در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
آفرینش: «اصلاح الگوی مصرف ، رکنی از ارکان استقلال»
اصلاح الگوی مصرف ، رکنی از ارکان استقلال عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمید رضا عسگری است که در آن می خوانید:
در جهان امروز مصرف انرژی و جایگزینی انرژی های جدید برای بهره وری بیشتر و دوراندیشی نسبت به آینده امری مهم وضروری می باشد. نحوه مصرف آدمی از منابع و ذخایر انرژی بدون برنامه ریزی آینده بشر را به ورطه نابودی و نیاز خواهد کشید.
در کشور ما نیز الگوی صحیح مصرف از منابع انرژی و حتی بسیاری از کالاهای مصرفی روزانه همچون آب و نان به درستی رعایت نمی شود و نسبت به میزان استاندارد آن از حد مجاز تجاوز کرده است.
مصرف سرانه آب برای هرایرانی در بخش خانگی سالانه 74 مترمکعب می باشد در حالی که در جهان این مصرف به 45 مترمکعب می رسد. همچنین در زمینه نان سالانه 7.10 تن گندم در کشور مصرف می شود که حدود 30 درصد آن یعنی 3 میلیون تن هدر می رود در حالی که با مصرف درست می توان از واردات گندم به کشور بی نیاز شد.
اصلاح الگوی مصرف نیازمند فرهنگ سازی پایدار است تا شهروندان الزام کاهش مصرف و بهینه سازی آن را احساس کنند.
در حال حاضر کشور نیاز به ارائه مدل های استاندارد و صحیح مصرف دارد که شایسته است مسئولین زمینه و بستر آن را فراهم کنند تا با روشی منطقی و مدبرانه جامعه را به سمت وسوی الگوی صحیح مصرف رهنمون شوند.
مصرف بیهوده در زمینه های مختلف بالاخص در زمینه انرژی موجبات وابستگی کشور به کشورهای خارجی را فراهم خواهد آورد.
برای نمونه می توان به مصرف بی رویه بنزین یکی از مسائلی است دولت را برای تامین آن به واردات و پرداخت هزینه گزاف مجبور ساخته است.
در زمینه بنزین کشور ایران ازنظر ارائه بنزین ارزان و میزان یارانه پرداختی به این کالا نخستین کشور در جهان است. بیش از 36 درصد مصرف بنزین خاورمیانه در ایران مصرف می شود.
این آمار نشانگرآن است که مصرف بنزین در کشور ما رویه ای سالم و هدفمند ندارد البته پس ازسهمیه بندی بنزین در طول این سه سال ما شاهد هستیم که به طور متوسط 5.12 درصد مصرف سوخت کاهش یافته است ولی باز هم نسبت به استانداردهای جهانی و اهداف از پیش تعیین شده فاصله قابل ملاحظه ای دارد.
دولت نیز یک مصرف کننده بزرگ است و حجم زیادی از مصرف انرژی در بدنه خود دولت صورت می گیرد و این امر با اجرایی کردن رهنمودهای مقام معظم رهبری در راستای اجرای اصل 44 تحقق خواهد یافت.
قدس: «تهدید نظامی واشنگتن و اقتدار دفاعی ایران»
تهدید نظامی واشنگتن و اقتدار دفاعی ایران عنوات سرمقاله امروز روزنامه قدس است که در آن می خوانید:
جمهوریخواهان مجلس نمایندگان آمریکا طرحی را آماده و مطرح کرده اند که در صورت تصویب، مجوز اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران را صادر خواهد کرد.
موضوع حمله آمریکا یا اسرائیل غاصب به ایران، در سالهای پس از پیروزی انقلاب همواره از سوی دولتمردان کاخ سفید به فراخور نیاز دیپلماسی آنها، گستره رسانه ای یافته و سوژه جدیدی نیست.
در روزهای اخیر سناریوی جدید آمریکا برای منطقه خاورمیانه مبنی بر تجزیه کشورهای منطقه با هدف کاستن از توان دفاعی و قابلیتهای مقابله آنها و طرحهایی مبنی بر کوچک سازی برخی کشورها در دستور کار قرار گرفته است.
کشورهای غربی نیک می دانند هر گونه اقدام نظامی از سوی آمریکا و یا رژیم غاصب صهیونیستی، واکنش دور از انتظاری را از سوی ایران در پی خواهد داشت.
در این مجال فرصت پرداختن به چرایی حمله و گزینه های احتمالی نیست و صرفاً پاسخ کوبنده ایران در برخی عرصه ها در صورت اتخاذ گزینه احتمالی آنها مطرح می گردد.
واشنگتن به خوبی می داند که همراهی نکردن کشورهای دیگر در ارتباط با ایران موضع قابل کتمانی نیست.
سرخوردگی به واسطه این موضوع را می توان در اظهارات «مک کریستال» ارزیابی نمود، چنانکه بیان واقعیت ها مبنی بر شکست آمریکا و ناتو در افغانستان، به کنار گذاشتن وی انجامید.
در شرایطی که سایر کشورها، خسته از دنباله روی آمریکا، به نوبت در حال بازگرداندن نیروهایشان از افغانستان و عراق هستند و افکارعمومی و منافع اقتصادی آنها پذیرای جنگ دیگری نیست و از همراهی با کاخ سفید سر باز می زنند، تمام هزینه ها و عمده تبعات اقتصادی جنگ را آمریکا به تنهایی باید بپردازد و این برای کشوری که بار هزینه ها همیشه بر دوش اذنابش بوده، تحمل ناپذیر است.
شکست واشنگتن در حمله به عراق و افغانستان و تحمیل هزینه بیش از یک میلیارد دلاری در دو جنگ یاد شده و تلفات 5300 نفری، سبب گردیده افکارعمومی این کشور با سیاست های ماجراجویانه کاخ سفید همراهی نکنند؛ ضمن آنکه اقدام مشابه دیگری علیه کشوری مانند ایران، هزینه چند برابری را به اقتصاد آمریکا تحمیل می کند.
برخی آمارها واشنگتن را با 14 هزار میلیارد دلار بدهی بدهکارترین کشور دنیا معرفی می کنند که تحمیل هزینه های یک جنگ دیگر را با وجود کسری بودجه، غیرمحتمل می نماید.
بدیهی است، هرگونه حمله به ایران، به طرز چشمگیری منجر به افزایش قیمت نفت می شود و خطر این امر که اقتصاد آسیب پذیر جهان را به سوی بحران مالی سوق دهد، افزایش پیدا می کند.
اگر قیمت نفت به هر بشکه 150 دلار برسد (همان طور که در تابستان 2008 به این مقدار رسیده بود) هزینه صورتحساب های گاز با افزایش ناگهانی روبه رو می شود و قیمت بنزین در آمریکا یک بار دیگر به بیش از 4 دلار در هر گالن خواهد رسید.
بعید به نظر می رسد افکار عمومی داخل آمریکا بتواند با ادعاهای دولتمردان کاخ سفید مبنی بر پیگیری منافع ایالات متحده در 12000 کیلومتر فاصله توجیه شود و آمادگی حمایت از سیاستهای جنگ طلبانه آنان را داشته باشد.
اگر احتمال اجماع در مورد اتخاذ مشی تهاجمی علیه ایران تقویت گردد، سناریوهای مقابله جمهوری اسلامی آنها را از تصمیم خود پشیمان خواهد نمود.
ایران همواره از رهبری حکیم و خردمند برخوردار بوده که تاکنون توانسته در مقابل تهاجمها و سیل تبلیغات و جنگ روانی دشمن با درایت نقشه های آنها را بی اثر کند. اکنون نیز به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه توانمندیهای ایران در مقابله با استکبار می باشد.
رهبری ایران در مناسبت های گوناگون به فراخور تهدیدهای آمریکا موضعگیری نموده و در فرازی از فرمایشاتشان فرمودند: «اگر آمریکا به ایران حمله کند، منافع این کشور در سراسر جهان به خطر خواهد افتاد.»
مردم ایران همراهی خود را با سیاستهای دولتمردان در طول حیات طیبه انقلاب اسلامی به اثبات رسانده و نشان داده اند که چگونه در مقاطع مختلف با احساس تکلیف به صحنه آمده و نقش مثال زدنی خود را عملیاتی نموده اند. حضور در عرصه های همراهی با نظام در صحنه جنگ سخت و نبرد نرم دشمن، نمونه ای از پشتیبانی ملت شهیدپرور ایران است که در هر برهه ای نقش آفرینی کرده است.
بررسی پرونده جنگ عراق علیه ایران، نمونه مناسبی از ایثارگری امت اسلامی ایران است که هر فردی با هر خرده فرهنگی، حول ارزشهای اسلامی متحد و منسجم، دشمن را از دستیابی به هدفهایش بازداشتند.
در صورت تقابل ایران و آمریکا و یا ولیده نامشروع آن رژیم اشغالگر قدس، جمهوری اسلامی با به میدان آوردن الگوی نبرد نامتقارن ، شکست فاحش این رژیم را در سال 2006 در اذهان تجدید خواهد نمود.
دشمنان ایران نباید فراموش کنند با به کارگیری تمام توان نظامی، دیپلماسی، رسانه ای و همپیمانان منطقه ای و فرامنطقه ای خود نتوانستند جنبش مقاومت اسلامی لبنان را وادار به شکست کنند، بلکه نتیجه نبرد بر خلاف باورهای کارشناسان و تحلیلگران آکادمی های سیاسی و نظامی غرب رقم خورد و حزب ا... توانست در برابر ارتش مدعی افسانه شکست ناپذیری، با الهام از الگوی مقاومت ایران در نبردی نامتقارن در زمین، هوا و دریا شکست غیرقابل انتظاری را به اسرائیل غاصب وارد نماید که حتی حاکمان تل آویو را ناگزیر به پذیرش شکست در قالب کمیته وینوگراد نمود.
جمهوری اسلامی از توانمندیهای ژئوپلتیکی مناسبی برخوردار است که در صورت وقوع هر تعرضی می تواند تبعات اقتصادی و سیاسی جبران ناپذیری را متوجه سمپاتهای منطقه ای و همپیمانان فرامنطقه ای آمریکا بکند.
عمق استراتژیک ایران در پیرامون مرزها و آسیای جنوب غربی، حتی فراتر از آن در گستره جغرافیایی ساتو، یکی از مهمترین مؤلفه هایی است که اعتراف به آن از سوی دشمنان و بدخواهان نظام اجتناب ناپذیر می باشد.
آمادگی نیروهای مسلح، بویژه بسیج 12 میلیونی، هم به شکل کمی و هم کیفی، بر عنصر توانمندی جمهوری اسلامی افزوده است.
ادعاهای مطرح شده را باید جنگ روانی دانست که با تست افکار عمومی و نخبگان حاکمیتی تلاش می نمایند هدفهای زیاده طلبانه شان را در فضای جنگ نرم تعقیب نمایند.
پر واضح است، تهدید به جنگ، عملی نمودن جنگ نیابتی از سوی صدام، تحریم و ورود به عرصه جنگ نرم همگی موضوعهایی است که برای ملت ایران جدید نیست، بلکه با اتخاذ پروپاگاندا تلاش می کنند، فشارها را بر مردم ایران تشدید کنند بنابراین ، جمهوری اسلامی به عنوان یک عضو فعال جامعه جهانی، بر اساس منطق گفتگو که متغیر تابع منافع ملی و امنیت ملی خود است، آماده توسعه مناسبات می باشد و اگر دولت هایی بخواهند بر خلاف موازین بین المللی گامهایی در مسیر سنگ اندازی برای دستیابی ملت ایران به حقوقشان بردارند، با واکنش قاطعانه ملت ایران مواجه خواهند شد.
کیهان: «فراتر از قیل و قال»
فراتر از قیل و قال عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم مهدی محمدی است که در آن می خوانید:
رشد یکباره ادبیات حمله نظامی به ایران در هفته گذشته اتفاقی نیست. آمریکایی ها به تدریج در حال آشکار کردن ابعاد استراتژی جدیدی هستند که متناسب با تحولات سال 88 در ایران طراحی شده و اما اجرای آن بناست گام به گام و با سنجش میزان موفقیت گام های برداشته شده، تکمیل شود.
بحث های اخیر درباره قریب الوقوع بودن حمله نظامی به ایران که ابتدا در بیرون کشور طرح و به سرعت در فضای داخلی هم به دستور اول رسانه ها تبدیل شد، در واقع فقط یک فاز میانی از آن استراتژی است و این موضوع درست تحلیل نخواهد شد مگر اینکه درک جامعی از کل نقشه راهی که آمریکایی ها می خواهند در آینده بپیمایند، وجود داشته باشد.
آن وقت معلوم خواهد شد که اولا آیا حمله نظامی یک گزینه است، و ثانیا اگر هم گزینه باشد، گزینه برای چه هدفی است.
همه چیز از سخنانی شروع شد که باراک اوباما در دیدار دو هفته پیش خود با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم غاصب صهیونیستی بیان کرد.
اوباما در حاشیه آن دیدار که از قبل اعلام شده بود قرار است حرارتی مختصر به فضای سرد روابط اسراییل و آمریکا تزریق کند، با صراحتی که قبلا کمتر دیده شده بود گفت که جلوگیری از هسته ای شدن ایران را هدف اول دولت خود می داند و به اسراییل «اطمینان می دهد» هیچ گزینه ای را از روی میز بر نخواهد داشت.
اوباما البته هیچ اشاره مستقیمی به مسئله حمله نظامی نکرد ولی در فضای بعد از قطعنامه 1929 این سخنان به گونه ای کاملا خاص تفسیر شد و رسانه های غربی بلافاصله از آن نتیجه گرفتند که گزینه نظامی به روی میز کاخ سفید بازگشته است.
برای کسانی که با ادبیات کاخ سفید آشنا هستند حرف های اوباما مطلقا جدید نبود اما تفسیرهایی کاملا جدید و عجیب از آن ارائه شد.
پس از اظهارات اوباما، مهم ترین مطلبی که بر این آتش نفت ریخت ، مقاله جو کلاین در شماره هفته گذشته تایم است که برخی منابع فارسی زبان تازه دیروز آن را ترجمه و چنان تحلیل کرده اند که گویی اتفاق کاملا جدیدی رخ داده است.
جوهر سخن «کلاین» در آن مقاله این است که آمریکایی ها دریافته اند بدون «روی میز بودن گزینه حمله نظامی» تحریم های قطعنامه 1929 «موثر» نخواهد بود. این مقاله هم دقیق خوانده نشد و مکررا مورد سوء تعبیر قرار گرفت.
«کلاین» در هیچ جای مقاله از قول منابع خود در دولت آمریکا نمی گوید که حمله ای درکار است و حتی نمی گوید که برنامه ریزی در این راستا انجام می شود، بلکه بر تنها چیزی که تاکید می کند این است که آمریکایی ها فهمیده اند ایران نباید 1929 را سقف فشار فرض کند وگرنه رفتار آن هیچ تغییری نخواهد کرد.
اکنون اجازه بدهید ببینیم چگونه می توان موضوع را به نحوی دقیق بازسازی کرد. این موضوع قطعی است که آمریکایی ها استراتژی خود درباره ایران را بازنویسی کرده اند و درس هایی را که از حوادث سال 88 در تهران و برخی تحولات جدید در منطقه گرفتند - درست و غلط - در این بازنویسی لحاظ کرده اند.
به طور بسیار خلاصه قضیه از این قرار است که:
1- تیم مسئول پرونده ایران در کاخ سفید امیدوار است که ایجاد مشکلات داخلی بتواند ایران را از دیپلماسی خارجی خود که آمریکا و اسرائیل را نشانه رفته است، منحرف کند.
2- نکته بعدی این است که آمریکایی ها تصمیم گرفته اند گزینه های خود در مقابل ایران را عملی نکنند مگر اینکه قبلا نوع و میزان تاثیر آن بر فتنه سبز را سنجیده باشند. اصل کلی از نظر آمریکا این است که در کنار حمایت علنی از این جریان در ایران، هر اقدامی که به هر شکلی این جریان را تضعیف کند، در شرایط فعلی برای آمریکا یک «گزینه» نیست.
3- مسئله بعدی تمرکز بر ایجاد احساس بحران اقتصادی در مردم ایران از طریق فعال کردن دوباره گزینه تحریم هاست. تحریم تا پیش از حوادث سال 88 برای آمریکا یک گزینه نبود اما این حوادث و امیدی که جریان فتنه بر ایجاد تقابل میان نظام و مردم پیدا کرد، آن را دوباره روی میز آمریکا قرار داد.
منتها تغییری که ایجاد شده این است که آمریکایی ها می دانند تحریم به شکل قبلی قطعا هیچ تاثیری نخواهد داشت بنابراین تصمیم گرفته اند در تحریم های جدید خود شرایط خاصی را اعمال کنند تا هرچه قدرتمندتر به نظر برسد.
در یک برآورد نهایی استراتژی «راس-برنز» در باره ایران می گوید تحریم اگر بنا باشد جواب بدهد، باید اجماعی، وسیع و تکمیل شده توسط تحریم های خارج از شورای امنیت باشد و در زمانی کم و بیش طولانی، یعنی 5-3 سال اعمال شود.
4- و نهایتا آمریکایی ها عقیده دارند رفتار ایران تنها زمانی تغییر خواهد کرد که محاسبات آن تغییر کرده باشد و تغییر محاسبه یک امر اساسا ذهنی است که با ابزارهای عینی می توان بر ان تاثیر گذاشت اما نمی توان آن را به سرعت دگر گون کرد.
محصول این تحلیل هم این است که آمریکایی ها می گویند باید در مذاکره را باز گذاشت تا اگر محاسبات ایران تغییر کرد، راهی برای ادامه مسیر وجود داشته باشد.
اگر بخواهیم همه این تحلیل را در یک جمله خلاصه کنیم استراتژی جدیدآمریکا ترکیبی از 3 عنصر مذاکره، تحریم و حمایت از فتنه سبز است که نسبت این گزینه ها در ترکیب نهایی بسته به شرایط روز تعیین خواهد شد.
تحلیل آمریکایی ها که می توان آن را با خروارها کد مستند کرد این است که ایجاد یک ترکیب مناسب و بهینه از این گزینه ها می تواند یک فشار «واقعی» بر ایران وارد آورد به گونه ای که ایران احساس کند دیگر نمی تواند هزینه های ناشی از استراتژی هسته ای و یا منطقه ای اش را تحمل کند.
اکنون می توان پرسید گزینه نظامی در این استراتژی چه جایی دارد؟ وقتی در مقاله کلاین یا اظهارات اوباما دقیق شویم روشن می شود که اساسا با موضوع جدیدی مواجه نیستیم و غربی ها در حال تکرار همان حرف هایی هستند که قبلا هم می زدند.
آنچه جدید است این است که در داخل و خارج ایران اراده ای عمدی وجود دارد که این اظهارات به گونه ای متفاوت با گذشته تعبیر شود گویی به راستی چیزی دگرگون شده است.
مهم ترین گام برای درک فضای فعلی این است که فضای رسانه ای را از فضای واقعی تفکیک کنیم. در فضای واقعی هیچ کدام از مجموعه استدلال هایی که پیش تر ایران را به این نتیجه رسانده بود که در میان مدت حمله نظامی در کار نیست تغییر نکرده است.
آمریکا برای طراحی هرگونه درگیری نظامی با ایران دارای 3 دسته مشکل اطلاعاتی، عملیاتی و مشکلات مربوط به تبعات و نتایج است که نه تنها هیچ کدام از آنها حل نشده بلکه در برخی مواردی حادتر هم شده است.
به لحاظ اطلاعاتی عمق مشکل آمریکا را بیش از هر جای دیگر در آنجا می توان دید که کاخ سفید همچنان قادر به انتشار برآورد اطلاعات ملی سال 2010 نیست.
آمریکایی ها به لحاظ سیاسی قول داده اند که در NIE جدید خطاهای موجود در برآورد سال 2007 را اصلاح خواهند کرد اما جامعه اطلاعاتی آمریکا بوضوح در موقعیتی نیست که یک برآورد جدید ارائه بکند.
حداکثر تغییری که رخ خواهد داد این است که جامعه اطلاعاتی آمریکایی ها بگویدایران پس از سال 2007 به غنی سازی اورانیوم و توسعه فناوری موشک های بالستیک خود ادامه داده و در نتیجه در آستانه سلاح اتمی قرار گرفته است اما همچنان معلوم نیست ایران واقعا قصد ساخت سلاح هسته ای دارد یا نه.
این حرف مطلقا جدید نیست و تقریبا عین عبارتی است که مایکل مک کانل مدیر اطلاعات ملی وقت در توضیح ابهامات برآورد 2007 در سنای آمریکا بیان کرد.
شکست خوردن پروژه هایی مانند کشف فردو و ربایش شهرام امیری هم این تنگنا را جدی تر کرده است. به لحاظ عملیاتی هم اطلاعات موجود نشان می دهد در آرایش عملیاتی آمریکایی ها در منطقه هیچ تغییر محسوس و جدی که نشان دهنده قطعیت حمله در کوتاه مدت باشد مشاهده نمی شود.
از اینها مهم تر تبعات هرگونه درگیری نظامی است که آمریکایی ها به هیچ وجه قادر به تحمل حتی یک بخش از آن هم نخواهند بود.
4 اتفاق کلیدی هست که تردیدی نیست پس از هرگونه درگیری نظامی با ایران رخ خواهد داد:
1- برنامه هسته ای ایران حداکثر برای چند ماه به تاخیر می افتد اما پس از یک بازسازی سریع، با شتاب بیشتری ادامه خواهد یافت.
2- اتحاد و همدلی مثال زدنی ملت همراه با اراده ای قوی برای مقابله با دشمن بیرونی به میدان وارد خواهد شد.
3- یک به هم ریختگی وسیع و عمیق به منطقه خاورمیانه تحمیل خواهد شد که کمترین نتیجه آن گشوده شدن همزمان چند جبهه تمام عیار نظامی و خیزش ملت های مسلمان علیه دولت های دست نشانده آمریکا در منطقه است.
مجموعه این عوامل -که آمریکایی ها کاملا به آن واقفند- نشان می دهد حمله نظامی یک گزینه واقعی نیست بلکه فقط یک گزینه روانی و رسانه ای است تا با ایجاد به هم ریختگی داخلی، تحریم های آمریکا را اثربخش کند و ایران را با دستور کاری که آمریکا می خواهد پای میز مذاکره بکشاند.
تا آنجا که به غربی ها مربوط است تصور می کنند -همانطور که کلاین گفته است- گزینه نظامی باید روی میز باشد اما نه به این منظور که اجرایی شود چرا که آمریکا به هیچ وجه قادر به مدیریت تبعات آن نخواهد بود بلکه با این هدف که در فضای رسانه ای و با انگیزه موثر کردن تحریم ها و نهایتا ایجاد تغییر در محاسبات ایران، مصرف شود.
نقشی هم که اسراییل در این میان ایفا می کند همین است که با در آوردن ادای دیوانه ها این پیام را به ایران بدهد که اگر از تحریم ها تاثیر نپذیرد و از درخواست های غیر قانونی غرب تبعیت نکند، گزینه بعدی حمله نظامی خواهد بود حتی اگر آمریکایی ها موافق نباشند در حالی که مجموعه اطلاعات موجود نشان می دهد اسراییلی ها کاملا در این مورد که حق عمل مستقل ندارند، با آمریکا هماهنگ شده اند.
در نتیجه هیچ علامتی به ما نمی گوید که تهدید نظامی را باید بیش از اندازه جدی گرفت و جدی شدن این بحث به لحاظ رسانه ای هم جز ایجاد اثر روانی در داخل ایران هدف دیگری ندارد.
استراتژی آمریکا این است که این اثر روانی را با 3 گزینه تحریم، مذاکره و حمایت از جریان فتنه مخلوط کند و امیدوار است که بتواند از این فضا نتیجه بگیرد.
ایران «عصر انتظار»
عصر انتظار عنوان یادمان روزنامه ایران است که در آن می خوانید:
همه چشم به راه آمدن شما هستند. کوچهها چراغان، گلدانها پر از گل نرگس، پنجره و درهای خانهها باز، فضا پر از بوی عطر یاس، جامها پر از آب کوثر، ظرفها پر از سیب قرمز، دلها لبریز از عطش انتظار، آدم و حوا، نوح و ابراهیم، حضرت عیسی، فرشتگان و ملائک، مریم و آسیه، انبیا و اولیا، انس و جن، عرشیان و فرشیان، ارواح شهدا و صلحا، مکه و مدینه، منا و مروه، نجف و بقیع، کربلا و کاظمین، مشهد و سامرا، کوچههای مدینه، چاههای کوفه، تابوت تیرباران، زمین کربلا، ظهر عاشورا، گودال قتلگاه، گهواره 6 ماهه، دروازه ساعات، خرابه شام، زمین و آسمان، ستارهها و سیارهها، شمال و جنوب، شرق و غرب، آفاق و انفس، پرندگان آسمانها، ماهیان دریاها، دعای ندبه و توسل، آل یاسین و دعای فرج، زیارت ناحیه مقدسه، «اللهم عجل لولیک الفرج»ها، شاعران در انتظار سرودن شعر آمدنت، نویسندگان در حال نوشتن متن خوشامدگویی، روزنامهنگاران مشغول انتخاب تیتر ورود، غروب جمعهها، شبهای سهشنبه، جاده مسجد جمکران، منتظران بیقرار و بیتاب، دردمندان مضطر، قرضمندان مستأصل، گرفتاران امیدوار، حاجتمندان، روزها، هفتهها، ماهها، فصلها، سالها، قرنها، مسجدها، حسینیهها، حرمها، امامزادهها، سقاخانهها، عشق، عدالت، مهربانی، صلح، صفا، صمیمیت، دوستی، صداقت، دعا، نور، واژهها، ذوالفقار حیدر(ع)، خطبههای فاطمه(س) و همه چشم به راه آمدن شما هستند.
و اما ما هم چشم به راه آمدن مهدی(عج)، فاطمه(س) و از منتظرین واقعی فرج آن حضرت هستیم؟ آیا به ندای «هل من ناصراً ینصرنی» لبیک گفتهایم؟ آیا به وظایف خود در زمان انتظار آگاه و واقفیم؟آیا امام زمان خود را به درستی میشناسیم؟
آیا از محارم اجتناب داریم؟ آیا با دوستان ایشان دوستی و با دشمنان ایشان دشمنی داریم؟ آیا حلال و حرام را رعایت میکنیم؟ آیا از نایب برحق ایشان پیروی میکنیم؟ آیا اخلاق، رفتار و زندگی ما مورد تأیید و رضایت ایشان است؟
آیا از طریق حلال روزی خود را کسب مینماییم؟ آیا زمانی که ایشان تشریف آوردند، میتوانیم سر خود را بالا بگیریم؟ آیا به دستورات ایشان عمل مینماییم؟ آیا در این زمان که دوره آزمایش و امتحان الهی است، به درستی وظایف خود را به جا آوردهایم؟
امام محمد باقر (ع) در حضور جمعی از یاران خود که در مورد ظهور دولت حق و قیام امامی که به سختیهای شیعه پایان میدهد، گفتوگو میکردند، فرمودند: «شما به چه میاندیشید؟ به خدا سوگند، هرگز آنچه چشم به راه آنید، محقق نمیشود تا این که شما غربال شوید.
به خدا سوگند، آنچه به آن امید بستهاید، رخ نخواهد داد تا این که شما آزمایش شوید.
به خدا سوگند، آنچه در انتظار تحقق آن هستید، واقع نمیشود تا این که شما از هم جدا شوید. به خدا قسم، آنچه دل در گرو آن دارید، تحقق نخواهد یافت مگر پس از ناامیدی شما.
به خدا قسم، آنچه چشم انتظار آن هستید، رخ نمیدهد تا این که آنان که مستعد تیرهبختیاند، تیرهبخت و آنان که مستعد نیکبختیاند، نیکبخت شوند. (الکافی، ج 1، ص 370 و 371 )
پس اى خدا! مرا بر این دینت ثابت قدم گردان و بهکار طاعتت مشغولدار و قلبم را براى ولى امرت نرم و مطیع ساز و عافیت و حسن عاقبت در آنچه خلق ات را به امتحان آن آزمودى (دعای عصر غیبت) نقل است هفتهای دو مرتبه پرونده شیعیان خدمت امام زمان(عج) میرود و با دیدن بعضی از آنها، دل ایشان به درد میآید.
ای کاش مردم، ما را منتسب به شما نخوانند و ندانند و ای کاش شما برای ما دعا بفرمایید تا خداوند از گناهانمان چشمپوشی نماید و به لطف شما دیگر مرتکب گناه نشویم.
ای کاش بتوانیم سهم کوچکی در فراهم آوردن زمینههای ظهور شما داشته باشیم. ای کاش آبرویی در درگاه ربوبیت پیدا کنیم و از خداوند تعجیل در زمان ظهور را خواستار شویم.
ای کاش چشمان سرمان بسته شود و لیاقت دیدار تو را باچشم دل پیدا کنیم.
ای کاش کاسههای گدایی ما با دست با کفایت شما از رحمت الهی پر شود. ای کاش بیایی تا دیگر کسی به ما طعنه بیصاحب بودن نزند.
خدا کند که بیایی
تهران امروز: «آینده سربلند در گرو باور به مهدویت»
آینده سربلند در گرو باور به مهدویت عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم امیر دبیریمهر است که در آن می خوانید:
فردا پانزدهم شعبان است. سالروز میلاد فرخنده ولیالله الاعظم روحیله الفداه امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف)، منجی انسانهای خسته از ظلم، بیداد، فساد، کفر، شرک و طغیان. نقطه آمال و آرزوهای متعالی انسانهایی که قلبشان برای عدالت و استقرار فراگیر و اکمل آن میتپد.
امامی که نام او و یاد او و حضور بیظهور او واسطه فیض الهی از عرش به فرش و از لاهوت به ناسوت است و به برکت وجود نازنین او هنوز به انسان و انسانیت در مقام خلیفهالله امید است و همه ناراستیها، زشتیها، دغلها و ناپاکیها در شعاع وجود متبرک او محو شده و نور امید در قلبها روشن میشود.
در رمز و رازهای حیات طولانی امام زمان(عج) و حضور حضرت ایشان در میان بشریت سخنها بسیار گفته و ادله متنوعی اقامه شده است و همین باور بنیادی ریشه بسیاری از آرا و نظرات فقهی، کلامی، فلسفی، اجتماعی و اخلاقی مسلمانان و بهویژه شیعیان در قرون گذشته بوده است و به عبارتی در هر عصری مسئله مهدویت و چیستی و چرایی آن نه تنها یک موضوع تفکر بلکه تفکری بوده که از 70 سال عبادت برتر شمرده شده است زیرا با هویت و سرنوشت انسانها گره خورده است همین دغدغه منشا تحولات بزرگی در جهان معاصر نیز بوده است چنانچه اگر به دقت بنگریم انقلاب اسلامی و نهضت مقاومت اسلامی در جهان ریشه در مهدویت دارد و همه جنبشها و تلاشهای خالص و الهی رو به آرمانهای مهدویت دارد.
باور به مهدویت باور به فلسفهای خاص از تاریخ است. تلفیق سنت الهی و آزادی و اختیار انسانهاست، انسان هایی که براساس وظایف دینی و با هدف قرب الهی مامور و مکلف به برقراری عدالت و محو مظاهر ظلم و فقر و بیعدالتی هستند و کار را به روزگار وا نمینهند.
انسانهایی که معنای زندگی خود را در عدالتخواهی جستوجو میکنند و ایجاد جامعهای آرمانی اما دست یافتنی را مهمترین وظیفه اجتماعی خود میدانند، جامعهای که در ذیل آن انسان بتواند راه کمال را پیموده و استعدادها و توانمندیهای او در مسیر صحیح هدایت شود و کارآمدی آموزههای دینی و الهی در نجات جوامع بشری در صحنه عمل نشان داده شود.
از این رو باور به مهدویت تنها یک باور و عقیده نیست که ثواب اخروی داشته باشد بلکه مهدویت یک نیروی محرک و حیاتبخش است و راه صواب را پیش روی مومنان میگشاید. مهدوی شدن انبوهی از مسئولیتها را به دوش شیعه و رهرو مهدی صاحب زمان(عج) میگذارد.
مسئولیتهایی چون دانایی، پاکدامنی، آیندهنگری، عدالتخواهی، مجاهدت، شجاعت، صراحت و بصیرت و اصالت در دنیایی که مملو از جهل، ولنگاری، دم غنیمتی، ظلمپذیری، سکوت و بیمسئولیتی، ترس و جبن، دو رویی و عوامزدگی و دنبالهروی و تقلید کورکورانه است.
ایران امروز که پرچمدار رهنامه یا دکترین مهدویت است فراتر از فرد فرد ایرانیان مسئولیت خطیری دارد و آن هم نشان دادن مدلی از جامعه و حکومت اسلامی برخاسته از آموزههای مهدویت، به جهان است.
هر گامی در کشور در راستای آبادانی، پیشرفت، عدالت، آزادی، اقتدار، عزت و کرامت انسانی برداشته شود به شرط آنکه مبتنی بر نیتهای پاک و الهی و برکنار از مطامع زودگذر دنیوی باشد تقویت دکترین مهدویت است و هرگونه انحراف، ظلم، تظاهر، تفرقه، استبداد و ذلت در سخن و عمل، تضعیف پایگاه مهدویت در جهان معاصر است.
اگر در جمهوری اسلامی چنین باوری نهادینه شود و همگان چه در عرصه دولت و نظام و چه در عرصه جامعه خود را بهگونهای سرباز و رهرو امام زمان(عج) بدانند و حضرت ایشان را ناظر و داور اعمال خود ببینند فردای ما در گرو باور به مهدویت متفاوت از امروز ما خواهد شد و با موفقیت الگوی حکومت دینی و بالندگی جامعه اسلامی تمهیدات ظهور حضرت فراهم میشود و آرزوی دیرینه مومنان، حقطلبان عاشقان پاکی و راستی در عالم واقع جامه عمل خواهد پوشید و چه حسنهای بالاتر از زمینهسازی برای تحقق این سنت عظیم الهی و بهراستی ملت ایران شایستهترین ملت برای کسب این افتخار در تاریخ و اعصار است.
ملتی که جوانانش با عشق به مهدی صاحب زمان(عج) ارزشمندترین سرمایه وجودی خود را در طبق اخلاص تقدیم به ایشان کرده و میکنند به امید جلب رضایت و عنایت او.
او که باز هم تکرار میکنم واسطه فیض الهی است و ولی بزرگ خدا بر روی زمین است. خدایا ظهور حضرتش را نزدیک گردان و همه ما را مشمول ادعیه و عنایات رهایی بخش آن حضرت قرار بده. آمین یا ربالعالمین.
ابتکار: «رشد سرمایه اجتماعی ؛ وظیفهای زمین مانده»
رشد سرمایه اجتماعی ؛ وظیفهای زمین مانده عنوان نگاه ویژه روزنامه ابتکار به قلم مجید رستمی است که در آن می خوانید:
مهدی یوسفزاده فروشنده دکهای ساحلی در بابلسر پس از شنیدن فریاد ملتمسانه چهار نفر از مسافرانی که به شنا مشغول بودند به دریا زد و جان سه نفر را نجات داد و هنگامی که برای نجات نفرچهارم به دریا رفت براثر خستگی و از دست دادن توان خود، غرق شد.
16 اسفند 88، سرهنگ پاسدار رضا سیهپوش در حین آموزش دفاعی بسیجیان در شهرستان خمین، متوجه پرتاب ناقص نارنجک توسط یکی از نیروهای آموزشی شد و با به خطر انداختن جان خود، 20جوان را نجات داد و خود به شدت مجروح شد.
26 اسفند 88، سرهنگ رسول قربانی، رئیس جرایم جنایی پلیس آگاهی استان فارس برای نجات جان کودک ربوده شده با اشرار گروگانگیر درگیر شد و ضمن نجات جان کودک، خود به شهادت رسید.
6 فروردین 89، علیاصغر الهی راننده تاکسی عمومی درون شهری شیروان، مبلغ 3 میلیون تومان پول نقد و یک کیف به همراه محتویات داخل آن را یافت و پس از چند روز جستجو به صاحبش تحویل داد.
24 تیر 89 ، محمدگلپوری، بسیجی اهل زاهدان با شناسایی عامل انتحاری که قصد ورود به مسجد جامع این شهر را داشت، او را در بغل گرفت و مانع ورود او به مسجد شد در نتیجه بمبگذار انتحاری ناچار به انفجار شد. گلپوری با داشتن دو کودک خردسال، با شهادت خود، جان عده زیادی از نمازگزاران را نجات داد...
***
از این دست اخبار هر چند وقت یکبار در میان انبوه خبرهای بد و منفی منتشر میشوند اما با بی توجهی رسانه ها، نمیتوانند سرمایه اجتماعی ظاهرا روبه افول در کشورمان را بهبود ببخشند.
منظور از سرمایه اجتماعی، فرآیندهای بین فردی است که اعتماد و هنجارهای اجتماعی را میسازند و همکاری و هماهنگی متقابل را تسهیل میکنند. رشد سرمایه اجتماعی باعث تقویت همکاری، همدلی و اعتماد متقابل میشود و در رشد و کارایی اقتصادی نیز موثر است.
برخی از جنبهها و اَشکال سرمایه اجتماعی که گاه از آنها به عنوان ارزشهای اجتماعی نیز یاد میشود عبارت اند از : اعتماد، صداقت، حسن تفاهم، سلامتی نفس، هم دردی، دوستی، همبستگی، فداکاری و...
در کشورهای غربی برای تقویت مستمر سرمایه اجتماعی و بهره برداری از آن، شهرداری یا نهادهای حکومتی یا اجتماعی موثر با کمک رسانهها به طور دورهای شخص شجاع و فداکار را انتخاب و از او تجلیل میکنند.
به دلیل اهمیت سرمایه اجتماعی و تاکیدات قوی دینی در این موضوع، چه خوب است شهرداریها یا شوراهای شهر سراسر کشور با همکاری بسیج و نقش آفرینی صداوسیما هر ماه یا هر فصل، با بررسی اخبار و اطلاعات رسیده درباره فداکاریهای صورت گرفته در منطقه، جایزه جوانمرد ماه یا جوانمرد فصل و سال را در منطقه خود برگزار کنند و بطور خوشه ای، این مراسم در استان و کشور هم برگزار شود و هر سال شاهد برگزاری مراسم معرفی و تقدیر از جوانمردان سال یا ایثارگران سال باشیم. این برنامه میتواند در استانها توسط شبکه استانی و سپس در سطح ملی برگزار شود.
سرمایه اجتماعی مسالهای بسیار مهم است که متاسفانه متولی مشخصی ندارد. ان شا الله رسانه ملی و شبکههای استانی با همکاری شوراهای اسلامی شهر و روستا و شهرداریهای سراسر کشور و سازمان بسیج، این وظیفه مهم زمین مانده را به نحو احسن به انجام رسانند تا جامعه و هم میهنان ما از برکات و منافعش بهره مند شود.
آرمان: «اروپا و ایران ؛ تعامل جدید یا تداوم تقابل»
اروپا و ایران ؛ تعامل جدید یا تداوم تقابل عنوان سرمقاله روزنامه آرمان به قلم محمدمهدی مظاهری است که در آن می خوانید:
همراهی اروپا با قطعنامه 1929 و نیز تاکید بر تشدید مکانیزمهای تحریمی یک جانبه، روابط کشورمان را با این اتحادیه وارد فاز جدیدی ساخته است. در بررسی متغیرهای تأثیرگذار بر روابط ایران و اتحادیه اروپا میتوان به سه مولفه اصلی سیاست هسته ای ایران، توانمندیهای سیاست خارجی اروپا و روابط فرا آتلانتیکی اشاره نمود.
همزمانی تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران با طرح مجدد گفتوگو از سوی اتحادیه اروپا یادآور بازگشت مجدد اروپا به سیاست هویج و چماق در برابر کشورمان است، در بررسی دقیق این موضوع میتوان به موارد ذیل اشاره نمود.
1- پس از گسترش اروپا و ملحق شدن کشورهای شرق اروپا به این اتحادیه، سران اصلی اروپا نظیر آلمان، انگلستان و فرانسه مدعی اتخاذ سیاست مستقل در ارتباط با مسائل منطقه ای و بین المللی هستند، چگونگی سرانجام پرونده هسته ای ایران یکی از موارد اصلی در راست آزمـــایی اتخاذ سیاست مستقل میباشد.
اروپا پس از تجربه ناموفق در اتخاذ سیاست مستقل در برابر آمریکا نسبت به مسائل جهانی، نظیر بحران بالکان و افغانستان و عراق با لحاظ منافع اقتصادی و سیاسی در ابتدای مطرح شدن پرونده هسته ای ایران در مجامع بینالمللی تلاش کرد که از طریق مذاکره و گفتگو خاطره دنباله روی محض از سیاست آمریکا را در قبال اذهان عمومی بزداید ولی اصرار ایران برحقوق حقه خویش بر اساس بند 4 NPT و تکمیل چرخه کامل سوخت هستهای در داخل کشور، اروپا را بر آن داشت برای پر کردن هر گونه شکاف فرا آتلانتیکی همگرایی بیشتری را برای ایجاد فشار مضاعف علیه ایران با آمریکا اتخاذ کند.
2- ایران اسلامی در دکترین دفاعی خود جایگاهی را برای سلاحهای هسته ای به رسمیت نشناخته و توانمندی خود را معطوف به امور پدافندی و نرم افزاری قدرت نموده است.
اروپا برغم گزارشهای مکرر بازرسان آژانس بین المللی اتمی ( IAEA ) در تأیید صلح آمیز بودن این فعالیتها با تحلیل بدبینانه در تلاش بر آمده است که با القای اشتباه، همچنان مصر باشد که ایران اسلامی، بازی پیچیده ای را در حوزه هسته ای اتخاذ کرده است و درصدد دستیابی به سلاح هسته ای است. از نظر این اتحادیه پیشبرد همزمان برنامههای هسته ای و موشکی ایران برای امنیت اروپا خطر آفرین است.
3- هدف راهبردی اروپا این است که ایران فاقد فناوری چرخه سوخت هسته ای باشد. پیشرفت هسته ای ایران در غنی سازی اورانیوم تا غنای 20 درصد و تاکید بر اصول ثابت عدم تعلیق فراوری اورانیوم به رغم فشارهای همه جانبه گروه 1+5، اروپا را بر آن داشته که پیامهای هشدار دهنده ای را به مقامات تهران ارسال کنند.
تاکید بر اعمال تحریمهای جداگانه فراتر از قطعنامه شورای امنیت در این راستا قابل ارزیابی است. بی تردید هم اکنون سراسر خاورمیانه در نفوذ آمریکایی هاست و دنباله روی صرف این اتحادیه از خواستههای نامشروع سران کاخ سفید در قبال ایران میتواند جایگاه اتحادیه اروپا را برای حل و فصل بحرانهای بین المللی تضعیف سازد.
4- ابزار اصلی غرب برای تهدید و فشار بحران به شکل کاملاً آشکار برزور استوار گشته است. بخشی از این زور از برتری سیاسی، اقتصادی، نظامی نشأت میگیرد، بخشی دیگر از قدرت نرم افزاری آن، در رویارویی اخیر بین غرب و ایران همه گزینههای تهدید اعم از قدرت سخت و نرم قابل مشاهده است.
هدف رسمی غرب علناً از تلفیق دو قدرت سخت ونرم در قالب قدرت هوشمند، دستیابی به تغییر رفتار ایران و جلوگیری از دستیابی کشورمان به قدرت برتر و تأثیرگذار منطقه ای است.
5- در بحث پرونده هسته ای این نکته اساسی را نباید فراموش کرد که اروپا و آمریکا از ابتدا با هم همنوا و دارای یک هـــدف مشــترک میباشند، یعنی محروم کردن ایران از تکنولوژی هسته ای زیرا غرب نمیخواهد ایران خارج از مدار غربیها از توان هسته ای ولو صلح آمیز برخوردار باشد.
در این راستا شاهد رفتار دو گانه اروپا و آمریکا نسبت به مسائل هسته ای منطقه خاورمیانه هستیم، بطوریکه اتحادیه اروپا و آمریکا توانمندی آشکار هسته ای اسرائیل را در راستای امنیت منطقه ای میدانند و با حمایت از اهداف و جاه طلبیهای این رژیم مانع از به ثمر نشستن تلاشهای کشورهای منطقه در قالب طرح خاورمیانه عاری از سلاحهای هسته ای شدند ولی همزمان فعالیتهای صـــلح آمیز هسته ای ایـران را ناقض قوانین بین المللی و برهم زننده امنیت منطقه اعلام میکنند.
6- هر گونه مذاکره و مصالحه بر سر پرونده هسته ای ایران باید مبتنی بر درک واقعیتهای موجود و پذیرش حق کشورمان به داشتن چرخه سوخت و اعتماد سازی بیشتر از طرف مقابل باشد. اروپا تا امروز از قبول گزینه سازش و شناسایی حق مسلم ایران در بهره مندی از فناوری صلح آمیز هسته ای طفره رفته است.
به نظر میرســد که ایــن اتحادیه با دو مشکل اساسی روبروست. یکی دنباله روی صرف از سیاستهای یکجانبه گرایانه کاخ سفید در موضوع هسته ای ایران و مسائل خاورمیانه و دیگری مشکل عدم هماهنگی و موضع واحد بین سران این اتحادیه (اختلافات درونی) که نحوه تعامل و مواجهه با ایران را نیز با مشکلاتی روبرو کرده است.
در این مسیر باید رفتار سیاسی و نظام فکری تصمیم سازان اروپایی مبتنی بر خردگرایی و لحاظ منافع راهبردی و احترام به حقوق ایران شکل گیرد.
دنیای اقتصاد: «شیوههای دفاع از حقوق هستهای»
شیوههای دفاع از حقوق هستهای سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می خوانید:
وزیران امور خارجه ایران، ترکیه و برزیل در استانبول دیدار کردند. هدف مذاکرات استانبول، پیگیری توافقنامه تهران درباره مبادله اورانیوم با غنای پایین با اورانیوم دارای غنای بالا است.
از دو ماه پیش که توافقنامه تهران امضا شد تاکنون دو اتفاق مرتبط با برنامه هستهای ایران رخ داده است. ابتدا شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامهای، تحریمهای ایران را تشدید کرد سپس آمریکا و اتحادیه اروپا تحریمهای یکجانبهای علیه ایران وضع کردند.
هدف هر دو دسته تحریم، وادار کردن ایران به توقف غنیسازی اورانیوم بود اما ایران با صراحت اعلام کرد که تحریمهای شورای امنیت و آمریکا و اروپا غیرقانونی و غیرمنصفانه هستند و بر روند هستهای تاثیر نخواهند گذاشت.
حال، ایران میکوشد با بهرهگیری از پارهای مکانیسمهای سیاسی، لطمات تحریمها را کاهش دهد. پیگیری این هدف ایران در اوضاع و احوال کنونی از طریق مجامع بینالمللی بهویژه سازمان ملل دشوارتر از گذشته شده است. به همین علت دو راه عمده برای پیگیری این موضوع باقی مانده است.
راه اول رایزنی با کشورهایی است که با اقدامهای یکسویه ایالاتمتحده و شرکای بینالمللی آن مخالفند. در قضیه هستهای ایران برخی کشورها از جمله ترکیه و برزیل مخالف سختگیری با ایران هستند و میکوشند مساله را با روشهای سیاسی حل کنند.
مذاکراتی که دو ماه پیش در تهران آغاز شد و اکنون در استانبول ادامه دارد، در چارچوب همین روش سیاسی شکل گرفته است و اگر کشورهای دیگری به آن بپیوندند یا از آن حمایت کنند، احتمال تاثیرگذاری آن افزایش خواهد یافت. روش دیگری که مقامهای ایرانی به آن اشاره کردهاند، رجوع به محاکم بینالمللی است.
این محاکم اگر چه از زیرمجموعههای سازمان ملل هستند و اعضای دائم شورای امنیت روی آنها نفوذ دارند، اما لزوما این نفوذ در آرای قضات آن تاثیر نمیگذارد.
تجربیات تاریخی نشان میدهد هرگاه کشوری زیرفشار قدرتهای جهانی قرار میگیرد، موثرترین ابزار آن برای دفع فشار همین ابزار سیاسی و حقوقی در کنار تحریک افکار عمومی جهان است.
در غیاب این منظومه هماهنگ، نمیتوان از تلاشهای محدود برزیل و ترکیه انتظار تغییر اساسی در وضع کنونی را داشت زیرا هیچ یک از این دو کشور، قدرت و نفوذ کافی برای تغییر رفتار طرفهای بینالمللی ایران ؛ یعنی گروه 1+5 را ندارند و تلاشهای آنها تنها زمانی موفق میشود که ایران اولا دامنه حامیان بینالمللی خود را افزایش دهد، ثانیا با رجوع به محاکم بینالمللی، وجه حقوقی پرونده هستهای را بر وجه سیاسی آن غالب کند و ثالثا آمریکا و اروپا را در تنگنای افکار عمومی جهان قرار دهد.
اگر آن گونه که در مذاکرات استانبول و کنفرانس خبری پس از آن اعلام شد، مذاکرات ایران و اروپا در هفتههای آینده از سرگرفته شود، میتوان امیدوار بود، شاخه سیاسی و دیپلماتیک تلاشهای ایران، به بار نشسته است و وقت آن فرا رسیده که ایران بر سایر شقوق پیگیری حقوق خود متمرکز شود.
رسالت: «خوشا ساغر از دست ساقی گرفتن»
خوشا ساغر از دست ساقی گرفتن سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم سید مسعود علوی است که در آن می خوانید:
خوشا ساغر از دست ساقی گرفتن. به یاد جلوه آن یار نوشیدن. خوشا مستی مستان و خوشا بر درگه میخانه بنشستن. و آنگه خاک پای یوسف اعصار بوسیدن.
مرارت انتظار و حلاوت امید در عرصه دل رجز می خوانند.
تلواسه ای شیرین و التهابی زیبا تاریخ را فرا گرفته است.
شقایقهای شوق و شکیبایی به راه گل نرگس، نگران شده اند.
یلدای منتظران، سرشار از نور نیایش است و آبشار اشک از فراز گونه ها بر نشیب دشت بی قراری، جاری است.
آیا کسی هست که مضطرین را اجابت کند و دست نوازش بر تارک دلخستگان کشد؟
ما وارثان سرشک سرخ زهراییم و در تمنای منت یار.
ای بهار آفرینش، ای یادگار اهل کسا، یا مهدی!
سوگند به سپیده رویت، به طلوع دیده ات، به مژگان سیاهت، به محراب ابروی مهسایت، به غنچه لبهایت، به قامت رعنایت،
به شهد کلامت و سوگند به قنوت و رکوع و سجود زیبایت، ما بی شکیب تیغه ذوالفقار توایم ای امیر ظهور و قیام!
ما «لثار» حسینیم و دل به راه تو نثار کرده ایم.
ای تکسوار سمند سعادت، ای تنها ترین شمشاد شرافت!
در کدامین نخلستان هستی با دلدار خود به راز و نیاز نشسته ای؟
در کدامین چاه سر فرو برده و راز دل می گشایی؟
کاش می دانستیم بیت الاحزانت را کجا برپا کرده ای؟
ای یوسف فاطمه! ای یار سفر کرده!
هزاران هزار دیده در فراق تو یعقوب وار خون می گریند و فقط با تماشای قامت تو بینا می شوند.
ما در کنار دروازه دلهایمان، شاخه گلهای ارادت به دست گرفته و هر آدینه منتظریم که چونان رسول اعظم (ص) که از مکه به مدینه النبی هجرت کرد، از مکه طلوع کنی و به مدینه المهدی دلها پا گذاری.
«روی بنما و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما که دادیم دل و دیده به توفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
سینه گو شعله آتشکده پارس بکش
دیده گو آب رخ دجله بغداد ببر»
کاش لحظه ای در ضیافت نگاهت به زیارت خدا مشرف می شدیم و در صحن چشم سیاهت به پابوس خورشید عشق می آمدیم.
کاش، آنی در آسمان سیمای زیبایت به تماشای بدر دیده و هلال ابرویت
می نشستیم و رنج روزگار هجران به اشک اشتیاق، می زدودیم.
یا صاحب الزمان! جوانان برای خرسندی ات جان در دایره شهادت گذاشتند و مردانمان موی در ساحت انتظار، سپید کردند و پیرانمان بی تاب لحظه دیدارت از سرای دنیا کوچیدند؛ و دریغا که نیامدی یا مهدی!
می دانیم که خود، حجاب لقای مولاییم و دل از غیر برنتابیده و به یگانگی
نمی اندیشیم؛
ولی سوگند به حقیقت انتظار، که در کنار خم عشقت به صبوری ایستاده ایم.
ملامت اغیار و بیگانه پرستان، توان و تاب ما نخواهد ربود اگرچه دل از طعن بد اندیش، می سوزد.
در هنگامه غیبت که از دیده های بی سویمان پنهانی، دردهای ناگفته، توان گفتن؛ چه آنگاه که آیی و رخ به جلوه آرایی، ظهور تو درمان درد دیرین و مرهم زخم زمان فراق خواهد شد.
سریر عدل و عطوفت ارض در انتظار اجلال جلوس موعود منتظران است و هستی، نام غریب زمین و آشنای آسمان را با نای نیاز، زمزمه می کند.
هنوز زخم مدینه و جراحت جاوید نینوا بر سینه دلسوختگان، باقی است.
هنوز آوای هل من معین حسین از ورای آفاق به سوی انفس عاشقان، جاری است. هنوز بیت الاحزان ام ابیها در مدینه دلها برپاست.
سحاب سیاه ستم بر مقیمان خاک، بی محابا می بارد و سردی دی، فراگیر ستیغ حادثه هاست.
اندوهی گران بر گرده گیتی نشسته است و جائران بر توسن سلطه به جفادیدگان می تازند و طعم تلخ استکبار بر کام وارثان زمین، ریزان است.
«السلام علیک یا ایها العلم المنصوب»!
سلام بر تو ای پرچم افراشته هدایت. سلام بر آن هنگام که قیام تو آغاز شود؛ و آن زمان که از پرده غیبت به درآیی. سلام بر شامگاهان و صبحگاهان حضورت.
شکرا که بارانی از سپیده بر دشت خشک انتظار بارید و شعبان، مبدا تاریخ عاشقان شد.
نهر اشک شیعه از حرا تا سامرا پیمود و عندلیب عشق در سراپرده گل، شعفناکی آغازید.
همتای رسول یار می آید.
یوسف اعصار امید با صد کرشمه بر محمل ارادت کنعانیان نشیند و ایوب شکیبایی و یعقوب انتظار از بحر حسرت به ساحل وصال رسیده و همپای هزاران شقایق اشتیاق به زیارت نور دیدگان نایل می شود.
سلام صنوبران صفا و سروهای سرور و سپیدارهای سعادت بر امیر قیام و سالار ظهور.
السلام علیک یا ابا صالح المهدی!
ای لثار حسین!
تو پاسخ «رب ارنی»ی موسایی.
نهضت آسمانی ات نیز پاسخ «کیف تحیی الموتی»ی ابراهیم است.
قیام قیامت آسایت رساترین لبیک به آوای «هل من ناصر» سیدالشهداست.
کاش آن زمان که بر درب سرای سترگ ولایت، آتش افکندند، بودی و بر زخمهای مهتاب نیلی شیعه، مرهم می نهادی.
ای کاش در نینوا بودی و علمدار عرصه عشق می شدی.
اینک بی تو در بهتی عظیم در لهیب فراق می سوزیم.
دلهای سیاهمان حجاب دیدار با موعود منتظران است و چه اندیشیم که جز لقای تو سیاهی نزداید و نورانی نکند.
بازآی و بی قراری دل و بی شکیبی دیده ما به شهد وصل، شفابخش و عطر کرامت خویش بر عرصه اهل نیاز، گستر.
کجا نشان تو جوییم ای مهر فروزنده هدایت و نصر! با که گوییم حدیث تلخ هجران و انتظار؟ شکایت فرقت یار به آفریدگار بریم که او دانای اندوه درون ماست.
ای آخرین عشوه عرش، ای اولین امیر غایب از نظر! مولای من، یوسف فاطمه!
بر ما مپسند که با تیر ملامت، هلاکمان کنند. عمری است جبین بر خاک کویت ساییده ایم و حق را در محراب ولایت تو به پرستش نشسته ایم.
یا ابا صالح المهدی، یا حجت الله علی خلقه!
قیام روح خدا خمینی کبیر، سراج انقلاب اسلامی ما افروخت تا روشنای راهی باشد که فراروی مستضعفان برای نیل به نور نهضت نورآگین توست. لوای انقلاب، اینک به دست طلایه دار ایثار و حماسه، زعیم منتظران ولی عصر و صاحب نصر، رونق باغ ولایت، خامنه ای عزیز است که عاشقانه، عرصه عشق و انتظار را علمداری کند. عمر عاری از گزند و مشحون از عزت او را از تو می خواهیم ای امام مهربان و شکیبا! عمری به بلندای آفتاب و سطوت کوهساران.
خراسان: «ادب انتظار»
ادب انتظار عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن می خوانید:
آیا زندگی بدون «امید» به «آینده» قابل تصور و تصدیق هست؟ آیا در مجموعه هستی که حرکت دائم از «بودن» به سوی «شدن» در تمامی ازمنه جاری بوده، هست و خواهد بود ترنمی جان فزاتر و دلنوازتر از «کمال»، «تعالی»، «دیدار» و «وصال» یار به گوش جان می رسد؟ و آیا اگر نبود این حرکت بی انقطاع جهان هستی به سوی کمال و این عشق مجموعه کائنات و مشتاقی اشرف مخلوقات به دیدار یار و وصال جانان، و اگر نبود آن وعده معبود یکتا به ظهور «بقیةا...» باز هم «نبض امید» چنین امیدوارانه و عاشقانه در «جان هستی» می تپید؟
اگر نوید و وعده حتمی «فرج موعود» از سوی «رب ودود» نبود، آیا فردا و آینده ای چنین روشن و پر تلالو و سراسر امید، تصورشدنی بود؟
اگر در حکمت آن یگانه حکیم مطلق و مالک ملک وجود، «ظهور منجی و موعود»، برای رساندن انسان به کمال و جایگاه شایسته او، تقدیر نمی شد، انسان در برهوت حیرانی و سرگشتگی و ناامیدی نمی ماند؟
حق تعالی برای رهاندن انسان از ناامیدی و نجات او از سرگشتگی و بشارت او به کمال و سعادت و آینده ای روشن، پس از کرامت عطیه «عقل» به انسان به عنوان «پیامبر درونی» و ارسال رسل و انبیاء الهی و لطف بی منتهای حضرتش به برانگیختن حضرت مصطفی به عنوان اکرم و اعظم و خاتم انبیاء با تقدیر حضور سراسر نور «حجت بالغه الهی» در عالم هستی و پس آنگاه نوید ظهور و فرج حضرتش به عنوان منجی و «مصلح کل» در «آخرالزمان» گرانمایه ترین و ناب ترین امید و بهانه هستی و زیستن را به عالم وجود، انسان کمال جو و سعادت خواه هدیه فرمود تا نعمت را بر ملک و ملکوت و بر لاهوتیان و ناسوتیان و جمله آدمیان کامل کند، و انسان بتواند با حرکت در مسیر این خورشید پرفروغ و بی غروب و با توسل و تمسک به این ناب ترین و گران سنگ ترین «ذخیره عالم وجود» بر صراط مستقیم و نورانی هدایت و کمال و سعادت گام بر دارد.
اما شکرانه نعمت
و اما چگونه می توان این لطف و کرامت بی حد حضرت رحمان را سپاس گزارد و این نعمت بی مثالش را پاس داشت و شکر آن به جای آورد؟ بی گمان پاسداشت و شکرگزاری شایسته از این بزرگ نعمت الهی نیز همانند دیگر نعم حضرتش، وظیفه ای بس دشوار است - ما کجا و شکر شایسته نعمت کجا؟ - اما به هر روی می بایست به میزان معرفت و درک نعمت و بضاعت خود، شکر نعمت الهی به جای آوریم.
و آیا شکر این نعمت عظیم الهی جز به تلاش برای کسب شناخت و معرفت مهدی موعود این ذخیره عالم وجود، عزیز فرزند رسول و دردانه و یوسف زهرای بتول، و حب او، و نصرت و یاری او و تطابق نیات و گفتار و رفتار با رضایت او، و دعای باورمندانه و از عمق جان بر آمده برای فرج اوست.
انتظار دائم، پویا، فعال، سراسر قیام و بی قعود برای ظهور حضرتش نیز وظیفه و عملی شایسته و شکر نعمت محسوب می شود، و به تعبیری «انتظار» شایسته و برخاسته از معرفت و شناخت و اشتیاق و عمل به لوازم آن خود «برترین اعمال» و «برترین عبادت» است، آن چنان که نبی مکرم اسلام می فرماید: « افضل العبادة انتظار الفرج» و می فرماید: « افضل اعمال امتی انتظار فرج من ا...» .
دعا مغز و لب و «مخ العبادة» است و بی گمان زیباترین، دلپذیرترین و پسندیده ترین دعا و التجا به محضر حق تعالی، دعا برای فرج یوسف زهرا است که حضرتش نیز خود فرموده است: « واکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم». مهدی فاطمه می فرماید: برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید، چرا که گشایش و فرج شما نیز در همان است.
و البته پرواضح است که دعا و التجا باید مبتنی بر شناخت و معرفت و برخاسته از جان روشن شده به نور معشوق و امید به «وصال یار» باشد.
و اگر چه هر دیده ای را توان و استطاعت زیارت جمال دلارا و نورانی یار نیست اما جان ها چنان باید مشتاقی و «مشق عشق» کنند و چنان در حریم یار حرمت نگاه دارند، و از حضور در محضر او لحظه ای غافل نباشند تا «چشم جان» و «آینه دل» به تابش انوار تابناک ذخیره عالم وجود و تلالو درخشان ترین گنجینه هستی، نورانی شود.
و آن گاه و در چنین هنگامه ای دیگر آرزو و تمنای عارفانه و باورمندانه «متی ترانا و نراک» چندان دور نمی نماید.
منتظر باید...
و البته منتظر «مصلح» خود باید «صالح» باشد و «ادب انتظار» را نیز به خوبی و بارها و بارها، مرتبه به مرتبه نزد اهل نظر و صاحبان بصیرت و اهل شریعت و طریقت و ره یافتگان به محضر یار و اهل انتظار، شاگردی و تلمذ کند تا از شر گمانه ها و کژپنداره های کژپنداران و کید خرافه پردازان و مدعیان در امان بماند و در فضایی پاک و عارفانه جان را به جویبار نیت و عمل صالح مصفا سازد، منتظر باید اهل شناخت و مهربانی و خیرخواهی و دلدادگی و عبودیت باشد.
منتظر می بایست متمسک و متوسل به قرآن باشد و هر آینه جان به آیه های این «نور مطلق» جاری شده و نازل شده از «نور مطلق» تازه کند، چرا که مهدی فاطمه آن بزرگ منجی عالم وجود خود «ترجمان قرآن» است و آنان که در محضر قرآن زانو نزده اند و جان به نور قرآن روشن نکرده اند چگونه می توانند منتظر و محب و یاور «ترجمان قرآن» باشند؟
منتظر، باید صالح، صلح جو، عدالت طلب و حق مدار، اهل معروف و بیزار از منکر و متخلق به اخلاق الهی باشد چرا که فقط چنین منتظری می تواند مدعی انتظار «مصلح کل» و عدالت گستری، حضرت صاحب الامر و حجت بالغه الهی باشد.
شک نداریم بر اساس وعده الهی، برقراری صلح و عدالت جهان شمول، ایجاد «مدینه فاضله» و تاسیس «دولت کریمه» برای رساندن انسان به جایگاه واقعی و شایسته او و حفظ عزت و کرامت انسان و به کمال و سعادت رساندن او تنها با ظهور منجی، آقا صاحب الزمان محقق می شود پس هر یک از ما باید نسبت خود را با «انتظار» و «امام منتظر» آن منجی موعود عالم وجود، آن امام و ولی و حجت حق، آن امام حی حاضر و ناظر و امضا کننده و اذن صعود دهنده اعمال بندگان از فرش به عرش الهی را روشن کنیم و با خود بیندیشیم و هر آن از خود بپرسیم که از امام زمان خود از آقا و مولا و صاحب امر خود چقدر شناخت داریم و به محضرش چه میزان معرفت و تقرب جسته ایم، حب و ولایش را چقدر در جان داریم، چه میزان به صلاح می اندیشیم و چقدر برای صالح شدن و صالح ماندن تلاش می کنیم. با کدامین نیات، گفتار و رفتار، حب و عشق و مودت خود را به مولای خود، حضرت صاحب الامر اثبات و تثبیت می کنیم، از ادب انتظار چه می دانیم و چقدر به ادب انتظار مودب هستیم و طرفه این که برای تعجیل در فرج مولا چه کرده ایم؟
با این حال باز هم با توسل و تمسک و امیدواری به کرامت حضرتش به خود اجازه می دهیم که زیباترین و دلنشین ترین و پسندیده ترین دعا و التجا را در محضر حق تعالی چنین زمزمه کنیم که اللهم عجل لولیک الفرج.
مردمسالاری: «ولادت مصلح کل و منجی بشریت و خاتم الائمه»
ولادت مصلح کل و منجی بشریت و خاتم الائمه ، سرمقاله روزنامه مردمسالاری به قلم سید رضا اکرمی است که در آن می خوانید:
در نیمه شعبان سال 255 هجری قمری، مولودی در سامرا، در خانواده ولا یت و امامت امام عسکری ونرجس خاتون، قدم به عرصه وجود نهاد که موعود منتظر همه پیامبران الهی و امامان به حق ناطق بود و همه جهانیان در انتظار آن مصلح جهانی به سر می برند و جهان تشنه عدالت جامع و کامل وی در همه ابعاد زندگی می باشد.
هنگام ولا دت او ندای «جا» الحق و زهق الباطل» شنیده شد و خط سیر مولود منتظر اعلا م گشت، با تذکار نکاتی، این ولا دت را گرامی می داریم.
1-در قرآن مجید واژه «ولا دت» 102 مورد وجود دارد که بحث زنده و سازنده و آموزنده در سیر ولا دت و تاریخ ولا دتها و مولودهای متنوع و قابل توجه دارد و می توان کتاب مستقل و جداگانه ای دراین موضوع به نگارش درآورد، از جمله خداوند حکیم سوگند به «لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد و والد و ما ولد» دارد که پدر و فرزند مورد توجه ویژه قرار می گیرند.
پدر و فرزندی چون پیامبر و فاطمه، پدر و فرزندانی چون علی و زینب و حسنین، پدر و فرزندی چون امام حسین وعلی اکبر و پدر و فرزندی چون امام عسکری وامام عصر علیهما السلام، پدر و فرزندی چون ابراهیم و اسماعیل، و با برداشتن خصوصیت هر مادر و فرزند «و والد و ما ولد» از مولودهای ویژه چون یحیی و اسحاق و اسماعیل سخن می گوید و یعقوب و یوسف را عرضه می نماید. باید به سوگند خداوند در مورد اهمیت والدین و فرزندان توجه شایسته مبذول داشت.
2-امام دوازدهم خاتم الا ئمه و خاتم الا وصیا» است و شجره امامت با وی به پایان می رسد و بدین جهت ولادت وی ویژه می باشد و امید همه رسولا ن و امامان است و در سیر تکاملی جهان، دادگستر جهانیان و جهان می باشد و همه کمبودها و کسری ها و کاستی ها توسط حضرت برطرف می گردد «و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الا رض ونجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» و بستر کمال و تکامل، تعاون و تفاهم، تعامل و تواصل، تباذل و تعاهد، تواصی به حق و صبر و رحمت، در عصر وی آماده می گردد و امنیت فکر و فهم و فقه و فلسفه، ایمان و اقتصاد و اخلاق «و نمکن لهم فی الا رض» فراهم می آید، و وراثت زمین و مدیریت زمان «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الا رض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم فی الا رض» به دست مومنان قرار خواهد گرفت و امنیت راستین و همه جانبه «و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا» به وجود خواهد آمد.
قانون واحد، حکومت واحد و حاکم واحد و نظام واحد «براساس عدالت، دیانت، پیشرفت و توسعه» در جهان مستقر می گردد.
3-جشن نیمه شعبان، جشن ویژه ای است، زیرا مولود آن اکنون زنده است و در حال انتظار برای حضور و ظهور به سر می برد و منتظران راستین وی در انتظار حضرتش می باشند. جشن نیمه شعبان جشن امید وانتظار است، انتظاری که مرادف شهادت در راه خدا «المنتظر الا مرنا کالمتشخط بدمه فی سبیل الله» است، آرزو و امیدی که به فکر و فهم و فقه، محتوا و معنا می دهد و به زندگی نشاط و شادابی می بخشد، پویایی و پایایی و جوش و خروش به منتظران می دهد و یاس و ناامیدی و خمودی وحمود را از بین می برد، پریشانی و پشیمانی و سرگردانی زایل می گردد، منتظر امام در بدترین شرایط امیدوار است و امید بهبودی و روشنایی دارد و تصویر زنده و گویا و حق از آینده در ذهن وزبان و قلم بنابر این برای جشن نیمه شعبان بیش از همه اعیاد باید برنامه داشت و وقت گذاشت، تبلیغ کرد و توضیح داد، باور و گرایش به وجود آورد و انسان سازی کرد.
4-امام عصر ارواحنافداه برای اعلا م و اجرای عدالت جهانی می آید،و بی شک یارانی جهت اجرا و پیاده سازی دارد، اکنون وظیفه ما تبیین آن حقیقت است و بسترسازی برای تحقق آن، حضرت برای عموم وظیفه دارد و ما در حد مقدور و ممکن «خانواده ای، محله ای، منطقه ای،قاره ای» وظیفه داریم برای پیشرفت و عدالت و دیانت کار کنیم. نه این که گفته شود،باید ظلم و جفا و جنایت افزون گردد، توسعه یابد و فراگیر شود تا حضرت سریع تر بیاید و ما نیز ساکت و بی تفاوت و تماشاگر باشیم.
در بسیاری از روایات «کما ملئت ظلما و جورا» دارد و در اندکی روایات «بعد ما ملئت ظلما و جورا» یعنی به طور طبیعی ستم وبی عدالتی و فسق و فجور گسترش می یابد، نه این که باید ما آن را به وجود آوریم و دامن بزنیم یا بی تفاوت باشیم.
5-بهترین دلیل و مدرک و سند برنامه و کارنامه و دانشنامه پیامبر و ائمه اطهار است و اصحاب و یاران راستین آنان با این که انتظار را مطرح می کردند و امید تحقق آن را داشتند، با ظلم و جور در ستیز بودند، ظالم و جائر را محکوم می کردند، عدالت را تبلیغ و عادل را تشویق می نمودند. پیامبر وامامان از ارادتمندان و محبان و شیعیان خود می خواستند که ارزش هایی چون عدالت، امانت، خدمت به خلق، محبت و مودت، را پذیرا باشند و تبلیغ نمایند و ناهنجاری ها چون فسق و فجور، جور و جفا، تفرقه و تنازع را دشمن بدارند و برخورد فرهنگی و فیزیکی داشته باشند.
جمهوری اسلامی: «مهدویت و روحانیت»
مهدویت و روحانیت عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
با اینکه پالایش دین و اعتقادات مذهبی از موهومات و خرافات، توقع کاملاً بجا و درستی بود که همگان از نظام جمهوری اسلامی داشتند و دارند، متأسفانه به جز موارد اندک چنین اتفاقی نیفتاد و حتی در مواردی هجوم موهومات و خرافات به دین و اعتقادات مذهبی بیشتر شد.
اعتقاد به مهدویت، یکی از مترقیترین اعتقادات مذهب تشیع است که این مکتب پرافتخار را همواره پویا و شاداب و سرزنده نگهداشته و روح مبارزه علیه ظلم و بی عدالتی را در همهی پیروان این مکتب دمیده و آنها را از سازش با قدرتهای نامشروع و تسلیم شدن در برابر طاغوتها و مستکبران و سلطه جویان و زیاده خواهان منع کرده است.
مهدویت، در تفکر و حیانی «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم» ریشه دارد، از آبشخور «عدالت علوی» سیراب شده، با «هیهات مناالذله» عاشورائیان پیوندی ناگسستنی برقرار کرده و استمرار حیات طیبه خود را وامدار علوم آل محمد صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین است.
این، همان مکتب پرافتخاری است که امام خمینی رضوان الله علیه به آن میبالد و درباره آن در وصیت نامه تاریخی خود چنین مینگارد:«ما مفتخریم که ائمه معصومین، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان - علیهم آلاف التحیات و السلام - که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند» صحیفه امام جلد 21 صفحه 396.
انقلاب اسلامی با تکیه بر این مکتب به پیروزی رسید و اینکه ایران پایگاه جهانی این انقلاب است به این دلیل است که مکتب اهل بیت و اعتقاد به مهدویت با همت والای روحانیت شیعه و ملت ایران که پیروان راستین اهل بیت هستند در این کشور خیمه زده است.
مردم ایران با جان و دل، عاشق مکتب اهل بیت هستند و روحانیت در طول 1400 سال گذشته با تحمل رنجهای فراوان و پشت سر گذاشتن نشیب و فرازهای نفس گیر از این مکتب پاسداری کرده است.
نظام جمهوری اسلامی نیز به همت مردم و به رهبری یک روحانی عارف عامل بصیر شجاع زمان شناس که خود را وقف اسلام و خدمت به مردم کرده بود تأسیس شد. این نظام، در شناسنامه خود یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامی «امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام» (بند 5 از اصل دوم قانون اساسی) را دارد که اعتقاد ناب تعلق حاکمیت به امام زمان صلوات الله علیه است و مهدویت را نهادینه میکند.
همانطور که اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به رهبری روحانیت شکل گرفته و تداوم آن نیز با حضور و مراقبت هوشیارانه روحانیت نیاز دارد، حفاظت از محوریترین اصل آن، یعنی مهدویت که امامت و رهبری مستمر جامعه میباشد و نقش اساسی در تداوم اسلامی بودن انقلاب دارد، نیز فقط با حضور و مراقبت هوشیارانه روحانیت میسر خواهد بود.
این، یک نگاه کارشناسانه، واقع بینانه و مکتب گرایانه است و بهیچوجه به معنای انحصاری کردن این مقوله نیست. روحانیت، نهادی است که وظیفه حفاظت از مرزهای عقیدتی را برعهده دارد و باید برای جلوگیری از انحرافات تلاش کند و در این راه ذرهای سازش، مسامحه و عقب نشینی را جایز نداند.
این وظیفه را روحانیت در طول قرون به درستی انجام داد هر چند در این راه متحمل خسارات زیادی نیز شد که شهادت و شکنجه و زندان و تبعید، آسانترین و کمترین آنها و دچار تهمت و مظلومیت و غربت شدن بالاترین آنها بود. امروز نیز انجام این وظیفه به همان اندازه سخت است که در گذشته بود، و شاید سخت تر.
امروز مدعیان، بیش از هر زمان دیگری به صحنه آمدهاند و راهزنی عقیده از گذشته بسیار بیشتر شده است. به همین نسبت نیز وظیفه روحانیت سنگینتر و کار این نهاد دینی سختتر شده است.
دشمن همیشه برای کوبیدن هر بنیانی از همان روزنهای وارد میشود که مجرای اصلی تنفس و حیات آن بنیان است. مهدویت، برای نظام جمهوری اسلامی مجرای اصلی تنفس و حیات است و به همین دلیل از صبح پیروزی انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلامی، مخالفان با حربه دین به صحنه آمدند و ابتدا مدعی شدند که قبل از ظهور حضرت حجت هر پرچمی به نام اسلام بالا برود، باطل است!
این سخن انحرافی که مستقیماً تنها نظام حکومتی مبتنی بر مهدویت در جهان را هدف گرفته بود، دقیقاً با قدرتهای استکباری همنوائی میکرد که یک نظام دینی را بر نمیتابیدند و با تمام امکانات درصدد براندازی آن برآمده بودند.
مستکبران از خارج با ابزارهای جنگ سخت به میدان آمدند و تا حمله نظامی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی پیش رفتند و مدعیان دینداری در داخل با توسل به ابزارهای جنگ نرم همان هدف را دنبال کردند.
مدعیان چون در این مرحله کاری از پیش نبردند، در مرحله بعد به ابزارهای دیگر جنگ نرم که ترویج موهومات و خرافات است متوسل شدند.
آنها به تدریج به این نتیجه رسیدند که به جای مخالفت با نظام اسلامی باید خود را موافق این نظام جلوه دهند تا بتوانند با این نقاب فریبنده، اعتقادات قوی دینی مردم، که دارای جوهره انقلابی است، را از درون بپوسانند و اساس نظام را بگونهای سست کنند که خود فرو بریزد و نیازی به عامل بیرونی نداشته باشد.
ما اکنون در این مرحله قرار داریم و روحانیت، درست در همینجاست که باید به رسالت تاریخی خود برای صیانت دین از دستبردها عمل نماید.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: