با دکتر علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی:

ما هستیم که باید به غرب بی‌اعتماد باشیم

اشاره: فعالیت‌های هسته‌ای ایران در سال‌های گذشته با فراز و نشیب‌هایی روبه‌رو بوده است. در برخی اوقات، سرعت حرکت ایران اندکی کندتر و در فواصلی هم تندتر بوده است. همین افزایش و کاهش سرعت در بعضی مقاطع، به موضوعی برای بگومگوهای سیاسی تبدیل شده و عملکرد بعضی دولت‌ها در این زمینه به نقد کشیده شده است.
کد خبر: ۳۵۵۲۷۲

اما علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی که در سال‌های گذشته از نزدیک با این پرونده و فعالیت‌های کشورمان درگیر بوده است، تاکید می‌کند که تصمیمات مهمی که در این پرونده گرفته شده و می‌شود، فراتر از تصمیمات دولت‌هاست. او به عنوان مثال به زمانی اشاره می‌کند که براساس تدبیر نظام، فعالیت‌های هسته‌ای تعلیق و در زمانی دیگر این فعالیت‌ها از سر گرفته شد. صالحی همچنین در گفتگوی مفصل خود با روزنامه جام‌جم که نزدیک به 2 ساعت طول کشید، به تشریح فهرستی از بدقولی‌های کشورهای مختلف در ارتباط با برنامه هسته‌ای ایران پرداخته و می‌گوید: اگر منصف باشیم می‌بینیم که اگر صحبت از بی‌اعتمادی است، این بی‌اعتمادی باید از سوی ما باشد نه آنها. مشروح این گفتگو را می‌خوانید.

در سال‌های اخیر بارها مسوولان ما تاکید کرده‌اند که ابعاد حقوقی و فنی پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران کاملا روشن است و آن چیزی که اکنون هدف جوسازی کشورهای غربی است،‌ بعد سیاسی ماجراست. اصلا چرا پرونده هسته‌‌ای جمهوری اسلامی ایران سیاسی شد و چرا در میان این همه کشور که فعالیت هسته‌ای دارند، این اتفاق برای کشور ما افتاده است؟

تکنولوژی هسته‌ای یک تکنولوژی پیشرو است و کشوری که این تکنولوژی را به دست بیاورد بالقوه دارای توانایی‌های فراوانی برای بهره‌مندی از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای خواهد شد. قبل از انقلاب هم که رژیم وقت تصمیم گرفته بود وارد این عرصه شود یکی از دلایلش توسعه اقتصادی، اجتماعی و علمی کشور بود و دلیل دیگرش هم این بود که می‌خواست زمینه‌های قدرت‌آفرینی کشور در سطح منطقه‌ای و جهانی را فراهم کند.

من به خاطر دارم قبل از پیروزی انقلاب، کتابی به نام «فروپاشی 1979» (The fall of 1979) منتشر شد که توسط یک آمریکایی نوشته شده و در آن اشاره شده بود که رژیم وقت ایران می‌خواهد با آوردن تکنولوژی هسته‌ای به کشور، خودش را صاحب قدرت کند و در نهایت امر نیز به سلاح‌های هسته‌ای دست یابد. در آن زمان رژیم ایران، ژاندارم منطقه محسوب می‌شد و از دید این کتاب می‌خواست ژاندارمی خود را تثبیت کند.

بنابراین بحث انرژی هسته‌ای، بحثی است که دارای دو بعد است: یکی بعد صلح‌آمیز، استفاده‌های تکنولوژیکی، ارتقای صنعت کشور و ورود به عرصه فناوری‌های پیشرفته است و بعد دیگر آن هم چه بخواهیم و نخواهیم بحث نظامی است و ورود به این عرصه این موضوع را به ذهن متبادر می‌کند که کشور مورد نظر می‌خواهد زمینه‌های ایجاد قدرت بالقوه و بالفعل در این عرصه را فراهم کند که در این بعد می‌توانیم به کشورهایی همچون پاکستان و هند اشاره کنیم. این دو کشور عملا با ورود به عرصه تکنولوژی هسته‌‌ای، صاحب بمب اتمی شدند و از دیدگاه خودشان دارای یک عامل بازدارندگی مهم برای حفظ امنیت ملی خود هستند.

این تحلیل‌هایی است که از سوی آنها انجام می‌گیرد، اما تحلیل ما با آنها متفاوت است. بعد از این‌که انقلاب پیروز شد، بحث تکنولوژی هسته‌ای سال‌ها در کشور ما به خاطر مسائلی از قبیل جنگ، مغفول ماند. بعد هم در دوران جنگ، به طور طبیعی این وضعیت ادامه یافت. با پایان جنگ تحمیلی، ایران مجددا به ارزیابی پروژه‌های بر جای مانده از گذشته پرداخت و به این نتیجه رسید که وجود نیروگاه هسته‌ای، یک ضرورت اقتصادی، علمی و تکنولوژیکی برای مملکت است. از همان زمان توجه به این مساله شروع شد و در این رهگذر برای ادامه ساخت نیروگاه بوشهر رایزنی‌های مختلفی انجام شد که در نهایت توافق میان ایران و روسیه حاصل شد.

اما کشورهای غربی از همان ابتدا نه‌تنها با دستیابی ایران به انرژی هسته‌ای که با انقلاب ما مخالف بودند. علت این قضیه این است که انقلاب ما، انقلابی مبتنی بر یک‌سری اصول است که با اصول ساخته و پرداخته آنها که چندین دهه است بر مبنای آنها دنیا را اداره می‌کنند، متفاوت است.

اگر انقلاب اسلامی، اصول متداول و سنتی تعاملات سیاسی جاری در سطح جهان را زیر سوال نمی‌برد و به گونه‌ای با آن اصول جا افتاده سنتی همراه می‌شد، بی‌گمان آنها هم آنچنان در مقابل انقلاب قرار نمی‌گرفتند، اما انقلاب ما یک پیام اخلاقی، اجتماعی و مدنی جدید را با خود به همراه آورد و اصول مرسوم و جاری زمان خود را به چالش کشید.

وقتی که این اتفاق افتاد غرب مشاهده کرد که با یک چالش فکری مهم روبه‌روست. البته مطمئنا این‌طور نبود که این چالش فکری بتواند بدون طی یک فرآیند و بطور ناگهانی،‌ ارکان غرب را متزلزل کند، اما آنها نسبت به این مسائل خیلی حساسند، چون برنامه‌های آنها، برنامه‌های 10 ساله یا 20 ساله نیست، بلکه آنها معمولا برنامه‌هایی بلندمدت با عمر 50 تا 100 سال طراحی می‌کنند و البته ممکن است بعدها در چارچوب کلی تعیین شده، تغییرات تاکتیکی کوچکی ایجاد کنند.

از همین رو آنها مقابله با جمهوری اسلامی را بر خودشان فرض دانستند و به این جمع‌بندی رسیدند که اگر بخواهند جمهوری اسلامی ایران را رها کنند برای آنها مشکل‌آفرین خواهد بود. برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران نیاز به بهانه‌تراشی داشتند و بهانه‌ای که در ارتباط با ایران پیدا کردند، موضوع سلاح‌های کشتار جمعی و سلاح‌های هسته‌ای بود. تحلیل آنها این بود که حال که ایران تصمیم به بازگشت به عرصه هسته‌ای گرفته است، این مساله می‌تواند زمینه خوبی برای فشار آوردن بر این کشور باشد تا از طریق این فشارها بتوانیم مسیر سیاسی ایران را تغییر دهیم و آنها را در مسیر مورد نظر خودمان مجبور به حرکت کنیم. بنابراین آنها دست به نیت‌خوانی زدند و با ادعای این که ایران در حال حرکت به سمت ساخت سلاح هسته‌ای است، فشارهای خود را شروع کردند. البته آنها در حال حاضر اذعان می‌کنند که ایران سلاح هسته‌ای ندارد، اما می‌گویند دستاوردهای هسته‌ای این کشور به گونه‌ای است که هر وقت اراده کند، می‌تواند به سمت تولید سلاح هسته‌ای حرکت کند و از همین رو باید ایران را متوقف کرد.

الان پاکستان، هند، رژیم صهیونیستی و کره شمالی، همگی مجهز به سلاح هسته‌ای هستند، اما جامعه جهانی از این مساله بسادگی عبور می‌کند، در عوض ما که عضو ان.پی.تی و متعهد به میثاق‌های جهانی هستیم و تمامی تعهدات بین‌المللی را رعایت کرده‌ و می‌کنیم دائما تحت فشار کشورهای غربی هستیم.

بنابراین تکنولوژی هسته‌ای به عنوان یک بهانه از طرف غرب علیه ما به کار گرفته شده است تا ما را با سیاست‌های خود همراه کنند و بهانه آنها هم این است که ما نیت داریم در آینده به طرف ساخت سلاح هسته‌ای برویم. البته سیاست هوشمندانه جمهوری اسلامی،‌ کاملا راه این بهانه‌تراشی را سد کرد؛ چرا که رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) اعلام کردند که تولید، نگهداری و به کارگیری سلاح هسته‌ای حرام است. ما همچنین عضو ان‌پی‌تی هستیم و این مساله نشان‌دهنده این است که ما به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم.

غرب در این نقطه با یک بن‌بستی روبه‌رو شد و ملاحظه کرد که ایران در رفتار سیاسی و رویکرد عملی خود، مخالفت با این‌گونه سلاح‌ها را نشان داده است،‌ اما از آنجا که رسانه‌های بزرگ در دست آنهاست و افکار عمومی را آنها می‌سازند،‌ اجازه نمی‌دهند که افکار عمومی متوجه واقعیت‌های ایران شود. البته این نکته را بگویم که نخبگان آنها، بخوبی از واقعیت‌ها آگاهند و اگر شما نشریات تخصصی غرب را که توسط مراکز علمی و تحقیقاتی تهیه می‌شود ملاحظه کنید به این مساله پی می‌برید، اما مطبوعات عمومی آنها، مسائل را به گونه‌ای دیگر انعکاس می‌دهند تا افکار عمومی را بسازند و بتوانند فشار لازم را بر ایران وارد کنند، اما خوشبختانه ایران تا به امروز توانسته است با حفظ اصول اعتقادی خودش و با یک هوشمندی سیاسی، این چالش بسیار سنگین را به مدت 8 سال بخوبی مدیریت کند. شاهد این مدعای من هم این است که فناوری هسته‌ای ما در این مدت، روز به روز پیشرفت کرده است.

البته نمی‌توان منکر مشکلات ناشی از فشارهای کشورهای غربی شد، اما این فشارها مصونیت‌هایی را هم برای ما ایجاد کرده است به این معنی که ما به خاطر وجود این مشکلات، توانسته‌ایم با استفاده از خلاقیت‌ها، بعضی‌ کارها را با اتکاء به نیروهای داخلی درون کشور انجام دهیم یا تجارت جهانی و بانکداری خود را در سطح بین‌المللی به گونه‌ای تنظیم کنیم که بتوانیم به شیوه‌های گوناگون، تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم و تحریم‌ها را دور بزنیم.

نزدیک به یک سال قبل که فرانسه ریاست دوره‌ای اتحادیه‌ اروپا را بر عهده داشت از برخی خبرنگاران برای سفر به بروکسل دعوت کرد و نماینده‌ای هم از روزنامه جام‌جم حضور داشت. در ابتدای این سفر، نیت واقعی آنها مشخص نبود، اما وقتی به آنجا رفتیم و جلساتی را با افرادی چون خاویر سولانا و مشاور ارشد او برگزار کردیم متوجه شدیم که‌ آنها به دنبال فهم افکار عمومی ایران در زمینه انرژی هسته‌ای هستند. این مقدمه را گفتم تا برسم به این که همه آنها یک حرف مشترک داشتند و می‌گفتند که ما به نیت ایران اعتماد نداریم. علاوه بر این که اگر به سابقه تاریخی استفاده از انرژی اتمی نگاه کنیم می‌بینیم که از ابتدا، این انرژی مترادف بود با بمب اتمی و اکثر کشورهایی هم که از این انرژی استفاده می‌کنند، بمب اتمی را هم درکنار سایر دستاوردها دارند. با وجود چنین ذهنیتی غرب می‌تواند عدم اطمینان به ایران را توجیه کند؟

این که هر کشوری که دارای فناوری هسته‌ای است الزاما به طرف مقاصد غیرصلح‌آمیز حرکت کرده است، سخنی ناصواب است. به عنوان نمونه آلمان دارای تکنولوژی هسته‌ای است و پیشرفته‌ترین تکنولوژی هسته‌ای اکنون در اختیار این کشور است اما آلمانی‌ها، بمب اتمی ندارد و در مسیر دستیابی به آن نیز حرکت نمی‌کنند. حتی از گسترش نیروگاه‌های اتمی نیز اجتناب کرده‌اند. به خاطر دارم حزب سبز آلمان که در زمان آقای شرودر، با دولت وقت، ائتلاف سیاسی داشت با این شرط وارد دولت شد که آلمان از گسترش نیرو‌گاه‌های هسته‌ای چشم‌پوشی کند و زمان بهره‌برداری از نیروگاه‌های موجود برای تولید انرژی را نیز کاهش دهد.

پاکستان، هند، رژیم صهیونیستی و کره شمالی مجهز به سلاح هسته‌ای هستند اما جامعه جهانی از این مساله بسادگی عبور می‌کند و ما که عضو ان.پی.تی هستیم دائما تحت فشار کشورهای غربی قرار می‌گیریم

ژاپن کشور دیگری است که تکنولوژی هسته‌ای را به صورت کامل در اختیار دارد و از جمله فناوری مربوط به چرخه سوخت را نیز کسب کرده است. این کشور بهترین نیروگاه‌ها را می‌سازد،‌ اما به دنبال سلاح هسته‌‌ای نیست و حداقل تا جایی که ما می‌دانیم در این مسیر حرکت نکرده است و تحت نظارت آژانس فعالیت می‌کند. بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله سوئد نیز در این چارچوب قابل ارزیابی هستند. سوئد کشوری است که نیروگاه می‌سازد اما در پی تحقق مقاصد غیرصلح‌آمیز نبوده است.

در میان کشورهای در حال توسعه آرژانتین نیز قابل اشاره است که در صنعت هسته‌ای بسیار پیشرفت کرده و ما 20 سال قبل، سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران را از طریق این کشور تامین کردیم. آنها 20 سال قبل آب سنگین تولید می‌کردند و در آن زمان می‌توانستند به ما سوخت هسته‌ای بدهند بنابراین قطعا اکنون در وضعیت بهتری هستند اما در پی تولید سلاح اتمی نبوده‌اند.

پس این فرضیه که انرژی‌ هسته‌ای، سلاح هسته‌ای را به دنبال دارد، فرضیه نادرستی است. البته ما نمی‌خواهیم چیزی را منکر شویم باید حقیقت را برای ملت عزیز ایران بیان کنیم، بله توانمندی هسته‌ای، توانمندی بسیار ارزشمندی است و کشورهایی که دارای این توانمندی هستند اگر برای مقاصد دیگر در مسیر دستیابی به فناوری هسته‌ای حرکت کنند زمینه‌های آن فراهم است. ژاپن، آلمان، سوئد، آرژانتین، برزیل و آفریقای جنوبی، همگی دارای تکنولوژی هسته‌‌ای هستند و طبیعتا اگر بخواهند منحرف شوند نسبت به کشورهایی که اصلا هیچ فعالیتی در عرصه هسته‌ای ندارند، زمینه مساعدتری دارند. بنابراین برخورداری از فناوری هسته‌‌ای، یک توان بالقوه است که اقتدار یک کشور را در عرصه صنعتی و تکنولوژیکی به نمایش می‌گذارد. این یک واقعیت است اما کشورهایی که عضور ان.‌پی.‌تی هستند پیشاپیش از حق خودشان در استفاده غیرصلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای گذشته‌اند. بنابراین ما نمی‌توانیم همین‌طور بدون دلیل منطقی و محکمه پسند کشوری را متهم کنیم که قصد استفاده غیرصلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای دارد. مثلا فرض کنید برزیل را که عضو ان‌پی‌تی است بدون ارائه مدرک مستدل، متهم کنید که قصد ساختن سلاح هسته‌ای دارد. همانگونه که نمی‌توان به سادگی کشوری را متهم کرد. بدون ارائه سند و مدرک متقن نیز نمی‌توان ادعا کرد که این کشور یا هر کشور دیگر ممکن است در آینده نسبت به تولید سلاح هسته‌ای اقدام نماید.

به دیگر سخن نمی‌توان کسی را به خاطر گناهی که انجام نداده، محکوم کرد، استدلال آنها این است که ایران بالقوه توانایی ساخت سلاح هسته‌ای را دارد، خب هر انسانی بالقوه می‌تواند دست به جنایت بزند، پس بیاییم همه انسان‌ها را اعدام کنیم و بگوییم که تو ممکن است در آینده جنایت کنی. اما هیچ عقل سلیمی پذیرای این گونه استدلال‌ها نخواهد بود.

تمام استدلال و سخن ما خطاب طرف‌های غربی این است که بله ما توانمندیم و این مساله را به صراحت بیان می‌کنیم، ما به دنیا نشان داده‌‌ایم که در صنعت، تکنولوژی، دانشگاه و سایر عرصه‌ها توانمندیم و با قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی خیلی متفاوتیم.

ما اکنون تقریبا در هر زمینه تکنولوژیکی که اراده کنیم امکان ورود داریم و این موضوع را در عمل نیز نشان داده‌ایم. نمی‌گویم که ما در همان لحظه می‌‌توانیم به نتیجه برسیم، خیر اما اعتماد بنفس و شجاعت این را پیدا کرده‌ایم که براحتی وارد عرصه‌های ناشناخته شویم و مجهولات را کشف کنیم.

اجازه بدهید خاطره‌ای نقل کنم. اینجانب در اوایل انقلاب، ریاست دانشگاه صنعتی شریف را برعهده داشتم. در آن زمان که مصادف با سال‌های ابتدایی جنگ تحمیلی بود، دوستان ارتشی ما یک خمپاره‌‌انداز را که لوله ساده‌ای است و روی یک سه پایه سوار می‌شود، آوردند و از ما خواستند که مشابه آن را بسازیم.

خمپاره‌انداز شاید ساده‌‌ترین سلاحی باشد که حداقل از نظر شکل بتوان آن را تصور کرد. دانشکده متالورژی دانشگاه صنعتی شریف، 5 تا 6 ماه روی این لوله کار کرد و به خاطر دارم اولین لوله‌ای که ساخته شد به محض این که گلوله را داخل آن قرار دادند، منفجر شد.

به یاد دارم زمانی که ساخت این لوله از ما خواسته شد، ما بسیار تردید داشتیم که چگونه این لوله را بسازیم، در این اندیشه بودیم که ما تا حالا چنین کاری نکرده‌ایم. این حالت دلهره و عدم اعتمادبه نفس در بیشتر افراد وجود داشت ولی به هر حال شرایط مملکت اقتضا می‌کرد که در این عرصه وارد شویم.

دوستان دانشگاهی ما باز هم چند ماه برای پیشبرد این پروژه کار کردند و دریافتند که تکنولوژی با آن مطالبی که سر کلاس می‌گویند، خیلی متفاوت است.

در کلاس بعضی فرمول‌ها و مسائل علمی تدریس می‌شود ولی تکنولوژی در حقیقت همان فوت کوزه‌گری است. ما بعد از مدتی کار کردن روی این لوله متوجه شدیم که عملیات حرارتی، چیزی نیست که داخل کتاب‌ها نوشته باشند، بلکه شما باید به صورت تجربی ببینید که آلیاژ مورد نیاز را باید در چه درجه‌ای و با چه غلظتی از ناخالصی‌ها تهیه کنید که وقتی گلوله را به داخل لوله می‌اندازید، مستحکم باقی بماند و منفجر نشود.

ما بعد از ساخت این لوله اندک اندک وارد سایر عرصه‌ها شدیم. در آن زمان به خاطر دارم که آمریکا فروش لامپ‌های رادار را به ایران ممنوع کرده بود و دستیابی به آنها خیلی مشکل بود.

دوستان ما در سازمان انرژی اتمی آمدند و کار بسیار فوق‌العاده‌ای انجام دادند که مورد تحسین حضرت امام قرار گرفت.

آنها این لامپ را باز کردند، بازسازی کردند و دوباره بستند و این در حالی است که داخل این لامپ‌ها خلأ وجود دارد و تعمیر آنها اصلا آسان نیست. ما آرام‌آرام جلو رفتیم و الان مدعی هستیم، البته نه مدعی اغراق‌آمیز و کاذب بلکه مدعی حقیقی که ادعای خود را ثابت کرده‌ایم. ما اولین کشور اسلامی هستیم که توانسته‌ایم ماهواره در مدار قرار دهیم و هیچ کشور اسلامی دیگر قادر به چنین کاری نیست. ما حتی در میان کشورهای در حال توسعه نیز در این زمینه از جایگاه نخست قرار داریم. کره‌جنوبی که تقریبا خودش را از جمع‌ کشورهای در حال توسعه خارج کرده است، سال گذشته دو مرتبه تلاش کرد که ماهواره را در مدار قرار دهد اما هر دو بار با شکست مواجه شد. البته این مساله هیچ اشکالی ندارد و ما نمی‌خواهیم آنها را تحقیر کنیم، حتی ممکن است ما در اقدام بعدی‌مان در فرستادن ماهواره شکست بخوریم و این شکست‌ها کاملا طبیعی است. اما همین که ما توانستیم اولین تجربه خود را با موفقیت پشت‌سر بگذاریم، دستاورد بسیار بزرگی است.

در سایر حوزه‌ها هم به همین شکل است. کدام کشور اسلامی در سلول‌های بنیادی مانند ایران پیشرفت کرده است. این همه در سایه فعالیت و تلاش مهندسان سختکوش کشورمان و اعتماد به نفسی است که کسب کرده‌اند.

بنابراین ما به جهانیان نشان داده‌ایم که کشور توانمندی هستیم و شرایطی که آنها بر ما تحمیل کرده‌اند، سرعت دستاوردهای ما را بیشتر کرده است.

ما از تحریم استقبال نمی‌کنیم ولی این طور نیست که همه جوانب تحریم، سلبی باشد. اگر ما هوشمندانه با تحریم‌ها برخورد کنیم می‌توانیم از جوانب ایجابی آنها استفاده کنیم.

پس به اعتقاد شما هیچ محلی برای بی‌اعتمادی غربی‌ها وجود ندارد؟

عدم اعتمادی که آنها می‌گویند یک نوع نیت‌خوانی پیشاپیش است. ما هم به آنها اعتماد نداریم و برعکس آنها، ما اتفاقا برای بی‌اعتمادی‌ خود دلیل داریم. آنها به ما بگویند که دلیل بی‌اعتمادیشان به ما چیست، اگر یک یا دو دلیل کافی و متقن ارائه کنند، ما از آنها سپاسگزاری خواهیم کرد.

اما دلایل ما کاملا روشن است. آلمان‌ها در حال ساختن نیروگاه بوشهر بودند که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و کار تکمیل نیروگاه رها شد، در حالی که آنها در آن زمان 85 درصد پول ساخت نیروگاه شماره یک بوشهر را گرفته بودند.

فرانسوی‌ها نیز به شکل دیگری خُلف وعده کردند. ما به این خاطر در شرکت اوریدیف فرانسه سهیم شدیم تا بتوانیم از خدمات غنی‌سازی آن برای نیروگاه‌هایی که قبل از انقلاب در دستور ساخت بودند، استفاده کنیم.

ما در کشور نامیبیا در شرکتی به نام «راسینگ» سرمایه‌گذاری کردیم تا از اورانیوم آنجا استفاده کنیم. اکنون نیز در آن شرکت سهیم هستیم، اما این شرکت حتی یک کیلوگرم اورانیوم به ما تحویل نداده است. در صورتی که ما یکی از سهامداران عمده شرکت در نامیبیا هستیم. وقتی کشور نامیبیا بدین شیوه با ما تعامل می‌کند، ما به چه کسی می‌توانیم اعتماد کنیم؟

آیا این شرکت متعلق به خود نامیبیاست؟

بخشی از آن متعلق به نامیبیاست، بخشی از آن هم در اختیار شرکت‌های انگلیسی و چندملیتی است، ایران هم در شرکت یاد شده سهامدار است. اما دولت نامیبیا در این شرکت، سهام ممتازه دارد و محل این شرکت هم در این کشور قرار دارد. اصلا بحث من این نیست. مهم این است که ما بعد از گذشت بیش از 3 دهه، یک کیلو اورانیوم از این شرکت تحویل نگرفته‌ایم. هدف ما از سرمایه‌گذاری در نامیبیا این بود که از اورانیوم آن کشور برای تزریق به رآکتورهایی که پیش‌بینی کردیم، استفاده کنیم. چرا ما جهت خرید سهام در شرکت اوریدیف فرانسه اقدام کردیم؟ برای این که اورانیوم را از نامیبیا به فرانسه ببریم، این اورانیوم در آنجا غنی شود و بعد به ایران بیاید و در رآکتورهای ایران مورد استفاده قرار بگیرد، اما آیا در این 31 سال که از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی می‌گذرد، کشور فرانسه حتی یک گرم اورانیوم غنی شده به ما تحویل داده است؟

جمهوری اسلامی ایران پس از پایان یافتن جنگ، فعالیت هسته‌ای خود را به صورت جدی از سر گرفت و ساخت نیروگاه بوشهر را پیگیری‌ کرد. طبیعی است که مسوولان ما باید برای تامین سوخت مطمئن نیروگاه هم تدبیری می‌اندیشیدند. این که ما نیروگاه را بسازیم، اما به فکر سوخت آن نباشیم، مانند این است که خودرو را بسازیم، اما به فکر سوخت آن نباشیم.

اکنون با توجه به این که فرانسه تاکنون یک گرم سوخت به ما نداده است، می‌توانیم به آن کشور اعتماد کنیم؟ حرف ما به طرف فرانسوی این است که شما 10 سال است که فعالیت‌های هسته‌ای ما را نگران‌کننده ارزیابی می‌کنید اما آیا این تحلیل را پیش از انقلاب نیز ارائه می‌دادید؟ آیا آن زمان هم ما شما را نگران کرده بودیم؟ چرا حقوق غیرقابل انکار ایران ما را به رسمیت نمی‌شناسید؟ شرکت راسینگ در نامیبیا، چرا حق ما را ادا نکرده و سهم اورانیوم ما را تحویل نداده است؟ اورانیوم که فاسد نمی‌شود، اگر به ما می‌دادید آن را انبار می‌کردیم و در زمان مناسب استفاده می‌کردیم. این اورانیوم حق ما بود، اما چرا اقدامی برای تحویل آن انجام نشد؟ چرا آمریکا مبلغی را برای تامین سوخت رآکتور تهران از ایران دریافت کرد، اما نه سوخت به ما تحویل داده شد و نه پول را به ما عودت دادند. این موضوع به اوایل انقلاب بازمی‌گردد، در آن زمان که هنوز مساله‌ای در روابط ایران و آمریکا به وجود نیامده بود.

ما 50 تن اورانیوم در کشور فرانسه داریم، چرا طرف فرانسوی این اورانیوم را که پول آن را هم پرداخته‌ایم، به ما تحویل نمی‌دهد.

این 50 تن بجز موضوع شرکت اوریدیف است؟

بله. ما 50 تن اورانیوم طبیعی در فرانسه داریم که در آن کشور انبار شده است. این که دیگر مایملک ماست، چرا آن را تحویل نمی‌دهند؟ ما در آلمان اورانیوم داشتیم، اما آن را به ما ندادند و سرانجام مجبور شدیم آن را بفروشیم. چرا آلمان‌ها، تجهیزات نیروگاه بوشهر را که در قبال آن میلیون‌ها مارک دریافت کرده به ما تحویل ندادند و این تجهیزات را که شامل قطعاتی مثل محفظه اصلی رآکتور، پمپ و توربین بود به دیگران فروختند؟ این ما هستیم که باید به آنها اعتماد نکنیم یا آنها؟! آنها بیایند و بگویند که ما چه کار کرده‌ایم، آیا ما به کسی حمله کردیم، آیا ما بودیم که این جنگ تحمیلی را به راه انداختیم، ما چه کار کردیم؟ آیا ما بجز این که متعهد به میثاق‌های بین‌المللی‌‌مان بودیم کار دیگری انجام داده‌ایم؟ همین الان بازرسان آژانس به طور مرتب و برنامه‌ریزی شده به تاسیسات ما سرکشی می‌کنند و از طریق فیلم و دوربین همه چیز را به طور شبانه‌ریزی تحت نظارت دارند. آژانس هم اکنون دو بازرس مقیم در اصفهان دارد و هر دو سه هفته آنها را عوض می‌کند. دیگر چه چیزی از ما می‌خواهند؟ بنابراین اگر بحثی هم از بی‌اعتمادی باشد، ما هستیم که باید بی‌اعتماد باشیم. این همه دلیل هم داریم، آنها لطف کنند و دلیل بی‌اعتمادیشان را بگویند. آیا گناه ما این است که از مظلوم و حق فلسطینی‌ها دفاع می‌کنیم؟! تمام اینها برمی‌گردد به قضیه فلسطین. اگر ایران امروز بیاید و بگوید قضیه فلسطین، ربطی به ما ندارد، ما را به خیر و شما را به سلامت، بعد شما ببینید که چه اتفاقی می‌افتد. آن وقت ایران می‌شود پیشرفته‌ترین کشور جهان اسلام و یکی یکی شروع می‌کنند به گفتن واقعیت‌هایی که تا به امروز کتمان می‌کردند.

ما الان بالاترین رشد علمی را میان کشورهای اسلامی داریم و در جهان نیز از این منظر، جزو 5 کشور اول هستیم. اگر یکی از کشورهای وابسته به غرب و یکی از غلامان حلقه به گوش آنها، این رشد علمی را داشت، آن وقت آنها چه می‌کردند؟

بنابراین اگر منصف باشیم می‌بینیم که این بی‌اعتمادی باید از سوی ما باشد و نه آنها. من دلیل دیگری برای بی‌اعتمادی‌مان می‌آورم. ما حدود 5 سال قبل، گام‌های اعتمادساز بیشتری را برای اثبات اهداف صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای کشورمان و ابراز حسن نیت جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار دادیم.

ما فعالیت‌هایمان را به مدت 2 سال و نیم تعلیق کردیم و این در حالی بود که وقتی در سعدآباد صحبت شده بود، قرار شد جمهوری اسلامی ایران فقط پنج، شش ماه تعلیق فرآیند غنی‌سازی را بپذیرد تا دیوار بی‌اعتمادی‌ برداشته شود و بعد دوباره فعالیت‌ها را از سر بگیریم.

ما دو سال و نیم فعالیت‌هایمان را تعلیق کردیم، مهندسان ما بیکار شدند، هیچ کاری نکردیم و آنها رفتند تمام اماکنی را که می‌خواستند بازدید کردند، اما بعد از دو سال و نیم وقتی دیدیم که اینها به تعهداتشان پایبند نیستند، رهبر معظم انقلاب دستور توقف تعلیق را صادر کردند که این مساله با آغاز به کار دولت نهم همزمان بود. آقای دکتر احمدی‌نژاد نیز در همان برهه زمانی با قوت و قدرت، کارها را پیش بردند. پس این ما هستیم که نباید اعتماد کنیم. آنها گفتند 6 ماه تعلیق کنید، ما 2 سال و نیم تعلیق کردیم، اما آنها هنوز می‌گویند اعتماد نداریم. دیگر چه کار باید بکنیم؟ واقعا این را باید خود افکار عمومی جهان قضاوت کنند و بگویند بیش از این چه کار می‌توانیم بکنیم؟

یکی دیگر از مسائلی که در قبال فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران مطرح می‌شود، برخورداری کشور ما از ذخایر عظیم نفت و گاز است و این موضوعی است که علاوه بر غربی‌ها، برخی از منتقدان داخلی نیز در سال‌های دور بر آن تاکید می‌کردند. آیا از نظر اقتصادی با وجود این همه موضوعات حاشیه‌ای که در فعالیت هسته‌ای وجود دارد، تولید انرژی از این طریق به صرفه است؟

ما کشوری هستیم با حدود 70 میلیون جمعیت و یک میلیون و 700 هزار کیلومترمربع وسعت. ما در حال حاضر 42 هزار مگاوات، برق تولید می‌کنیم، 50 هزار مگاوات هم قدرت نصب شده داریم. رشد برق سالانه ما مدتی قبل به 8 درصد هم رسید و اگرچه الان شاید مقداری کمتر شده باشد، اما یکی از بالاترین رشدها را در جهان داریم. متوسط رشد جهانی در این زمینه 2 درصد و متوسط رشد ما 6 درصد است. بر اساس این ارقام ما باید سالانه 2400 مگاوات به تولیدمان اضافه کنیم که این رقم، 5‌/‌2 برابر نیروگاه بوشهر است. یعنی ما عملا هر سال باید 3 نیروگاه مانند نیروگاه بوشهر را وارد مدار کنیم تا بتوانیم همین وضعیت موجودمان را حفظ کنیم. تولید نفت ما حدود 4 میلیون و 200 هزار بشکه و صادرات ما حدود 2 میلیون و 200 هزار بشکه است. حدود 2 میلیون بشکه را نیز در داخل استفاده می‌کنیم و روز به روز هم به نیازهای داخلی‌مان افزوده می‌شود.

ایران کلید طلایی خاورمیانه است و در خاورمیانه بدون نظر ایران، هیچ چیزی قابل پیاده کردن نیست و آنها این را می‌دانند. سایر کشورهای منطقه، کشورهای متزلزلی هستند و تنها ایران است که محکم ایستاده است

حالا این ارقام را در ذهن داشته باشید و کشوری چون امارات را بررسی کنید. جمعیت بومی این کشور نزدیک به 700 هزار نفر است و با جمعیت خارجی مقیم، حدود 3 میلیون نفر برآورد می‌شود، این کشور نیز حدود 2 میلیون بشکه نفت صادر می‌کند. صادرات نفت کویت نیز تقریبا همین مقداری است و این در حالی است که جمعیت بومی این کشور تقریبا 900 هزار نفر و کل جمعیت آن با احتساب اتباع خارجی، در حدود 2 میلیون نفر است. بنابر این می‌بینید کشورهایی چون امارات و کویت که از نظر جمعیت و وسعت اصلا با ایران قابل مقایسه نیستند، همان مقدار نفتی را صادر می‌کنند که ایران صادر می‌کند. به این کشورهای کوچک گفته‌اند که شما باید نیروگاه هسته‌ای بسازید، خب اگر صرف نمی‌کرد که برای این کشورهای کم‌جمعیت با آن‌همه ذخایر انرژی، به طریق اولی نباید صرف می‌کرد. چطور می‌شود که به این کشورها توصیه می‌کنند نیروگاه هسته‌ای بسازید، اما وقتی که نوبت به ایران می‌رسد، می‌گویند شما نفت و گاز دارید و نیازی به انرژی هسته‌ای ندارید.

این تناقض‌ها واقعا خیلی گویاست و آنها خود، نیات خود را برملا می‌کنند. «واعتبروا یا اولی الابصار» یعنی ببینید و پند بگیرید. آنها با امارات 40 میلیارد دلار قرارداد بسته‌اند تا چند نیروگاه هسته‌ای در آنجا بسازند، کویت و عربستان هم در نوبت این قراردادها قرار دارند.

عربستان کشوری است که 10 میلیون بشکه نفت تولید می‌کند و حدود 8 میلیون بشکه را صادر می‌کند اما الان می‌گوید که ما نیروگاه هسته‌ای می‌خواهیم. چطور شد که همه ناگهان به فکر داشتن نیروگاه هسته‌ای افتادند؟! البته ما از این موضوع خوشحالیم و معتقدیم همه باید به این سمت بروند، اما چرا تا 2 یا 3 سال پیش اصلا حرفی از این مسائل نبود. متاسفانه همین کشورها تا 2 یا 3 سال پیش همان حرف‌های غربی‌ها را در سطح رسانه‌ها تکرار می‌کردند و می‌گفتند ایران با این همه ذخایر نفت و گاز چه نیازی به نیروگاه هسته‌ای دارد، اما الان خودشان گوی سبقت را در این زمینه از یکدیگر می‌ربایند.

ما چند دلیل برای روی آوردن به نیروگاه‌های هسته‌ای داریم که اولین آن ارتقای تکنولوژی و صنعت است. فناوری هسته‌ای یک تکنولوژی پیشتاز است و اگر شما به این فناوری دست پیدا کنید، اصلا سطح تکنولوژی شما چند درجه ارتقاء خواهد یافت.

دلیل دیگر این است که باتوجه به نیاز انرژی که در کشور داریم ممکن است ذخایر فسیلی در چند دهه آینده به پایان برسد. بالاخره نفت و گاز هم که فقط برای سوزاندن نیست و در بسیاری از زمینه‌های دیگر از جمله صنایع پتروشیمی استفاده می‌شود، ما باید به این مساله بیندیشیم که بعد از چند دهه که ذخایر سوخت فسیلی تمام شد برای تامین برق چه کار کنیم.

ما که نمی‌توانیم متوقف بمانیم و 30 تا 40 سال دیگر که ناچار شدیم، آن‌وقت ناگهان وارد عرصه هسته‌ای شویم و یقینا آنها اگر ببینند که ما ناچار هستیم، این تکنولوژی را به سهولت به ما نخواهند داد؛ بنابر این ما باید آینده‌نگری کنیم و از حالا به این عرصه ورود پیدا کنیم.

دلیل سوم ما صرفه‌جویی در منابع فسیلی است. الان هر نیروگاه 1000 مگاواتی فسیلی بین 7 تا 10 میلیون بشکه نفت (یا معادل نفت) در سال مصرف می‌کند. شما اگر نفت را بشکه‌ای 70 دلار درنظر بگیرید و میزان مصرف را هم به طور متوسط 9 میلیون بشکه فرض کنید، می‌بینید که هر نیروگاه فسیلی، 630 میلیون دلار در سال مصرف سوخت دارد، بنابر این ساخت نیروگاه هسته‌ای، سالی 630 میلیون دلار صرفه‌جویی نفتی دارد. حالا ‌ببینیم این نیروگاه هسته‌ای چقدر هزینه دارد. سوخت سالانه یک نیروگاه هسته‌ای درحدود 60 میلیون دلار یعنی یک دهم هزینه سوخت نیروگاه فسیلی است.

اما این تنها هزینه سوخت است. آیا با توجه به هزینه‌های جانبی چون طولانی بودن زمان ساخت، هزینه‌های نگهداری و سایر هزینه‌ها باز هم برق تولیدی نیروگاه هسته‌ای به صرفه است؟

هزینه‌های راهبری و نگهداری نیروگاه‌ها تقریبا مانند یکدیگر است. بالاخره نیروگاه فسیلی هم مهندس می‌خواهد، نگهداری می‌خواهد و سایر مسائل مربوط تقریبا مشترک است اما دیدیم که در بحث سوخت، نیروگاه‌های هسته‌ای چقدر به صرفه هستند.

البته هزینه ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای تقریبا دو برابر و نیم تا سه برابر هزینه ساخت نیروگاه‌های فسیلی است، اما وقتی به بهره‌برداری برسند، هزینه نیروگاه هسته‌ای خیلی پایین می‌آید. الان عمر نیروگاه‌های هسته‌ای تا حدود 60 سال افزایش یافته است و بنابراین زمان استهلاک چنین نیروگاهی خیلی طولانی است.

ما براساس محاسبه‌ای که زمان قبل انجام دادیم، به این نتیجه رسیدیم که اگر قیمت هر بشکه نفت، 30 دلار باشد، هزینه تولید برق هسته‌ای با تولید برق فسیلی سر به سر درمی‌آید.

اما الان قیمت هر بشکه نفت معمولا حدود 70 دلار است و بنابراین الان از نظر اقتصادی به نفع ماست که به دنبال تولید برق هسته‌ای باشیم.

البته بجز مباحث اقتصادی، بحث‌های فراوان دیگری از جمله آلاینده‌ها و گازهای گلخانه‌ای و بحث‌های دیگری وجود دارد که وجود نیروگاه هسته‌ای در همه این زمینه‌ها کمک می‌کند.

در سال‌های گذشته پرونده هسته‌ای ما فراز و فرودهایی داشته است و سرعت فعالیت هسته‌ای ما هم با شدت و ضعف‌هایی روبه‌رو بوده است. در این میان شاهدیم که مثلا دولتی، دولت دیگر را به سستی در پیگیری حقوق هسته‌ای متهم می‌کند و مسوولان آن دولت هم، موضعگیری در زمینه هسته‌ای فراتر از موضعگیری دولت‌ها و بلکه سیاست کلی نظام معرفی می‌کنند. شما به عنوان کسی که حداقل در چند سال گذشته به صورت مستقیم درگیر پرونده هسته‌ای کشورمان بوده‌اید، نقش دولت‌ها را در شدت و ضعف فعالیت‌های هسته‌ای تا چه حد می‌دانید؟

فعالیت‌های هسته‌ای ایران قبل از انقلاب شروع شده است و رآکتور تهران در سال‌های 1344 و 1345 در تهران نصب شد. در آن زمان آمریکایی‌ها بعد از این‌که فاجعه هیروشیما و ناکازاکی را به وجود آوردند برای این‌که افکار عمومی را نسبت به خودشان تلطیف کنند شعار اتم برای صلح را ترویج کردند. در این میان شروع کردند به فراهم کردن زمینه انتقال فناوری هسته‌ای به برخی کشورها از جمله ایران و همان زمان در دوران ریاست جمهوری آیزنهاور، رآکتور تهران را در اختیار کشورمان قرار دادند و البته مبلغ موردنظر را نیز دریافت نمودند. آنها در همان زمان به کشورهای دیگری از جمله پاکستان و ترکیه هم رآکتور دادند.

بنابراین از همان سال‌ها ایران فعالیت هسته‌ای خود را شروع کرد و دانشگاه تهران یکی دو سال بعد، رشته کارشناسی ارشد هسته‌ای را پایه‌گذاری کرد. از سال 1354 هم که ساخت نیروگاه بوشهر آغاز شد، بنابراین ما هم اکنون حدود 45 سال است که در عرصه هسته‌ای فعالیت داریم.

با آغاز جنگ تحمیلی، ما شاهد فترتی در این عرصه بودیم اما از سال 1363، دانشگاه‌ها مجددا رشته‌های هسته‌ای را دایر کردند که من در آن زمان در ستاد انقلاب فرهنگی، در شورای عالی برنامه‌ریزی فعالیت می‌کردم ما شروع به تدوین برنامه کردیم و در دانشگاه‌هایی چون امیرکبیر، صنعتی شریف، تهران و شیراز، ارائه دوره‌های کارشناسی ارشد در مهندسی هسته‌ای آغاز شد.

آقای دکتر سوال من در خصوص تحولات چند سال گذشته است؟

بله به اینجا هم می‌رسم. بعد از پایان جنگ تحمیلی، دولت وقت ایران، تفاهم‌نامه‌ اولیه‌ای را در زمان آقای گورباچف با روس‌ها امضا کرد و در سال 1995 قرارداد میان دو کشور امضا شد. در آن زمان هیچ کشور غربی حاضر به همکاری در نیروگاه بوشهر نبود.

دولت‌های بعدی هم به میزانی که می‌توانستند در زمینه هسته‌ای کمک کردند تا این‌که وارد بحرانی شدیم که بعد از 11 سپتامبر آغاز شد. در آن زمان آقای بوش ما را در محور شرارت قرار داد و بعد برای این‌که به ما فشار بیاورند بحث هسته‌ای را مطرح کردند و آن شد که همه می‌دانند.

بنابراین دولت‌ها همگی کمک کردند و هرکسی به سهم و اندازه خودش به پیشبرد این تکنولوژی کمک کرد. اما از 7 تا 8 سال قبل که فشارهای سیاسی زیاد شد مانورهای سیاسی دولت‌ها هم کمی متفاوت شد،‌ مثلا دولت قبل (اصلاحات) سعی می‌کرد که اگر می‌شود با نوعی ظرافت سیاسی مسائل را حل کند. دیدگاه‌ ما هم در آن زمان این بود که شاید نیت آنها از اظهار بی‌اعتمادی خیر است و ما در حقیقت به نفع آنها شک کردیم. ما در حقیقت در آن زمان بسیار منصفانه و خیلی بزرگوارانه عمل کردیم و گفتیم آنها به عدالت رفتار خواهند کرد.

آیا این مسائلی که شما می‌گویید تصمیم نظام بود یا تصمیم گروه و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای؟

صددرصد تصمیم نظام بود. مگر ممکن بود اینجانب که به عنوان نماینده ایران در وین مشغول به فعالیت بودم، خودم شخصا تصمیم گرفته باشم و پروتکل الحاقی را امضا کرده باشم.

نه منظورم تاثیر رویکرد دولت‌هاست. آیا نرمشی که ما در آن زمان داشتیم ماحصل تفکرات تیم هسته‌ای آن زمان بود یا این که سیاست نظام بود؟

در آن زمان داده‌های موجود اقتضا می‌کرد که مسوولان چنین برداشتی داشته باشند. درست است که ما هیچ‌وقت از غرب دل خوشی نداشتیم اما به هر حال ما تاکنون با هم وارد چنین چالشی نشده بودیم. همانطور که گفتم فضا به گونه‌ای بود که ما می‌گفتیم شاید آنها بخواهند دلسوزانه مسائل را فیصله دهند و به همین خاطر وارد گفتگو شدیم. بنابراین نظام با چنین برداشتی جلو رفت و در سعدآباد آن تفاهم‌نامه را امضا کردیم. البته این را هم بگویم که در آن زمان این بحث وجود داشت که پرونده ایران را به شورای امنیت ببرند اما نرمش ایران و تدبیر نظام در آن زمان توانست اجماع جهانی را به هم بزند. این تدبیر ایران ابتدا قرار بود 6 ماه طول بکشد، اما ایران دو سال و نیم صبور بود و فعالیت‌های خود را در تعلیق نگاه داشت. بعد از این مدت ما دیدیم که غرب هیچ تغییری نکرده است و فقط زبان قدرت را می‌فهمد و از همین رو نظام سیاست‌های خود را تغییر داد. این زمان مصادف شد با روی کارآمدن دولت نهم. من که از ابتدا درگیر این پرونده بودم انصافا عرض می‌کنم که دولت نهم اقتدار خیلی خوبی از خودش نشان داد و کاملا مستحکم و قوی در برابر هیمنه غرب ایستاد و آن را شکست. دولت نهم و دهم و بخصوص خود آقای دکتر احمدی‌نژاد واقعا حمایت همه‌جانبه‌ای از لحاظ مالی، تشکیلاتی و مقرراتی از فعالیت‌های هسته‌ای دارند که اگر اینها نبود به این سرعت نمی‌توانستیم پیش برویم. لذا امتیازی که دولت فعلی دارد یکی ایستادگی محکم در برابر غرب است و دیگری حمایت‌ها و تشویق جدی مسوولان هسته‌ای. ضمنا این را عرض کنم که در تمام تحولات هسته‌ای کشور، رهبر معظم انقلاب آن جایگاه ارشادی خودشان را حفظ کرده‌اند و درست در گلوگاه‌ها ارشادات لازم را انجام دادند و گره از کار فروبسته ما گشوده‌اند. ایشان طوری مسائل را تدبیر کرده‌اند که فعالیت‌های هسته‌ای با بن‌بست روبه‌رو نشود و مثلا زمانی که لازم دیده‌اند با دستور تعلیق، این بن‌بست را رفع کرده‌اند.

آیا اگر ما همان‌طور با آنها کجدار و مریز رفتار می‌کردیم و البته کار خودمان را هم انجام می‌دادیم بهتر نبود تا این که بخواهیم آشکارا در مقابل آنها قرار بگیریم؟

ببینید در آن زمان ما بهترین شرایط را داشتیم.‌ آقای خاتمی یک چهره بین‌المللی بود و بحث گفتگوی تمدن‌ها را مطرح کرده بود.

آنها‌ آمدند کشوری را که مبنای حرکت تعاملات سیاسی و بین‌المللی‌ آن، بحث گفتگوی تمدن‌ها بود و بحث 11 سپتامبر را نکوهش کرده بود، در محور شرارت قرار دادند. این نشان می‌داد که آنها قطعا نیت خیر نداشتند. مطمئنا حتی اگر ما به همان شکل گذشته رفتار می‌کردیم قطعا آنها با ما همراهی نمی‌کردند. ما روایت معروفی داریم که یک مومن نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شود. آنها زمانی ما را می‌پذیرند که به نوعی در مدار آنها قرار بگیریم.

من واقعا نمی‌خواهم تحلیل کنم، اما شما کشورهای اطراف خودمان را نگاه کنید که غلام حلقه به گوش آمریکا هستند. این کشورها واقعا چه استقلال سیاسی از خودشان دارند؟ واکنش این کشورها را نسبت به مساله فلسطین نگاه کنید. اگر به ترتیب اولویت نگاه کنیم مساله فلسطین یک مساله عربی، اسلامی و جهانی است؛ اما شما واکنش کشورهای عربی نسبت به حماس و مردم غزه را که تحت این همه ظلم و ستم هستند، ببینید. آیا واقعا ملت‌های این کشورها، رفتار حکومت‌هایشان را تایید می‌کنند؟

بنابراین براساس این تحلیل شما همراهی آمریکا با ایران شرایط بسیار ویژه‌ای دارد؟

بله، آمریکا تا ایران را در چنگ خودش نداشته باشد، مسائل حل نمی‌شود. تا حدودی هم این تحلیل آنها درست است و ما باید تا حدی هم حق را به آنها بدهیم. ایران کلید طلایی خاورمیانه است و در خاورمیانه بدون نظر ایران، هیچ چیزی قابل پیاده کردن نیست و آنها این را می‌دانند. سایر کشورهای منطقه، کشورهای متزلزلی هستند و تنها ایران است که محکم ایستاده است. نکته مهم دیگر این که ایران جایگاه استراتژیک ویژه‌ای دارد. آمریکا به دنبال حفظ هیمنه ابرقدرتی خود است و از این رو باید عوامل مزاحم را خنثی کند که این عوامل می‌توانند اقتصادی و نظامی باشند. رقبای اقتصادی آمریکا در حال حاضر اتحادیه اروپا و کشورهای آسیای شرقی از جمله چین هستند. آمریکا این کشورها را از طریق انرژی کنترل می‌کند. تقریبا همه شیرهای انرژی دنیا دست آمریکاست بجز ایران. اگر ایران هم در اختیار آمریکا باشد، اتحادیه اروپا و آسیای شرقی هم تحت سیطره آمریکا قرار می‌گیرند و کافی است که دستور کاهش تولید انرژی را صادر کند تا این کشورها فرو بریزند.

لذا اتحادیه اروپا با وجود این که به ظاهر با آمریکا همراه است نمی‌خواهد ایران به دست آمریکایی‌ها بیفتد. این را هم خود آمریکایی‌ها می‌دانند و هم خود اروپایی‌ها؛ بنابراین خود اروپا با وجود فشارهایی که به ایران می‌آورد، دوست دارد که ایران مستقل باقی بماند تا برون‌رفتی باشد برای آینده آنها.

دومین عامل، نظامیگری است. کشوری که عمده رقیب نظامی آمریکاست، روسیه است و برخلاف برخی تصورات، کشورهای اتحادیه اروپا و چین در این مقوله جایگاهی ندارند.

روسیه چندین هزار کلاهک هسته‌ای دارد و تنها کشوری که می‌تواند چندین بار آمریکا را نابود کند تنها روسیه است.

بنابراین آمریکا باید تکلیف روسیه را هم روشن و آن را مهار کند. راه حل مساله این است که آمریکا از طریق ناتو، حلقه را به دور گردن روسیه تنگ کند و شما می‌بینید که الان تقریبا به نوعی در بیشتر کشورهای اطراف روسیه نفوذ کرده است. تنها برون رفت روس‌ها ایران است و اگر ایران هم در مدار آمریکا قرار بگیرد، حلقه اطراف روسیه کاملا بسته می‌شود و همان‌طور که اتحاد جماهیر شوروی فرو ریخت، روسیه هم آرام آرام فرو می‌ریزد.

با توجه به این تحلیل شما، سیاست روسیه و اتحادیه اروپا در قبال ایران را چگونه می‌توان توجیه کرد؟

روس‌ها خیلی باهوشند و جایگاه مهم استراتژیک ایران را درک می‌کنند و نمی‌خواهند ایران از جایگاه مستقلی که دارد خارج شود و به جایی وابستگی پیدا کند. اما ما نمی‌توانیم رفتارهای سایر کشورها را براساس آرزوهای خودمان تحلیل کنیم و بگوییم که مثلا اگر روسیه این کار را می‌کرد چقدر خوب می‌شد.

ما باید خودمان را گاهی هم به جای روس‌ها بگذاریم. به هر حال آنها هم همچون ما و هر کشور دیگری به دنبال منافع ملی خودشان هستند. آنها در راستای حفظ منافع ملی خود، بازی‌های خودشان را انجام می‌دهند و ممکن است این بازی روسیه از دیدگاه ما مورد نقد باشد. البته این مساله اشکال ندارد و ما هم نقد خودمان را می‌کنیم، اما نباید در رفتار سیاسی‌مان دچار اشتباه شویم. ما باید رفتار بعضی کشورها را درک کنیم.

آیا صحبت‌های شما در مورد اتحادیه اروپا هم صدق می‌کند؟

در مورد همه کشورها صدق می‌کند. ما باید کیاست سیاسی داشته باشیم. بعضی‌ها می‌خواهند مسائل سیاسی را خیلی شفاف و عریان ببینند و دیدگاه‌های خودشان را ملاک عمل قرار می‌دهند و دائم انتقاد می‌کنند که چرا فلان کشور در فلان مقطع این کار را کرد و فلان کار را نکرد. اما ما باید توجه داشته باشیم که هیچ کس عاشق چشم و ابروی ما نیست و همه به دنبال تأمین مصالح خود در عرصه بین‌المللی خودشان هستند. کدام کشور حاضر است تمام منافع خود را فدای کشور دیگری بکند. الان فقط ایران است که چوب مساله حقی همچون فلسطین را می‌خورد و این همه هزینه می‌دهد. خیلی از تحلیلگران خارجی الان می‌گویند که چرا ایران این کار را می‌کند. پاسخ ما این است که دفاع از فلسطین ناشی از ایدئولوژی اسلامی و برخاسته از مفاد قانون اساسی ماست.

ما واقعا اکنون در قبال مساله فلسطین هزینه می‌دهیم، اما در این راه تردیدی به خود راه نمی‌دهیم؛ حجت موجه ما این است که آن چیزی که امروز ایران را ایران کرده است همین پایبندی به اصول است. ممکن است در کوتاه‌مدت ما دچار مشکلاتی بشویم، اما اگر مقاومت کنیم در بلندمدت جواب می‌‌گیریم. ما اگر بتوانیم مقاومت کنیم و به اصول خود پایبند بمانیم، نتیجه آن برای نسل‌های بعدی بسیار دلنشین خواهد بود. ممکن است یکی یا دو نسل در ارتباط با این سیاست‌ها هزینه‌هایی را پرداخت کنند اما نسل‌های بعدی طعم شیرین این مقاومت را خواهند چشید.

کسانی که فقط منطق زور را می‌فهمند وقتی در مقابل خودشان زور مساوی ببینند، حداقل این است که به زندگی مسالمت‌آمیز تن می‌دهند و آن موقع است که شما برنده‌اید.

بحث مبادله سوخت که از حدود یک سال پیش آغاز شد، تحول مهمی در پرونده هسته‌ای ما به وجود آورد و ما بیانیه تهران را داشتیم. جمهوری اسلامی هم اعلام کرده است آماده ازسرگیری ‌مذاکرات با گروه وین است، اما با این وجود هنوز این مذاکرات آغاز نشده است. در همین اثنا شاهدیم که برخی سایت‌ها از گفتگوهای غیررسمی ایران و گروه وین خبر داده‌اند. آیا انجام چنین گفتگوهایی را تایید می‌کنید؟

ما در ارتباط با مبادله سوخت به آژانس نامه نوشته‌ایم و آمادگی خودمان را برای گفتگو در این زمینه و البته بر مبنای بیانیه تهران اعلام کرده‌ایم. ما پشتیبانی ترکیه و برزیل را هم در این زمینه داشته‌ایم. تا به امروز روس‌‌ها هم ابراز علاقه کرده‌اند که این جلسه هر چه زودتر برگزار شود. طبق شنیده‌ها، فرانسوی‌ها نیز ابراز علاقه‌ کرده‌اند و آمریکا نیز در رسانه‌ها ابراز علاقه کرده است. اما با وجود همه این‌ مطالب، ما تا به حال یک نامه رسمی مکتوب از سوی آنها دریافت نکرده‌ایم که زمان مشخصی را برای برگزاری جلسه تعیین کرده باشند. هر چیزی که تا حال شنیده‌ایم، خبرهای رسانه‌ای بوده است. البته در مقطعی هم از رسانه‌ها شنیدیم که آمریکایی‌ها تمایل چندانی برای برگزاری مذاکرات ندارند که البته برای ما مهم نیست ما برنامه‌های خود را ادامه می‌دهیم. ما فکر می‌کنیم که تبادل سوخت می‌تواند برون‌رفت آبرومندانه‌ای برای غرب باشد که از این پرونده ساختگی خارج شوند. اما اگر آنها به این مساله راغب نباشند، ما به حرکت در مسیر ترسیم شده نظام ادامه می‌دهیم و منتظر نمی‌‌مانیم تا این که روزی شاهد خاموش شدن رآکتور تهران باشیم. ما الان حدود 25 کیلوگرم سوخت 20 درصد داریم و هر ماه 3 کیلو به آن اضافه می‌کنیم. کارگاه ساخت و تولید صفحات سوخت هم با سرعت به جلو می‌رود و ما امیدواریم که در پرتو الطاف خداوندی در شهریور ماه سال آینده، اولین مجتمع سوخت را به رآکتور تهران تحویل دهیم.

آیا خبر منتشر شده مبنی بر انجام مذاکرات غیررسمی میان ایران و گروه وین را تایید می‌کنید؟

نه، اصلا. چه دلیلی دارد که ما مذاکرات غیررسمی داشته باشیم.

بحث مبادله سوخت بر پرونده هسته‌ای چه تاثیری می‌تواند داشته باشد. به هر حال آنها براساس قطعنامه‌هایی که صادر کرده‌اند خواستار تعلیق غنی‌سازی در ایران هستند و این در حالی است که ایران تاکید دارد که حتی اگر مبادله انجام شود، غنی‌سازی ادامه خواهد یافت؟

بحث مبادله سوخت، پیشنهادی بود که از طرف غربی‌ها مطرح شد و ما هم با کمی تامل بر آن به این نتیجه رسیدیم که این بحث می‌تواند اقدام اعتمادسازی میان دو طرف باشد و خروج آبرومندانه‌ای برای غرب فراهم کند.

آنها نمی‌خواهند طوری رفتار کنند که تصور شود عقب‌نشینی کرده‌اند و ما هم نمی‌‌خواهیم شرایطی را برای طرف مقابل فراهم کنیم که نتواند خود را از این کمند رها کند. بنابراین فکر کردیم که بحث مبادله می‌تواند یک فرصت برد ـ برد را برای طرفین فراهم کند، اما آنها متاسفانه براساس تحلیل‌های غلط خود از این فرصت استفاده نکردند و لابی صهیونیسم مانع از تصمیم‌گیری صحیح از سوی آنها شد.

در آمریکا دو اردوگاه فکری وجود دارد. یکی از آنها منطقی‌تر فکر می‌کند و می‌‌خواهد موضوع هسته‌ای ایران را به صورت منطقی حل کند، اما اردوگاه دیگر متاثر از صهیونیسم بین‌الملل است و می‌خواهد فشار بر ایران را افزایش دهد و ایران را تضعیف کند.

با وجود این صحبت‌ها آیا شما بحث مبادله سوخت را در پرونده هسته‌ای ایران که الان در شورای امنیت است و 4 قطعنامه درخصوص آن صادر شده است موثر می‌دانید.

ما در این راستا تلاش می‌کنیم و خواهان بسته شدن پرونده هسته‌ای کشورمان هستیم اما انتظار نداریم که این موضوع سریعا اتفاق بیفتد.

ما البته فعالیت‌هایمان را هم ادامه می‌دهیم و کشور هم در حال اداره شدن است و به لطف خدا این موانع را پشت سر خواهیم گذاشت و غرب خواهد یافت که اشتباه کرده است. ما دلسوزانه به غرب تذکر می‌‌دهیم که در حال اشتباه است و هم برای ما و هم برای خود زحمت می‌آفرینند.

در مورد آخرین تحولات نیروگاه بوشهر هم توضیح می‌دهید؟

کار نیروگاه بوشهر بخوبی به پیش می‌رود و من همین‌جا از فرصت استفاده کرده و از ملت و دولت روسیه تشکر می‌کنم. ما امیدواریم که به لطف خدا اوایل مهر ماه، سوخت به قلب رآکتور انتقال پیدا کند که این فرآیند، مدتی طول خواهد کشید. امیدواریم که تا آخر مهر ماه، کل سوخت به قلب رآکتور منتقل شده باشد و زمانی که این اتفاق بیفتد، در قلب بسته می‌شود و واکنش‌ها شروع می‌شود. اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، اواخر آذرماه شاهد وصل شدن نیروگاه به شبکه سراسری خواهیم بود. البته ما در آن زمان، شاهد 40 درصد قدرت این نیروگاه خواهیم بود و بعد از دو سه ماه به صد درصد قدرت خواهیم رسید.

حسین نیک‌پور/ گروه سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها