در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
تجلی این رویداد در ادبیات داستانی معاصر ایران انعکاس نسبتا عمیقی داشته است.
جنگها کارزاری مردانهاند اما همواره کودکان و خصوصا زنان قربانیان خاموش و گمنام جنگها هستند.
در این پژوهش تلاش شده جایگاه زنان ایثارگر را در داستانهای جنگ مورد تحلیل قرار دهیم. مبنای این پژوهش 54 رمان و داستان بلند جنگ در ایران است.
داستانهای جنگ را میتوان با معماریهای گوناگون طبقهبندی کرد.
شاید بتوان در یک تقسیمبندی کلی داستانهای نوشته شده درباره جنگ را به 2 دوره تقسیم کرد.
دوره اول: شامل داستانهایی است که با آغاز جنگ و توسعا تا پایان جنگ نوشته شده است. (1368 1359)
دوره دوم: داستانهایی را شامل میشود که پس از قبول قطعنامه نوشته شده است.
در دوره اول به دلیل وضعیت خاص جنگی داستانهای نوشته شده به لحاظ درونمایه و موضوع شباهتهای زیادی با هم دارند. دعوت به مقاومت و ایستادگی، ستایش دلاوری رزمندگان، تهییج عاطفی، شجاعتهای رزمندگان و بیرحمی دشمنان و... از مضامین تکرار شونده این دوره هستند.
در آثار نویسندگان این دوره اغلب رزمندگان شجاع، ایثارگر و خانواده آنها پشتیبان عاطفی آنها هستند.
در این داستانها همه عوامل داستانی برای تعمیق و ترویج این مضامین حماسی عاطفی دخیل میشوند.
اغلب نویسندگان این دوره تجربههای نخست داستانی خود را با نوشتن درباره جنگ آغاز میکنند.1
اغلب آثار این دوره به لحاظ ساختاری تفاوت زیادی با آثار همین نویسندگان در دوره بعدی دارد.
بسیاری از این نویسندگان پیش از این که ادعای خلق اثر ادبی داشته باشند مدعی ادای دین و تکلیف هستند.
داستانهای این دوره پیش از آن که به تحلیل و تعمیق موقعیتها بپردازند، بعد تبلیغی برایشان اهمیت بیشتری داشته است. اگرچه این مضامین روایت تلخ جنگ را باز میگوید اما اغلب با امید به پیروزی به پایان میرسد. در این داستانها مرگ شخصیت اصلی یا فرعی داستان باعث یاس و دلمردگی و انفعال دیگران نمیشود و مرگ یکی از افراد دیگران را به مبارزه و مقاومت تشویق میکند.
اما در دوره بعد با پذیرش قطعنامه و پایان جنگ داستانهایی نوشته میشود که اگرچه برخی از آنها ادامه همان دوره به حساب میآید، اما به لحاظ ساخت تفاوت آشکاری پیدا میکند چراکه نویسندگان آن اندوختههایی از دوره پیش به دست آوردهاند. از جمله این موضوعها در این دوره مضامین تازهای مورد توجه داستاننویسان قرار میگیرد.
روایت دلتنگی رزمندگان، شکستها، مظلومیت و تنهایی قهرمانان بازگشته از جنگ، دغدغه فراموشی ارزشها، توصیف خانواده رزمندگان و شهدا در کشاکش مشکلات پس از جنگ و حتی تشکیک در مساله جنگ و ضرورت ادامه آن و... است.
طرح این مضامین در دوره اول به لحاظ وضعیت خاص جنگی، امنیتی و عمومی ممکن نبود. البته این نکته به این معنا نیست که در دوره نخست کسی داستان منتقدانهای درباره جنگ ننوشته است، بلکه اشاره به جریان غالب داستاننویسی این دوره است.
در دوره اول نگاه عمومی نویسنده یک رویکرد ایدهآلگرایانه است این تلقی در تجلی حضور زنان در داستان هم نمود بارزی دارد.
زنان شخصیتهای صبور، بردبار و شکیبا هستند که اگرچه مصیبتهای فراوانی را تحمل میکنند اما شجاعانه و امیدوارانه برای رسیدن به پیروزی تلاش میکنند.
اما روایت نقش زنان در دوره بعد روایت واقعگرایانهتری است. زنان این دوره زیر بار مصیبتها و آفتهای پس از جنگ میشکنند.
در یک نگاه آماری به داستانهای جنگ میتوان نمودار کلی نقش زن در این نوع آثار را مشخص کرد.
از 54 رمان و داستان بلند جنگ که تا سال 1380 نوشته شده تنها 7 مورد آن را زنان نوشتهاند (منیژه آرمین، طاهره ایبد، منیژه جانقلی، منیرو روانیپور، شهره وکیلی، شیوا ارسطویی و اعظم بروجردی).
از 47 رمان و داستان جنگ که مردان نوشتهاند 8 مورد آن جنگ، بدون حضور زنان ترسیم شده است. حوادث این رمانها اغلب در خط مقدم و صحنههای نبرد اتفاق میافتد و نشانی از حضور زنان نیست. (جنگی بود جنگی نبود: مجید قیصری، سفر به گرای 270 درجه: احمد دهقان، سر بر شانه زخمی ستاره: سعید ابوطالب، دوشنبههای آبی ماه: محمدرضا کاتب، نشانههای صبح: ابراهیم حسنبیگی)
از میان 54 رمانی که درباره جنگ نوشته شده تنها در 11 اثر زنان محور داستان قرار گرفتهاند و در 36 اثر باقیمانده اگرچه زنان شخصیت اصلی نیستند، اما از شخصیتهای فرعی و مهم و تاثیرگذار در روند داستان به حساب میآیند.
برای روشنتر شدن حضور زنان در داستان جنگ میتوان به لحاظ نقش زنان این آثار را طبقهبندی کرد.
زنان در میدان نبرد
در برخی از آثاری که بیشتر به روایت مقاومتهای شهری و خصوصا ماههای آغاز جنگ میپردازد و جلوههایی از حضور زنان در عرصه رزم، بیان شده است.
اگرچه در آثار کمتری، زنان در نبرد توصیف شدهاند اما جنگ شهری عموما مقاومت عمومی را ایجاد میکند. مثلا در رمان نخلهای بیسر نوشته قاسم علیفر است، جنگ کانون گرم یک خانواده خرمشهری را بر هم میزند.
در کشاکش نبرد مردان، ناصر و حسن خبر شهادت خواهرشان در خرمشهر را میشنوند. البته در این رمان توصیفی از نبرد زنان نمیشود.
در رمان دل فولاد منیرو روانیپور، افسانه میخواهد به جنگ برود و چون نمیگذارند او مثل مردان در نبرد شرکت کند در بیمارستان مشغول کار میشود.
زنان و پشتیبانی جنگ
همواره در دوران جنگ، مساله پشتیبانی جنگ از جمله فعالیتهای مهم نظامی محسوب میشود از آنجا که زنان نمیتوانستند در میدانهای نبرد حضور داشته باشند، در خاکریزهای پشتیبانی جنگ زنان رزمندگانی پرشور هستند.
زنان قربانیهای جنگ شهرها
در برخی از آثار که بیشتر به روایت جنگ در پشت میدانهای نبرد پرداخته میشود موشکباران و بمباران شهرها دستمایه اصلی است.
در این رمانها جلوههایی از خشونت جنگ روایت میشود. کودکان و زنان قربانیان اصلی آن به حساب میآیند که البته این روایت به صورتی بسیار گذرا در داستان بیان شده است. در رمان محاق، نوشته منصور کوشان، خواهر الهه که در یک مراسم جشن تولد شرکت کرده شاهد کشته شدن تعدادی از زنها است.
در رمان کودکیهای زمین نوشته جمشید خانیان، خانواده چمل در یک بمباران هوایی کشته میشوند و او تنها و بیکس راهی میدانهای نبرد میشود. در رمان زمین سوخته از احمد محمود وقتی شهر موشکباران میشود و از میان آوارها گلابتون و کودکش را زنده در میآورند او از دیدن جسد به خون غلتیده خواهرش آشفته میشود و کودکش را محکم به زمین میکوبد. سر نوزاد شکاف بر میدارد و غرق خون میشود. گلابتون جیغکشان دور میشود و حیاط خانه ننه باران ویران میشود.
زنان در جستجو و انتظار
یکی از موقعیتهای دردناک شخصیتهای زنان در داستانهای جنگ روایت مفقود شدن عزیزان آنهاست. فرزند، شوهر، برادر و پدر و... مفقودالاثر به معنای مشخص نشدن مرگ و حیات است. درد و اندوهی که همواره با انتظاری بیپایان همراه است.
در رمان اگر بازآیی نوشته محمد ابراهیم بچی، اگرچه به مریم خبر شهادت پدرش را اعلام کردهاند اما او هنوز به زنده بودن پدرش ایمان دارد و در جستجوی اوست و عاقبت بعد از جستجوهای فراوان او را در یک آسایشگاه پیدا میکند.
قاسمعلی فراست در رمان گلاب خانم، روایت دردناک جستجوی آسیه برای یافتن شوهرش را باز میگوید، تا جایی که آسیه حتی در میان شهدای گمنام به دنبال شوهرش میگردد.
در رمان به خاطر پرندهها نوشته حسن احمدی، پیرزنی پسرش الیاس را گم کرده است. او همه جا در جستجوی الیاس گمشده میگردد و در این راه با ادهم جانباز آشنا میشود که او را در این راه همراهی میکند.
در رمان مهرسرخ حسن جابری: محمد مفقوالاثر شده و همسرش نجمه در انتظار اوست.
اگرچه دیگران او را به ازدواج دعوت میکنند اما نجمه صبر میکند تا روزی که محمد از اسارت بر گردد.
زنان پرستاران دلسوز جانبازان
زندگی جانبازان به عنوان یک مضمون جنگی مورد توجه بسیاری از داستاننویسان بوده است.
اگرچه جنگ 8 سال طول کشید و با پذیرش قطعنامه دیگر صدای شلیک گلولهها شنیده نشد، اما عواقب جسمی و روانی جنگ در بسیاری از افراد شرکت کننده در جنگ تا سالیان سال ادامه خواهد داشت.
مجروحان و مصدومان جنگ از این جهت همواره مورد توجه نویسندگان جنگ بودهاند.
از آنجا که زنان نمیتوانستند در میدانهای نبرد حضور داشته باشند، در خاکریزهای پشتیبانی جنگ زنان رزمندگانی پرشور هستند
در رمان «او را که دیدم زیبا شدم» نوشته شیوا ارسطویی زنی که برای قبولی در کنکور به بیمارستان آمده عاشق مجروح جنگی میشود و از او مراقبت میکند تا زمان شهادتش. در بخشی از رمان به خاطر پرندههای حسن احمدی ما شاهد رابطه مریم همسر ادهم هستیم که خود را همسنگر همسر جانبازش میداند و همراه اوست.
در دور گردون نوشته طاهره ایبد، فردوس مادر ایوب جانباز که از او نگهداری میکند، رفته رفته به یک نوع رشد فکری میرسد. رمان اشکان نوشته ابراهیم حسنبیگی جلوه بسیار برجستهای از همسران جانبازان را شاهدیم که در آثار مشابه کمتر دیده شده است. اما در همه رمانهای از این دست ما الزاما با فداکاری زنان مواجه نیستیم.
در رمان دور گردون ثریا همسر جانباز قطع نخاع، چنان درگیر وسواس است که نمیتواند او را تحمل کند. مهتاب دختر جانباز از این وضعیت خسته شده و زود ازدواج میکند، اما باز دلش هوای پدر دارد.
زنان تنها
دردناکترین موقعیت زنان در داستانهای جنگ روایت تنهایی آنها است. اگرچه این بار تنهایی زنان در میان مشکلات بازگو میشود، اما همواره در سکوت میگذرد بیجنجال.
سرود اروند نوشته منیژه آرمین نمونهای از تنهایی زنی است که همسرش را در یک بمباران هوایی از دست داده. پسر کوچکش از ناحیه دو پا قطع عضو شده و جنازه بیسر نامزد دخترش را از خط مقدم برایش آوردهاند و پسر دیگرش در جبهه است. زن داستان سرود اروند مظهر ایثار است و با جدیت میکوشد برای تغییر وضعیت خانواده کوشش کند.
در داستان ریشه در اعماق نوشته ابراهیم حسنبیگی این تنهایی نمود دیگری پیدا میکند. شفیع محمد همسری اختیار میکند که خود فرزند یک شهید است. شفیع محمد به جنگ میرود در حالی که همسرش باردار است و زن در تنهایی در بیمارستان میمیرد.
پرداختن به دیگر جلوههای آثار چون شهادت و اسارت زنان از دستمایههای دیگر نویسندههای جنگ است که اگر چه تعداد آن در خور توجه نیست، اما میتوان به آن اشاره داشت.
خواب سبز عشق نوشته اعظم بروجردی، روایت خاطرات سینه دختر جوان آبادانی است که به اسارت گرفته میشود و متحمل رنجهای فراوانی میگردد. در جنگی بود نوشته کاوه بهمن، مادر خانواده که در یک بیمارستان جنگی کار میکند به شهادت میرسد.
بیتردید در این بررسی نمیتوان تاثیر داستانهای کوتاه و حتی داستانهای منتشر شده در مطبوعات را از نظر دور داشت. گمان نگارنده این است که این مقاله فتح بابی برای نگاهی عمیقتر و پژوهشی جدیتر در این حوزه است.
البته استثناهایی هم در این دوره وجود دارد مانند زمین سوخته احمد محمود، ثریا در اغما و زمستان 64 و...
میترا صادقی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر