سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
اینجا برق ندارد، وقتی برق نباشد تلویزیون هم نیست که چشمان جوانان روستا را با زرق و برق شهری آشنا کند و خب، چشم که نبیند، دل هم نمیخواهد و به حداقلها راضی است. برق که نباشد، یخچال هم نیست که به فکر پرو خالی شدنش باشند و ذخیرهسازی کنند. مایحتاج به اندازه نیاز روزانه تهیه میشود.
خانهها بسیار ساده و ابتدایی است، سرویس بهداشتی خانهها فجیع است، روستا حمام و خانه بهداشت ندارد، راه و جاده، آن هم از نوع آسفالت، ندارد، تلفن اختصاصی که هیچ، دفتر مخابراتی هم صرفا از امکانات روستاهای بزرگتر است، مدرسه روستا تنها یک کلاس دارد و فقط پسرها اجازه درس خواندن دارند، این تصویر بسیاری از روستاها در سال 57 است.
در چنین فضایی اوج تلاش و هم و غم مردم رفع نیازهای اولیه و ضروری است.
در همین روزها سری هم به شهر میزنیم. برای نمونه تهران را انتخاب میکنیم، بزرگترین شهر و پایتخت کشور. آب لوله کشی، برق و تلفن مدتها است که جای خود را در خانوادههای شهری باز کرده است. تعداد محدودی از مناطق لولهکشی گاز هم دارند. سری به خانهها میزنیم. داشتن شوفاژ و گرم کردن تمام اتاقهای منزل نشانه تمول است، به ندرت خانوادههایی را پیدا میکنید که هر یک از فرزندان اتاق و یا حتی کمد مخصوص برای خود داشته باشند، یک تلویزیون سیاه و سفید این اواخر تک و توک میتوان خانوادههایی را پیدا کرد که توانستهاند تلویزیون رنگی تهیه کنند حداکثر 24 اینچ با قاب چوبی که احیانا دری هم برای بستن در ساعات طولانی بیاستفاده ماندن دارد در گوشه یکی از اتاقها وسیلهای تجملاتی است که هنوز کاملا فراگیر نشده است. گرچه بسیاری از خانوادهها به اصرار کودکان و برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت فرزندان برای همسایگان و فامیل و آشنا در تلاشند تا هر طور شده یک دستگاه تلویزیون تهیه کنند. اگر سری به آشپزخانه بزنیم به جز یخچال شاید بتوانیم آبمیوهگیری و چرخ گوشت و آسیاب و مخلوط کن و در نهایت ماشین لباسشویی و گاه جاروبرقی ببینیم. تعداد کمی از خانوادههای متمول اخیرا ماشین ظرفشویی را هم به این لیست افزودهاند.
سری هم به سفرههای شهری میزنیم. اینجا هم نان غذای اصلی مردم را تشکیل میدهد، برنج مصرف روزانه ندارد، اغلب پروتئین مورد نیاز خانواده از گوشت قرمز و حداکثر مرغ تامین میشود، ماهی خوراکی تجملاتی است که برای مراسم خاص و احیانا شب عید نوروز مورد استفاده قرار میگیرد. فریزر کم کم راهی خانهها میشود و مردم مدتی است که مواد غذایی بیش از مصرف روزانه تهیه میکنند.
اتومبیل نیز یکی از وسیلههای تجملاتی است. شاید از هر چند خانواده تنها یکی خودروی شخصی داشته باشد. خانوادهها خیلی اهل مسافرت هم نیستند. شاید هر چند سال یک بار فرصتی دست دهد و امکاناتی فراهم شود تا خانواده تصمیم بگیرد برای چند روز شهر و دیار خود را ترک کند و برای تفریح و یا زیارت مبلغی را هزینه کند. مسافرتهای دورهای و مداوم اغلب بهمنظور دیدار دوستان و خویشاوندان در شهرهای دیگر انجام میشود و کمتر قصد تفریح و سیاحت در آن دخالت دارد.
امروز
بهمن ماه سال 87 ، یک بار دیگر سری میزنیم به روستا و شهر دیروز. نمای روستا کاملا فرق کرده است، روستا امروز آب لوله کشی و حمام و خانه بهداشت دارد. یک مدرسه چند کلاسه هم چند سالی است ساخته شده است، سطح سواد روستاییان بالا رفته است، امروز دختران روستا براحتی میتوانند درس بخوانند. راه آسفالت ارتباط روستا را با شهر و روستاهای اطراف آسانتر ساخته است. به مدد لولهکشی گاز، زمستانهای سخت و طولانی، کوتاهتر به نظر میرسند. برق و تلفن انقلابی در روستا ایجاد کرده است. تلویزیون روشن است و تیزرهای تبلیغاتی محصولات جدیدی را معرفی میکنند. جوان روستا امروز امکانات و وسایل جدید را هر روز در سریالها و فیلمها و تبلیغات تلویزیونی میبیند. او برخلاف دیروز همانند هموطن شهریاش با جدیدترینهای بازار آشنا است و نیازها و خواستههای امروز او با 30 سال پیش بسیار متفاوت است.
رایانه و تلفن همراه جای خود را در بین اهالی روستا باز کرده است. امروز وضعیت خوراک و پوشاک روستاییان قابل مقایسه با سالهای آغازین پیروزی انقلاب نیست. همه چیز از خوراک و پوشاک گرفته تا نوع انتظارات مردم تحولی باورنکردنی را تجربه کرده است.
فضای شهری نیز با آن روزها قابل مقایسه نیست. امروز بسیاری از فرزندان از اتاق و تخت و امکانات اختصاصی استفاده میکنند. سن استفاده از گوشی همراه روز به روز پایین میآید و خانوادهها در میدان رقابت و چشم و همچشمی علیرغم توصیه کارشناسان، برای کودکان خود در سنین پایینتر موبایل میخرند. در بسیاری از خانوادههای شهری کامپیوتر جزء لاینفک لوازم منزل شده است، امروز دیگر صحبت بر سر رفع نیازهای اولیه نیست، صحبت بر سر تعویض مدل تلویزیون و اتومبیل است. امسال چه مدل گوشی به بازار آمده است، جدیدترین مدل تلویزیون و یخچال کدام است، مایکروویو و سرخکن و انواع و اقسام لوازم برقی، انواع سرویسهای چایخوری و غذاخوری، مبلمان و میز ناهار خوری گاه بدون این که واقعا نیازی به آنها باشد، در منازل خودنمایی میکنند. مسافرت بسیار فراگیرتر شده است و مقصد مسافرتها تنها شهرهای زیارتی و احیانا دریا نیست. بسیاری از مردم فقط به قصد تفریح و یا خرید مسافرت میکنند.
دارندگی، برازندگی است
لازم نیست جامعهشناس، اقتصاددان و یا مردمشناس باشید تا ببینید نوع نیازها و خواستههای مردم از قبل از انقلاب تا به امروز چقدر متحول شده است. کافی است کمی به اطراف خود نگاه کنید: کودکان امروز بیشتر از گرگم به هوا و قایم باشک و لی لی، گیم نت و بازیهای رایانهای را میشناسند، خانهها و آشپزخانهها انباری است از انواع لوازم برقی که تا چند سال پیش نام و نشانی از آنها نمیشناختیم؛ بخارشوی، ماکارونی پز، ساندویچساز، سرخکن، سبزی خشک کن، چایساز و بسیاری دیگر که گاه برایمان مسخرهآمیز جلوه میکند و...، سفرههای ما امروز غیر از مرغ و گوشت قرمز، انواع مواد پروتئینی طبیعی و مصنوعی و دریایی و غیردریایی را تجربه میکنند: از میگو و انواع ماهی که روزگاری فقط در سفرههای اهالی شمال و جنوب کشور دیده میشد و گوشت شتر مرغ و بلدرچین گرفته تا انواع سوسیس و کالباس و همبرگر.
دکتر مصطفی اجتهادی، عوامل مختلفی را در بروز این تحولات موثر میداند که یکی از آنها افزایش سطح رفاه مردم است و در این زمینه شاخصهایی را مطرح میکند: «بسیاری از مردم با ورود مدلهای جدیدتر به بازار، وسایل قبلی خود را که هنوز کارایی دارند، کنار میگذارند و به فکر تعویض میافتند، میزان مصرف مواد پروتئینی و تنوع آن، رویکرد مردم به استفاده از غذاهای آماده، افزایش مسافرت در بین مردم تا حدی که به محض اعلام چند روز تعطیلی جادهها مملو از اتومبیل میشود و بسیاری شاخصههای دیگر نشان میدهد که مردم نسبت به گذشته از رفاه بیشتری برخوردارند.»
امروز علاقه بیشتری برای خرید و مصرف در مردم دیده میشود. به همین خاطر ویترینها در خیابانها بسیار رنگینتر و جذابتر شدهاند. عضو هیات علمیدانشگاه شهید بهشتی یکی دیگر از علتهای این افزایش علاقه را گسترش بازار در جامعه و حرکت به سمت صنعتی شدن میداند و معتقد است؛ چون بازار بر اساس عرضه و تقاضا عمل میکند هر آنچه که در بازار عرضه میشود باید تقاضا نیز برای آن وجود داشته باشد. و لذا میبینید در گوشه و کنار شهر تابلوهای تبلیغاتی سبز میشود. این تبلیغات در ما ایجاد تقاضا میکند. لذا تمام تلاش مردم این است که تا میتوانند درآمد کسب کنند و تا میتوانند این درآمد را در بازار به شکلهای مختلف هزینه کنند.
به اعتقاد دکتر اجتهادی برای بازار شهر و روستا معنی ندارد و لذا مرزها را میشکند و تا دورترین نقاط یک کشور نفوذ میکند. روستاهایی که منزوی بودند اکنون وارد عرصه شدهاند. در بازار جدید نمیتواند روستاهایی مانند بشاگرد وجود داشته باشد. ما به سمتی پیش میرویم که مناطقی را که هنوز منزوی بودند تحت عنوان آبادانی وارد این میدان کردیم. آبادانی باعث افزایش تقاضا میشود. همه اینها در چارچوب منطق بازار رخ میدهد.
چرا برخی از مردم ناراضیاند
با این همه محاسنی که از تغییر وضعیت زندگی مردم برشمردیم انتظار داریم مردم از وضع موجود راضی باشند، اما چرا هنوز برخی نا راضی اند و عدهای از مردم و حتی نخبگان از وضعیت موجود اظهار نارضایتی میکنند؟ دکتر محمدرضا مرندی در مقالهای تحت عنوان درآمدی بر کارنامه نظام جمهوری اسلامی به این موضوع پرداخته و به تعدادی از عوامل اشاره میکند:
تغییر الگوی مصرف جامعه و بهبود نسبی سطح زندگی مردم بخصوص پس از دهه دوم انقلاب بتدریج باعث افزایش سطح انتظارات آنان از زندگی گردیده است.
افزایش چشمگیر سطح آگاهیهای اجتماعی و اقتصادی جامعه پس از انقلاب و در نتیجه، توجه بیشتر آنان به نقاط ضعف و نارساییهای وضع موجود به جای نقاط قوت آن.
حاکمیت و ترویج فرهنگ غلط انتظار رفع همه مشکلات جامعه از سوی حکومت و دولت در سالهای اخیر که خود ضریب نارضایتی را افزایش داده است.
فضاسازی و فعالیت گسترده سوءتبلیغاتی مخالفان داخلی و خارجی انقلاب و نظام نفی وضع موجود و بزرگنمایی مشکلات.
مشاهده برخی از موارد سوء مدیریت و سوء عملکرد از سوی برخی از مسوولان و کارگزاران نظام و تعمیم آن به کلیت مسوولان از سوی مردم.
دکتر مرندی به مساله ارزانی در سالهای پیش از انقلاب و مقایسه آن با پدیده گرانی در بعد از انقلاب که یکی از نکات مورد قضاوت مردم است اشاره میکند و توضیح میدهد:
الف از جهت سیاستهای توسعه اقتصادی کشور، این سوال مطرح میشود که چرا قبل از انقلاب، قیمت کالاها به اصطلاح ارزان و بعد از انقلاب گران بوده است. هنگامیکه این سوال را بررسی میکنیم، درمییابیم که یکی از عمدهترین دلایل این امر، اعمال تعرفههای گمرکی پایین از سوی دولت نسبت به کالاهای وارداتی در قبل از انقلاب و افزایش این تعرفهها بعد از انقلاب بوده است؛ در نتیجه اعمال تعرفههای گمرکی پایین، کالاهای خارجی به وفور و به قیمت بسیار نازل در بازار یافت میشده، در حقیقت این سیاست اقتصادی بسیار غلط، در جهت تضعیف تولیدات داخلی، افزایش وابستگی اقتصادی کشور به قدرتهای صنعتی و در جهت تامین بازار برای آنان بوده است، زیرا در چنین شرایطی به هیچ وجه تولیدکننده نوپا و تازه کار داخلی امکان رقابت با تولیدکننده توانمند و باتجربه خارجی را نداشته و به سهولت از صحنه رقابت خارج میشده و حضور در عرصه تولید را مقرون به صرفه نمیدانسته است.
ب. این مساله از جهت قدرت خرید اکثریت جامعه نیز قابل تامل و توجه است. امروزه بسیار میشنویم که گفته میشود در گذشته مثلا قیمت گوشت فلان مقدار بوده و یا قیمت تخممرغ چنان بوده و در مقایسه با قیمتهای کنونی که بسیار افزایش یافته، اینگونه نتیجهگیری میشود که چون قدرت خرید مردم کاهش یافته، وضعیت معیشت مردم بدتر شده است، در حالی که هم تجربه افراد و هم آمارها نشان از بهبود وضعیت معیشت اکثریت افراد جامعه دارد. به عبارت دیگر درست است که در گذشته قیمتها پایین بوده ولی قدرت خرید مردم بسیار پایینتر از آن بوده است.
شمشیرهایتان را غلاف کنید
صحبت بر سر افزایش رفاه مردم از قبل از انقلاب تاکنون است. میگوییم روستاها وضعیت بهتری نسبت به گذشته پیدا کردهاند، میگوییم درآمد مردم بیشتر شده و امکان آن را دارند که بهتر بخورند و بپوشند و تفریح کنند، میگوییم امروز وضعیت بهداشت بهتر شده است، امید به زندگی بالا رفته است و میگوییم امروز دغدغه فکری مردم چیزی بیش از تهیه ملزومات اولیه زندگی است؛ اما قبل از قضاوت کمی صبر کنید و شمشیرهایتان را از غلاف خارج نکنید. ما هم اهل همین کشوریم. ما هم میدانیم که هنوز در گوشه و کنار این مملکت ثروتمند کودکانی هستند که در کپرها درس میخوانند، ما نیز فراموش نکردهایم کودکان دبستانی را که در حادثه آتشسوزی بخاری چکهای جان خود را از دست دادند. با واژههای فقر نسبی و مطلق و خشن آشناییم، با پدیده مهاجرت روستاییان و متروک ماندن روستاها در اثر نبود امکانات بیگانه نیستیم، ما اهل همین آب و خاکیم. میدانیم قبول داریم تا شرایط مطلوب فاصله زیادی داریم،ولی با توجه به بر نامه ریزی های انجام شده و وجود زیر ساخت های مناسب و شرایط امروز کشور عزیزمان امید داریم شاهد پدیدهای به نام کودکان کار نباشیم، امید داریم فاصله طبقاتی در جامعه روزبهروز کمتر شود و اعتقاد و امید داریم با همه این نابسامانیها، کشتی انقلاب حرکت خود را اگر چه کمیکند، به سمت ایجاد شرایط مطلوب ادامه میدهد. شاهد مدعا مقایسهای است که اخیرا بانک جهانی از وضعیت رفاه و معیشت مردم ایران بین سالهای 1356 تا 1378 ارائه نموده است. براساس آمار و شاخصهای این بانک در سال 1356، 46 درصد مردم ایران زیر خط فقر بودهاند، در حالی که در سال 1378 این رقم به 16 درصد کاهش یافته است. به عبارت دیگر وضعیت رفاه و معیشت مردم در این فاصله به طور متوسط 8/2 برابر بهبود یافته است.
سعیده کافی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد