساعت 9 کنار رادیو مینشانند، آنها چنان با اشتیاق به صدای نشیبا گوش میکنند که بچهها از این همه شوق آنها به وجد میآیند و به مشتریان پر و پا قرص قصههای نشیبا تبدیل میشوند. قصه ادامه مییابد و شب بخیر کوچولو مانند قصههای هزار و یکشب در خون ایرانیان به حیات خود ادامه میدهد.
طاهره آشیانی
گروه رادیو و تلویزون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد