براستی بزرگ‌ترین آرزوی والدین در تربیت فرزندان چیست؟ چگونه می‌توان فرزندان خود را خوشبخت کرد؟ آیا فرزندان ما باید همان گونه تربیت شوند که ما به عنوان والدین از آنها انتظار داریم؟ چرا اغلب والدین در تربیت فرزندان خود را شکست‌خورده می‌بینند؟ همه پدران و مادران آرزو می‌کنند فرزندانشان در زندگی افرادی مستقل، امیدوار، بانشاط و باایمان باشند. اما چگونه است که با وجود همه این خواسته‌ها و تلاش‌ها، والدین به آنچه آرزو می‌کرده‌اند نمی‌رسند.
کد خبر: ۳۰۸۴۷۲

والدین باید به این واقعیت آگاه باشند که تربیت فرزندان چیزی فراتر از به کار بردن یک سری قواعد و روش‌هاست. فرزندپروری و پدر یا مادر بودن کار آسانی نیست، اما با تلاش و صرف وقت و با صبر و شکیبایی و آموزش والدین می‌توانند یاد بگیرند که چگونه فرزندشان را آنچنان که شایسته است پرورش دهند.

والدین برای پرورش فرزندانشان راه‌های زیادی پیش‌رو دارند و مهم‌ترین کار آنان این است که در تلاششان برای فرزندپروری همواره به خاطر داشته باشند لازمه پرورش فرزندی شاد، سالم و مسوول ایجاد ارتباطی قوی و موثر با فرزندان است و احترام گذاشتن، شاد بودن، دلگرم کردن و عشق ورزیدن به آنان از اجزای مهم این ارتباطات قوی است. گاه والدین از این که فرزندانشان به آنها احترام نمی‌گذارند گله و شکایت می‌کنند، غافل از این که بسیاری از مواقع این خود بزرگسالان هستند که با رفتارشان بی‌احترامی را به فرزندانشان آموخته‌اند. آنان با فریاد زدن، کتک زدن یا تحقیر کردن، خود به فرزندانشان بی‌احترامی را می‌آموزند.

همچنین فرزندان نیاز به محیطی شاد دارند. والدین باید ابتدا خودشان خوش‌خلق بودن را یاد بگیرند و بعد توقع این صفت خوب را از فرزندانشان داشته باشند.

دلگرم بودن فرزندان نیز از عناصر مهم در ارتباطات بین والدین و فرزندان است. فرزندان از این طریق می‌توانند احساس محبوبیت کنند. آنان از این که همیشه از پدر و مادرشان «نه» بشنوند، خوشحال نمی‌شوند.

در واقع دلگرمی یعنی کمتر روی اشتباهات فرزندانمان تاکید کنیم و همیشه به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آنان این پیام را بدهیم که به او اطمینان داریم.

همچنین فرزندان برای آن که احساس امنیت داشته باشند، باید بدانند والدینشان آنان را دوست دارند. پدر و مادر باید با گفتن جملاتی چون «دوستت دارم» و همچنین با در آغوش کشیدن فرزندان خود و با گفتار و کردار محبت‌آمیز، محیطی پر از مهر و محبت را برای فرزندشان فراهم سازند، چرا که محبت لازمه رشد فرزندان سالم است.

2 مهارت ارتباطی مهم در فرزندپروری

2 مهارت گوش دادن حمایتی یا همدلانه و همدلی کردن، اساسی‌ترین مهارت‌های ارتباطی در موضوع فرزندپروری است. گوش دادن دقیق و تشخیص زبان غیرکلامی بدن و لحن صدا اغلب بیش از کلمات، مفاهیم را انتقال می‌دهند. والدین هنگام گوش دادن به صحبت‌های فرزند خود می‌توانند از کلمات و جملاتی مانند «خوب است، بله، درست است، می‌فهمم، عالیه» استفاده کنند. همچنین برای ارتباط بهتر هنگام گوش دادن می‌توان از حرکاتی چون در آغوش گرفتن کودک، تکان دادن سر به علامت تایید، لبخند زدن، تماس چشمی محبت‌آمیز، نوازش فرزند و نزدیک شدن به وی استفاده کنیم. کافی است والدین با تکرار گفته‌های فرزندشان به او نشان دهند بخوبی در جریان آنچه می‌گوید، قرار دارند و به این نکته توجه داشته باشند که فرزندان ما هوشیارتر از آن هستند که ما فکر می‌کنیم و خیلی زود بی‌حوصلگی، خستگی و بی‌علاقگی ما را می‌فهمند.

از دیگر مهارت‌های مهمی که در کنار مهارت گوش دادن می‌تواند ما را در درک بهتر احساسات فرزند و همچنین یک گفتگوی موفق یاری کند، همدلی است. همدلی در واقع توانایی سهیم شدن در احساسات دیگران است. همدلی والدین، نگریستن به مسائل از دریچه چشم بچه‌هاست. والدین در همدلی با فرزند خود لازم است به او بازخوردی بدهند مبنی بر این که اگر من هم جای تو بودم همین احساس را داشتم.

موانع ارتباطی به جای مهارت‌های ارتباطی

در پاسخ به این پرسش که چرا اغلب والدین نمی‌توانند فرزندان خود را آن‌طور که شایسته است تربیت کنند می‌توان گفت ما به عنوان پدر و مادر بیش از آن که از مهارت‌های ارتباطی در تربیت فرزندمان استفاده کنیم از موانع ارتباطی استفاده کرده‌ایم. موانع ارتباطی آن چیزی است که مانع شروع یا ادامه گفتگویی آرام، دوستانه و سالم با کودک یا قطع آن می‌شود. این موانع گاه باعث درگیری لفظی، قهر و حتی برخورد فیزیکی بین والدین و فرزندان می‌شود. موانع ارتباطی مخرب همچون انتقاد نابجا، برچسب زدن، نصیحت کردن و... اغلب باعث کشمکش و برخورد بین آنان می‌شود. والدین با آموختن برخی از مهارت‌های ساده ارتباطی می‌توانند این موانع را از بین برده و به سالم‌تر شدن روابط با فرزندانشان کمک کنند. والدین لازم است بدانند کودکان در گفتگوی با والدین غالبا مقاومت نشان می‌دهند. آنان از این که کسی مدام آنها را نصیحت کند، از آنها ایراد بگیرد یا مرتبا به آنان تذکر دهد نفرت دارند. آنان احساس می‌کنند والدینشان آدم‌های پرحرفی هستند.

اگر کسی به گفتگوی یک مادر با فرزندش دقت کند، با کمال تعجب متوجه خواهد شد که هریک از آنها تا چه اندازه به حرف‌های همدیگر بی‌توجه هستند. از موانع مهم ارتباطی در فرزندپروری می‌توان انتقاد والدین از فرزندانشان را نام برد. برخی از والدین تصور می‌کنند بدون انتقاد کردن از فرزندشان در بزرگسالی باتربیت نخواهد شد، یا معلمان فکر می‌کنند اگر از دانش‌آموز انتقاد نکنند آنان هرگز درس را یاد نمی‌گیرند. والدین از این مهم غافلند که عیب‌جویی و انتقاد بی‌جای آنان باعث پنهان‌کاری و دروغگویی فرزند می‌شود. جالب است بدانیم یکی از دلایل مهم دروغگویی کودکان این است که ما والدین گاه همواره در حال سرزنش و انتقاد از فرزندانمان هستیم. بنابراین آنان زیرکانه تصمیم می‌گیرند واقعیت را پنهان کنند تا خود را از شر غرزدن‌های خسته‌کننده و انتقادات تند و تیز والدین رها سازند. والدین بهتر است انتقاد سازنده داشته باشند و به جای خاطرنشان کردن دائم اشتباهات فرزندان، فقط به آنان بگویند چه کاری درست است و چه کارهایی را باید انجام دهند. در حقیقت این نوع انتقاد به تغییرات مثبت ختم می‌شود در حالی که انتقاد مخرب باعث خشمگین‌‌شدن فرزند خواهد شد. نامگذاری و برچسب زدن نیز از دیگر موانع ارتباطی مهم است. برچسب‌هایی چون کودن، بچه ننه، ترسو و بی‌مصرف همگی باعث می‌شوند فرزند «خودپنداره منفی» از خود بسازد و در آینده نیز طبق همین برچسب‌ها زندگی کند.

معمولا خانواده‌ها برای برقراری ارتباط با فرزندانشان روش‌ها و شیوه‌های معینی دارند که به عنوان «سبک فرزندپروری» آن خانواده محسوب می‌شود. فرزندپروری سبک‌های متفاوتی دارد که 3 مورد از رایج‌ترین آنها عبارتند از: سبک استبدادی یا دستور صادر کردن، سبک سهل‌گیرانه یا حق انتخاب دادن و سبک مقتدرانه.

در سبک استبدادی، اغلب محدودیت‌های غیرمنطقی برای فرزندان اعمال می‌شود و والدین یا به فرزندشان اصلا آزادی نمی‌دهند یا آزادی کمی به آنان می‌دهند. در سبک سهل‌گیرانه، به کودکان آزادی بسیاری داده می‌شود و تقریبا هیچ محدودیتی درباره فرزندان اعمال نمی‌شود.

والدین سهل‌گیر به فرزندانشان یاد نمی‌دهند که برای زندگی در جامعه محدودیت‌هایی وجود دارد که درصورت رعایت نکردن این محدودیت‌ها آنها در آینده دچار مشکل خواهند شد

در سبک سوم یا سبک مقتدرانه، والدین به فرزندشان می‌آموزند که بین آزادی و محدودیت تعادل ایجاد کنند. والدین باید از خود بپرسند کدامیک از روش‌‌ها و سبک‌های فرزندپروری مناسب‌ترند و با استفاده از کدام‌یک می‌توانند فرزندپروری موثری داشته باشند. والدینی که از سبک فرزندپروری استبدادی استفاده می‌کنند، والدینی بسیار سختگیر و انعطاف‌ناپذیر هستند. آنان مقررات زیادی وضع می‌کنند و از فرزندان خود انتظار دارند این مقررات را مو به مو اجرا کنند و برای اجرای این مقررات گاه دست به تنبیه نیز می‌زنند. فرزندان این خانواده‌ها برای جلوگیری از تنبیه و درگیری، از مقررات خشکی که توسط والدینشان وضع شده پیروی و به این ترتیب رضایت والدین خود را جلب می‌کنند، ولی هیچ‌گاه یاد نمی‌گیرند برای خودشان فکر کنند.

گاه نیز وقتی این فرزندان به خاطر بد بودن تنبیه می‌شوند، یاد می‌گیرند که رنجش والدین را به دل بگیرند و اغلب نیز راهی برای تلافی پیدا می‌کنند. درواقع روش استبدادی علاوه بر این که حق انتخاب را از فرزندان می‌گیرد، هیچ زمانی به آنان یاد نمی‌دهد که برای حل مشکلات راه‌های صحیح‌تری نیز وجود دارد. در خانواده‌‌هایی که از سبک سهل‌گیرانه استفاده می‌کنند به نوعی می‌توان گفت این خانواده‌ها تسلیم خواسته‌های فرزندان خود می‌شوند. این دسته از والدین هیچ محدودیتی برای فرزندانشان قائل نمی‌شوند.

والدین سهل‌گیر به فرزندانشان یاد نمی‌دهند که برای زندگی در جامعه محدودیت‌هایی وجود دارد که در صورت رعایت نکردن این محدودیت‌ها، آنها در آینده دچار مشکل خواهند شد؛ بنابراین کودکانی که در این خانواده‌ها رشد می‌کنند، در کنارآمدن و سازگاری با افراد جامعه دچار مشکل می‌شوند، چون آنان نیاموخته‌اند که نمی‌توانند هر کاری را که دوست دارند انجام دهند. فرزندان خانواده‌های سهل‌گیر‌‌‌‌ احترام به حقوق دیگران و مسوول‌پذیر بودن در مقابل افراد جامعه را بلد نیستند.

در سبک مقتدرانه یا آزادمنشانه والدین میان آزادی و محدودیت‌های فرزندان خود تعادل برقرار می‌کنند. یعنی در عین حال که برای فرزندانشان محدودیت در نظر می‌گیرند، به آنان حق انتخاب نیز می‌دهند. در این خانواده‌ها در عین حال که نظر والدین مطرح می‌شود، برای رای و نظر فرزندان نیز احترام قائل می‌شوند و به فرزندان اجازه داده می‌شود که در تصمیم‌گیری‌ها شرکت کنند. درواقع سبک آزادمنشانه فرزندپروری، والدین را یاری می‌دهد تا به فرزندان بیاموزند که مسوولیت‌پذیر باشند، به حقوق دیگران احترام بگذارند و همکاری داشته باشند.

می‌توان گفت شیوه‌های فرزند‌پروری والدین، هم یک عامل ایجادکننده و هم یک عامل بازدارنده رفتارهای ضداجتماعی در نوجوانان است. مطالعاتی که نشان داده‌اند رفتارهای ضداجتماعی بر اثر شیوه‌های فرزندپروری نامناسب افزایش می‌یابند، بیشتر بر شیوه‌های فرزندپروری استبدادی یا سهل‌گیر تاکید دارند. محققان دریافته‌اند ترکیبی از عواطف والدینی ضعیف و مهارهای شدید والدینی، رفتارهای ضداجتماعی نوجوانان را افزایش می‌دهد. اگر مهار والدینی از نظر نوجوان منطقی به نظر برسد و در یک فضای گرم و صمیمی انجام شود، مشکلی ایجاد نمی‌شود؛ ولی اگر مهار با بی‌عاطفگی همراه باشد، ممکن است رفتارهای ضداجتماعی نوجوان را افزایش دهد.

تحقیقات اخیر بیانگر آن است که یکی از عوامل بسیار مهم در بروز رفتارهای نامناسب در نوجوانان، عدم نظارت والدین است، یعنی این‌که والدین از نوجوانان خود نمی‌پرسند به کجا می‌روند، چه موقع به خانه بازمی‌گردند و بیشتر وقتشان را در کجا می‌گذرانند. همچنین شیوه‌های فرزندپروری سهل‌گیرانه و بی‌ثبات احتمال بروز رفتارهای ضداجتماعی را افزایش می‌دهد.

نکاتی که باید به خاطر سپرد

- به خاطر بسپاریم دلسوزی‌های بی‌حد و اندازه ما تاثیری جز وابستگی و تنبلی ذهنی در فرزندان نخواهد داشت.

- به خاطر بسپاریم دستور دادن، تهدید کردن، حرف زدن زیاد، سوالات نابجا و همچنین نصیحت کردن دائمی فرزندان، خود یک مانع ارتباطی مهم میان والدین و فرزندان است.

- باید همیشه به فرزندان خود نشان دهیم که او را می‌پذیریم، علی‌رغم تمام آنچه باید انجام می‌داده و انجام نداده است یا کارهایی که نباید انجام می‌داده و او انجام داده است.

- به خاطر بسپاریم واژگانی که در مکالمات خود با فرزندان به کار می‌گیریم، بار عاطفی دارند، پس در انتخاب واژگان دقت کنید و از کلماتی که مفاهیم منفی را به کودک القا می‌کند، استفاده نکنیم.

- به خاطر بسپاریم از صفات سطح پایین و منفی همچون خنگ، احمق، تنبل، کودن و... استفاده نکنیم. جملاتی چون «شما بچه‌اید، چیزی نمی‌فهمید» می‌تواند تاثیرات مخرب بر آنان داشته باشد.

- به خاطر بسپاریم همیشه زمانی را برای انجام دادن فعالیت‌های لذت‌بخش و مفرحی که فرزندمان آنها را دوست دارد، در نظر بگیریم.

- به خاطر بسپاریم که هیچ‌گاه تحت تاثیر حالات روحی خود، فرزندمان را مورد نقد و ارزیابی یا قضاوت قرار ندهیم.

در آخر این‌که حتما به خاطر بسپاریم رفتار ما به عنوان پدر و مادر، الگوی زنده‌ای است برای فرزندانمان. پس در همه حال مراقب رفتار خود باشیم.

معصومه اسدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها