جام جم آنلاین گزارش میدهد
آقای مدرس پیش از هر چیز شاید بهتر باشد بحثمان را با این پرسش آغاز کنیم که آیا صحبتهای شما به عنوان مجری در برنامههای مناسبتی بر اساس متن است یا فیالبداهه است؟
راستش در مورد برنامه «ماه من سلام» نه متنی از قبل نوشته میشود و نه آنکه من فیالبداهه سخن میگویم. روال این است که امروز موضوع برنامه فردا را به ما میگویند و ما هم در طول روز درباره آن فکر و مطالعه میکنیم یا نکتهای را از کتاب و اینترنت در میآوریم و در طول برنامه روی آن بحث میکنیم، اما به طور کلی از هر دو روش در ساخت چنین برنامههایی استفاده میکنیم که این بستگی به موضوع و ساختار برنامه دارد.
کدام یک از این شیوهها برای مجری راحتتر است؟ ظاهرا اگر متنی از قبل توسط نویسنده آماده شده باشد کار مجری آسانتر خواهد بود، اینطور نیست؟
نه همیشه اینطور نیست و بستگی به مجری دارد. اگر گوینده یا مجری در یک حوزه یا حوزههای مختلف دارای مطالعاتی باشد به مراتب برایش راحتتر است که خودش متن را بنویسد و آن را اجرا کند. ولی اگر کسی صرفا صدا یا صورت خوبی داشته باشد یا خیلی اهل مطالعه نباشد، برای او باید متن نوشته شود. حتی این مجری باید چند بار متن را بخواند و آن را علامتگذاری کند و برخی اصطلاحات را نیز بپرسد. در واقع این توانایی و مهارتهای مجری است که شیوه اجرای برنامه را مشخص میسازد.
گاهی یک مجری ناشناس اما باسواد و توانا برنامهای را اجرا میکند اما به اندازه یک مجری سرشناس که ممکن است مهارت و سواد کمتری هم داشته باشد یا صرفا چهره و صدای خوبی داشته باشد، نتواند مخاطب را جلب کند. دست کم میشود گفت برای عموم مخاطبان آگاهی و سواد مجری چندان اهمیتی ندارد.
مجموعه این عوامل میتواند در اجرای خوب تاثیر بگذارد. فرض کنید شخصی صدای بدی داشته باشد ولی آدم باسواد و اهل مطالعهای باشد، صدایش باعث میشود که سخنان خوبش هم اثرگذار نباشد. بالطبع اگر این شخص شعر حافظ را هم بخواند چنگی به دل نمیزند، اما به صرف صدای خوب یا چهره زیبا نمیتوان موفقیت یک مجری را تضمین کرد. به نظر من در حال حاضر مشکل عمدهای که ما در زمینه تربیت مجریان داریم کماطلاعی و عدم شناخت و اشراف مجریان و گویندگان در زمینه تخصصی حرفه و برنامه خود است.
به نظر من یک مورد دیگر را هم باید به مواردی که اشاره کردید، اضافه کنم و آن فقدان یا کمبود مجریان متخصص است. مثلا همین برنامههای مناسبتی نیازمند مجریانی است که نسبت به معارف اسلامی و مسائل دینی شناخت کافی داشته باشند و در واقع یک مجری کارشناس باشند.
در هر حوزه باید به این اصل پایبند بود، فرقی نمیکند که برنامه مذهبی باشد یا سینمایی، ورزشی و... مجری باید درباره موضوع برنامهای که اجرای آن را به عهده دارد، مطالعه داشته باشد.
منظور من صرفا مطالعه مجری درباره موضوع برنامهاش نیست که این ضرورت سر جای خود محفوظ است. منظورم این است که باید متناسب هر ژانر یک مجری تربیت کنیم. مثلا یک مجری برنامههای اجتماعی یا ورزشی برنامه مذهبی اجرا نکند.
من کاملا با نظر شما موافقم و در همه جای دنیا نیز این مساله پذیرفته شده و عمل میشود. اساسا تعریف یک گوینده و مجری در همه جای دنیا همین است. ما باید بتوانیم با توجه به آیتمهای مختلف تلویزیونی، مجری متخصص تربیت کنیم و قطعا باید در این زمینه تفکیک صورت بگیرد. مثلا اگر من برنامههای ادبی را بهتر از برنامههای مذهبی اجرا میکنم، باید در همان حوزه کار کنم و وارد برنامههای مذهبی نشوم. ولی ممکن است کسی در چند حوزه دارای تخصص و توانایی باشد و بتواند از پسش بر بیابد و در واقع حق آن سوژه را ضایع نکند. به نظر من هیچ منافاتی ندارد چنین مجریای، برنامههای گوناگون را اجرا کند.
مهمترین نقدی که به برنامههای مناسبتی وارد است به تکراری شدن این برنامهها حول گفتگو و حرف زدن صرف مجریان برمیگردد. اغلب این برنامهها شکل و شمایل یکسانی دارند و شبیه به هم هستند، بنابراین مثل گذشته نمیتوانند مخاطب را جذب کنند و خیلی تکراری و ملالآور شدهاند. شما به این نقد اعتقاد دارید؟
حتما همینطور است و باید تغییر و تحولاتی در این زمینه رخ بدهد. منتها چون همه چیز به سلیقه و موافقت کسانی که به عنوان مدیر در این سازمان کار میکنند، بستگی دارد باید ابتدا آنها پیشقدم شوند و فرصت و فضای لازم را ایجاد کنند وگرنه طرح و پیشنهاد تا دلتان بخواهد وجود دارد. بارها و بارها خود ما طرح و برنامههای جدیدی را پیشنهاد و ارائه کردهایم، ولی همیشه با این پاسخ مواجه شدهایم که این برنامهها و الگوها در اولویت ما نیست یا در جهت سیاستهای فلان شورای تخصصی نیست. تا وقتی مدیرانی که همه چیز به تصمیمات آنها بستگی دارد نخواهند، هیچ تغییر و تحولی رخ نخواهد داد. من خیلی از دوستان نویسنده را میشناسم که طرحهای ناب و بکری ارائه کردهاند بویژه در حوزههای معارفی، اما براحتی کنار گذاشته شده و هیچ توجهی به آنها نکردهاند.
مثلا چند سال پیش وحید جلیلوند، شکل جدیدی از برنامههای معارفی و مناسبتی را اجرا میکرد که نسبت به برنامههای مشابه از تازگی و جذابیت بیشتری برخوردار بود، اما دیگر ادامه پیدا نکرد.
راستش نمیدانم چه بگویم. شاید به دلیل همین نوآوری نتوانست به کارش ادامه دهد. متاسفانه فضای کار در کشور ما در همه حوزهها به گونهای است که کمتر نوآوری و خلاقیت را برمیتابد و ما همیشه به تکرار شیوههای موجود و قبلی محکوم هستیم و کمتر پیش میآید یا خیلی طول میکشد یک ایده جدید و بکر به مرحله اجرا برسد و راه خود را باز کند. یکی از انتقادهایی که من همیشه به این مساله داشتم، این بود که ما در سازمان بویژه در بخش معارف دارای برنامهها و سیاستهای منسجم و ثابتی نیستیم و این سیاستها دائم دچار تغییر و تحول میشوند. بالطبع همین بیثباتی و تغییر رویه مانع از بروز خلاقیت و نوآوری میشود یا حداقل از به نتیجه رسیدن و شکوفا شدن ایدههای تازه جلوگیری میکند. این مساله در همه حوزهها مصداق دارد و تا زمانی هم که حل نشود، نمیتوان شاهد تحول خاصی در برنامهسازی شد. اتفاقا ضرورت ثبات مدیریتی در حوزه معارف و مسائل دینی بیش از برنامههای دیگر است به این دلیل که نقش مسائل دینی و اخلاقی در زندگی مردم ما بسیار پررنگ است.
کاملا قبول دارم، حتی تصور و تلقی مخاطبان از شخصیت مجری در دریافت پیامهای اخلاقی و اعتقادی او بسیار موثر است یا بالعکس ممکن است موجب دافعه مخاطب شده و حرفها و نصیحتهای مجری را پس بزند. در واقع در برنامههای مذهبی تا خود مجری برای مخاطب باورپذیر نباشد، اهداف برنامه محقق نخواهد شد. حتی گاهی ظاهر مجری هم در این مساله دخیل است به عنوان مثال، گاهی مخاطبان در برابر سخنان مذهبی مجریای که ریشش را اصلاح کرده یا شلوار لی و آستین کوتاه پوشیده است، جبههگیری میکنند و شاید او را صادق ندانند. نظر شما درباره ظاهر مجری در برنامههای مذهبی چیست؟
متاسفانه ما عادت کردهایم که همیشه حرفهای معارفی و مذهبی را از کسانی بشنویم یا بپذیریم که مثلا تهریشی دارند یا موهای کوتاهی دارند و لباس سادهای میپوشند یا اینکه حتما باید روحانی باشند. در واقع شمایلی از افراد مذهبی ترسیم میکنند که خیلی کلیشهای و گاهی تنگنظرانه است. در حالی که دین برای همه است و معارف قرآن و اهل بیت به همگان تعلق دارد. اگر غیر از این بود پیامبرص میگفت فقط کسانی میتوانند در حوزه معارف وارد شوند که درس آن را خوانده باشند. ما معتقدیم که پیامبر، دین را برای همه ابنای بشر آورده است پس هر کسی به قدر و سهم خودش میتواند درباره دین بیاموزد و بیاموزاند. لذا وقتی دینی تا این اندازه وسیع و همهگیر است ما نباید و نمیتوانیم بگوییم کسی که ریشش را میتراشد، حق ندارد حدیثی از امیرالمومنین نقل کند. اصلا سیره اهل بیت با این نگرش در تضاد است.
درست است، اما به هر حال این ذهنیت کلیشهای در برخی از افراد و مخاطبان وجود دارد که موجب میشود آنان کلام دینی را از سوی هر مجری و گویندهای نپذیرند و باور نکنند.
این دیگر به ذهنیت کلیشهای برخی مخاطبان برمیگردد که خارج از رسانه شکل گرفته است و در جایی دیگر باید اصلاح شود. اتفاقا اگر کسی به حرفهایی که میزند باور نداشته باشد، سخن او در دل دیگران نیز نفوذ نمیکند و تاثیری ندارد. به قول معروف سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند. این باطن افراد است که روی دیگران تاثیر ماندگار میگذارد نه ظاهرشان.
یکی دیگر از انتقاداتی که به برنامههای مناسبتی میشود و در آسیبشناسی برنامههای مذهبی به شکل جدی مطرح است، این است که در این برنامهها برخی ارزشها و مفاهیم اخلاقی و دینی به مخاطب تحمیل میشود یا روشهای مستقیم و گاه تصنعی به کار میرود که باورپذیر نیست و حتی گاهی نتیجه عکس میدهد. شما چقدر با این مساله موافقید؟
حل این مساله برمیگردد به همان تغییر ساختاری که پیشتر به آن اشاره کردم تا وقتی که آن تغییرات اتفاق نیفتد، وضعیت همین است. در واقع روحیه نقدپذیری باید در مدیران و سیاستگذاران سازمان افزایش یابد تا انواع طرحها و ایدههای جدید فرصت ظهور و شکوفایی داشته باشد. کشورهای مختلف در ساخت برنامههای دینی از ابزارها و تمهیداتی استفاده میکنند که یک برنامه مذهبی حتی از یک فیلم سینمایی و ورزشی جذابتر میشود. این تمهیدات چیز عجیب و غریبی نیست. فرضا نوع رنگآمیزی، دکوراسیون و نحوه چیدمان دکور یا شیوه بیان و روایت مفاهیم دینی را آنقدر جذاب شکل میدهند که برنامه، جذاب و پرمخاطب میشود. ما میتوانیم از شیوههای مختلفی در بیان و انتقال مفاهیم دینی استفاده کنیم و این گفته به معنی این نیست که هدف، وسیله را توجیه کند. ما باید از همه ابزارهایی که خداوند در اختیارمان قرار داده است در حوزه رسانه و برنامهسازی استفاده کنیم تا مفاهیم الهی را بدرستی انتقال دهیم. امروزه مخاطبان از بیان مستقیم پیامهای دینی و شیوه نصیحتگونه گریزانند حتی خود من از این روش فرار میکنم. ضمن اینکه بستر تجربههای متفاوت در برنامههای مذهبی باید به رسمیت شناخته شود و نباید نگران باشیم که ممکن است به برخیها بربخورد. اصلا هیچ حجت شرعی هم برای محدود کردن ساختار و مضمون برنامههای دینی وجود ندارد.
آقای مدرس دوست دارم صادقانه به این سوال پاسخ دهید که آیا از این نمیترسید یا نگران نیستید که به خاطر اجرای برنامههای مذهبی، محبوبیت خودتان را نزد برخی از مخاطبانی که ذهنیتی کلیشهای نسبت به این برنامهها دارند، از دست بدهید؟
واقعیتش این است که من اصلا به این موضوع فکر نمیکنم. این بخشی از ذهنیت حرفهای من راجع به این موضوع است نه اعتقادم. اعتقاد من این است که یک سلسله مطالعاتی در حوزه معارف دارم و آدمهایی را دیدم که شاید نسل جوان ما به آنها کمتر دسترسی داشته باشند. خدا این توفیق را شامل حال من کرده که این تجربیات را لمس کنم. خوب حالا که خدا این نعمت را به من داده و مردم هم به من محبت دارند، پس بهتر است از این فرصت استفاده کنم. اگر من بتوانم روی یک نفر از مخاطبان هم تاثیر بگذارم، برایم کافی است و من کار خودم را کردم. اصلا دنبال این نیستم که کیسه بردارم و ثواب داخلش بریزم. آقاجان من اصلا اجرای این نوع برنامهها را دوست دارم و به ثواب و عقابش فکر نمیکنم. ضمن اینکه هر کنشی یک واکنشی دارد، ولی من کارم را میکنم.
پس در آینده نیز در کنار بازیگری به اجرای برنامههای مناسبتی ادامه میدهید؟
مطمئن باشید ادامه خواهم داد. برنامه «ماه من سلام» را 8 ماه بعد از آخرین اجرایم برنامه «چراغ خاموش» آغاز کردهام. در این مدت پیشنهادهای زیادی هم داشتم منتها تصمیم گرفتم یک مقدار فاصله بین برنامههایم ایجاد شود تا بتوانم مطالعه بیشتری داشته باشم و در اجرای خودم بازنگری کنم.
به نظر من کار خوبی کردید. حضور مداوم مجری در تلویزیون باعث تکراری شدن او میشود.
من بشدت به فاصلهگذاری در اجرا اعتقاد دارم، چون در هر برنامه باید حرف تازهای برای مخاطب داشته باشم تا همان حرف 6 ماه گذشته را نزنم. من باید حرف جدیدی برای اجرا داشته باشم وگرنه مردم مجبور نیستند مرا تحمل کنند. اساسا اقتضای حرفهای بودن همین است.
شما کار جالبی در جمعآوری و بازخوانی نوحههای عاشورایی کردید، قصد ندارید برای ادعیه و مناجات ماه مبارک رمضان هم این کار را انجام دهید؟
البته این کار خوبی است، ولی من دعاخوان نیستم. من بیشتر با موسیقی سروکار دارم، هم موسیقی پاپ و هم موسیقی سنتی و آیینی. ما در ماه مبارک رمضان مناجاتخوانی، شبخوانی و سحرخوانی داشتیم که در برخی نقاط ایران مثل خراسان بسیار رایج بود. شاید اگر خدا توفیق دهد، در این زمینه هم کاری انجام دهم.
برنامه «ماه من سلام» با اجرای 2 نفره شما و شهرام شکیبا اجرا میشود. شما تجربه کارهایتک نفره هم زیاد داشتید که مهمترین آن «نیم رخ» بود، اجرای کدام یک از آنها دشوارتر است؟
البته هر دو شیوه کاربرد دارد. این به جنس برنامه و موضوع آن بستگی دارد. موضوع و هدف برنامه «ماه من سلام» به گونهای است که اجرای جمعی میطلبد. نمیتوانم بگویم کدامیک از این شیوهها بهتر است. کارکرد موضوع و برنامه است که شیوه اجرای آن را مشخص میکند.
آقای مدرس، در میان برنامههایی که در تلویزیون اجرا کردید، خودتان کدامیک را بیشتر از همه دوست دارید؟
اولین برنامه اجرایی ما سال 65 بود به نام «شکوفههای اندیشه» که در اردوگاه رامسر تصویربرداری شد. اما «نیم رخ» فصل جدیدی در کار من بود که هنوز هم برای من درخشانترین برنامه است، چون شیوه و سیاق برنامه متفاوت با برنامههایی بود که در آن زمان ساخته شده بود. تفاوت اجرا در «نیم رخ» برای من جذاب بود و هنوز هم این جذابیت در حافظه من به همان شکل مانده است.
این تفاوت در اجرا به چه عواملی وابسته است؟
به 3 عامل برمیگردد: اول موضوع، دوم ساختار برنامه و سوم خود مجری. مثلا موضوعی که نیاز به آرامش دارد، شما نمیتوانید راه بروید و با تحرک برنامه اجرا کنید یا اگر ساختار برنامه گفتگومحور باشد، شما نمیتوانید دور میز راه بروید و برنامه اجرا کنید، اما سوم عامل مجری است که خودش به چند عنصر وابسته است. سن، چهره، نوع مخاطبانش و مطالعات شخصی مجری در عامل سوم اجرا موثر است.
در سالهای اخیر باب شده که برخی بازیگران سینما و تلویزیون به اجرا روی آوردهاند که البته موافقان و مخالفان زیادی هم دارد، شما به عنوان یک مجری تخصصی، نظرتان درباره این مساله چیست؟
من بارها و بارها به این سوال پاسخ دادم. به نظر من هر کسی که بتواند از پس کار اجرا خوب بر بیاید، میتواند مجری شود، حالا میخواهد بازیگر باشد یا پزشک یا هر شغل دیگری داشته باشد؛ به شرطی که به مختصات این کار التزام داشته باشد. این قضیه مثل این میماند بگوییم کسی که پزشک است، نباید قرآن تلاوت کند. اصل، داشتن توانایی این کار است؛ همین.
اصلا معیارهای یک اجرا و مجری خوب از نظر شما چیست؟
اشراف به ادبیات فارسی، آشنایی با متون مذهبی، فن بیان، حافظه قوی، سرعت انتقال، ادب و آشنایی با جامعهشناسی رسانه از مهمترین ویژگیها و تواناییهایی است که یک مجری باید دارا باشد و هر کسی با داشتن این مهارتها میتواند یک مجری خوب باشد.
از طرف دیگر، در چند سال اخیر باب شده که مجریان تلویزیون به کار مطبوعاتی روی آوردهاند از جمله خود شما، فکر نمیکنید این مساله بیشتر نوعی رقابت اقتصادی بین همکاران شماست تا یک کار حرفهای مطبوعاتی؟
نه اولا که شما بهتر میدانید که کار مطبوعاتی منافع اقتصادی چندانی ندارد و دوم اینکه مانند اجرا، من در اینجا هم معتقدم اگر کسی توانایی کار مطبوعاتی داشته باشد، میتواند وارد این حرفه شود. اینکه کسی از شهرت خود در یک رسانه در رسانهای دیگر صرفا به قصد تجارت و با روحیه کاسبکارانه استفاده کند، آنوقت میتوان به او نقد داشت، اما اینکه مجری نمیتواند یا نباید کار مطبوعاتی انجام بدهد را قبول ندارم.
سیدرضا صائمی
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان