مکث

این کانون پرورش نمی‌دهد

دیروز به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفتم تا از نتایج بررسی شورای کارشناسی آن درباره انتشار کتابی برای کودکان که توسط دخترم ترجمه شده بود، آگاه شوم. کتاب اثری از یک نویسنده نامدار اسپانیایی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است که نه تنها برای نویسنده جوایزی به همراه داشته بلکه بخشی از آن در کتاب‌های درسی مدارس این کشور اروپایی نیز به چاپ رسیده است تا نوباوگان این کشور را بهتر و بیشتر با طبیعت و حفاظت از محیط زیست آشنا کند.
کد خبر: ۳۱۶۳۴۲

برخلاف انتظارم، شورای ترجمه کانون با انتشار کتاب موافقت نکرده و در توجیه آن، دلایلی کلی و مبهم مطرح کرده بود. کارشناس محترم کانون در این زمینه توضیح داد که ما کتاب‌های نویسندگان و مترجمان سرشناس را چاپ می‌کنیم و «پله آخر» ترقی افراد در این عرصه به شمار می‌رویم.

این دیدگاه از چند جهت قابل نقد است و به نظر می‌رسد کانون را از فلسفه بنیادی و هدف اصلی تشکیل خود دور می‌کند:

نخست؛ چون همان‌طور که از نام کانون برمی‌آید و اساسنامه آن نیز بر آن تاکید دارد، هدفش «پرورش فکری کودکان و نوجوانان» با شیوه‌های گوناگون از جمله «کمک به توسعه و ترویج ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان از طریق تشویق نویسندگان و طراحان، هنرمندان، ناشران و همکاری با آنها» ‌است. اگر قرار باشد این موسسه، «پرورش فکری» را فقط در رهنمود دادن و راهنمایی کردن بزرگان به کودکان معنا کند و حاضر نباشد خود کودکان و نوجوانان را به این میدان وارد سازد، به سختی می‌توان باور کرد در تحقق رسالت خویش چندان موفق باشد.

دوم؛ آن که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و اندیشمندان عرصه تعلیم و تربیت،  کودکان و نوجوانان اغلب ترجیح می‌دهند الگوهای رفتاری خود را در میان همسن‌ و سالان خویش بجویند و خود را با آنان مقایسه کنند.

در این صورت آیا بهتر نیست کانون با انتشار کتاب‌هایی که از سوی خود کودکان و نوجوانان تالیف یا ترجمه شده و البته چنین آثاری باید از حداقل‌های لازم برای انتشار برخوردار باشد، زمینه تشویق و الگوگیری مثبت دیگر همسالان آنها را در این عرصه فراهم سازد.

سوم؛ اندکی تامل، این واقعیت را بوضوح نشان می‌دهد که هیچ نویسنده و مترجم نامدار، دانشمند بزرگ، هنرمند معروف یا ورزشکار سرشناسی از همان روز اول، به چنین مقامی دست نیافته، بلکه کسی بوده است که در قضا و میدانی مناسب که دیگران (اعم از خانواده، دولت و جامعه)‌ برای او فراهم کرده بودند، استعدادهای نهفته خویش را به منصه‌ظهور رسانده و با اراده و پشتکار توانسته است، به قله‌های رفیع پیشرفت و سربلندی برسد. پس چگونه کانون می‌تواند ادعا کند در راه پرورش فکری کودکان و نوجوانان گام برمی‌دارد، در حالی که خود را «پله آخر» پیشرفت آنان می‌داند و حاضر نیست نردبان ترقی آنان با همه پله‌هایش باشد؟!

چهارم؛ اگر کانون که یک نهاد دولتی است، حاضر نباشد به شکوفایی استعدادهای فرزندان جامعه کمک کند و همواره به دنبال یافتن کتاب‌های نویسندگان و مترجمان مطرح و البته بزرگسال برای کودکان و نوجوانان باشد، چگونه می‌توان از بخش خصوصی انتظار داشت در این زمینه سرمایه‌گذاری کند؟

پنجم؛ چه بسیار خانواده‌هایی هستند که حاضرند برای ترغیب و تشویق فرزندان خود و پرورش استعدادهای آنان حتی از نظر تامین بخشی از سرمایه انتشار با کانون همکاری و مشارکت کنند. چه اشکالی دارد کانون به این موضوع توجه نشان دهد و بخش ویژه‌ای را مثلا تحت عنوان «اولین اثر» نویسندگان و مترجمان یا «نویسندگان و مترجمان نوجوان» راه‌اندازی کند. اگر از میان این افراد، در آینده نویسندگان نامداری سر برآورند، قطعا افتخار بزرگی برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خواهد بود.

محمدرضا نادری‌گیسو

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها