سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
این اعجوبه مشهدی که عنوان ششمین لیبروی دنیا را هم یدک میکشد راهی پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشته و به آیندهای روشن امیدوار است؛ هرچند چندروزی است این والیبالیست با اخلاق کشورمان در حاشیههای خواسته و ناخواسته ناشی از فرهنگ غلط ورزش ما گرفتار شده است.
اختلاف او با حسین معدنی، سرمربی تیم ملی والیبال کشورمان امروز به سوژه داغ رسانهها بدل شده و کار را به جایی رسانده که این ملیپوش قدیمی کشورمان را از دغدغه اصلیاش یعنی والیبال دور کرده است.
اینکه شرح ماجرا از چه قرار بوده و چرا این اتفاق نادر در والیبال بیحاشیه رخ داده، ما را بر آن داشت تا ساعتی را میزبان بزرگمرد کوچک والیبال کشورمان باشیم.
فرهاد ظریف در گفتگویی مفصل شرح کاملی از ماجرا داده است که در ادامه از نظرتان میگذرد.
حسین معدنی، سرمربی تیم ملی والیبال کشورمان در مصاحبههایش عنوان کرده که برای به دست آوردن هیچ بازیکنی خواهش و تمنا نمیکند. او به خبرنگاران گفته ظریف پس از رقابتهای جام باشگاههای آسیا از اردوی تیم ملی کنارهگیری کرد و من برای بازگرداندنش هیچ تلاشی نخواهم کرد. چقدر بر این ادعا صحه میگذارید؟
ببینید به نظر من هیچگاه بازیکن و مربی محتاج هم نیستند، بلکه مکمل هم هستند. من برای حضور در تیم ملی والیبال هیچگاه منتظر خواهش و تمنای کسی نیستم، بلکه این را وظیفه خود میدانم که در خدمت تیم کشورم باشم. من 10 سال سابقه حضور در رده ملی دارم و آنقدر با تجربه هستم که بدانم برای غیبت در اردوی تیم ملی باید قبلا اجازه بگیرم. به همین دلیل هم با مراجعه به بالاترین مرجع قانونی والیبال کشورم یعنی آقای داورزنی مشکلم را بیان کردم و از وی خواستم با مرخصی من موافقت کند که رئیس فدراسیون هم موافقت کرد. این عین جمله آقای داورزنی است «شما برو، من با آقای معدنی صحبت میکنم.» من هم به استناد این حرف، اردوی تیم ملی را ترک کردم که متاسفانه بعد از آن از طریق رسانهها با خبر شدم که حسین معدنی گفته، ظریف دلش با تیم ملی نبود و بدون اجازه تمرینهای تیم ملی را ترک کرده است. من همین جا میخواهم به این آقا بگویم که والیبال تمام زندگیام است. من با والیبال خوشحال شدم و با والیبال اشک ریختم. بهترین روزهای نوجوانی و جوانیام را در اردوهای تیم ملی بودم، حالا چه شده که حسین معدنی یکشبه به این نتیجه رسیده که من دلم با تیم ملی نیست. قبول کنید که هر بازیکنی مشکلات شخصی دارد که مایل نیست رسانهای شود. من هم مشکل شخصی داشتم و این مشکل را با آقای داورزنی در میان گذاشتم و از وی اجازه گرفتم. آقای معدنی باید خودش را با فدراسیون تطبیق دهد. این مسائل بر میگردد به ارتباط معدنی با فدراسیون و به من هیچ ارتباطی ندارد.
گفته شده که تو بهترین لیبروی ایران نیستی، این مساله را قبول داری؟
(لبخندی تلخ میزند) البته نظر هر کسی محترم است. اگر از نظر آقای معدنی من بهترین لیبروی ایران نیستم این نظردر جایگاه خود محترم است. همانطور که من میتوانم بگویم او بهترین مربی ایران نیست. شما در هیچ یک از مصاحبههایم نمیبینید که من گفته باشم بهترین لیبروی کشور و آسیا هستم؛ ولی این موضوع را میتوانید در کلیه آمار رسمی آسیا و دنیا شاهد باشید از طرفی اگر نگاهی کوتاه به مبلغ قرارداد من و بقیه لیبروها بیندازید متوجه میشوید والیبال کشور چه کسی را به عنوان بهترین لیبرو میشناسد و کدام لیبروها در بهترین تیمهای کشور توپ میزنند.
مبلغ قراردادت چقدر است؟
مستقیما نمیتوانم بگویم؛ اما به جرات میگویم که 2 یا 3 برابر مبلغ دریافتی دیگر لیبروهاست. از طرفی من با 10 سال سابقه عضویت در تیم ملی و کسب قهرمانیهای متعدد با تیمهای پیکان و سایپا که 2 تیم برتر والیبال کشور هستند فکر میکنم این مبلغ حقم است.
فرهاد ظریف تاکنون با مربیانی چون مصطفی کارخانه (پیکان)، فرید صائبی (سایپا) و حسین معدنی (تیم ملی) کار کرده است. به عنوان یک بازیکن حرفهای سبک و سیاق کدامیک را بیشتر میپسندی؟
کارنامه پر افتخار مصطفی کارخانه گویای سبک و سیاق اوست، کارخانه نمونه یک مربی حرفهای و با اخلاق است. وی این قدرت را دارد که با هر تیمی قهرمان شود. من تمام زندگی ورزشیام را مدیون او هستم، کارخانه به عنوان اولین مربیام حق بسیاری بر گردن من دارد. او با روشهای تمرینی خاصش علاقهمندی بسیاری را به بازیکن القا میکند که این موضوع در جایگاه خودش بسیار تحسینبرانگیز و منحصر به فرد است. فرید صائبی، شاید به لحاظ تجربی به پای کارخانه نرسد، اما در این یک سال که عنوان سرمربیام را در تیم سایپا داشته است میتوانم بگویم مربی فوقالعاده با شخصیت و دوستداشتنی است. من و خانوادهام احترام خاصی برایش قائل هستیم. با حسین معدنی هم تنها چند ماه بود که تمرین میکردم. البته ابتدا خصوصیات اخلاقیاش را میپسندیدم، اما حالا احساس میکنم عواملی دست به دست هم داده که همه چیز صورت دیگری به خود بگیرد و من روز به روز از معدنی فاصله بگیرم.
تو با پیکان به قهرمانی آسیا رسیدی و کاپ بهترین لیبرو را هم دریافت کردی، فکر نمیکنی جایت در ترکیب این تیم خالی است؟
من 2 سال پیش در حالی که عضو باشگاه پیکان بودم دچار مصدومیت شدیدی در ناحیه مچ پا شدم. همان موقع بود که متوجه شدم باشگاه پیکان برای شرکت در مسابقههای باشگاههای آسیا من را از فهرست خود خارج و اعلام کرده که دیگر به وجود من نیازی ندارد. بلا فاصله پس از انتشار این خبر، باشگاه سایپا با من تماس گرفت و تمایل خود را برای امضای قرارداد 2 ساله اعلام کرد. من هم قبول کردم و به عضویت سایپا درآمدم. این در حالی بود که وقتی باشگاه پیکان برای شرکت در جام باشگاههای آسیا از من تقاضای کمک کرد به این تیم پیوستم تا کلکسیون افتخاراتم را کامل کنم. من 2دوره عنوان بهترین لیبرو را در این جام به خود اختصاص داده بودم و برای کسب سومین عنوان لحظه شماری میکردم که خوشبختانه با تیم پیکان این امر نیز میسر شد.
برای لیگ آینده به پیکان فکر نمیکنی؟
نه، چراکه قراردادم را با سایپا تمدید کردم و مایلم در این تیم بمانم.
در مسابقههای قهرمانی باشگاههای آسیا در کنار تبانی عربها برای زمین زدن تیم پیکان، شنیدیم که هیچیک از اعضای سفارت ایران در امارات برای دیدن بازیها و تقویت روحیه بچهها نیامدند. این موضوع شما را ناراحت نکرد؟
دبی شرایط سختی را از نظر روانی برای ما درست کرده بود، البته بازی با عربها همیشه برای تیمهای ایرانی حاشیهساز بوده، اما در دبی حقخوری به حد اعلای خود رسیده بود، اما پیکان تیمی نبود که با این ترفندها از میدان خارج شود. حضور اعضای سفارت ایران میتوانست ما را ازنظر روانی تقویت کند. به هر حال ما قهرمان آسیا شدیم و به ایران برگشتیم اما چیزی که غرور بچهها را جریحهدار کرد این بود که در فرودگاه امام خمینیره هیچکس منتظر ما نبود، حتی مسوولان باشگاهی که ما برای قهرمانی تیمش همه مشکلات را تحمل کردیم. این موضوع برای ما گران تمام شد.
چرا پست لیبرو را انتخاب کردی؟ در حالی که این پست حالت تدافعی دارد و تو هیچگاه مستقیم در حمله دخالت نداری.
تنها به دلیل قدم. آن زمانی که من لیبرو شدم تنها 2 سال بود فدراسیون جهانی والیبال پست لیبرو را برای تیمهای والیبال الزامیکرده بود و طبیعی بود که لیبروها زیاد مورد توجه نبودند؛ ولی من با تمام وجود به والیبال عشق میورزیدم. میدانستم که میتوانم در این پست موفق باشم و تنها با تمرین زیاد هم موفق شدم. به هر حال لیبروها به عنوان دریافت کننده توپ اول، آغازگر حمله هستند.
169 سانتیمتر قد برای ملی پوش شدن، آن هم در رشتهای مانند والیبال کار سختی را به دنبال دارد. کمی از مشکلاتتان در این مسیر بگویید؟
بله. بصراحت میگویم که خیلیها مسخرهام میکردند از دوستان و فامیل گرفته تا تیمهایی که با آنها مسابقه داشتم، ولی در این مسیر پدر و مادرم همیشه مشوقم بودند. ابتدا برایم خیلی سخت بود، اما به هر شکل ممکن تحمل میکردم. اتفاقا در برخی موارد این عوامل باعث تحریک بیشترم میشد. تمام این موارد دست به دست هم داد تا من با شهامت و به قولی پررویی تمام بدون آنکه به اردوی تیم ملی نوجوانان دعوت شده باشم به اردو رفتم و از ایوان بوگانیکف خواستم از من تست بگیرد. وی ابتدا امتناع کرد، ولی پس از تست، کارم را پسندید و من را به اردوی تیم ملی دعوت کرد. با عضویتم در اردوی تیم ملی نوجوانان مشکلاتم هم رنگ و بوی تازهای به خود گرفت، چراکه در پست لیبرو در دنیا هیچ الگویی وجود نداشت که بتوانم از او تقلید کنم. از طرفی به دلیل تفاوت قدی که با سایر همتیمیهایم داشتم باید تمرینات بیشتری انجام میدادم. یادم است در اولین دوره مسابقههای قهرمانی نوجوانان آسیا که در اصفهان برگزار شد، مربی تیم هند با دیدن من آنچنان تعجبی کرد که من مجبور شدم زود خودم را از معرکه خارج کنم، اما او پس از دیدن بازی به دیدنم آمد و تبریک گفت. البته الان مساله کوتاهی قد برای لیبروها جا افتاده و میتوانم به جرات بگویم من پایهگذار لیبروی کوتاهقد بودم.
البته در حال حاضر بیشتر کارشناسان به این اصل رسیده اند که لیبروهای کوتاهقد موفقترند. فکر میکنی پشت این نظرچه استدلالی نهفته است؟
ما در پست دریافتکننده قدرتی بازیکنان مجربی داریم. اما حضور یک بازیکن قلدر با پست تخصصی لیبرو که بتواند دریافتهای خوبی را به نمایش بگذارد، میتوانست به تیم کمک شایانی بکند. البته بدون اغراق میتوانم بگویم بیشترین سود را از حضور لیبروی کوتاهقد، تیم ملی ایران داشت.
بدترین شکستی که تا به حال متحمل شدی مربوط به کدام مسابقههاست؟
سال 2005 برای کسب عنوان پنجمی به مصاف تیم ملی تایلند رفتیم و بازی را در حالی واگذار کردیم که تا به حال به تایلند نباخته بودیم. این باخت سنگین اثر بدی در روحیه بچهها گذاشت.
هیچگاه در والیبال به بنبست رسیدهای؟ اینکه فکر کنی راه را خطا آمدهای و باید برگردی؟
نه اصلا، بنبست برایم مفهمومی ندارد. همان موقع که تصمیم گرفتم شروع کنم، مشکلات راه را میدیدم. ولی هیچگاه میدان را خالی نکردم. خیلی سخت بود اما به هر شکل، موفقیت را برای خودم ترسیم کردم و حالا هم خوشحالم که ضرر نکردم.
به نظر تو والیبال ایران چقدر با والیبال دنیا فاصله دارد؟ آیا آنقدر حرفهای هستیم که ادعا کنیم تا چند سال دیگر جزو 3 تیم برتر دنیا خواهیم شد؟
در کشورمان والیبالیستهای خوبی داریم، در تمام پستها، تیم ملی جوانی داریم که هم از نظر ترکیب فیزیکی و هم تکنیک و تاکتیک حرفهای زیادی برای گفتن دارد. اما بزرگترین مشکلی که سد راه است، تفکر بازیکنان است. متاسفانه بازیکنان ما ذهن حرفهای ندارند. اگر بتوانیم این معضل را با اصلاحاتی اساسی حل کنیم و در کنار آن تغذیه و تمرینات را نیز به طور مرتب انجام دهیم، میتوانیم خود را به سکوهای جهانی نزدیکتر ببینیم چراکه فدراسیون در امر امکانات و اردوهای تدارکاتی برایمان سنگ تمام گذاشته و در این راه سرمایهگذاریهای خوبی انجام داده است.
به عنوان یکی از حرفهایترین والیبالیستهای کشورمان بگویید که در حال حاضر والیبال ما از بین سرعت و قدرت کدامیک را انتخاب کرده است؟
والیبال ما تلفیقی از سرعت و قدرت است. تیم ملی با بودن سعید معروف قدرتیزن در کنار نادی و موسوی سرعتی، تلفیقی خوش آهنگ را به وجود آورده که به جرات میتوان گفت هر تیمی نمیتواند در مقابل آن دفاع کند. علم روز والیبال دنیا به ما میگوید باید برای موفق شدن سرعت و قدرت را با هم به خدمت گرفت و تیم ما نیز با همین تاکتیک به مصاف حریفانش میرود.
در حال حاضر قدرت اول والیبال دنیا در دستان کدام کشور است؟
این قدرت بین 2 کشور برزیل و روسیه تقسیم شده است. این دو کشور خود را صاحب والیبال میدانند.
فکر میکنی چه چیزی باعث شده آنها اینقدر حرفهای عمل کنند؟
مهمترین عامل این است که برزیل و روسیه در لیگ جهانی بازی میکنند و این مورد خود یکی از مهمترین علل موفقیت آنهاست. از طرفی این تیمها مدام در اردوهای تدارکاتی و تورنمنتهای معتبر بینالمللی هستند.
بازیکنی که دائما در شرایط مسابقه باشد دیگر از رویارویی با حریفان قدر واهمه ندارد. این اصلی است که باید در والیبال ما رعایت شود.
بتازگی باخبر شدیم آقای داورزنی در تلاش است والیبال ایران را نیز وارد لیگ جهانی کند. آیا حضور در این لیگ معتبر شرایط خاصی را میطلبد؟
بله یکی از مهمترین شرایط حضور در لیگ جهانی، پرداخت ودیعه یک میلیاردی و دومین شرط آن نیز شرایط تبلیغاتی و پخش زنده مسابقات است. اگر این شرایط برای تیم ملی فراهم شود، میتوانیم در لیگ جهانی حضور داشته باشیم که البته این موضوع میتواند سکوی پرشی باشد برای والیبال کشورمان. چراکه شرکت در رقابتهای لیگ جهانی ترس از مقابله با تیمهای قدرتمند دنیا را از بازیکنان ما دور میسازد و آنها را آبدیده تر میکند.
به نظر تو آیا والیبال ما در پست تخصصی لیبرو پشتوانهسازی کرده است؟
خیر، شما با نگاهی اجمالی به شرایط لیبروها میبینید که تمام آنها در شرایط سنی یکسانی قرار دارند و همین مساله نشانگر این است که ما پشتوانهسازی نداریم و این مساله رفته رفته میتواند این پست را در کشور ما دچار بحران کند و تا مرز نابودی بکشاند. از طرفی باید به این نکته توجه داشته باشیم که والیبال ما از کنار این پست میتواند به رشد چشمگیری برسد.
مهمترین شاخصه لیبروها دریافت است. باتوجه به تجاربی که داری، سختترین دریافتت مربوط به سرویس کدام بازیکن بود؟
در مسابقههای جام باشگاههای آسیا مارشال، بازیکن کوباییالاصل تیم العربی قطر و ایگور که در لیگ ایتالیا توپ میزند، سرویسهای مرگباری داشتند که واقعا ایستادگی در مقابل آنها بسیار سخت و پر زحمت بود. آنها به واسطه دستان فوقالعاده قوی و سرویسهای محکم و جاندارشان، پرآوازه شدهاند.
تا به حال مجبور به جمعآوری توپهای مرده هم شدی؟
زیاد، در مسابقات زیر گروه جام جهانی در مقابل عمان 2 شیرجه خوب داشتم که توانستم در هر دوبار با موفقیت کامل دو توپ مرده را زنده کنم.
صنام، برق، پاس، پیکان و سایپا تیمهایی بودند که در آنها توپ زدی. فکر میکنی کدامیک از این تیمها توانستند در ارتقای فنی تو نقش بسزایی داشته باشد؟
به نظر خودم تیم صنام مهمترین نقش را در هویت بخشی به زندگی ورزشی من ایفا کرد. بازی کردن در کنار بزرگانی چون ترکاشوند، منظمی و امیرحسینی آن هم با رهبری مصطفی کارخانه بیشتر شبیه یک رویا بود تا واقعیت. همین موضوع هم باعث شد امروز به اینجا برسم. البته منظورم این نیست که تیمهای دیگرم هیچ نقشی در رشد من نداشتند، من به تیم سایپا عشق میورزم و در کنار آن سایر تیمهایم را نیز دوست دارم.
خیال لژیونر شدن نداری؟
سال 80 یکی از بزرگترین بختهای لژیونرشدنم را از دست دادم. تیم دینامو روسیه در حالی که من در رده نوجوانان توپ میزدم به من پیشنهاد داد تا عضویتش را قبول کنم، اما من نرفتم و از این بابت خیلی پشیمانم. شاید اگر قبول میکردم، الان شرایطم به کلی فرق میکرد. البته بعد از آن یکی از تیمهای هلندی پیشنهاد داد ولی چون آن موقع من دیگرمتاهل شده بودم و آنها با حضور همسرم در هلند موافقت نمیکردند این پیشنهاد را نیز رد کردم و دیگر تا امروز هیچ پیشنهادی نداشتم.
یکی از مشکلاتی که در حال حاضر گریبان سوپر لیگ والیبال کشورمان را گرفته، بازی در شهرستانهاست. احساس عدم امنیت بازیکنان تیمهای مهمان در شهرستانهایی چون گنبد، بابل و ارومیه و از طرفی شرایط نامساعد سالنها اوضاع را روز به روز وخیمتر میکند نظرت را دراین باره بگو؟
گنبد، بابل و ارومیه مردمانی والیبال دوست دارد که به علت تعصب زیادی که روی تیمشان دارند، نمیتوانند امتیازآوری حریف را ببینند. به همین دلیل هم خشمشان را در قالب به کارگیری الفاظ رکیک و پرتاب اشیا به داخل زمین مسابقه نشان میدهند. شاید باورتان نشود با تیم سایپا در بابل بازی میکردیم که یکدفعه یک پاره آجر از جلوی صورتم رد شد. همه بچهها ترسیده بودند. اگر این پاره آجر به سر یکی از بازیکنان برخورد میکرد چهکسی پاسخگو بود؟ این بار به خیر گذشت، اما شکنکنید که این اتفاق باز هم تکرار خواهد شد. آن وقت دیگر برای چاره اندیشی دیر است. حتی در شهر خودم مشهد، من از همشهریهایم کم ناسزا نشنیدم، هر بار که خانوادهام میخواهند برای تماشای مسابقاتم بیایند، قبلا ذهنشان را آماده میکنم که در مقابل بیحرمتی تماشاگران عکسالعملی نشان ندهند. البته نکته جالب اینجاست که همین تماشاگران بعد از اتمام بازی با من عکس یادگاری میگیرند و من را به تیمشان دعوت میکنند. به هر حال این مساله یکی از بزرگترین مشکلات فرهنگی ورزش ماست که امیدوارم هر چه زودتر با فرهنگ سازی مرتفع شود.
انتهای آرزوی فرهاد ظریف؟
به تمام آرزوهایم رسیدهام، تنها آرزویم سلامت همه و موفقیت تیم ملی است.
حرفی اگر باقی مانده....
از پدر و مادرم تشکر میکنم که در کوران سختیها تنهایم نگذاشتند و همیشه برایم قوت قلب بودند، از همسرم قدردانی میکنم که به خاطر من سختیهای فراوانی را تحمل میکند. از تمام هموطنانم که همیشه و همه جا به من لطف دارند، تشکر میکنم و در پایان هم سپاس فراوان دارم از روزنامه جامجم.
انتظار معدنی از ظریف
در کنار صحبتهای فرهاد ظریف، حسین معدنی سرمربی تیم ملی والیبال بزرگسالان کشورمان نیز با لحنی قهرآلود از این اقدام نابهنگام لیبروی بنام کشورمان انتقاد کرد و آن را به دور از منش قهرمانی دانست.
معدنی معتقد است فرهاد ظریف میتوانست طی یک تماس تلفنی وی را از عدم حضورش در اردوی تیم ملی آگاه سازد. او در این خصوص میگوید: «من توقع داشتم ظریف به عنوان یک بازیکن حرفهای با من تماس بگیرد و ضمن تشکر از دعوت من برای حضورش در اردوی تیم ملی، برای غیبتش اجازه بخواهد.»
البته معدنی در مصاحبههایش با حمله به بهترین لیبروی کشور و آسیا وی را از این عناوین مبرا دانست و در عوض احسنالله شیرکوند را به عنوان پر افتخارترین لیبروی کشور معرفی کرد.
معدنی درخصوص علیزادهای که پس از گذشت 2 سال از حضورش در رده بزرگسالان کشور هنوز تجربه یک بازی رسمی را هم ندارد، اینگونه نظر میدهد: «علیزاده بتازگی وارد رده بزرگسالان شده است و آینده درخشانی دارد، باید به او فرصت داد.»
این نظر کاملا منطقی است. اما این فرصت مطمئنا نمیتواند چند ماه باقیمانده تا مسابقههای قهرمانی جهان باشد و برای این فرصت اندک باید فکر چارهای کرد.
البته منظور معدنی طبق گفتههای خودش این نیست که ظریف را برای همیشه از تیم ملی کنار گذاشته است. او اینطور نظر خود را بیان میکند: «ظریف مشخص نکرده که قرار است چه مدتی در مرخصی بماند. شاید هم مایل باشد تا از تیم ملی خداحافظی کند. من با او مشکلی ندارم، او میتواند به اردوی تیم ملی بازگردد.» امیدواریم این جدال خواسته یا ناخواسته مربی و بازیکن، با میانجیگری داورزنی و سایر مسوولان فدراسیون والیبال کشورمان هر چه زودتر به پایان برسد، چراکه معتقدیم تیم ملی والیبال ما هنوز به افتخارآفرینانی مانند ظریف نیازمند است و نباید به این سادگی از کنارشان عبور کند.
منیره جامی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد