امام‌رضا (ع) در ادبیات شفاهی خراسان

عشق ‌شوری ‌در ‌نهاد ما نهاد

ادبیات شفاهی، بخشی از ادبیات غیررسمی جامعه به حساب می‌آید که خالقان آن عامه مردم هستند و به نوعی بازتاب اعتقادات و باورهای مردم از دیرباز تاکنون بوده و هست. اعتقادات مذهبی مردم ایران و علاقه آنها به ائمه اطهار نیز در فرهنگ عامیانه ما نمود بارزی دارد. امام‌رضا (ع) به عنوان هشتمین امام شیعیان جهان بارگاه مطهرش در شهر مشهد قرار دارد و از میان ائمه اطهار تنها امامی است که خاک ایران میزبان پیکر مطهر ایشان شده است. همین مساله و سهولت زیارت مرقد این امام همام برای مردم ایران باعث شده تا ادبیات عامه مردم مناطق مختلف کشور ما ، بویژه خراسان سرشار از جلوه‌های معنوی فرهنگ رضوی باشد. متاسفانه آن‌گونه که باید در این زمینه پژوهشی صورت نگرفته و این گنج معنوی گردآوری نشده است. مطلبی که در ادامه می‌خوانید، بخشی از یک پژوهش باموضوع امام رضا (ع) در فرهنگ عامه مردم خراسان است؛ مردمی که افتخارشان میزبانی این حضرت است و به همین علت عشق و ارادت به ایشان وآرزوی غلامی بارگاهش باعث شده تا فرهنگ عامه این منطقه زلا‌ل و غنی‌تر شود.
کد خبر: ۲۹۰۶۱۴

مردم خراسان از دیرباز تاکنون عشق و علاقه خاصی به ائمه اطهار داشته‌اند. با سفر امام رضا (ع) به این شهر این خطه از ایران مزین به نام امام رضا (ع) و مشهد به قبله‌گاه عاشقان ائمه تبدیل شد.

وجود بارگاه مطهر امام در این شهر تاثیرات زیادی بر فرهنگ مردم این خطه داشته است و باعث شده در این بخش به این تاثیرات در اشعار عامیانه این منطقه از رباعی و دوبیتی و لالایی گرفته تا اشعار چاووشی بپردازیم.

باورها و اعتقادات مردم خراسان در ادبیات خواص و عوام این سرزمین نمود بارزی دارد. از آنجا که شعر برگرفته از قوه تخیل و احساسات و عواطف پاک انسان‌هاست. اوج عواطف بلند و لطیف مردم نسبت به امام رضا (ع) را نیز بیان می‌کند؛ از این رو در ادبیات عامه مردم که ادبیات شفاهی نامیده می‌شود،‌ اعتقادات مردم از خلوص و شفافیت خاصی برخوردار است.

به مشهد می‌روم قصد زیارت / زنم چهچه در آن طاق و عمارت

زنم چهچه خلایق جمع گردد / همه گویند به هم شیر تو رحمت

قالب‌هایی که این باورها در آن آورده شده متعدد و متفاوت هستند، اما مهم‌ترین آنها عبارتند از:

1‌ - دوبیتی: دو بیتی قالبی ادبی است که دو بیت بوده و هر مصرع آن بر وزن مفاعیلن، مفاعلین، مفاعیل، و بیشتر حرف دل و راز و نیازها در این قالب آورده می‌شود. بخش عمده‌ای از ادبیات شفاهی مردم ایران بویژه خراسانیان در این قالب سروده شده است . در خراسان به آن فراقی و چارمصراعی نیز می‌گویند.

سر کوی بُلن دیدم نسا را

کمر باریک و بازو بن طلا را

اگر بار دگر بینم نسا را

زیارت می‌کنم شاه رضا را

نماز شم که گوسفند به‌جا شد

دو تا بلبل به سیل گل رها شد

یکی از حوض کوثر آب می‌خورد

یکی جارو کن امام رضا شد

سر کوه بلند آلاله سر زد

امام هشتمی دس ور کمر زد

امام هشتمی فرزند حیدر

مرادم را بده یک بار دیگر

رباعی: رباعی که بر وزن لاحول و لاقوه الابالله است و 24 وزن فرعی دارد. 4 مصراع بوده و بیشتر برای بیان حرف‌های حکمی و فلسفی به کار برده می‌شود. در رباعی‌های عامیانه‌ای که برای امام هشتم سروده شده است حضرت امام رضا (ع) و حرم، نماد و نمود خاص خود را دارد.

مو کفتر سوز(سبز ) ور هوا خواهم کرد

رو ور مشد امام رضا خواهم کرد

جایی که محمد و علی بنشینن

مو شکوه ز یار بی‌وفا خواهم کرد

یا این رباعی که در آن به این‌که امام رضا(ع) امام هشتم است، اشاره دارد و بیانگر اعتقادات شیعیان است.

خورشید جهان (جهُو) رو به خراسان (خُراسو) سرزد

گویی به دل مونده مو خنجر زد

از معجزه تو ای امام هشتم

از خشت طلا گل سفیده سر زد

لالایی: لالا‌یی ،قالب مهم یا ادبیات شفاهی عامه است وشعرهایی را شامل می‌شود که از موسیقی سرشاری برخوردارند. زمزمه‌هایی که مادران با آن برای کودکان خود احساس خوشایندی ایجاد می‌کنند. لالایی‌ها برای مادران نوعی واگویه کردن و گفتن درد‌دل‌هاست. در روزگارانی نه چندان دور، مادران لالایی‌ها را هنرمندانه برای کودکان دلبندشان زمزمه می‌کردند.

لالایی‌های فارسی، بخش عمده‌ای از ادبیات شفاهی سرزمین‌ماست که درکنار افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه درگذشته کاربرد بسیار داشته است. مادران هنگام خواباندن فرزندان خود باخواندن لالایی، فضایی سرشار از عاطفه می‌آفریدند و ضمن آرامش بخشیدن به کودک نرم نرمک او را از عالم بیداری به دنیای رنگین خواب فرو می‌بردند.

پیشینه استفاده و کاربرد لالایی‌ها بدرستی مشخص نیست، اما شواهد موجود نشان می‌دهد در گذشته کودک را برای خواب و مصون ماندن از گزند حشرات و جانوران وحشی در نوعی گهواره قرار می‌دادند که به آن ننو می‌گفتند. ننو صدایی آهنگین داشت که موجب خوابیدن کودک می‌شد. در لغتنامه دهخدا لالایی با عنوان بنگره آمده است. بنگره، صوتی و ذکری را گویند که زنان هنگام خوابانیدن اطفال می‌خوانند تا آنها به خواب روند. در زبان پهلوی نیز بنگره مترادف ونگ)vang( به معنی صدا، آواز یا گریه همراه با ناله است. بنابر این بنگره یعنی بانگ بلند، ناله بلند یا ناله خاموش کن. لالایی‌ها، سخنان شیرین، ساده، کوتاه و آهنگینی هستند و به طور عمده در برگیرنده عواطف و احساسات درونی، آلام، دردها، ویژگی‌های روحی و مشکلات و مسائل خانوادگی و اجتماعی زنان و مادران است که موجب پیوند عواطف مادران با فرزند می‌شود. برخی جامعه‌شناسان معتقدند لالایی مجرایی برای درددل کردن مادران در عصر پدرسالاری است با کودکانشان که گوشی شنوا داشته و زبان انتقال آنها را ندارند. از این رو کودکان بهترین کسان برای بیان آلام و دردهای مادران ستمدیده در عصر مردمسالاری هستند.

مهم‌ترین فایده لالایی‌ها، ارزش‌های تربیتی آن است، به طوری که متخصصان علم تربیت آغاز قصه‌گویی و لالایی را برای کودک از6 ماهگی تا 9 ماهگی می دانند. بخصوص در دنیای ماشینی کنونی که احساسات و عواطف کمرنگ شده ضرورت لالایی‌ها بیشتر احساس می‌شود، لالایی‌ها در زبان‌های مختلف وجود دارند و در زمره اولین آثار موسیقی جهان به شمار می‌آیند.

صرف نظر از وزن کامل عروضی و موزون، موسیقی لالایی‌ها کاملا رمانتیک و گاه غمگنانه است. لالایی‌ها در مضامین مختلفی در ایران به‌کار می‌روند از جمله برای 1 ستایش مادر از فرزند 2 آرزوهای مادر برای فرزند 3 راز و نیاز با خدا و دعاهای مادر برای فرزند 4 بیان دردها و رنج‌های مادر 5 سفر پدر و تحمل دوری انتظار برای بازگشت و...

1. لالالالا به گل مانی / به آب زیر پل مانی

به گل مانی که تازه می‌دهد پر /به ماه مانی که تازه می‌زند سر

لالالالا گل لاله / دل از مهر تو خوشحاله

الهی زنده باشی تو / شوی ده ساله، صدساله

لالالالای گهواره / تو را مولا نگه داره

به هر مجلسی که بنشینی / تو جا دار پدر باشی

در فولکلور مردم خراسان لالایی‌های نیز وجود دارد که رنگ و صبغه مذهبی دارد و در آن از اهل بیت سخن رفته است. درباره امام رضا (ع) نیز لالایی‌هایی وجود دارد که بیانگر عشق و احساس مردم این دیار بر درباره امام رضا(ع) است.

لالالالا خدا یارت / رسول الله نگه دارت

نگه دار سر وجانت / جان مادر بقربانت

گلم درخواب، گلم بیدار / گلم هرگز نشه بیمار

اگر خواهد نشه بیمار / امام رضا نگاهش دار

لالایی‌ها ریشه گسترده در فرهنگ خراسان دارد. اگر مادر کرمانی برای فرزندش آرزو می‌کند که «کلام‌الله تو پیرش‌ کن / زیارت‌ها نصیبش کن» مادر خراسان فرزند خود را به آستان قدس رضوی می‌فرستد تا خادم یا جاروکش امام بشود یا از زوار پذیرایی کند و به این وسیله امرار معاش نیز بکند. فرزند خراسانی می‌داند اگر سرمایه‌ای ندارد می‌تواند به کار در مزارع و کارگاه‌های وقفی حضرت بپردازد یا در خود آستان مقدس رضوی به کار مشغول شود. حال چه جاروکشی باشد، چه غلام بارگاه حضرت. به هرحال نقش آستان مبارک رضوی در زندگی مردم این خطه آنچنان مهم است که در یکایک مسائل مربوط مردم از جمله مسائل فرهنگ آنها نمود واضح و روشنی دارد.

لالالالا خدا یارت / امام رضا نگهدارت

امام رضا و فرزندش / سر مردان خدا یارت

لالا به مشهد ری / به پای تخت حضرت ری

اگر حضرت بفرمایه / تو جاروکش مرقد ری

لالالالا رضا آمد / رضا آمد به خواب تو / مرزاشک و گلاب تو ( /مریز اشک و گلاب تر/ ) مو بینوج ر بجنبانم (من گهواره را تکان بدهم/ ) دیل بچه رنرنجانم (و دل کودکم را نرنجانم/ ) لالالالا گول (گل) سیبم / بابات رفته مو غریبم / غریب ما رضا باشه / نگهدارت خدا باشه / مو بینوج ر بحنبانم / دیل بچه ر نرنجانم / لالالا بابا رفته / به مشهد رضا رفته / زیارت رفته برگرده / دیگ صبرم بسر رفته / مو بینوج ربجنبانم / دیل بچه ر نرنجانم / لالالالا خدا یارت / امام رضا نگهدارت / نگهدار گولم (گلم) باشه / کنار بلبلم باشه

یا مثلا در این لالایی عواطف و احساسات زیبایی به تصویر کشیده شده است.

لالا لالا لالایی تو / گل نعنا، دوایی تو / تو بالشت سرم باشی همیشه / بمونی همدمم باشی همیشه / زیارت می‌رویم شاه رضا رِ / گول و تاج سرم باشی همیشه / لالاییت می‌کنم خوابت نمیه / بزرگت می‌کنم یادت نمیه / بزرگت می‌کنم تا زنده بشی / غلام حضرت معصومه بشی / لالا لالا لو لو چاهی / از ین بچه چی می‌خواهی؟ / که این بچه پدر داره / دو خنجر ور کمر داره / یکی از مشهد شاه رضایه / یکی از سرزمین نینوا یه

لالا به صحرا شی / به پای تخت زهرا شی / اگر زهرا بفرمایه / غلام شاه رضا شی

لالا لالا گل باقلا / بابا رفته پیش آقا / آقا شاه غریبونه / آقا شاه خراسونه

لالالالا به مکتب رو / به پای تخت حضرت رو / اگر حضرت قبولت کرد / تو جاروکش صحنش شو

لالا لالا گل خشخاش / بابات رفته خدا همراش / بابات رفته به غریبی / امام هشتمی همراش / لالا لالا لالا لالا

در برخی از لالایی‌ها به عناصر مثل نقاره خانه و پنجره فولاد توجه شده است.

لالا لالا گل و دانه / بابا رفته نقارخانه/ او پشت پنجره فولاد / بچه م مانده مین خانه / لالا لالا لالا لالا

به هر حال لالایی‌ها درد دل و دغدغه‌های مادران است که در گوش صبور کودکان زمزمه می‌شود تا کودک در خواب شود و مادر تخلیه روانی گردد.

ترانه‌های کار (کارآوا): مردم خراسان چه آنان که زندگی مبتنی بر کشاورزی دارند و چه انان که در منطقه کوهستانی و شمال خراسان یا در ناحیه کاشمر زندگی می‌کنند و زندگی مبتنی بر دامپروری دارند، هنگام کار زمزمه‌هایی با خود دارند که به ترانه‌های کار یا کار آوا مشهور هستند. از جمله این مردمان زنان و دختران قالیباف هستند که هنگام کار پشت دار قالی با خود می‌خوانند:

شتر را بار کردم فرش قالی / زیارت می‌کنم جای تو خالی / زیارت می‌کنم آقا رضا را / ببوسم حلقه و قفل طلا را

که در این دو بیتی ضمن اشاره به نوع کار و درآمد حاصل از آن به بیان آرزوی خود که زیارت امام رضا(ع) است نیز اشاره میکنند و عناصری همچون قفل، پنجره فولاد و... را مدنظر دارند که برگرفته از این باور است که همه این عناصر که منتسب به امام رضا هستند برای این مردم محترم می باشند.

هنگام خستگی نیز با خود به صورت دسته جمعی زمزمه می‌کنند:

کمک کن کمک کن / امام رضا کمک کن / شاه اولیا کمک کن / یا امام رضا کمک کن / یا امام رضا کمک کن / یا امام رضا خسته‌ام / چغک (گنجشک) پر بسته‌ام / شاه اولیا کمک کن / گنبد طلا کمک کن / یا امام رضا کمک کن / یا امام رضا کمک کن / یار در خنه (خانه) کمک کن / نقاره خنه کمک کن / شاه اولیا کمک کن / گنبد طلا کن / یا امام رضا کمک کن / یا امام رضا کمک کن

در این ترانه‌های کار یا کار آواها از تک تک عناصر منتسب به امام رضاطلب یاری و کمک می‌کنند تا ضمن همنوایی و رفع خستگی با انرژی معنوی که دریافت می‌کنند دوباره به کار خود ادامه دهند.

چاووشی: چاووشی به معنای خواندن بیت یا ابیاتی مذهبی توسط یک فرد و همراهی با آن توسط عامه مردم است که کارکرد همراهی و اطلاع‌رسانی دارد. از این رو هرگاه که کسی به زیارت امام رضا (ع) می‌رفت یکی از ملاها و میرزاهای محل، ضمن خواندن رباعی ذیل باعث می‌شد تا مردم از این سفر خبردار شده و با صلوات دیگران را نیز برای همراهی با خبر کنند .

اول به مدینه مصطفی را صلوات

دوم به نجف شیر خدا را صلوات

سوم در کربلا به شمر ملعون لعنت

چارم به طوس شه رضا را صلوات

سر فرازیم به طوف شه کونین رضا / به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم / لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست / که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم

بلندگوی اگر عیب برزبانت نیست / به شهسوار عرب میر لافتی صلوات

به شاه قبه طلا حضرت رضا صلوات / به سر بریده صحرای کربلا صلوات

ابیات زیر را چاووش خوان معمولا پس از خواندن چند رباعی با فریاد می خواند :

بلند بگو اگر عیب برزبانت نیست / به شاه قبه طلا حضرت رضا صلوات!

به یازده پسران علی بن ابیطالب / به ماه عارض هر یک جدا جدا صلوات!

در بدرقه کسی که به زیارت امام هشتم می‌رفت و در مایه‌های راست پنجگاه و ماهور نیز خوانده می‌شد:

ز تربت شهدا بوی سیب می‌آید/ ز طوس بوی رضای غریب می‌آید

به هر حال ادبیات عامه یا ادبیات شفاهی بیانگر بخش از باورها و اعتقادات عموم مردم است که به تناسب حال و مقام مردم در قالب‌های متعدد ادبی بیان می‌شوند.

این ادبیات خالق خاصی ندارد و در جریان انتقال شفاهی بشدت تغییر می‌کند. از این رو گاه از یک دوبیتی یا لالایی روایت‌های متعددی دیده می‌شود.

محمود اکرامی فر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها