روزانه ها

فراموشش نکنیم

مهدی نورعلیشاهی: امروز روزی فراموش نشدنی در تاریخ معاصر ایران است، روزی که همافران با بیعت با امام تاریخ‌ساز شدند و البته واسطه انتشار خبر این اتفاق بزرگ، عکاسی جوان به نام حسین بود. حسین عکاس جوانی بود که پر شور و حرارت در روزهای انقلاب به دنبال ثبت لحظاتی می‌گشت؛ از این گوشه تهران به گوشه‌ای دیگر. حسین شاید خودش هم نمی‌دانست در نوزدهمین روز از بهمن ماه یکهزار و سیصد و پنجاه و هفت یکی از سرنوشت‌ساز‌ترین عکس‌های تاریخ انقلاب را بر دل دوربین خویش ثبت خواهد کرد. داستان ساده بود. در روزهای پر هیجان انقلاب همافران تصمیم می‌گیرند تا با حضور در مدرسه علوی سرودی را در مقابل رهبر انقلابشان زمزمه کنند. خمینی ای امام... خمینی ای امام. همافران همه دوشادوش یکدیگر ایستادند و سرود خواندند و عکاس جوان آن روزهای انقلاب برای ثبت این لحظه تاریخی لحظه‌ای تامل نکرد و دست به دوربین برد تا فردایش با چاپ این عکس در روزنامه کیهان، موج جدیدی از هیجان عمومی برای پیروزی نهایی انقلاب شکل گیرد.
کد خبر: ۳۱۱۶۳۴

کیهان برای آن‌که در آن روز به طور کامل حقانیت این عکس و عکاس آن را و البته موج انقلاب خواهی نظامیان را تایید کند 5 فریمی عکس‌های مراسم را با پرفراژ آن چاپ می‌کند تا در زیر عکس به صراحت بنویسد: این چند عکس صبح پنجشنبه از مراسم رژه نظامیان از مقابل امام گرفته شده است. عین فیلم با شماره‌های زیر آن که نشان دهنده سری فیلم است و در آن چند صحنه متوالی از حضور نظامیان نزد امام ثبت شده را در عکس می‌بینید. موج شادی در میان مردم شکل می‌گیرد و دولت وقت که سراسیمه شده است دیگر چیزی برای بیان کردن ندارد. حسین پرتوی خالق این عکس مشهور و البته ماندگار اکنون 66 سال دارد. چند سالی است که به دور از هیاهو‌ها در خانه‌اش به واسطه بیماری گوشه گیر شده است و حتی نمی‌تواند حرف بزند.

حسین پرتوی سال‌هاست که از هیچ ارگان و نهاد دولتی حتی یک ریال هم بابت عکس هایش دریافت نکرده است. او حتی این روزها نمی‌داند خانه هنرمندان ایران کجاست تا شاید به واسطه عکس هایش که هیچ وقت مهلت نمایش آنچنانی نگرفته‌اند مسوولی به دیدنش بیاید و مثلا‌ به او بگوید عکس هایت می‌تواند او را به یاد خدا بیندازد. بیمار است و نیازمند مراقبت اما قبل از هرچیز محتاج دیده شدن. عکس‌های او اسناد معتبر پیروزی انقلاب ایران هستند که متاسفانه تاکنون از سوی هیچ نهادی مورد توجه قرار نگرفته است.

کاش کسی این روزهای حسین را درک می‌کرد تا پسرش با بغض به رسانه‌ها نگوید: «کسی از پدر احوالی نمی‌پرسد، همان 22 بهمن به 22 بهمن می‌آیند و می‌روند و یادی می‌شود، اما از سال گذشته هنوز کسی نیامده بپرسد حالش چطور است.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها