سناریوی اخاذی از دختر جوان را خواستگار شیاد نوشت‌

مرد دروغگویی که به بهانه ازدواج با دختر جوانی، او را فریب داده و با صحنه‌سازی یک تصادف رانندگی، از وی کلاهبرداری کرده بود، دستگیر شد.
کد خبر: ۲۱۵۳۶۵
به گزارش «جام‌جم»، هفته گذشته دختر جوانی به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 5 تهران مراجعه و از خواستگار شیادی شکایت کرد و به بازپرس موسوی گفت: در یکی از روزهای مرداد امسال در یکی از محله‌های تهران منتظر تاکسی بودم که یک دستگاه خودروی پژو مقابلم توقف کرد و سوار شدم.

در میانه راه، مرد راننده درخصوص مشکلات اقتصادی صحبت کرد و ادامه داد که کارمند کادر پروازی فرودگاه امام(ره)‌ تهران است و فارغ‌التحصیل رشته هوا  فضاست و بتازگی از کشور فرانسه برگشته است.

با شنیدن حرف‌های مرد راننده  فرشاد  به او اعتماد کردم و از او خواستم در صورت امکان کار مناسبی برایم پیدا کند که قبول کرد و شماره تلفن همراه مرا گرفت.

چند روز بعد، فرشاد با من تماس گرفت و گفت، بزودی مقدمات اشتغال مرا در محل کارش فراهم می‌کند که از او تشکر کردم.

به دنبال این آشنایی، فرشاد به من ابراز علاقه کرد و گفت که می‌خواهد با من ازدواج کند تا این که ماجرا را با خانواده‌ام در میان گذاشتم و وی به خواستگاری‌‌ام آمد و پس از موافقت اعضای خانواده‌ام، با هم نامزد کردیم.

تصادفی که راز گشود

شاکی ادامه داد: روز 25 مهرماه امسال، یک هفته پیش از مراسم عقد، او به یکباره ناپدید شد و چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما پاسخی نداد تا این که پس از چند روز، با تلفن همراهم تماس گرفت و ادعا کرد که 2‌شب قبل در یکی از اتوبان‌های تهران با پسربچه‌ای تصادف کرده و هنگامی که وی را برای درمان به بیمارستان فیاض‌بخش تهران انتقال داده، از سوی پلیس دستگیر و بازداشت شده است تا این که یکی از دوستانش پس از اطلاع از ماجرا و سپردن وثیقه، باعث آزادی او از بازداشتگاه شده است و نیاز به 800 هزار تومان پول دارد.

شاکی افزود: با شنیدن این حرف‌ها شوکه شدم و تصمیم گرفتم به همسر آینده‌ام کمک کنم. به این ترتیب با او قرار ملاقات گذاشتم و 800 هزار تومان را به او پرداخت کردم تا بتواند هزینه درمان پسر مصدوم را در بیمارستان بپردازد.

وی اضافه کرد: یک روز بعد، او طی تماس تلفنی گفت که فرد مصدوم در بیمارستان فوت کرده و باید در آن محل بماند. بشدت ناراحت بودم و به دنبال راه نجات برای فرشاد بودم بنابراین به بیمارستان فیاض‌بخش رفتم و سراغ او را از مسوولان بیمارستان گرفتم، اما آنها از چنین تصادفی اظهار بی‌خبری کردند و جستجویم برای یافتن فرشاد  خواستگارم  بی‌نتیجه ماند.

به این ترتیب، به منزل مادر فرشاد رفتم که متوجه شدم، او فرزند آن خانواده نیست و اعضای آن خانواده او را نمی‌شناسند. گمان می‌برم فرشاد شیاد و کلاهبردار است.

به دنبال شکایت این زن، جستجو برای یافتن فرشاد، آغاز شد تا عاقبت، مخفیگاه وی در یکی از محله‌های تهران شناسایی و دستگیر شد. با انتقال این متهم به مرکز پلیس، وی در بازجویی به کلاهبرداری از دختر جوان اعتراف کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها