
کاوه سماکباشی را به عنوان یک بازیگر میشناسیم. چه شد که این اتفاق افتاد؟
خیلی اتفاقی. حدود چهار سال پیش قصد داشتم شرکتی را راهاندازی کنم تا اینکه روزی توسط محسن اورنگ (برنامهریز مسعود آبپرور) برای بازی در سریال معما به این کارگردان معرفی شدم و پس از تستهای اولیه، مشغول به کار شدم.
پس راهاندازی شرکت چه شد؟
تا دو سال پیش هم آن شرکت را داشتم اما چون خیلی وقت گیر بود و من هم بیشتر مشغول بازی بودم آن را رها کردم و بازیگری در نهایت حرفه اصلی من شد.
میشود گفت جزو بازیگرانی هستید که از ابتدا دغدغه بازیگر شدن را نداشتهاید؟
بله، چون اصلا این حرفه را نمیشناختم و به آن فکر نمیکردم، اما رفته، رفته این کار برایم جدی شد و در حال حاضر بزرگترین دغدغه زندگیام است.
چرا؟
چون دوست دارم در کارم پیشرفت کنم. درست است که اتفاقی وارد این مسیر شدم اما حالا دوست دارم، راهم را انتخاب کنم و با دقت حرکت کنم.
منظورتان از درست حرکت کردن، چیست؟
میخواهم تجربههایم را زیاد کنم. آنهم به واسطه انتخاب نقشهای متفاوت. دوست دارم مخاطبم با نقشهایم همذاتپنداری کند و من را در نقشهای مختلف بپذیرد.
در حال حاضر بیشتر انتخاب میکنید یا انتخاب میشوید؟
در حال حاضر بیشتر انتخاب میکنم و خدا را شکر کارهای خوبی هم پیشنهاد میشود. امیدوارم با انتخابهای درستی که میکنم، بتوانم یک خاطره خوب برای مردم به جای بگذارم.
در صحبتهایتان اشاره کردید که دوست دارید، نقشهایتان از یکدیگر متفاوت باشند. این تفاوت را در چه چیزی میدانید؟ و چگونه میخواهید به آن برسید؟
ببینید وقتی من نقش رضا در سریال ریحانه را بازی کردم، بعد رفتم و پیلههای پرواز را بازی کردم که دقیقا نقطه مقابل رضا بود. این یعنی همان شکستن کلیشهها. دوست ندارم در یک نوع نقش درجا بزنم. بازیگر باید بتواند در هر نقشی بازی کند و کلیشهها را بشکند.
فکر میکنید مخاطبتان هم شما را در هر نقشی میپذیرد؟ با توجه به این که تجربه زیادی هم در این کار ندارید؟
خیلیها به من گفتهاند که نقش منفی به تو نمیآید و از این نظر کمتر در ارائه نقشهای منفی موفق بودهام، اما دارم سعی میکنم که مخاطبم را با هر ژانر و نقشی با خودم همراه کنم.
برویم سراغ عملیات 125 . چگونه به این گروه پیوستید؟
سالها پیش با صادق کرمیار فیلم زیارت را کار کرده بودم. ایشان مشغول ساخت فیلم دیگری با نام کرانههای کمبود بودند. یک روز برای دیدن ایشان به پشت صحنه این فیلم رفتم و اتفاقی در آنجا با مرجان شیرمحمدی (همسر آقای افخمی) آشنا شدم و ایشان من را برای بازی در عملیات 125 دعوت کردند که پس از صحبتهای اولیه با بهروز افخمی، شانس این را پیدا کردم که در این کار حضور پیدا کنم و اولین نفری هم بودم که قرارداد بستم.
پس با این حساب، اتفاق و شانس در ادامه این مسیر (بازیگری) خیلی به شما کمک کرده است؟
بله، هر دو به نوعی دخیل بودهاند، اما نباید انرژی و زحمتی را هم که طی این مدت کشیدهام را نادیده بگیریم.
درست است که اتفاقی وارد این مسیر شدم، اما سعی کردم که هر روز بیشتر بیاموزم تا بتوانم بمانم و کار کنم.
با حساسیت افخمی (به عنوان کارگردان)، چطور کنار آمدید؟
آن را پذیرفتم؛ چون حساسیت ایشان در نهایت به نفع من بازیگر تمام میشد و باعث میشد که کار بهتر و قویتر از آب دربیاید و این همان چیزی بود که همه گروه میخواستند. حتی اگر مجبور میشدیم یک پلان را
30 بار تکرار کنیم.
برای درآوردن نقش آرش، خودتان چقدر تلاش کردید؟
ببینید من زیاد با این شغل (آتشنشانی) آشنایی نداشتم و به نظرم حرفه مهجور و مظلومی است. در عین این که بسیار هم پراسترس است. بعد از جلساتی توجیهیای که داشتیم و راهنماییهای بهروز افخمی کمکم آرش را پیدا کردم و به او نزدیک شدم. در واقع بیشتر سعی کردم آرش را در فیلمنامه و هنگام تصویربرداری پیدا کنم.
بهروز افخمی را در یک جمله چگونه تعریف میکنید؟
او یکی از نوابغ سینمای ایران است. او با سادهترین کلمات بیشترین مفهوم را به بازیگرش میرساند.
عملیات 125، چه جایگاهی در بین کارهایی که تا به امروز انجام دادهاید، دارد؟
به نظرم در این کار توانستهام یکی از پختهترین و کاملترین نقشهایم را ارائه کنم. چه به لحاظ کاراکتر و چه از نظر تکنیک و نوع بازی.
بزرگترین ضعف کاوه سماکباشی، در ارائه نقشهایش؟
به نظرم طرز نگاههایم خیلی درست نیستند و باید روی نگاهم بیشتر کار کنم.
در شرایط فعلی سینما یا تلویزیون بازی در کدام یک را ترجیح میدهید؟
در وهله اول باید بگویم که تلویزیون، حق زیادی به گردن من دارد و از این نظر هیچ وقت تلویزیون را به خاطر سینما رها نخواهم کرد، اما دوست دارم جوری حرکت کنم که بتوانم هر دو را در کنار هم داشته باشم. به این معنا که پس از دو کار تلویزیونی دوست دارم که حتما در یک کار سینمایی هم بازی کنم.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
در سریال یلدا، به کارگردانی مسعود رشیدی و تهیهکنندگی افشین زمانی، بازی میکنم. در این کار نقش یک خبرنگار را ایفا میکنم که نقش مثبت و دوستداشتنیای است. یلدا قرار است از شبکه یک سیما پخش شود.
مصاحبه را هر جور که دوست دارید، تمام کنید؟
دوست دارم با این شعر مصاحبه را تمام کنم:
اوقات دریا همیشه آبی نیست
گاهی هم که بوی گریههای ما
در تنفس خاموش بادها میپیچد
خیزابهای خفته با لنگر نسیمی بیدار میشوند
محبوبه ریاستی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
بهمناسبت نوزدهمین سالگرد تاسیس رادیو گفتوگو با مهدی شهابتالی، مدیر این شبکه گفتوگو کردیم
در گفتوگوی اختصاصی خبرنگار روزنامه «جامجم» در بیروت با حسن عزالدین، عضو بلندپایه حزبالله و نماینده پارلمان لبنان مطرح شد