اومر گلدمن، فرزند معاون موساد دختری زیبا، لاغر و بسیار پرجنب و جوش است. او نگران از دست دادن آزادی خویش است. چون چند ماه است به علت امتناع از خدمت سربازی در ارتش اسرائیل پیش روانپزشک می‌رود تا خود را برای زندگی در زندان ارتش اسرائیل آماده کند.
کد خبر: ۲۰۸۹۱۷

اومر و دختران جوان دیگری مانند او که مخالف اشغال کرانه غربی رود اردن و غزه توسط ارتش اسرائیل هستند در مقابل مدرسه‌ جزوه‌هایی پخش می‌کنند. اومر سال گذشته دوره دبیرستان را تمام کرد.

اومر دختر معاون موساد است که می‌بایست رئیس این تشکیلات می‌شد. او تمام زندگی خود را در سایه این تشکیلات امنیتی عظیم گذرانده است که حالا دشمن او است.

روزنامه‌ها به نام پدرش فقط با حرف «ان» اشاره می‌کند که یک مقام امنیتی عالی‌رتبه بود و سپس به موساد انتقال یافت و چنان پیشرفت کرد که سال 2007 معاون «میر داگان» رئیس موساد شد و حالا نیرومندترین مرد اسرارآمیز تشکیلات امنیتی اسرائیل است.

«ان» که متخصص امور ایران است قرار بود جانشین داگان شود، اما داگان خیال کناره‌گیری نداشت و به علت بروز اختلاف بین آنان، «ان» سال 2007 استعفا کرد.

این زمانی بود که اومر، دختر او تحصیلات دبیرستان را تمام کرد و باید به فکر رفتن به ارتش می‌بود، اما او شورش کرد و به سمت دیگر دیوار امنیتی رفت تا با زندگی مردم فلسطین آشنا شود.

اومر یکی از حدود 40 فارغ‌التحصیل دبیرستان است که نامه اعتراض آمیز فارغ‌التحصیلان 2008 را امضا کرد. 38 سال پیش نخستین نامه مشابه این نامه باعث جنجال فراوانی در اسرائیل شد.

در آوریل 1970 فارغ‌التحصیلان دبیرستانی در نامه‌ای به گلدامایر نخست‌وزیر وقت اسرائیل، به اشغال اراضی فلسطین و جنگ فرسایشی علیه فلسطینیان اعتراض کردند. از آن زمان نامه‌های مشابه دیگری هم نوشته شده است که همچنان با خشم مسوولان مواجه می‌شود.

اومر گفت لحظه حیاتی دگرگونی او امسال هنگامی رخ داد که به روستایی فلسطینی رفت که نیروهای اسرائیل در آنجا مشکلاتی برای مردم فراهم کرده بودند. کسانی که در تمام عمرش آنان را دشمن انگاشته بود در کنارش بودند و کسانی که تصور می‌شد از او دفاع می‌کنند، به رویش آتش گشودند.

او گفت: ما کنار جاده نشسته بودیم و حرف می‌زدیم که سربازان از راه رسیدند و پس از چند ثانیه به طرف ما شلیک کردند. به فکرم رسید که سربازان بدون فکر کردن دستورات را اجرا می‌کنند. برای نخستین‌بار در عمرم یک سرباز اسرائیلی به من شلیک کرد.

واکنش پدرت چه بود؟

پدرم از این که به آنجا رفته و زندگیم را به خطر انداخته‌ام عصبانی بود. پس از آن خیلی صحبت کردیم. ما رابطه خوبی داریم و او از من دفاع می‌کند اما با کاری که می کنم بشدت مخالف است و از این که حاضر به خدمت در ارتش نیستم ناراضی است.

اوایل فکر می‌کرد که این مرحله‌ای گذرا از دوران بلوغ من است اما بعد متوجه شد که این فکر از اعماق وجودم سرچشمه می‌گیرد. ما ویژگی‌های مشابه فراوانی داریم. من هم مانند او تا نفس آخر به خاطر آنچه که اعتقاد دارم می‌جنگم. ولی ما از نظر عقیدتی با هم مخالفیم.

اومرکه 23 سپتامبر دستور ارتش را برای خدمت نادیده گرفت، محاکمه و 21 روز زندانی شد، هفته آینده و روزهای دیگر دوباره محاکمه خواهد شد تا سرانجام ارتش یا او خسته شوند.


منبع: فرست‌پست
ترجمه: علی ایثاری کسمایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها