نظام بین المللی امروز با بحرانی مواجه شده که در سالهای اخیر بی سابقه بوده است . از یکسو امریکا و انگلیس با لشکرکشی به خلیج فارس با هدف اعلام شده براندازی
کد خبر: ۲۲۳۶۵
صدام و روی کارآوردن حکومتی جدید در عراق و از سوی دیگر سرسختی صدام و لجاجت های وی جهان را به آستانه جنگی کشانده که تبعات فاجعه باری برای منطقه و نظام بین المللی به دنبال خواهد داشت . بهانه امریکا برای این اقدام ، تلاش صدام برای تولید و دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی و به خطر انداختن صلح و امنیت بین المللی است ، ادعایی که در جامعه ای از صلح طلبی و خیرخواهی پیچیده شده است . اما حقیقت آن است که امریکا خود به عنوان اصلی ترین حامی صدام و در گذشته مشوق و یاری دهنده وی در تولید سلاحهای مزبور، شریک جرم اوست . مقاله حاضر به بررسی نقش امریکا در روند تولید و انباشت تسلیحات یاد شده در عراق می پردازد. اجازه فروش سلاحهای شیمیایی به عراق با وجود آگاهی از به کار بستن آنها علیه مردم ایران و کردها در راس فهرست دلایل دولت بوش برای جنگ علیه عراق ، استفاده صدام حسین ، رئیس جمهور این کشور، از سلاحهای شیمیایی برنامه های هسته ای و بیولوژیکی و رابطه وی با تروریست های بین المللی قرار دارد. آنچه که مقامات امریکا بندرت به آن اقرار می کنند، این است که تاریخ این تخلفات به زمانی برمی گردد که صدام حسین در واشنگتن متحدی ارزشمندی تلقی می گردید. از جمله افرادی که در متمایل شدن سیاست امریکا به سوی بغداد طی جنگ ایران و عراق در سالهای 1980 - 1988 نقش موثری داشت ، دونالد اچ . رامسفلد، وزیر دفاع کنونی امریکا، بود که ملاقات او در دسامبر 1983با صدام حسین به عنوان فرستاده ویژه رئیس جمهور امریکا ، زمینه را برای عادی سازی مناسبات امریکا و عراق فراهم ساخت . اسناد غیرمحرمانه نشان می دهد، رامسفلد زمانی به بغداد سفر کرد که عراق بر خلاف کنوانسیون های بین المللی ، «تقریبا هر روز» از سلاحهای شیمیایی استفاده می کرد. جریان همکاری امریکا با صدام حسین در سالهای پیش از تجاوز 1990به کویت از جمله همکاری وسیع اطلاعاتی ، تامین بمبهای خوشه ای در پوشش یک شرکت شیمیایی و کمک به دریافت شکل اولیه سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی از سوی عراق نمونه بارزی از لایه پنهان سیاست خارجی امریکاست . این لایه پنهان دنیایی است که در آن ممکن است با دیکتاتورها بر سر معاملاتی توافق حاصل شود. موارد نقض حقوق بشر گاه نادیده گرفته شود و کمکهایی به کشورهای تکثیرکننده سلاحها صورت گیرد که البته همه آنها مبتنی بر این اصل است که «دشمن دشمن من ، دوست من است ». طی دهه 1980، کشور عراق تحت حاکمیت صدام حسین ، دشمن قسم خورده ایران بود. ایرانی که هنوز درگیر گرفتاری های انقلاب اسلامی بود. مقامات امریکا بغداد را سدی در برابر شیعیان مبارز و سقوط دولتهای حامی امریکا از قبیل کویت ، عربستان سعودی و حتی اردن تلقی می کردند و این نسخه خاورمیانه ای «نظریه دومینو » در منطقه جنوب شرقی آسیا بود . همین امر کافی بود تا صدام حسین را به شریکی استراتژیک تبدیل کند و دیپلمات های امریکا در عراق از نیروهای این کشور همواره به عنوان «آدمهای خوب » یاد کنند و برعکس ، ایرانی ها «آدمهای بد» جلوه داده شوند. مروری بر هزاران اسناد دولتی غیرمحرمانه و مصاحبه های سیاستگذاران سابق ، نشان می دهد که حمایت اطلاعاتی و لجستیکی امریکا نقش مهمی در تقویت دفاع عراق در برابر «موج انسانی » حملات نیروهای ایرانی داشته است . دولتهای رونالد رایگان و جرج اچ . دبلیو. بوش اجازه دادند اقلام بی شماری که هم کاربرد نظامی و هم غیرنظامی داشتند، از جمله مواد شیمیایی سمی و ویروس های بیولوژیکی مرگبار مانند سیاه زخم و طاعون خیارکی (گاوی ) به عراق فروخته شود. کارشناسان امور خاورمیانه و مقامات سابق دولت ، دیدگاه های مختلفی در زمینه تمایل پیشین به عراق و این که آیا واشنگتن می توانست کار بیشتری برای متوقف ساختن جریان ورود فناوری ساخت سلاحهای کشتار جمعی به عراق انجام دهد، دارند. کنث ام . پولاک ، تحلیلگر نظامی سابق سیا و نویسنده کتاب «طوفان تهدیدآمیز» که در آن دلایل محکمی برای جنگ با عراق ارائه می دهد، می گوید: «در آن زمان مرتکب اشتباه بزرگی شدیم ؛ اما تازه به اشتباه خود پی برده ایم . من و دوستان تحلیلگرم (در سیا) در آن زمان هشدار می دادیم که صدام حسین شخص بسیار کثیفی است . ما همواره با وزارت خارجه در جنگ بودیم ». دیوید نیوتن سفیر سابق امریکا در بغداد، که هم اکنون مسوول یک ایستگاه رادیویی علیه صدام حسین در پراگ است ، می گوید: «سیاست ما در اصل موجه بود. ما مشتاق بودیم که عراق در جنگ با ایران شکست نخورد؛ زیرا شکست عراق تهدیدی علیه عربستان سعودی و خلیج فارس بود. امید ما این بود که در درازمدت از شدت سرکوبگری دولت صدام حسین کاسته و بر پاسخگو بودن آن افزوده شود». به گفته کارشناسان امور خاورمیانه ، آنچه که باعث شده صدام حسین امروز، با صدام حسین دهه 1980متفاوت باشد، پخته و باتجربه شدن انقلاب ایران و تجاوز عراق به کویت در اوت 1990 است که دیکتاتور عراق را تقریبا یک شبه از یک متحد نامناسب به دشمنی مهلک تبدیل کرد.
تغییر مواضع امریکا در جنگ ایران و عراق
هنگامی که جنگ ایران و عراق در سپتامبر 1980 با حمله عراق از آبراه شطالعرب که به خلیج فارس منتهی می شود ، آغاز شد، امریکا ناظری بیش نبود. امریکا هیچ گونه رابطه دیپلماتیک با بغداد یا تهران نداشت . مقامات امریکا تقریبا به همان اندازه با ملی گرایی عرب از نوع دیکتاتوری صدام حسین مخالف بودند که با بنیادگرایی اسلامی امام آیت الله روح الله خمینی در ایران . تا زمانی که 2کشور ، در مسیری بن بست با هم در جنگ بودند، هیچ کس در واشنگتن تمایلی به مداخله نداشت . اما در تابستان 1982تصویر استراتژیک بشدت تغییر کرد. عراق پس از کسب پیروزی های اولیه ، موضع دفاعی به خود گرفت و نیروهای ایران تا چند مایلی بصره ، دومین شهر بزرگ عراق ، پیشروی کردند. در نتیجه اطلاعات جاسوسی امریکا اعلام کرد که ممکن است ایرانی ها در جبهه بصره به پیشروی خود ادامه دهند و کویت ، کشورهای خلیج فارس و حتی عربستان سعودی را بی ثبات سازند و در نتیجه تامین نفت امریکا را در معرض خطر قرار دهند. هاوارد تایکر از مقامات سابق شورای امنیت ملی که در دولت ریگان پیرامون سیاست عراق کار می کرد، می گوید: «باید توجه داشت که شرایط ژئواستراتژیک در آن زمان تفاوت بسیاری با وضعیت کنونی ما داشت . واقعگرایی سیاسی حکم می کرد که با اقدام خود مانع از بدتر شدن اوضاع شویم .» دولت ریگان برای جلوگیری از فروپاشی عراق ، گاه از طریق طرفهای سومی مانند عربستان سعودی ، اطلاعاتی را از جبهه های جنگ در خصوص تجمع نیروهای ایرانی در اختیار عراقی ها قرار می داد. متمایل شدن امریکا به عراق در دستورالعمل حکم شماره 114شورای امنیت ملی در 26نوامبر 1983 درج شده است و این یکی از معدود تصمیمات مهم سیاست خارجه در دوره ریگان بود که هنوز هم محرمانه است . به گفته مقامات سابق امریکا، در این حکم آمده است که امریکا برای جلوگیری از شکست عراق در جنگ با ایران ، «دست به اقدامات لازم و قانونی خواهد زد.» حکم رئیس جمهور در بحبوحه انبوهی از گزارش ها مبنی بر این که نیروهای عراق در تلاش برای عقب راندن ایرانی ها از سلاح های شیمیایی استفاده می کنند، صادر شد. در اصل ، واشنگتن بشدت با جنگ شیمیایی که به موجب معاهده 1925ژنو غیرقانونی محسوب می شد، مخالف بود؛ اما در عمل ، محکوم کردن عراق در به کار بردن سلاح های شیمیایی از سوی امریکا، بخصوص در مقایسه با هدف بسیار مهم جلوگیری از پیروزی ایران ، از اولویت نسبتا پایینی برای دولت امریکا برخوردار بود. از این رو، در اول نوامبر 1983، یک مقام ارشد وزارت خارجه ، به نام جاناتان تی .هو به جرج ، پی .شولتس ، وزیر امور خارجه ، اطلاع داد که گزارش های اطلاعاتی حاکی از آن است که نیروهای عراق «تقریبا هر روز به کاربرد سلاحهای شیمیایی» علیه ایرانیان متوسل می شوند؛ اما دولت ریگان از پیش خود را ملزم به برقراری روابط گسترده دیپلماتیک با بغداد کرده بود که به سفرهای متعدد به عراق از سوی فرستاده ویژه رئیس جمهور در خاور میانه ، دونالد اچ . رامسفلد (که اخیرا به این سمت منصوب شده بود) منتهی گردید. محورهای سری بحث که برای نخستین سفر رامسفلد به بغداد تعیین شده بود، حاوی بخشی ازنکات مذکور در حکم 114شورای ملی بود. از جمله این نکته که امریکا «هر گونه تغییر عمده در سرنوشت عراق را شکستی استراتژیک برای غرب» تلقی خواهد کرد. طبق گزارش وزارت خارجه ، هنگامی که رامسفلد در نهایت در 20دسامبر با صدام حسین ملاقات کرد، به رهبر عراق گفت که واشنگتن آماده از سرگیری مناسبات کامل دیپلماتیک است . سران عراق بعدا اظهار داشتند که از ملاقات با رامسفلد «بسیار خشنود شدند و این ملاقات باعث ارتقای مناسبات میان امریکا و عراق به سطحی جدید شد.» در ماه سپتامبر، رامسفلد طی مصاحبه ای با CNN اظهار داشت که در مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی به صدام حسین «هشدار داده است »؛ ادعایی که با یادداشت های غیرمحرمانه وزارت خارجه درباره ملاقات 90دقیقه ای با رهبر عراق مغایرت داشت . برایان ویتمن 8، سخنگوی پنتاگون ، اکنون می گوید: رامسفلد مساله را با طارق عزیز، وزیر امور خارجه عراق ، مطرح کرد نه با صدام حسین . یادداشت های وزارت خارجه نشان می دهد که وی عمدتا به صورت گذرا به عنوان یکی از مسائلی که «مانع » اقدام امریکا برای کمک به عراق می شود، به آن اشاره کرده است . رامسفلد، همچنین گفته است که ارتباطی با مساله کمک به عراق در جنگ با ایران نداشته است . اگر چه مقامات سابق امریکا اذعان دارند که رامسفلد یکی از طراحان متمایل شدن دولت ریگان به عراق نبوده است - هنگامی که به عنوان فرستاده ویژه به خاور میانه منصوب شد، شهروندی عادی بود - با این همه اسناد نشان می دهد که سفرهای او به بغداد منجر به همکاری نزدیکتر امریکا و عراق در زمینه های بسیار مختلف شده است . واشنگتن مایل بود که مناسبات دیپلماتیک را بلافاصله از سر گیرند، اما صدام حسین تاکید داشت که تا سال بعد این اقدام به تاخیر افتد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها