در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کارگردان: به ترتیب سن؟
مجری: نه. به ترتیب رو! هر کی روش بیشتره شروع کنه.
کارگردان: من و بروبچهها و رفیقامون هر وقت میشینیم دور هم یه چی میگیم و میخندیم و حال میکنیم. یه روز یکی از این بچههای باحال گفت فلانی تو که سریال مریال میسازی خب همین شوخیهامونو بذار توش دیگه.
من یهو دیدم پر بیراه نمیگه و خلاصه این جوری شد که «بیخیال بابا» رو ساختیم.
منتقد: ما با هم رفیقیم و اومدیم دور هم بشینیم و چهار کلوم درباره این سریال چونه گرم کنیم. حالا شما هم از مفهوم طنز و این حرفای قلمبه سلمبه بگذرید.
مجری: آخه بینندگان عزیز دلشون میخواد با طنز آشنا بشن و ما میخواهیم بگیم که چی طنز هست و چی طنز نیست.
کارگردان: هر چی که شما رو بخندونه طنزه.
منتقد: ناز نفست. سریال باید باحال باشه. ما هم گهگاه که دور هم میشینیم طنز میگیم و میخندیم.
مجری: مگه شما و کارگردان با هم رفاقت هم دارین؟
منتقد: ایول بابا مگه نمیدونی؟ من و این با هم باجناقیم!
مجری: عجب! شاید بهتر بود که یه منتقد دیگه دعوت میکردیم (چپچپ به تهیهکننده برنامه نگاه میکند.)
اشکالی نداره. بحث رو ادامه میدیم. شما آقای کارگردان به ما بگین که متن این سریال رو از چه زمانی شروع به نوشتن کردین؟
کارگردان: متن؟ متن یعنی چی؟
مجری: همونی که از روش سریال رو میسازن. تو سینما بهش میگن فیلمنامه.
کارگردان (رو به منتقد باجناق:) چی میگه این بابا؟
منتقد: الان خدمتتون عرض میکنم. این کارگردان یا همون باجناق بنده یه خرده حالنداره و من به جاشون جواب میدم. ما از دو سال پیش نگارش متن رو شروع کردیم. تیم کامل و مجهزی از زبدهترین فیلمنامهنویسان وقت عزیزشون رو گذاشتن رو این کار که من از همین جا دست همهشونو میبوسم.
مجری: شما در جریان ساخت این سریال هم نقش داشتین؟
منتقد: اختیار دارین. شما اگه باجناقتون بهسلامتی قرار باشه یه کار نون و آبداری گیرش بیاد... معذرت میخوام.
اشتباه شد. شما اگه ببینین که خداینکرده باجناقتون براش گرفتاری پیش اومده، پشتش رو خالی میکنین؟
مجری (با دندانقروچه کردن و اخم کردن به تهیهکننده برنامه:) بنده باجناق ندارم آقا. میفرمودین.
کارگردان: آره. تازه فهمیدم منظورت از متن چیه. ما متن داشتیم، کباب هم داشتیم، نون سنگکم گفتم بچهها گرفتن، جات خالی، حالی داد.
منتقد: عنایت دارین که اگه کارگردان سریال «بیخیال بابا» این قدر روحیه طنز نداشت، نمیتونست سریالی به این خوبی بسازه. منظورش از کباب، متنی است که روغن ازش بچکه. یعنی متن کاردرست و مشتی و شریف. نون سنگک تازه همون دیالوگها و جملههاییه که اثر رو داغ داغ میکنه.
مجری: ولی ما مایلیم که از این ادبیات استفاده نکنن. شما به عنوان منتقد چه نقدی بر این سریال دارین؟ نقاط قوت و ضعفش کجاهاست؟
منتقد: حقیقتشو اگه بخواین زیاد چیزی ازش یادم نیست. نه این که فکر کنین ندیدم. دیدم و خوبم دیدم. اما هر هنرمندی پس از آفرینش یک اثر دیگه از اون اثر جدا میشه. عین زائو که بچه رو میزاد و خلاص میشه، حالا این آقای کارگردان هم خلاص شده. بهتره که از ایشون به خاطر کاری که کرده تجلیل کنیم و بیخیال این حرفها بشیم.
نقطهضعف و نقطهقوت نداریم. نقطهبازی که نیست که. سه هفته تمام پدر گروه دراومده که سی قسمت سریال بسازن. حالا هم که پخش شده و تموم شده.
مجری: فرمودین تصویربرداریاش سه هفته طول کشیده. آقای کارگردان چطوری تو سه هفته این کار رو جمع کردین؟ آقای کارگردان؟ خوابیدن؟
منتقد: راستش ما دیشب خونه ایشون دعوت داشتیم. جاتون خالی سر شام بودیم که یکی از بچههاش که داشت با دیوار کشتی میگرفت، دماغش خونی شد و ما بردیمش دکتر و تا صبح بالا سرش بودیم. ممنون میشم اگه سوالاتونو آرومتر بپرسین که از خواب بیدار نشه. هر چی میخواین بگین بنده خودم در خدمتتون هستم.
مجری (با عصبانیت:) سه هفته طول کشید...
منتقد: نه بابا سه هفته کدومه... سه ماه کشید.
مجری: ولی شما گفتین سه هفته...
منتقد: آخه میدونین من هم دیشب تا صبح نخوابیدم. آخه رفته بودیم منزل باجناقمون که معرف حضور شما هستن...
مجری: بله بله متوجه شدم. لطفا ادامه ندین. شما واقعا منتقد هستین؟ کجاها مینویسین؟
منتقد: تو روزنامهها. البته فقط کار ما مربوط به سینما و تلویزیون نمیشه. اگه پا بده و حساش باشه درباره فوتبال و سیاست و قضاوت و طبابت و شقاوت و اینا هم مینویسیم.
مجری: سریال «روزگار قریب» رو دیدین؟
کارگردان (که از خواب پا شده:) روزگار غریبی است نازنین!
مجری: شما دیدین انگار...
کارگردان: چی رو؟
مجری: وقتی شما در خواب تشریف داشتین داشتیم درباره سریال «روزگار قریب» صحبت میکردیم.
کارگردان: من سریال خارجی نگاه نمیکنم.
مجری: میشه خواهش کنم شما دوباره بخوابین؟
منتقد: بله دیدم. سریال ضعیفی بود.
مجری: نقطهضعفش کجا بود؟
منتقد: کشدار و سنگین بود. سریال باید باحال باشه و همه با هم شوخی کنن و بینندهای که داره آبگوشت میخوره حال کنه.
مجری: شما در حال حاضر مشغول چه کاری هستین؟
منتقد: فعلا بیکارم و دنبال کار میگردم. شما کاری سراغ ندارین؟
مجری (فکر میکند:) رانندگی بلدین؟
منتقد: آره ولی لطفا کاری باشه که من و باجناقم با هم باشیم. خیلی ازت ممنونم.
غضنفر هالیوودیان
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه