در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
این سریال در ایام عید هر روز دو بار از شبکه 3 پخش میشد یک بار ساعت 18 و یکبار هم ساعت 10 صبح که قسمت روز قبل را تکرار میکرد. سونامی جومونگ با عرضه DVD وCDهای این سریال در بازار شدت بیشتری گرفت و آنهایی که دوست داشتند زودتر از عاقبت جومونگ باخبر شوند به این بازار مراجعه کردند و با خیال راحت به تماشای آن نشستند بدون اینکه منتظر پخش این سریال از تلویزیون باشند. با این مقدمه میرویم سراغ روزی که در دفتر روزنامه نشسته بودیم که یک خانم تماس گرفت و به خبری که همان روز در روزنامه چاپ شده بود اعتراض کرد؛ خبر این بود که دستفروشها و آنهایی که فروش فیلم در پیادهروها برایشان به کسب و کار نان و آبداری تبدیل شده است با فروش سیدیهای سریال جومونگ حسابی پولدار شدهاند. خانم معترض که خود را کارمند بانک معرفی کرد سخن خوبی گفت که شاید خیلی از اهالی رسانه که خود را متخصص این رشته هم میدانند از آن غافل هستند، این خانم گفت اگر ما سیدی جومونگ را از دست فروشها میخریم به این دلیل است که خود تلویزیون، ما را به این کار ترغیب میکند! وی در ادامه گفت: تنها سرگرمی ما تماشای تلویزیون است، تلویزیون ما را در ایام عید به تماشای سریال جومونگ عادت داد و بعد از عید بدون در نظر گرفتن تاثیرات این عادت پخش روزانه آن را قطع کرد و ساعت پخش مشخصی را هم برای آن در نظر نگرفت ما هم که به این سریال عادت کرده بودیم سیدیهای آن را خریدیم و با خاطری جمع به تماشای آن نشستیم.
واژه عادت؛ واژهای بسیار مهم و رسانهای بود که این خانم به کار برد؛ او به عنوان مخاطب تلویزیون آنقدر هوشمند است که میداند رسانه میتواند یک عادت را در او تقویت کند و اگر بدون برنامهریزی مناسب این عادت را بههم بریزد، مخاطب اعتماد خود به رسانه را از دست میدهد و به شیوههای دیگر خواستههای خود را دریافت و پیگیری میکند. متخصصانی که کنداکتور برنامههای شبکه 3 را مینویسند حتما متوجه شدهاند که این سریال مخاطبان میلیونی پیدا کرده است، اما باتغییر در جدول پخش منظم این سریال امتیازی را که میتوانست فقط در اختیار شبکه 3 باشد به فروشندگان پیادهرویی واگذار کردند.
آخرین موج
در عصر ارتباطات و اینترنت زندگی میکینم؛ عصری که اخبار، دیدگاهها، انتقادات، اطلاعات و... به سرعت گسترش پیدا میکنند. این گفته شاید تکراری به نظر برسد، اما وقتی بیشتر به این دوره رسانهای فکر میکنیم بیشتر متوجه میشویم که دنیای مجازی میتواند دنیای واقعی را تحتالشعاع قرار دهد. اکنون و در دوره رشد دنیای مجازی افراد میتوانند در وبلاگهای خود دیدگاههای خود را در رابطه با اجتماع، هنر، فرهنگ و... مطرح کنند واین فرصت را برای دیگران به وجود آورند تا با خواندن مطالب، آنها را با دیدگاهها خود آشنا کنند و از میان آنها موافقانی را با خود همراه کنند. دنیای مجازی این امکان را به وجود آورده است تا دیدگاهها خیلی زود منتشر شود و موجی را به وجود آورد. این قابلیت نوشتن در دنیای مجازی و صفحات وب از زمانی که پخش سریال یوسف پیامبر آغاز شد در زمینه تلویزیون شکل دیگری به خود گرفت و فعالتر شد. این سریال پرمخاطب خیلی زود توانست موافقان و مخالفان مجازی زیادی پیدا کند، اگر از کنار این موافقتها و مخالفتها عبور کنیم به نکات دیگری میرسیم که بازخوانی آنها جالب است و گاهی نشاندهنده این است که مخاطبان سریال یوسف پیامبر با چه حساسیتی این سریال را دنبال میکنند. مثلا یکی از همین وبلاگنویسان هفته گذشته در وب خود نوشت که در یکی از صحنهها وقتی برادران یوسف با اسب در حال حرکت بودند جای چرخهای بولدوزر و تراکتورهایی که به دستور طراح صحنه و کارگردان راه را برای یوسف و همراهانش هموار کرده بودند تا آنها در این راه مقابل دوربین هنرنمایی کنند در این صحنه دیده میشد و بشدت توی ذوق میزد؛ چون درزمان یوسف پیامبر از ماشینآلات سنگین خبری نبوده است! این مطلب خیلی زود دهان به دهان گشت و بر این نکته تاکید کرد که سازندگان یک اثر بخصوص اگر آن اثر تاریخی باشد باید با وسواس بیشتری گوشه کنار صحنه را مراقبت کنند تا یک غفلت کوچک تبدیل به یک گاف بزرگ نشود.
حالا که صحبت از سریال یوسف پیامبر شد بد نیست به یک اتفاق نادر که هفته گذشته پیرامون این سریال رخ داد و نظر همگان را جلب کرد نگاهی داشته باشیم؛ هفته گذشته یکی از نشریاتی که به صورت هفتگی منتشر میشود و مخاطبش جوانان هستند روی جلد خود را به شکل کارت دعوت ازدواج زلیخا و یوزارسیف طراحی کرد (این نشریه دو هفته هم جلد خود را به آگهی ترحیم علی دایی اختصاص داد!) این جلد بااستفاده از نوآوری که به کار گرفته بود مورد توجه عموم مردم قرار گرفت هرچند خواص جامعه آن را نپسندیدند و یادآور شدند که این نشریه از روشی کاملا زرد برای جذب مخاطب استفاده کرده است اما در کنار همه این واکنشها برخی مدعی شدند که طراحان این جلد در استفاده از نام واقعی بازیگران مجاز نبوده و میتوان به کار آنان اشکال گرفت. البته خیلیها منتظر واکنش کتایون ریاحی و مصطفی زمانی به این طرح بودند که تا زمان تنظیم این مطلب از آنها واکنشی دریافت نشد! هر چند مصطفی زمانی در ارمنستان و مشغول بازی در فیلم سینمایی آل است. فیلمی که بهرام بهرامیان آن را کارگردانی میکند و زمانی نقش اول آن را بازی میکند. حضور زمانی در این فیلم باعث شد نظرات مختلفی در دنیای مجازی از این حضور بازتاب پیدا کند. اولین بازتابها درباره نام فیلم بود؛ چون آل در فرهنگ ما ایرانیان نام موجودی خیالی و افسانهای است که مردم از شنیدن داستانهای مرتبط با او خاطرات خوبی ندارند. حالا معلوم نیست مصطفی زمانی که در نقش یوسف پیامبر در ذهن مردم جایی برای خود باز کرده است با اولین نقش سینمایی که به عهده گرفته است اکثر توقعات را از میان برد. بازیگران میتوانند نقشهای مختلف را بازی کنند، اما حساسیت درباره زمانی از وقتی به وجود آمد که خبری مبنی بر اینکه زمانی تا پایان پخش سریال یوسف پیامبر در هیچ اثر تلویزیونی و سینمایی بازی نخواهد کرد، منتشر شد و این گمانه قوت گرفت که کارگردان سریال یوسف پیامبر تمایلی به ادامه بازیگری زمانی ندارد، اما این حق را نمیتوان بسادگی از فردی که بازیگری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده است، گرفت. اما با همه اینها ایکاش سازندگان فیلم آل کمی روی انتخاب نام این فیلم حساسیت بیشتری نشان میدادند یا خود زمانی این تغییر را از آنها میخواست بههرحال گاهی اوقات لازم است به ذهنیت مخاطبان احترام گذاشت.
میلیونر شدن زاغهنشینها
خبر تلخی بود بخصوص برای ما که کمی هم احساساتی هستیم،کمی هم با جوامعی که اختلاف طبقاتی در آنها بیداد میکند مخالفیم، کمی هم حقوق بشر بخصوص حقوق کودکان برایمان مهم است و خلاصه اینکه باید همه اخبار مهم سینمایی هفته را رصد کنیم تا آنهایی را که بیشتر جای تحلیل دارد در این صفحه منعکس کنیم. خبر روز یکشنبه روی خروجی خبرگزاری فارس قرار گرفت: پدر بازیگر کودک فیلم «میلیونر زاغهنشین( »روبینا علی) قصد دارد دختر 9ساله خود را به بهترین پیشنهاد، به یک خانواده متمول بفروشد! پدر این بازیگر، قصد دارد دختر خود را به صورت «فرزند خوانده» بفروشد و زندگی خود و دخترش را از زاغههای بمبئی جدا کند. رفیق قریشی، قصد دارد دخترش را که در فیلم «میلیونر زاغهنشین» در نقش کودکی لاتیکا بازی کرده، به قیمت 20 میلیون روپیه معادل 400 هزار دلار (310 هزار یورو) بفروشد.
«روبینا علی» احتمالا به یک خانواده ثروتمند در دبی فروخته میشود. در این راستا پدر و عموی دختر قصد دارند در قالب یک تور، به کشورهای مختلف، برای فروختن دخترشان به بهترین پیشنهاد، سفر کنند و فعلا تور آنها به یک خانواده آسیای شرقی رسیده است. در این بین، عموی «روبینا» هم گفته که ما علاقهمند هستیم تا آینده او را تامین کنیم. ما نگران آینده روبینا هستیم. وی این را هم مطرح کرده که پدر و مادر «روبینا» هم در ازای فروش او غرامت میخواهند و اولین خریدار روبینا (در آسیای شرقی) این شرایط را پذیرفته است.
رفیق قریشی، علی و دیگر بستگان این دختر، خبرنگاران انگلیسی را در هتل بمبئی ملاقات کردند.
قریشی گفته ما 2 یا 3 ماه نیاز داریم و در این مدت میتوانیم درباره قیمت «روبینا علی» بحث کنیم.
با دیدن فیلمهای هندی میتوان با دنیای هندیها بیشتر آشنا شد، پولدارها و فقرای هندی به روشهای مختلفی زندگی میکنند؛ آنها بسیار عاطفی هستند و از این عاطفه برای رسیدن به مقاصد خود بیشترین بهره را میبرند، اما انگار پدر روبینا این بار عاطفه را طور دیگری معنی کرده است و میخواهد با نادیده گرفتن عاطفه خود هم دخترش را به زندگی مرفهی برساند و هم با پول فروش او زندگی خود را شبیه میلیونرها کند، اما این روش را میتوان سوءاستفاده از معروفیت کودکی دانست که خودش هم نمیدانسته قرار است اینقدر مشهور شود که به فروش برسد ما از قوانین کشور پهناور هند چیز زیادی نمیدانیم، اما از گوشه و کنار شندیدهایم که دیدهبان حقوق بشر در همه کشورها در حال دیدهبانی است، بنابراین شاید بد نباشد این دیدهبانان به کمک این کودک بروند و او را از دست پدر و عموی طماعش آزاد کنند. این اولین بار است که فروش یک کودک علنی میشود و خانواده یک کودک آن را اعلام میکنند تا با این خبر بازار فروش کودک را گرمتر کنند. حالا تصور کنید روبینای کوچولو چه حالی دارد، شاید فکر میکند هنوز مشغول بازی در یک فیلم سینمایی است!!
سارا بختیاری
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد